سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پسح: جشن آزادی یهودیان

در این گفتار، مباحث زیر به اجمال بررسی می شوند:

1- تاریخچة مختصر خروج بنی اسرائیل از مصر

 2- یین مربوط به این عید در گذشته و حال

 3- پسح به مثابه هویت یهودی

 4- پسح به مثابه هویت خدی یهود

 5- پسح مبین معنی آزادی

 6- پسح به عنوان مصداق نجات آخرالزمانی

 

 

***

passover-پسح

 1- تاریخچة مختصر خروج بنی اسرائیل از مصر

 

پسح یکی از اعیاد سهگانه یهودیان است که به نام پیامبر بزرگوار بنیاسرائیل - حضرت موسی- مُزین شده و نتیجه رسالت او از سوی خداوند متعال برای آزادی بنی اسرائیل و همه انسانها از بردگی است.

برابر یات تورات، خداوند خطاب به اَوْراهام (حضرت ابراهیم) فرمود: «بدان که فرزندان تو به مدت 400 سال در سرزمینی که به آنها تعلق ندارد (مصر) غریب خواهند بود و در آنجا در بندگی و عذاب قرار خواهند گرفت. پس از 400 سال، من یشان را نجات داده و قومیکه آنها را به بندگی وادار نموده، مورد محاکمه قرار خواهم داد و سپس با ثروت عظیمیآن سرزمین را ترک خواهند نمود». اوراهام در این آزمیش سخت نیز سربلند بیرون آمد، زیرا بییمانی و ناسپاسی نکرد و این بار نیز خود را به طور کامل، تسلیم خواست و رضی الهی نمود. با تولد ییصحاق (حضرت اسحق) این 400 سال غربت شروع شد، چرا که وی در سرزمین کنعان به حالت غربت به سر میبرد و 60 سال داشت که یعْقُوو (حضرت یعقوب) متولد شد و او نیز در کنعان غریب بود. یعقوو در130 سالگی به علت وقوع خشکسالی، همراه خانوادهاش (جمعاً 70 نفر) عازم مصر شد، زیرا که حضرت یوسف به صدارت کشور مصر رسیده بود و با انباشتن غلّه فراوان، آن سرزمین را در برابر قحطی مقاوم کرده بود.

خاندان یعقوو در مصر بسیار بارور و کثیر شدند، تا آنجا که فرعون از نیروی چنین جمعیت عظیمی هراسان شد و با نادیده گرفتن خدمات حضرت یوسف، آنها را به کار سخت وادار کرد و بنی اسرائیل را به بردگانی برای بیگاری نزد مصریان مُبدل ساخت. به علت پیشگویی منجمان دربار مبنی بر ظهور منجی برای این قوم، فرعون دستور داد که همة نوزادان ذکور بنی اسرائیل را در رود نیل غرق سازند. اما یک مادر و دختر یهودی به نامهی «یوخِوِد» و «میریام» (مریم) که ماماهی عبرانیان بودند، با فداکاری ناشی از ترس الهی، نوزادان عبری را زنده نگاه میداشتند. از این رو مشیت خداوند برآن قرار گرفت تا پسری را که بعدها نقش منجی این قوم را برعهده میگرفت، سه ماه زودتر از موعد طبیعی زیمان به «یوخِوِد» عطا نمید. یوخِوِد پس از این سه ماه به ناچار فرزندش را درون سبدی نهاده، در نیزار رود نیل رها نمود. دختر فرعون، وی را از آب گرفت و چون آن پسر که بر او «مُشِه» (موسی) نام نهاده بودند، حاضر به خوردن شیر هیچ زنی نشد، با راهنمیی میریام برای شیردادن به دست «یوخود» سپرده شد. پس از ین، مشه در دربار فرعون بزرگ شد و بر اثر حوادثی که برای وی پیش آمد، از مصر گریخت. سپس در سرزمین «میدیان» نزد شخصی به نام «ییترو» ساکن شد و دخترش «صیپورا» را به همسری گرفت. سرانجام پس از گذشت 210 سال از ورود یعقوو و بنیاسرائیل به مصر، خداوند به ناله و استغاثه یشان بر اثر شدت ظلم مصریان توجه نموده، مشه رَبِنو را مأمور نجات آنان فرمود. او به سبب تواضع بیمانندی که داشت، در ابتدا خود را شیسته چنین مسوؤلیت عظیمی نمیدانست؛ اما سرانجامْ عازم مصر شد. مُشه و «اَهَرُون» (هارون) برادرش، مأموریت خود ر برای بنیاسرائیل شرح دادند و پس از یمان آوردن مردم به آنها، برای ابلاغ فرمان خدا راهی قصر فرعون شدند که این رفت و آمد چندین بار تکرار شد. خداوند براساس حکمت خود و جهت نشان دادن قدرت عظیمش به همگان، ابتدا 10 ضربت معجزه آسا را بر فرعون و مصریان که میل به آزاد نمودن این قوم نبودند، وارد ساخت

. پس از آن بنی اسرائیل در 15 ماه نیسان 2448 عبری، باشکوه بسیار از تمام بندگیهی مصر- بندگی جسمانی مصر و نیز بندگی اخلاقی و فساد فرهنگی مصریان- نجات یافتند و خداوند با اِعطی کتاب تورات به آنها (که شامل 613 فرمان مُدَوّن عبادی، اجتماعی، قضیی و اخلاقی است) یشان ر برای همیشه از هر نوع بندگی رها ساخت.

بنا به دستور خداوند، این واقعه عظیم، هر سال در همان یام طی مراسمی مقدس بید یادآوری شود و یهودیان موظف به رعیت و اجری احکام خاص این عید هستند. پس از ضربات دهگانه که به فرمان خداوند بر مصریان وارد آمد، صدی بلند شیون و ناله مصریان در مصر برخاست و فرعون در نیمه شب، خودش در پی مشه و اهرون رفت و از آنها خواست تا از مصر خارج شوند.

سرپیچی و نافرمانی فرعون در آزاد ساختن عبرانیان، از دلیل اصلی وارد آمدن ده ضربت الهی بود. وی پس از هر ضربه، به ظاهر در برابر خداوند تسلیم میشد و تقاضی رفع مشکلات را میکرد، اما پس از مشاهدة گشیش و رفع خطر، دوباره کبر و غرور او را فرا میگرفت و از اجری فرمان خداوند خودداری میکرد.

حضرت موسی، وقوع برخی از ضربات را پیشتر به فرعون اطلاع میداد تا شید با شنیدن خبر، دست از نافرمانی بردارد و پس از وقوع نیز، همواره (باوجود توهینهی فرعون) آماده بود تا با درخواست فرعون فوراً دست به دعا بلند کند و خواستار رفع بلا شود. این امر نشان میدهد که پروردگار حتی به عذاب شریران و گناهکاران راضی نیست و میل است که هر چه سریعتر بازگشت و توبه آنها را بپذیرد. بنابرین، ده ضربت مذکور نشانة لطف خدا هستند که وی به جی رها کردن بیشتر ظالمان به حال خود و شاهد نابودی و فنی آنها بودن، با وارد ساختن ضرباتی به نام تأدیب، قصد هدیت و اصلاح آنان را دارد.

خروج از مصر

پیش از آخرین ضربت، پروردگار به بنی اسرائیل دستور داد که خانواده ها گوسفندی را اختیار و قربانی «پِسَح» را ذبح کنند. لازم بود که خون این قربانی را به نشانة یمان به خدا از داخل بر سَرْدر و چهارچوبهی درون خانه خود بمالند و تا صبح از آن خارج نشوند. خداوند هنگام ضربت آخر به این خون توجه کرده، از ضربت زدن به این قوم صرفنظر مینمود. سپس بنی اسرائیل با عجله بسیار خار شدند و به دلیل شتاب زیاد فرصتی نیافتند که خمیرهیشان را ورآمده کنند. پس آن را به صورت فطیر (مصا) پختند و رهسپار شدند. جمعیتی که از مصر خارج شد به غیر از زنان و اطفال، شامل 600 هزار مرد پیاده و گروهی از دیگر اقوام غیر یهودی بود. این واقعه در سال 2448 عبری (3317 سال پیش یا 1312 پیش از میلاد) روی داد.

خداوند بار دیگر برای نمیان ساختن قدرت خود از یک سو، مصریان را وسوسه نمود که این قوم را تعقیب کنند و از سوی دیگر، به بنی اسرائیل فرمان داد تا در برابر دریا اردو زنند. در این حال که یهودیان، خود را از دو سو در تنگنا میدیدند، خدا به حضرت موسی دستور حرکت به سمت آب را صادر نمود. پس از آنکه شماری از یهودیان با یمان قوی خود داخل آب شدند، یکی از بزرگترین معجزات تاریخ به وقوع پیوست. دریا شکافته شد و تمام آن جمعیت عظیم، از میان آن گذر کردند. نیز هنگامی که مصریان به امید دستگیر نمودن آنها وارد مسیر شکافته شده گشتند، به امر پروردگارْ آبها به جی خود بازگشتند و لشگریان فرعون را به سزی اعمال خویش رساندند. مشه و یهودیان پس از دیدن این صحنه عظیم، یکی از مجللترین سرودها را در وصف قدرت خداوند سرودند که در تورات ذکر شده است و «سرود دریا» نام داشته، هر روز در تفیلی صبح خوانده میشود.

***

نامگذاری این عیـد

نـام پسح از معجزه و لطف الهی در آخرین ضرب وارد شده به مصریان گرفته شده است. در ضربت دهم که منجر به مرگ اولزادهی مصریان شد، خداوند از آسیب رساندن به فرزندان اولزاد عبری چشم پوشی کرد. این لطف الهی در تورات با لفظ «پاسَحْ» به معنی گذر کردن، جَستن و رحم نمودن بیان شده است. پس این عید را «پِسَح» نامیده اند و به نامهی دیگری نیز خوانده میشود که عبارتند از :

عید فطیر یا عید مصاها (حگ همصوت)

از آنجا که یهودیان هنگام خروج از مصر فرصت کافی برای تهیه خمیر مناسب جهت پخت نان نداشتند، ناگزیر از خمیرِ ترش نشده - فطیر- استفاده کرده، نان فطیر ساختند که در زبان عبری «مَصـا» نام دارد و یهودیان در این عید تنها مجاز به استفاده از آن - و نه هیچ نان دیگری- هستند. از این رو، «عید مصاها» نامیده شد.

جشن بهار (حگ هاآویو)

ین عید همواره در اویل فصل بهار واقع میشود، و بنابرین، آن را جشن بهار نامیدهاند.

جشن آزادی (حگ حروت)

ین عید، جشن آزادی بنیاسرائیل از یوغ بندگی مصریان است. نزدیکی عید پسح با نوروز - عید باستانی ایرانیان (در بیشتر سالها) موجب شده است که مراسم پسح در میان ایرانیان کلیمی با شکوه و مراسم ویژهی انجام شود و افزون بر مراسم مذهبی، سنتهی جاری نوروز چون دید و بازدید خانوادهها اجرا گردد.

***

2- یین مربوط به این عید در گذشته و حال

 

اعیاد سه گانه یهود (شالوش رگالیم)

 

در تورات دربارة اعیاد سه گانه چنین آمده است:

«سه بار در سال برای من جشن بگیر ... سه بار در سال هر مذکری از (جامعة) تو در پیشگاه خداوند حضور یابد»

ین سه عید که هر یک «رِگِل» (در ینجا به معنی بار و دفعه) خوانده شده اند، به ترتیب ذکر شده در متن تورات عبارتند از: جشن پسح، جشن شاووعُوت و جشن سوکوُت.

 1- جشن پسح در 15 ماه نیسان (به مناسبت خروج بنی اسرائیل از مصر)

2- جشن شاووعوت در 6 ماه سیوان (به مناسبت دریافت ده فرمان اساسی تورات در کوه سینی)

3- جشن سوکوت در 15 ماه تیشری (به مناسبت چهل سال زندگی بنی اسرائیل در بیابان با حمیت خداوند و تأمین رفاه یشان توسط خداوند)

طبق فرمان پروردگار در هر یک از این اعیاد، هر فرد یهودی موظف بود که به زیارت معبد خداوند (بت همیقداش) رفته، مراسم عبادی خاصی را در آن برگزار نمید و نیز به همراه خانوادهاش، یام جشن و سرور را با حضور در خانه خدا سپری نموده، قربانیهیی تقدیم کند.

همچنین افزون بر قربانیهی دیمی روزانه، قربانیهی ویژة این یام در «بت همیقداش» تقدیم میشد.

امروزه این مناسبتها به صورت تعطیلات مذهبی، اجری مراسم خاص و خواندن تفیلاهی ویژه برگزار میشوند. متن تفیلا ( نماز) در این یام تغییر میکند و دو روز اول و آخر هر یک از این اعیاد، تعطیل مذهبی بوده و هرگونه عزاداری یا تعنیت (روزه) در آن ممنوع است.

***

در تورات ( سفر شموت فصل 12 ) چنین آمده است:

و خداوند موسی و هارون را در سرزمین مصر مخاطب ساخته و گفت: این ماه (نیسان) برای شما اول ماهها باشد، این اول از ماههی سال برای شماست. به بنی اسرائیل بگویید که در دهم این ماه هر یک از یشان بره ی برای هر خانواده بگیرند... و آن را تا چهاردهم این ماه نگه دارید و تمامی بنی اسرائیل آن را در عصر ذبح کنند... و گوشتش را در آن شب با آتش بریان کرده با نان فطیر و سبزیهی تلخ بخورند... و خون بر سر در خانه هیی که در آن می باشید علامتی برای شما خواهد بود و چون آن را مشاهده کنم از شما خواهم گذشت...

ین یات، سه اصل مراسم عید پسح یعنی خوردن گوشت بریان شده بره (قربانی پسح)، خوردن فطیر ( مصا) و خوردن سبزیجات تلخ (مارور) را عنوان می کنند. اسم قربانی ذکر شده در یة ششم از فصل مذکور را «قربانی پسح» می‏گویند، زیرا به یادبود این واقعة تاریخی و شکرگزاری، در طول سالیانی که بیت همیقداش (معبد بیت المقدس) اول و دوم برقرار بودند ملت اسرائیل رسم این قربانی را به جی می‏آورد و حتی در دوره‏ی از تاریخ یهود با وجود برقرار نبودن بیت همیقداش، بعضی از علمی یهود به خاطر زنده ماندن این خاطرة تاریخی در میان ملت یهود به خود اجازه می‏دادند ت این مراسم اجرا شود.

مراسم دو شب پسح طبق مندرجات کتابی به نام «هگادا» که مجموعه‏ی از یین و احکام مراسم، تاریخ و ادبیات دینی یهود است اجرا می‏شود. معنی هگادا در زبان عبری «نقل یا تعریف کردن» است که از یه 8 فصل 13 سفر شموت تورات اقتباس شده است: « در آن روز برای پسرت نقل کن و بگو ...».

از آنجا که در این عید، خوردن هرگونه نان و فراوردة تخمیر شدة گندم و جو حرام است، در یام قبل از فرارسیدن این عید، نوعی خانه تکانی دینی به جهت پاک کردن محیط زندگی از این مواد که « حامص» ( به معنی تخمیر شده) نام دارند انجام می‏شود. روز قبل از عید، مردان اولزاد روزه می‏گیرند، به یادبود مجازات اولزادهی مصری و مصون ماندن اولزادهی یهودی، که ریشة نام «پسح» است. در دوشب اول عید با ترتیب دادن سفره‏ی شامل خوراکی‏هیی مانند مصا ( نان فطیر)، حلق یا حروست، بال مرغ یا دست گوسفند، کاهو، کرفس، ییین (آب انگور)، تخم مرغ، و ... مراسمی مفصل با قرائت متن هگادا و دنبال کردن بندهی اجریی آن، برگزار می‏شود.

***

3- پسح به مثابه هویت یهودی

 

موضوع خروج از مصر ، در تمام اعیاد سه‏ گانه، مراسم شب شنبه (قیدوش) ، متن نمازهی روزانه ( شمع ییسرائل) و بسیاری از دستورهی خداوند در تورات یادآوری می‏گردد. همچنین در 613 فرمان مستخرج از تورات، یک فرمان به «ذکر و یادآوری روزانة واقعة خروج از مصر» اختصاص دارد. به این ترتیب یک یهودی در تمام یام سال ( و نه فقط در عید پسح) به صور مختلف این واقعه را در ذهن نگاه می‏دارد.

در حقیقت می‏توان گفت که خروج از مصر هویت یک یهودی - و بلکه هر انسان مؤمنی - را شکل می‏دهد: از یکسو، او برده ‏ی بوده فاقد هرگونه شأن و حقوق اجتماعی، در پست ترین شکل ممکن از زندگی یک انسان. و از سوی دیگر او انسانی است که هم مرتبة فرشتگان شده و در پی کوه سینا (پس از خروج از مصر و در واقعة شاووعوت) نیل به شنیدن کلام خداوند در اعطی ده فرمان تورات گشته و پس از آن صاحب شریعت و فرهنگی الهی شده، آن هم در دورانی که حتی نام بردن از خدی واحد، بعید می‏نمود. همانگونه که در هگادا آمده است: « هر فرد یهودی موظف است چنان تصور کند که گویی خود او از مصر خارج شده است ... »، به این معنا که او از یک طرف به یاد می‏آورد که برده‏ ی بوده زیر دست فرعون، و از سوی دیگر افتخاری بس عظیم را نصیب گشته که با منشأ آفرینش هم کلام شده و احکام او را پذیرا گشته است. در ینصورت او همواره انسانیت و شخصیت خود را با خداوند و شریعت او معنا دار می‏یابد.

 

***

4- پسح به مثابه هویت خدی یهود

 

اولین اصل از اصول سیزده‏گانه یهود اعلام می‏دارد: « من یمان کامل دارم که خدی مقدس و متبارک حاضر و ناظر است». در یهودیت اعتقاد به خداوند داری دو جنبه است: اول، آفرینش جهان توسط خداوند، و دوم، دخالت و اعمال قدرت خداوند در زندگی انسان. بخش اول این اعتقاد عموما توسط موحدین جهان ( حداقل تا قبل از اعلام تئوری دارون) پذیرفته شده ست. اما پذیرش بخش دو آن، با مشکل توجیه رنج و شر در جهان روبرو است، بدین معنا که اگر خداوند همچنان بر جهان حکومت می‏کند، پس علت وجود این همه حوادث طبیعی در جهان و فجیع انسانی چیست؟

ین معضل، اکثر فلاسفة مؤمن به وجود خداوند را به سمت این نظریه سوق داد که خداوند جهان را آفرید اما ادامة کار و حیات آن را به قوانین طبیعی موکول نمود، به مثابه ساعت سازی که ساعت را با دقت تمام ساخته و فروخته و دیگر مسئولیت حوادث احتمالی را که کارکرد آن را با مشکل مواجه می‏سازند، بر عهده ندارد. نتیجة این فرضیه آن است که خداوند یا از وضعیت انسانها بی خبر است یا در برابر آن بی‏تفاوت است ( که در غیر ینصورت می‏بیست تمام انسانها سالم، مرفه و عاقل باشند).

ین دلیل در یهودیت به شدت مطرود است. در این یین، هیچ واقعه‏ی- از ریز ترین فریندها در مقیاس اتمی تا عظیم ترین آنها در مقیاس کهکشانها - بدون خواست خداوند حتی در کسری از ثانیه هم صورت نمی‏پذیرد. همانگونه که در دعی قبل از نوشیدن آب گفته می‏شود « شهکل نیهیا بیدوارو » یعنی « متبارک است خداوندی که همه چیز با کلام او وجود می‏یابد».

و این معنی حقیقی یکتیی خداوند در نظر یهود است: هیچ نیرویی در جهان مستقل از خداوند نیست، به عبارت دیگر او نه تنها جهان را آفریده است، بلکه کنترل دقیق آن را نیز کاملا بر عهده دارد.

در ینج اهمیت خروج از مصر آشکار می‏گردد: بنی اسرائیل که همه بردگانی فرومیه بودند از سلطة ابرقدرت زمان رها می‏شوند، ابرقدرتی که طبق گفتة میشنا ( تلمود) هرگز هیچ برده‏ی موفق به فرار از آن سرزمین نشده بود، و نیز محیط بیابانی اطراف آن سرزمین ( مصر ) نیز امکان چنین اقدامی را سلب می نمود. قدرت خداوند در چنین وضعیتی بر یهودیان آشکار شد، همانگونه که در تورات (سفر خروج باب 7 یه 17) آمده است: « خداوند فرمود به این طریق (معجزات ضربت بر مصریان) خواهی دانست که من خدا هستم». معجزات مذکور در تورات در این واقعه نشان دادند که خداوند هم بر عناصر طبیعی و قوانین حاکم بر آنها، هم بر نباتات، حیوانات و حتی بر حیات انسانها کنترل و اعمال قدرت دارد.

پس به این دلیل است که واقعة خروج از مصر مکررا در متون دینی و یین یهود مورد یادآوری قرار می‏گیرد تا نشان داده شود که خداوند نسبت به وضعیت زندگی و اعمال انسانها ( و سیر مخلوقاتش) بی تفاوت نیست و بلکه به انسانها عشق می‏ورزد و خواستار عزت و آزادی آنهاست. یاد داشتن پسح، موجب عدم تزلزل یمان و اعتماد به نفس یهودی در مقابله با مشکلات روزمره می گردد. در هگادا بندی است که ضمن تسبیح خداوند می‏گوید: « خداوند ما را از مصر خارج کرد، اما نه توسط فرشته یا هر نیروی دیگری، بلکه خود شخص این امر را انجام داد ... ». در ینجا است که پسح به پیوند انسان و خدی خود تبدیل می‏گردد.

اما معضل شر و رنج همچنان باقی است، که پاسخ آن را می‏توان در هگادا و ترتیبات شب پسح یافت. در این مراسم سمبل‏هی رنج مانند حروست ( حلق) و سبزی تلخ در خود حاوی شیرینی هستند (حلق) یا با شیرینی خورده می‏شوند (خوردن کاهو با حلق) و از سوی دیگر کرفس که سمبل تجدید حیات است با آب نمک یا سرکه آغشته و میل می‏شوند. این یین در گفتة ربی العازار ( مندرج در هگادا) معنا می‏یابند که می گوید تمام عمر در جستجوی علت خواندن بخش سوم متن شمع ییسرائل در نماز شب بودم ( در این بخش فرمان پوشیدن صیصیت ذکر شده که در شب انجام نمی شود) تا آن که دانشمندی (به نام بن زوما) با آوردن یة زیر آن را توجیه کرد: «تا آنکه روز خروجت از سرزمین مصر را در تمام روزهی زندگی‏ات به یاد آوری» (تورات، سفر تثنیه، فصل 16 یة 3). عبارت « روزهی زندگی‏ات» تنها به روزهی زندگی اشاره می‏کند، حال آنکه در یة فوق «تمام روزهی زندگی‏ ات» نوشته شده ‏است، بنابرین شامل شبها نیز می‏گردد، لذا بند سوم شمع ییسرائل که در آن خروج از مصر یادآوری شده‏است بید در شبها نیز قرائت گردد. به عبارت دیگر، تنها با « مجموعة روز و شب، یعنی لذت و رنج است که نجات و آزادی معنا می‏یابد».

بنابرین پسح و واقعة خروج از مصر، دیدگاه یهودی هویت خداوند است، که با جزئیات در زندگی انسان حضور دارد، و البته در مراسم سدر، در می‏یابد که رنج، جزئی از فریند آزادی اجتماعی و شخصی است.

خداوند در اولین فرمان از مجموعه ده فرمان اساسی تورات، خود را با واقعة خروج از مصر معرفی می‏کند: «من خداوند خالق تو هستم، که تو را از مصر، از خانة بردگی بیرون آوردم». ملاحظه می‏شود که شناسیی خدی یهود با واقعة خروج از مصر به عنوان شاهدی بر حضور مداوم خداوند در زندگی تؤام است.

 

***

5- پسح مبین معنی آزادی

 

همانگونه که ذکر شد، کلمة پسح، یادآور «چشم پوشی خداوند از وارد آوردن ضربه بر جان یهودیان مصر » است. اما خداوند در معرفی خود در ده فرمان، خود را خدی نجات دهندة «جان» یهودیان لقب نمی‏دهد، بلکه «خارج کردن و رهیی بخشیدن از بردگی و بندگی» را لقب شیسته‏ی می داند که انسانها بید خدی خود را با آن به یاد آورند. این امر نشانگر ارجحیت آزادی بر زندگی بدون آن است. و نکتة جالب این که حتی در حصول این نوع آزادی نیز اختیار و «آزادی» حاکم است، چنانکه در روند وقیع قبل از خروج از مصر مشاهده می‏شود که موسی و هارون با قوم بنی‏اسرائیل به صحبت پرداختند و موافقت (اکثر) آنان ر برای کسب این آزادی جلب کردند. اما در نهیت (طبق رویات تلمودی) فقط حدود 20 درصد یهودیان از مصر خارج شدند، و مابقی حاضر به تغییر در وضعیت زندگی خود نشدند. و البته این آزادی منحصر به یهودیان نبود، بلکه طبق گفتة تورات، در خروج از مصر، جمعی از دیگر اقوام غیر بنی اسرائیل نیز از آن سرزمین فرار کردند.

 

 

***

6- پسح به عنوان مصداق نجات آخرالزمانی

 

دوازدهمین بند از اصول سیزده گانة یمان یهود چنین است: « من یمان کامل دارم به ظهور ماشیح (منجی و مصلح آخرالزمان یهود )... ». موضوع ظهور منجی در ادیان الهی به صور گوناگون عنوان شده است. اما نکتة قابل توجه آن است که معمول این امید و وعده فاقد مصداق یا شاهد این جهانی است. پسح یک نمونه و مصداق بارز این وعده و چگونگی تحقق آن است. این که قومی از حضیض ذلت بتوانند با اراده و انتخاب خود ، ندی یک منجی - در ینجا موسی - را درک کرده و خود ر برای جهش به زندگی از نوع والا و برتر آماده سازند، امری است که اولا تحقق وعدة ظهور و نجات نهیی را واقعیت می‏بخشد و ثانیا چگونگی آن را به صراحت عنوان می کند تا آرمانگریانی که تنها دعا و انتظار - و دست روی دست نهادن - ر برای رسیدن به این موهبت کافی می‏دانند، از خواب بیدار سازد. همانگونه که در وقیع خروج از مصر در تورات آمده است، یهودیان موظف شدند که بره ی را - که یکی از خدیان مصریان شمرده می شد - ذبح کرده و خون آن را بر سر در خانه هی خود بمالند، و این نشان یک قیام و شکستن ساختارهی الحادی محیط غالب و قدرتمند مصر توسط عده‏ی بردة فرومیه بود، و این اقدام بود که در کنار دیگر موارد همچون امید و یمان، توانست مأموریت منجی بنی اسرائیل را به سرانجام برساند، و مسلما انجام مأموریت منجی آخر زمان نیز روندی مشابه پسح خواهد داشت.

 

در نهیت مجموعة نکات فوق موجب اهمیت واقعة پسح است، به حدی که در هگادی پسح می‏خوانیم « هر که بیشتر (دربارة واقعة پسح به تحلیل و ) تعریف بپردازد، ممدوح است... ».

 

 

***

منابع:

1- Aish.com Sara Yoheved Rigler

2- هگادا شل پسح

3- فرهنگ و بینش یهود، اول دبیرستان



[ سه شنبه 91/6/7 ] [ 10:52 عصر ] [ جلال ]

نظر

پسح عید آزادی یادآور رستن از ظلم و بیداد و بی‏عدالتی

پسح-Pesah«پسح» یادگار و یادآور قیام حضرت موسی کلیم‏الله علیه فرعون را به عموم موسائیان زمان و همکیشان عزیز یهودی خود تبریک می‏گوییم.

شروع این عید روز 15 ماه عبری نیسان، اولین ماه سال، است که این عید 8 روز طول می‏کشد. در زمان‏هی پیشین عید پسح جشن کشاورزان نیز به شمار می‏آ‏مد زیر این عید هم‏زمان با آغاز فصل درو جو در سرزمین مقدس است.

در روز دوم عید پیمانه‏ی از جو به عنوان هدیه نوبرانه به معبد بیت‏المقدس آورده می‏شد. در تورات مقدس به بنی‏اسرائیل فرمان داده شده که از روز دوم عید پسح یعنی روزی که پیمانه نوبرانه جو را به معبد بیت‏المقدس می‏آورید هفت هفته تمام بشمارید و در روز پنجاهم که شمارش پیان می‏یابد عید شاووعوت (اعطی ده فرمان) را جشن بگیرید.

مفهوم اساسی این فرمان، در رویداد تاریخی ویژه خروج از مصر و آزادی نهفته است، آزادی‏ که بنی‏اسرائیل را از گروهی برده به یک ملت تبدیل کرد بنابرین از دیدگاه وسیع‏تر این عید نمیان‏گر روز تولد ملت یهود است و از این نظر مهمترین عید تاریخی ملت یهود می‏باشد. این مطلب را دانشمندان یهود در این گفته خلاصه کرده‏اند:

در هر دوره‏ی هر یهودی بید چنین پندارد که خود او بوده که از مصر خارج شده است.

پسح، تنها هدف رهیی از بردگی مصریان و لذت بردن از آزاد زیستن نیست بلکه منظور تبدیل آزادی به وسیله‏ی برای خدمت به بشریت است. قیام‏هی رهیی‏بخش همواره پرافتخارترین صفحات تاریخ قوم یهود را به خود اختصاص داده و رهبران آن با برخورداری از یمان به خدا و پشتیبانی از قدرت توده مردم، علیه بی‏عدالتی شوریده و پیه‏هی ظلم را به لرزه درآورده‏اند. مهمترین این قیام‏ها، قیام علیه کاخ ستم فرعون بود که حدود 3318 سال قبل (2448 عبری) به رهبری حضرت موسی علیه‏اسلام پیام‏‎آور توحید و عدالت انجام گرفت.

حضرت موسی که در بطن دربار فرعون پرورده شده بود پس از آشنیی با رنج برندگان و شناخت قوم خویش به تدریج بر اندیشه شکستن کاخ‏هی بی‏‏عدالتی و ظلم فرعون گشت و از طرف خداوند نیز این عمل به عنوان آغاز رسالت وی بر او محول شد.

چندین واژه مختلف به عنوان نام این عید بکار رفته‏ اند: 1= حَگ پِسَح به معنی گذر کردن و جستن و رحم نمودن بیان شده است 2 = حَگ هَمَصُوت عید مصاها یا فطیر: از آنجا که یهودیان هنگام خروج از مصر فرصت کافی برای تهیه خمیر مناسب جهت پختن نان نداشتند ناگزیر از خمیر ترش نشده (فطیر) استفاده کرده و نان فطیر تهیه کردند. 3 =حَگ هاآویوْ جشن بهاره از آنجا که این عید همواره در اویل فصل بهار واقع می‏شود این نام را نیز به آن نسبت دادند. 4=حَگ هَحروت جشن آزادی این عید جشن آزادی بنی‏اسرییل از یوغ بندگی مصریان است.

در دو شب اول این عید هشت روزه خانواده‏هی یهودی با چیدن سفره مخصوص و اجری مراسم، طبق ترتیب ذکر شده در کتاب ریسر (هَگادا) (که شامل شرح مراسم این دو شب و وقیع خروج از مصر است) جشن را برگزار می‏کنند. این مراسم شامل چندین مرحله است که مفسرین دلیل متعددی برای هر یک ذکر کرده‏اند.

مطالب گوناگونی در مورد پسح و فلسفه مراسم دوشب این عید در شماره‏هی 1، 8 و 12 و 25 همین مجله مفصلاً به چاپ رسیده است که در ینجا اشاره‏ی مختصر به فلسفه و مراحل این مراسم می‏شود:

 قَدِش (تقدیس): گفتن براخی (دعا) ییین اشاره به شادی و سرور به خاطر اجرا فرامین الهی است.

 اورْحَص (طهارت دست‏ها): دست‏ها را شسته همانطور که در کتاب یشعیی نبی (16-1) آمده، اشاره است به طهارت قلب‏ها.

 کَرْپَس (خوردن کرفس): اشاره است به سبزی که سمبل تجدید حیات نباتات در آغاز فصل بهار است و اشاره به آزادی بنی‏‎اسرائیل که آن هم در فصل بهار بود.

 یحَص (نصف کردن نان فطیر): این کار جهت برانگیختن سؤال برای کودکان برای دنبال کردن مراسم است.

 مَگید (گفتگوی وقیع خروج بنی‏اسرائیل از مصر): این بخش هدف اصلی مراسم است که با دقت بید انجام شود.

 رُحْصا (شستن دست‏ها قبل از صرف شام): این بخش دومین طهارت دستها است که با ترتیب خاص، طاهر می‏شوند.

 مُوصی- مَصا (گفتن براخا یا دعی نان فطیر): این بخش جزء احکام معمول یهود است که قبل از خوردن نان دعا می‏خوانند.

مارُور (خوردن سبزی تلخ): که نشانه چشیدن و احساس تلخی‏هاست که بنی‏اسرییل در دوران بندگی مصر متحمل شده‏اند.

 کُورِخ ( پیچیدن لقمه نان با سبزی و زدن در حلق): خوردن این لقمه که حاوی نان فطیر و سبزی تلخ در حلق که شبیه گِل است و نشانه کار سخت و گل مالی و خشت‏زنی عبرانیان در مصر است.

 شولْحان عُورِخ (سفره گسترده): خوردن شام که سفره گسترده اشاره است به دعوت همه برای شرکت در این مراسم مقدس.

 صافون (خوردن مصی پنهان شده): این مصا به نام «اَفیقُومِن» نشان‏گر پاداش پنهان الهی در ازی صواب‏هی انسان است.

 بارخ (گفتن دعی بعد از خوردن غذا): بیستی نیت بر تبریک گفتن الهی بنمییم و خالق خود را به خاطر کرامات و اعجاز او تسبیح بگوییم.

 هَلِل - نیرْصا (مدح و ثنا و مورد قبول شدن): خواندن سرود «هَِلل» این بخش مدح و ثنا و رضیت الهی است که از چند فصل از مزامیر حضرت داود تشکیل شده است به نشانه قدرشناسی از یات و معجزات الهی در حق بندگانش.

در خاتمه جمله‏ی از هگادا (شرح وقیع خروج از مصر): برما فرض است که درباره خروج (پدرانمان) از مصر تعریف کنیم. «هرکه (از معجزات الهی) بیشتر تعریف کند، بیشتر شیسته برکت خداوند خواهد بود».



[ سه شنبه 91/6/7 ] [ 10:51 عصر ] [ جلال ]

نظر

نگاهی به پسح از دیدگاه قرآن کریم


QORAN-قرآن

«سوره طه» آیات 76-77

«و به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شبانه از شهر مصر بیرون ببر  و راهی خشک از میان دریا بر آنها پدید آور. نه از تعقیب و رسیدن فرعونیان ترسناک باش و نه اندیشه دار (موسی بنی‏اسرائیل را بیرون برد) و فرعون با سپاهش از پی آنها تاختند، پس موج دریا چنان آنها را فرو برد که از آنان اثری باقی نگذاشت و فرعون پیروان خود را علاوه بر این که هدیت نکرد سخت به ضلالت و بدبختی افکند».




[ سه شنبه 91/6/7 ] [ 10:50 عصر ] [ جلال ]

نظر

پـسـح : عیـد آزادی

عید پسحپسح یکی از اعیاد سه گانه یهودیان است که به نام پیامبر بزرگوار بنی اسرائیل - حضرت موسی- مُزیّن شده و نتیجه رسالت او از سوی خداوند متعال برای آزادی بنی اسرائیل و همه انسانها از بردگی است.

برابر آیات تورا، خداوند خطاب به اَوْراهام (حضرت ابراهیم) فرمود: «بدان که فرزندان تو به مدت 400 سال در سرزمینی که به آنها تعلق ندارد (مصر) غریب خواهند بود و در آنجا در بندگی و عذاب قرار خواهند گرفت. پس از 400 سال، من ایشان را نجات داده و قومی که آنها را به بندگی وادار نموده، مورد محاکمه قرار خواهم داد و سپس با ثروت عظیمی آن سرزمین را ترک خواهند نمود». اوراهام در این آزمایش سخت نیز سربلند بیرون آمد، زیرا بی ایمانی و ناسپاسی نکرد و این بار نیز خود را به طور کامل، تسلیم خواست و رضای الهی نمود. با تولد ییصحاق (حضرت اسحق) این 400 سال غربت شروع شد، چرا که وی در سرزمین کنعان به حالت غربت به سر می برد و 60 سال داشت که یَعْقُوو (حضرت یعقوب) متولد شد و او نیز در کنعان غریب بود. یعقوو در130 سالگی به علت وقوع خشکسالی، همراه خانواده اش (جمعاً 70 نفر) عازم مصر شد، زیرا که حضرت یوسف به صدارت کشور مصر رسیده بود و با انباشتن غلّه فراوان، آن سرزمین را در برابر قحطی مقاوم کرده بود.

خاندان یعقوو در مصر بسیار بارور و کثیر شدند، تا آنجا که فرعون از نیروی چنین جمعیت عظیمی هراسان شد و با نادیده گرفتن خدمات حضرت یوسف، آنها را به کار سخت وادار کرد و بنی اسرائیل را به بردگانی برای بیگاری نزد مصریان مُبدل ساخت. به علت پیشگویی منجمان دربار مبنی بر ظهور منجی برای این قوم، فرعون دستور داد که همه نوزادان ذکور بنی اسرائیل را در رود نیل غرق سازند. اما یک مادر و دختر یهودی به نامهای «یُوخِوِد» و «میریام» (مریم) که ماماهای عبرانیان بودند، با فداکاری ناشی از ترس الهی، نوزادان عبری را زنده نگاه می داشتند. از این رو مشیت خداوند برآن قرار گرفت تا پسری را که بعدها نقش منجی این قوم را برعهده می گرفت، سه ماه زودتر از موعد طبیعیِ زایمان به «یوخِوِد» عطا نماید. یوخِوِد پس از این سه ماه به ناچار فرزندش را درون سبدی نهاده، در نیزار رود نیل رها نمود. همسر فرعون، وی را از آب گرفت و چون آن پسر که بر او «مُشِه» (موسی) نام نهاده بودند، حاضر به خوردن شیر هیچ زنی نشد، با راهنمایی میریام برای شیردادن به دست «یوخود» سپرده شد. پس از این، مشه در دربار فرعون بزرگ شد و بر اثر حوادثی که برای وی پیش آمد، از مصر گریخت. سپس در سرزمین «میدیان» نزد شخصی به نام «ییترو» ساکن شد و دخترش «صیپورا» را به همسری گرفت. سرانجام پس از گذشت 210 سال از ورود یعقوو و بنی اسرائیل به مصر، خداوند به ناله و استغاثه ایشان بر اثر شدت ظلم مصریان توجه نموده، مشه رَبِنو را مأمور نجات آنان فرمود. او به سبب تواضع بی مانندی که داشت، در ابتدا خود را شایسته چنین مسوؤلیت عظیمی نمی دانست؛ اما سرانجامْ عازم مصر شد. مُشه و «اَهَرُون» (هارون) برادرش، مأموریت خود را برای بنی اسرائیل شرح دادند و پس از ایمان آوردن مردم به آنها، برای ابلاغ فرمان خدا راهی قصر فرعون شدند که این رفت و آمد چندین بار تکرار شد. خداوند براساس حکمت خود و جهت نشان دادن قدرت عظیمش به همگان، ابتدا 10 ضربت معجزه آسا را بر فرعون و مصریان که مایل به آزاد نمودن این قوم نبودند، وارد ساخت. پس از آن بنی اسرائیل در 15 ماه نیسان 2448 عبری، باشکوه بسیار از تمام بندگیهای مصر- بندگی جسمانی مصر و نیز بندگی اخلاقی و فساد فرهنگی مصریان- نجات یافتند و خداوند با اِعطای کتاب تـورا به آنها (که شامل 613 فرمان مُدَوّن عبادی، اجتماعی، قضایی و اخلاقی است) ایشان را برای همیشه از هر نوع بندگی رها ساخت.

قیام حضرت موسی به فرمان خداوند، افزون بر رهایی بنی اسرائیل از بندگی فرعون، نشانه پیروزی عدالت خواهی بر بیدادگری، توحید بر کفر و حق بر باطل اسـت. قیام موسی سرآغاز رهایی انسان از فرومایگی است و یکی از درخشانترین برگهای تاریخ یهود و بشر است. در تمام کتابهای مذهبی و اشعار شاعران بزرگ جهان، حضرت موسی، قهرمان عدالت خواهی، فروتنی و شجاعت است و پسح، یادآور طلوع خورشید حق طلبی و عدالت پروری است. پس از رهایی از بندگی مصریان است که بنی اسرائیل هر نوع بندگی را به غیر از اطاعت اوامر خداوند مردود می دانند و در دعاهای روزانه خود تکرار می کنند:

«بشنو بنی اسرائیل، خداوند خالق ما، خدای یکتا است»

بنا به دستور خداوند، این واقعه عظیم، هر سال در همان ایام طی مراسمی مقدس باید یادآوری شود و یهودیان موظف به رعایت و اجرای احکام خاص این عید هستند. پس از ضربات ده گانه که به فرمان خداوند بر مصریان وارد آمد، صدای بلند شیون و ناله مصریان در مصر برخاست و فرعون در نیمه شب، خودش در پی مشه و اهرون رفت و از آنها خواست تا از مصر خارج شوند.

سرپیچی و نافرمانی فرعون در آزاد ساختن عبرانیان، از دلایل اصلی وارد آمدن ده ضربت الهی بود. وی پس از هر ضربه، بهظاهر در برابر خداوند تسلیم می شد و تقاضای رفع مشکلات را می کرد، اما پس از مشاهده گشایش و رفع خطر، دوباره کبر و غرور او را فرا می گرفت و از اجرای فرمان خداوند خودداری می کرد.

حضرت موسی، وقوع برخی از ضربات را پیشتر به فرعون اطلاع می داد تا شاید با شنیدن خبر، دست از نافرمانی بردارد و پس از وقوع نیز، همواره (باوجود توهینهای فرعون) آماده بود تا با درخواست فرعون فوراً دست به دعا بلند کند و خواستار رفع بلا شود. این امر نشان می دهد که پروردگار حتی به عذاب شریران و گناهکاران راضی نیست و مایل است که هر چه سریعتر بازگشت و توبه آنها را بپذیرد. بنابراین، ده ضربت مذکور نشانه لطف خدا هستند که وی به جای رها کردن بیشتر ظالمان به حال خود و شاهد نابودی و فنای آنها بودن، با وارد ساختن ضرباتی به نام تأدیب، قصد هدایت و اصلاح آنان را دارد.

خروج از مصر:

ظربت خوردنپیش از آخرین ضربت، پروردگار به بنی اسرائیل دستور داد که خانواده ها گوسفندی را اختیار و قربانی «پِسَح» را ذبح کنند. لازم بود که خون این قربانی را به نشانه ایمان به خدا از داخل بر سَرْدر و چهارچوبهای درون خانه خود بمالند و تا صبح از آن خارج نشوند. خداوند هنگام ضربت آخر به این خون توجه کرده، از ضربت زدن به این قوم صرفنظر می نمود. سپس بنی اسرائیل با عجله بسیار خارج شدند و به دلیل شتاب زیاد فرصتی نیافتند که خمیرهایشان را ورآمده کنند. پس آن را به صورت فطیر (مصا) پختند و رهسپار شدند. جمعیتی که از مصر خارج شد به غیر ز زنا و اطفال، شامل 600 هزار مرد پیاده و گروهی از دیگر اقوام غیر یهودی بود.

خداوند بار دیگر برای نمایان ساختن قدرت خود از یک سو، مصریان را وسوسه نمود که این قوم را تعقیب کنند و از سوی دیگر، به بنی اسرائیل فرمان داد تا در برابر دریا اردو زنند. در این حال که یهودیان، خود را از دو سو در تنگنا می دیدند، خدا به حضرت موسی دستور حرکت به سمت آب را صادر نمود. پس از آنکه شماری از یهودیان با ایمان قوی خود داخل آب شدند، یکی از بزرگترین معجزات تاریخ به وقوع پیوست. دریا شکافته شد و تمام آن جمعیت عظیم، از میان آن گذر کردند. نیز هنگامی که مصریان به امید دستگیر نمودن آنها وارد مسیر شکافته شده گشتند، به امر پروردگارْ آبها به جای خود بازگشتند و لشگریان فرعون را به سزای اعمال خویش رساندند. مشه و یهودیان پس از دیدن این صحنه عظیم، یکی از مجلل ترین سرودها را در وصف قدرت خداوند سرودند که در تورا ذکر شده است و «سرود دریا» نام داشته، هر روز در تفیلای صبح خوانده می شود.

موضوع خروج از مصر، یک معجزه آشکار خداوند بوده و نشانه نظارت دایمی او بر پدیدها و سرنوشت جهان است. این معجزه، مهمترین رخداد در تاریخ یهود است که در همه موعدها و بیشتر تفیلاها یادآوری می شود. همچنین هنگامی که تـورا دستور اجرای بسیاری از فرایض مذهبی را اعلام می نماید، آن رویداد هم ذکر می شود. ذکر مداوم واقعه خروج از مصر به انسان هشدار می دهد که شرط اول برای بندگی خالصانه خداوند، رها شدن از هر گونه بندگی غیر اوست.

این یادآوری در حقیقت، یکی از نشانه های ایمان به قدرت خداوند است. در اولین فرمان از مجموعه ده فرمان، خداوند بلافاصله پس از معرفی خود، موضوع خروج بنی اسرائیل از مصر را عنوان می کند و به این ترتیب، ذکر آن واقعه را هم ارزش با توحید و شناسایی خالق جهان می داند.

سرزمین مصر در زمان حضرت یوسف و حضرت موسی در رده قدرتمندترین کشور جهان مطرح بود. به همین دلیل، خروج یا فرار گروه عظیمی از بردگان ضعیف و بی سلاح همراه با خانواده هایشان از آن، امری تقریباً ناممکن به شمار می آمد.

از سوی دیگر، فرعون مصر، خود را یکی از معبودان جهان می پنداشت و کسی را یارای برابری با او نبود. عبرانیان نیز بر اثر فشار مأموران ستمگر مصری در آخرین سالهای اقامت در مصر، به شدت زیر فشارهای جسمی و روحی قرارگرفته بودند و در عمل، توانی برای رویارویی با قدرت عظیم مصریان نداشتند.

مجموع موارد فوق، ذهن انسان را مستقیماً به سوی قدرت و نظارت خداوند معطوف می کند و تنها خواست و مشیت الهی بود که تمام این موانع را کنار زد و قوم بنی اسرائیل را با سربلندی از سرزمین مصر و ظلم فرعون نجات داد. به همین علت است که ذکر و تعریف این واقعه، نشانه ایمان است.

نامگذاری این عیـد:

نـام پسح از معجزه و لطف الهی در آخرین ضربت وارد شده به مصریان گرفته شده است. در ضربت دهم که منجر به مرگ اولزادهای مصریان شد، خداوند از آسیب رساندن به فرزندان اولزاد عبری چشم پوشی کرد. این لطف الهی در تـورا با لفظ «پاسَحْ» به معنی گذر کردن، جَستن و رحم نمودن بیان شده است. پس این عید را «پِسَح» نامیده اند و به نامهای دیگری نیز خوانده می شود که عبارتند از :

عید فطیر یا عید مصاها :

از آنجا که یهودیان هنگام خروج از مصر فرصت کافی برای تهیه خمیر مناسب جهت پخت نان نداشتند، ناگزیر از خمیرِ ترش نشده - فطیر- استفاده کرده، نان فطیر ساختند که در زبان عبری «مَصـا» نام دارد و یهودیان در این عید تنها مجاز به استفاده از آن - و نه هیچ نان دیگری- هستند. از این رو، «عید مصاها» نامیده شد.

جشن بهار :

این عید همواره در اوایل فصل بهار واقع می شود، و بنابراین، آن را جشن بهار نامیده اند.

جشن آزادی :

این عید، جشن آزادی بنی اسرائیل از یوغ بندگی مصریان است. نزدیکی عید پسح با نوروز - عید باستانی ایرانیان (در بیشتر سالها) موجب شده است که مراسم پسح در میان ایرانیان کلیمی با شکوه و مراسم ویژه ای انجام شود و افزونبر مراسم مذهبی، سنتهای جاری نوروز چون دید و بازدید خانواده ها اجرا گردد.

عید پسح و فلسـفه آزادی :

در منابع تاریخی مقدس یهود آمده است که یهودیانی که مایل به خروج از مصر نبودند، به امر خد.اوند از بین رفتند. زیرا واقعه خروج از مصر، تنها یک فرصت مناسب برای بیرون رفتن به شمار نمی رفت، بلکه یک دستور جاودان الهی بود که یهودیان موظف شده بودند تا خود را از بندگیِ مصریان و نیز هرگونه بندگی غیر الهی رها سازند.

عید پسح افزون بر مراسم و احکام مقدس خاص خود، پیام آزادی را نیز به تمام انسانها اعلام می کند. خداوند مایل است که انسانها از اسارت و بندگی همنوعان و نیز از بندگی امیال نفسانی خویش خارج شده، خالصانه به عبادت و کسب رضای خالق خود مشغول شوند.

پسح، بیانگر مفهوم مقدس و الهی آزادی است؛ یعنی، آزاد شدن از آرزوهای پوچ و تباهی پذیر دنیا و تلاش برای اجرای خواسته های خالق جهان.

مفهوم دیگر آن، اعلام حضور اراده خدا در تمام جزئیات زندگی انسان است. در واقعه خروج از مصر، آفریدگار به سبب تأدیب فرعون و مصریان و نیز برای آزادی یهودیان، طی معجزاتی تمام روند طبیعت را بر هم زد و سرانجام، سپاه فرعون را در دریا غرق نمود. اینها نشانه هایی از نظارت و دخالت خداوند در تمام لحظات زندگی هستند. کسانی که به وجود پروردگار و آفرینش جهان ایمان دارند؛ اما ادامه سیر طبیعی حیات و بقای عالم را امری خودجوش و سپرده شده به دست طبیعت می دانند، در مکتب یهود، مؤمن حقیقی شمرده نمی شوند. حضور دایمی خداوند در تمامی وقایع پس از آفرینش - مانند خروج از مصر- از پایه های اصلی دین یهود است.

گزیده قوانین پسح:

1- ماه نیسان و شبات گادُول

* در تمام ماه نیسان، «متن ویدوی» (اعتراف به گناهان) در تفیلاها خوانده نمی شود.

* از اول تا سیزدهم این ماه در تفیلای صبح، بخشهایی از تـورا که مراسم گشایش «میشکان» را بیان می کنند، خوانده می شود. (میشکان، معبدی مقدس و سیار بـود که ارتباط خداوند با قوم در آن مکان صورت می گرفت و قربانیها نیز تا پیش از بنای بت همیقداش، در آنجا تقدیم می شدند.)

* کسی که در ماه نیسان، دست کم دو درخت میوه را در یک مکان ببیند که شکوفه داده اند، لازم است «براخای درختان» را بگوید. این براخا تنها یک مرتبه در سال گفته می شود.

* شبات پیش از موعد پسح، به نام «شبات گادول» و به معنای شبات بزرگ خوانده می شود. این به سبب معجزه ای است که خداوند برای بنی اسرائیل در آخرین شبات پیش از خروج از مصر انجام داد. یهودیان گوسفندانی را برای ذبح قربانی پسح در خانه های خود و در برابر دید مصریان نگاه داشته بودند و مصریان با اینکه می دیدند معبودانشان به زودی ذبح خواهند شد (گوسفند یکی از معبودان مصریان بود)، به علت ترس از ضربات و نیروی خدا نتوانستند کوچکترین آسیبی به بنی اسرائیل برسانند.

2- پاکسازی محل زندگی از حامِص

* برابر فرمان صریح پروردگار در تورا، یکی از مراسم یادبود خروج از مصر، پاکسازی محل زندگی هر یهودی از مواد حامص است که پیش از فرارسیدن ایام موعد پسح انجام می شود.

* «حامِص» به معنای خمیر (انواع گندم یا جو) وَرآمده یا هر چیزی است که از آن تهیه شده یا حتی حاوی اندکی از آن باشد.

* استفاده یا نگاهداری مواد حامص در ایام پسح به هر مقدار ناچیز هم که باشد، گناه به شمار می آید. لذا تا پیش از فرا رسیدن شب چهاردهم نیسان، لازم است که همه نقاط خانه را از وجود مواد حامص پاک کرد. هر گونه کاربرد مواد حامص که در ایام پسح در اختیار فرد یهودی بوده، حتی پس از گذشت پسح نیز ممنوع است.

* ظروف مورد استفاده در پسح باید از هرگونه آلودگی با ذرات حامص پاک شوند.

3- آدینه پسح

* در این روز رسم است که همه نخست زادگان ذُکور(پسر) تعنیت (روزه)بگیرند و چنانچه این افراد در مراسم ویژه ای شرکت کنند، از ادامه آن مُعاف خواهند شد. این مراسم عبارتند از:

1- هفت براخایی که در هفته اول ازدواج عروس و داماد خوانده می شود.

2- جشن بازخرید پسر نخست زاده از کُهِن.

3- مراسم بِریت میلا (ختنه).

4- مراسم روز « بَرمیصوا» (جشن رسیدن پسر به سیزده سال و شروع اجرای میصوای تفیلین).

5- جشن پایان فراگیری یک جلد از میشنا، تلمود یا زُوهَر.

* اگر آدینه پسح در روز شبات واقع شود، تعنیت نخست زادگان به روز پنج شنبه پیش از آن انتقال می یابد و همه موارد فوق نیز درباره آن صادق است.

* خوردن حامص در این روز تنها تا حدود 4 ساعت پس از طلوع آفتاب مُجاز است و حداکثر تا 5 ساعت پس از طلوع آفتاب نیز می توان آنها را در اختیار داشت.

* خوردن مصا (نان فطیر شرعی) در این روز (تا پیش از فرارسیدن مراسم شب پسح) ممنوع است.

4- مراسم شب پسح :

در شبهای اول و دوم پسح، مراسم خاصی در خانه و با حضور اعضای خانواده برگزار می شود که شامل گفتن قیدوش بر یایین، خوردن مصا و سبزی تلخ یا کاهو، تعریفِ وقایع خروج از مصر و خواندن متونی در مدح خداوند است.

یکی از مهمترین بخشهای مراسم این شب، خواندن «هَگادا شل پسح» است. معنی «هَگادا» در زبان عبری «نقل کردن یا تعریف کردن» است. این واژه از پاسوقی از تورا استخراج شده است که خداوند در آن می فرماید:

«در آن روز (وقایع خروج از مصر را) برای فرزندانت نقل کن و بگو...» .

هگادا گلچینی از منـابع مختلف مذهبی و ادبی یهود مانند تورا، میشنا، تلمود و میدراشهایی درباره وقایع خروج از مصر و حواشی آن است که یهودیان، طبق آیه فوق موظفند در این شب به تعریف کامل آنها مشغول شوند. حتی دانشمندان و علما نیز که خود به طور کامل از وقایع تاریخی آن زمان آگاه هستند، وظیفه دارند که مانند دیگر مردم (وحتی بیش از آنها) این فریضه را انجام دهند.

5- ایام پسح :

ایام پسح، هشت روز ادامه دارد که دو روز اول و آخر آن «یُومطُوو» و تعطیل کامل مذهبی هستند. در این ایام، تفیلاها شکل ویژه ای پیدا می کنند و بخشهایی از سفر تورا نیز هر روز قرائت می شود که تعنیت (روزه) و سوگواری هم در آن ممنوع است.

از شب دوم پسح، گفتن براخای «عُومِر» آغاز می شود و از شب سوم پسح (شب هفدهم نیسان) در تفیلا (لحش) به جای «بارِخ عالِنو»، «بارخِنو» می خوانند.

6- گزیده ای از روش تهیه مصا :

برابر دستور تورا، در ایام پسح کاربرد مواد حامص (موادی که در آنها آرد گندم یا جو به کار رفته و ورآمده شده) اکیداً ممنوع است و به جای نان معمولی، باید از فطیری به نام مصا استفاده کرد.

مصا از آرد گندم یا جو که تا حد ممکن از تماس با هرگونه رطوبت محافظت شده باشد، تهیه می شود. پیش از تهیه خمیر، همه ظروف و وسایل مصاپزی را از ذرات حامص پاک کرده، اقدام به تهیه خمیر (با آب سرد) و وَرز دادن مداوم آن می کنند. خمیر مصا در هر نوبت باید در حدی تهیه شود که امکان سِرِشتن و ورز دادن آن برای یک نفر به راحتی ممکن باشد. این مقدار را حدود 1600 گرم آرد در هر نوبت توصیه کرده اند. بین عمل تهیه خمیر تا وارد کردن آن به تنور، نباید بیش از 20 دقیقه فاصله باشد و در هیچ لحظه ای نیز نباید عمل سرشتن را قطع کرد. پس از هر بار خمیرگیری، همه ظروف و وسایل به دقت از ذرات باقیمانده پاک می شوند و مرحله جدیدِ تهیه خمیر آغاز می شود. مصاهایی که تا خورده یا به هم چسبیده باشند، قابل استفاده نیستند. افرادی که در امر مصاپزی مشغول می شوند، باید پیشتر از احکام و تعالیم مربوط به آن، آگاهی کامل داشته باشند.

 

« شمردن ایام عُومِر»

در زمان آبادی معبد مقدس اورشلیم (بت همیقداش)، موعد پسح یک جشن کشـاورزی نیز محسوب می شد. با توجه به اینکه در ایام قدیم، بیشتر مردم کشاورز بودند و بهار، آغاز فصل درو کردن محصولات کشاورزی بود، در روز شـانزدهم ماه نیسان (دومین روز موعد پسح)، از نخستین محصول جو « عُومِر»، هدیه شکرگزاری و سپاس از رحمتهای الهی به معبد مقدس تقدیم می شد. برابر نوشته های میشنا، روز اول عید پسح، پس از غروب آفتاب، مقداری از محصول جو با تشریفات ویژه و با حضور جمعی از دهقانان و نمایندگان شورای عالی مذهبی (سَنهِدرین) درو می شد. از جوِ درو شده، دو پیمانه آرد به معبد مقدس تقدیم می گردید. از سوی دیگر، برابر فرمان تورا، از روز دوم پسح و زمانی که عومر تقدیم می شد تا فرارسیدن عید شاووعوت، به مدت هفت هفته باید «شمرده شود». این شمارش به « سِفیرَت هاعُومِر» معروف بوده و نشانه انتظار بنی اسرائیل برای دریافت تورا و تعالیم آسمانی است که پـس از پسح و خروج از مصر، بی صبرانه روزهای نزدیک شدن به شاووعوت را برای دریافت تورا می شمارند.

این فرمان تورا، با گفتن براخای عُومِر در فاصله پسح تا شاووعوت به مدت 49 شب انجام می شود. زمان گفتن براخای عومر از تاریکی هوا تا سپیده دم است. این شمارش را باید هر شب آقایان به طور پیاپی و بی وقفه انجام دهند.

در واقعه ای که در زمان «ربی عقیوا» (یکی از بزرگترین علمای تاریخ یهود) رخ داد، عده زیادی از شاگردان او جان خود را از دست دادند. این موضوع در فاصله پسح تا 18 ماه عبری ایار (سی سوم عُومِر) 21 صورت گرفت. به همین دلیل، در این فاصله زمانی، یهودیان از برگزاری برخی مراسم جشن و سرور خودداری می کنند. همچنین 18 ایار، روز درگذشت «ربی یمعون بَریوحای» است که از بزرگترین علما و عرفای یهود (و تعلیم یافته ربی عقیوا) بوده و توانست معانی عمیق تورا را درک کرده، اسرار آن را کشف کند، که تعالیم او را شاگردانش در کتابی به نام « زُوهَر» تدوین کردند. وی در آخرین روز زندگی خود، گوشه هایی از رازهای تورا را برای شاگردان خویش آشکار نمود و بنابر سفارش خود، در روز وفاتش، بنی اسرائیل به شادی و سُرور مقدسی به احترام او می پردازند.



[ سه شنبه 91/6/7 ] [ 10:49 عصر ] [ جلال ]

نظر

پِسَح: عید آزادی

همه ساله با فرا رسیدن پانزدهم ماه عبری نیسان در آغاز بهار یهودیان سراسر جهان یکی از بزرگترین اعیاد و یادبود مهمترین حادثه تاریخی خود یعنی خروج از مصر و آزادی پدرانشان از بردگی را برگزار می کنند.

تاریخ بشر در ادوار مختلف نشان دهنده فنی اقوام، به دست قوی مقتدرتر از خود بوده است. قوم یهود از اولین اقوامی است که مردانه بر علیه ظالمان و زورگویان قیام کرده و خود را از انحلال تدریجی جسمانی و روحانی نجات داده است. این روز نجات نه تنها در خاطر ملت یهود اثر پاک نشدنی به جی گذارده است بلکه یادآوری آن به صورت عید و جشن مذهبی و حتی فریضه ی ا.لهی درآمده است. اغلب ملل دنیا روز بخصوصی ر برای جشن استقلال و آزادی خود معین کرده اند ولی جشن آزادی ملت یهود معنی مذهبی عمیق و پیامی جهانی در بردارد. عید پسح خاطره واقعه ی است که داری عمیق ترین معنی آزادی است.

 

پسح، یعنی پیروزی مظلومین عابد بر ظالمین فاسق،

 

پسح، یعنی عشق و در خشکترین بیابانها از سرچشمه نعمتهی ا.لهی سیراب شدن،

 

پسح، یعنی یمان و بی هیچ وسیله ی به سلامت از دریی خروشان گذشتن،

 

پسح، سرمشق تمامی رنجدیدگانی است که مأمن و امیدی جز معبودشان ندارند،

 

پسح، یادآور رستن و رهاشدن از ظلم و بیداد و بی عدالتی، پسح، یادآور مرهم ا.لهی بر زخمهی دردکشیدگان است.

 

پسح تنها هدف، رهیی از بردگی مصریان و لذت بردن از آزاد زیستن نیست بلکه منظور تبدیل آزادی به وسیله ی برای عبادت خالصانه معبود و خدمت به بشریت است.

 

قیامهی رهیی بخش همواره پرافتخارترین صفحات تاریخ قوم یهود را به خود اختصاص داده و رهبران آن با برخورداری از یمان به خد.اوند و پشتیبانی از قدرت توده مردم، علیه بی عدالتی شوریده و پیههی ظلم را به لرزه درآوردهاند. مهمترین این قیامها، قیام علیه کاخ ستم فرعون بود که حدود 3312 سال پیش (2448 عبری) به رهبری حضرت موسی، پیام آور توحید و عدالت، انجام گرفت. حضرت موسی که در بطن دربار فرعون پرورده شده بود پس از آشنیی با رنج بردگان عبری و شناخت قوم خویش به تدریج آزادی همنوعان مظلوم خود را اندیشه کرد و خد.اوند نیز به خاطر خصوصیات بی نظیر اخلاقی و اعتقادی او، رسالت عظیم بنی اسرائیل را برعهدة وی نهاد.

 

نام گذاری این عید

pesahنام پسح از معجزه و لطف ا.لهی در آخرین ضربت وارد شده به مصریان مشتق شده است. در ضربت دهم که منجر به مرگ اولزادهی مصریان شد، خد.اوند از آسیب رسانیدن به اولزادهی عبری چشم پوشی نمود. این لطف ا.لهی در تورا با لفظ «پاسَح» به معنی گذر کردن، جستن و رحم نمودن بیان شده است، لذ این عید را «پِسَح» نامیده اند.

این عید به نام هی دیگری نیز خوانده میشود که عبارتند از:

 

* عید فطیر یا عید مصاها: از آنجا که یهودیان هنگام خروج از مصر، فرصت کافی برای تهیه خمیر مناسب جهت پخت نان نداشتند، ناگزیر از خمیر ترش نشده - فطیر - استفاده کرده و نان فطیر تهیه کردند که این نوع نان در زبان عبری «مصا» نامیده میشود. به همین جهت است که یهودیان در این عید تنها مجاز به استفاده از مصا - و نه هیچ نان دیگری - هستند، از این رو این عید را عید مصاها می نامند.

 

* جشن بهاره: از آنجا که این عید همواره در اویل فصل بهار واقع میشود این نام را نیز به آن نسبت داده اند.

 

* جشن آزادی: این عید جشن آزادی بنی اسرائیل از یوغ بندگی مصریان است.



[ سه شنبه 91/6/7 ] [ 10:39 عصر ] [ جلال ]

نظر

مراسم سِدِر (سفره دو شب پسح) و فلسفه این رسوم

همه ساله با فرا رسیدن پانزدهم ماه عبری نیسان در فصل بهار یهودیان سراسر جهان با برگزاری یکی از مهمترین اعیاد مذهبی خود یعنی عید «پسح» خروج از مصر و آزادی اجداد خود را یادآوری می‏کنند. آغاز این عید هشت روزه دینی، در دو شب اول با چیدن سفره مخصوص و اجری مراسم، طبق ترتیب ذکر شده در کتاب «هگادا» (شامل شرح مراسم این شب وقیع خروج از مصر) برگزار می‏شود. این مراسم شامل چندین مرحله است که مفسرین دلیل متعددی برای هر یک ذکر کرده‏اند. در این مختصر مفاهیم و نشانه‏هی هر مرحله عنوان می‏شود:

 قدش (تقدیس) همانند شب‏هی شنبه و سیر اعیاد شروع مراسم سفره بزرگ خانواده براخی (دعا) یائین می‎‏گویند و کلیه افراد خانواده پیاله اول را می‏نوشند.

«ین مرحله نشان‏گر شادی و سرور به خاطر اجراء فرمان خدا است»

 اورحص (طهارت دست‏ها) دست‏ها را شسته ولی براخی «عل نطیلت یادئیم» را نمی‏گوئیم.

«طبق یه‏ی از کتاب یشعیی نبی فصل 1 یه 16 اشاره است به طهارت قلب‏ها»

 کرپس (خوردن کرفس) کرفس را در سرکه یا آب نمک فرو می‏بریم و براخی (دعا) هاداما می‏گوئیم و می‏خوریم.

«سبزی سمبل تجدید حیات نباتات در آغاز فصل بهار است. که اشاره‏ی است به شروع حیات نوین بنی‏اسرائیل پس از آزادی که آن هم در فصل بهار بود»

 یحص (نصف کردن مصا یا نان فطیر) از سه مصی نشانه‏دار وسطی را گرفته و آن را نصف می‏کنیم، نصف بیشتر آن ر برای «افیقومن» پنهان کرده و نصف دیگر آن را بین دو مصا قرار می‏دهیم.

«دلیل معمول این کار برانگیختن سؤال برای کودکان حاضر بر سر سفره و اشتیاق آنه برای دنبال کردن مراسم است...»

 گفتگوی وقیع خروج بنی‏اسرائیل از مصر) پس از خواندن (هالحما) «با دست گرفتن مصا در دست» «هگادا» را (موضوع خروج از مصر) شروع می‏کنیم و موقع رسیدن به «هی شعامداه» سفره‏ی روی چیزهی چیده شده در سفره پهن می‏کنیم و موقع «دینو» آن را برمی‏داریم و در آخر «گائل یسرائل» پیاله دوم را می‏نوشیم».

«ین بخش هدف اصلی مراسم است که یکی از صواب‏هی بزرگ کلیمیان است که سعی می‏شود با دقت در این شب انجام شود».

 رحصا (شستن دست‏ها قبل از صرف شام) دست‏ها نطیلا گرفته (شسته) و قبل از خشک کردن آن براخی «عل نطیلت یادئیم» می‏گوییم.

«ین بخش دومین طهارت دست‏ها را دربردارد طبق روال معمول قبل از غذا دست‏ها با ترتیب خاص طاهر می‏شوند».

 موصی مصا (گفتن براخی «دعا» نان فطیر) سه مصا را در دست گرفته براخی هموصی می‏خوانیم. مصی زیرین را رها کرده و از دو تی باقی مانده تقسیم می‏کنیم و قبل از خوردن براخی «عَل اخیلت مصا» را می‏گوئیم و می‏خوریم.

«عبارت موصی مصا به معنی خارج کردن و آشکار کردن نان فطیر است و این بخش جزء احکام معمول یهود است که قبل از خوردن نان بر آن براخا (دعا) می‏خوانند».

مارُور (سبزی تلخ) مقداری کاهو یا سبزی تلخ در حَلِق (معجونی مثل سمنو که برای پسح تهیه می‏شود) فرو می‏بریم و براخی «عَل اخیلت مارُور» را گفته و می‏خوریم.

«خوردن سبزی تلخ نشانه چشیدن و احساس تلخی‏هاست که‏ بنی‏اسرائیل در دوران بندگی مصر متحمل شده‏اند».

 کُورِخ (پیچیدن لقمه) از مصی زیری مقداری جدا کرده با مقداری کاهو یا سبزی تلخ گرفته هر دو با هم در حلق فرو برده و جمله «مصا او مارُور» خوانده و می‏خوریم.

«ین لقمه حاوی نان فطیر و سبزی تلخ در حلق که شبیه گِل است و نشانه کار سخت و گِل‏مالی و خشت‏زنی عبرانیان است. ضمنا نان فطیر سمبل غریزه خوب و سبزی تلخ در ینجا نشانه‏ی از نفس اماره است به تفسیری از فرمان خداوند در تورات آمده است ز(ب*ن ن(ز*ز(مً یعنی «خدا را با تمامی قلبت دوست بدار و عبادت کن» به معنی آن که با هر دو غریزه خوب و بد می‏توان به عبادت خدا پرداخت».

 شولحان عُورِخ (سفره گسترده) شام را با شادی صرف می‏کنیم و رسم است شام را با تخم ‏مرغ پخته شروع می‏کنند.

«سفره گسترده اشاره است به دعوت همه برای شرکت در این مراسم مقدس و تخم‏مرغ پخته که هر چه حرارت می‏بیند سفت‏تر می‏شود نشانه حالات مؤمنین است که علی‏‏رغم تحمل مشکلات و مصائب زندگی به خاطر یمان به حکمت خالق خود مقاوم‏تر و استوارتر می‏شوند».

 صافون بارخ (خوردن مصی پنهان شده و گفتن دعی پس از خوردن غذا) بعد از صرف شام مقداری از نصف مصی پنهان شده را به نام «افیقومن» گرفته و قبل از خوردن جمله «زِخِر لِقُربان پسح» را خوانده و می‏خوریم و پس از شستن دست‏ها بیرکت همازُون (دعا بعد از غذا) می‏خوانیم و در آخر پیاله سوم یائین را با گفتن براخی «بوره پِری هَگِفِن می‏نوشیم».

«افیقومن نشان‏گر پاداش پنهان الهی است در ازی صواب‏هی انسان همان‏گونه که در یه آمده است (خدیا چقدر نعماتی که برای پارسیان خود پنهان نموده‏ی کثیرند). نظر مفسر دیگر این است که هیچ چیزی تا ابد پنهان و پوشیده نخواهد ماند».

 هِلل نیرصا (خواندن مدح و ثنا و رضیت پروردگار) پس از خواندن سرود «هلل» پیاله چهارم یائین را می‏نوشیم و پس از نوشیدن براخی آخر یائین «عَل پِری هگِفِن» را می‏گوئیم.

«ین بخش مدح و ثنا و رضیت الهی است که در چند فصل از مزامیر حضرت داود تشکیل شده است به نشانه قدرشناسی از یات و معجزات الهی در حق بندگانش قرائت می‏شود که امید است در نظر

او مقبول افتد و رضیتش حاصل گردد».

pesah



[ سه شنبه 91/6/7 ] [ 10:38 عصر ] [ جلال ]

نظر

عید پسح از اعیاد مهم سه گانه یهودیان1

 

عید پسح از تاریخ 14 فروردین آغاز شد و به مدت 8 روز ادامه داشت

passover-پسح

 

 

پسح یکی از اعیاد سه گانه یهودیان است که به نام پیامبر بزرگوار بنی اسرائیل - حضرت موسی- مزین شده و نتیجه رسالت او از سوی خداوند متعال برای آزادی بنی اسرائیل و همه انسانها از بردگی است. 
ازآنجا که این عید کلیمیان اوایل فصل بهار برگزار می شود، بنابراین، آن را جشن بهار نیز نامیده اند.

نزدیکی عید پسح با نوروز - عید باستانی ایرانیان (در بیشتر سالها)- موجب شده است که مراسم پسح در میان ایرانیان کلیمی با شکوه و مراسم ویژه ای انجام شود و افزون بر مراسم مذهبی، سنتهای جاری نوروز چون دید و بازدید خانواده ها اجرا شود .

این جشن یادآور واقعه خروج بنی اسرائیل از مصر و آزادی از ظلم و ستم فرعون است و به مدت هشت روز ادامه دارد، در تمام این روزها استفاده از گندم و جو و یا فرآورده های حاصل از آنها به صورت تخمیر شده ممنوع است و به جای آن از نان فطیر ویژه ای به نام مصا استفاده می شود.

عید پسح افزون بر مراسم و احکام مقدس خاص خود، پیام آزادی را نیز به تمام انسانها اعلام می کند. خداوند مایل است که انسانها از اسارت و بندگی همنوعان و نیز از بندگی امیال نفسانی خویش خارج شوند و خالصانه به عبادت و کسب رضای خالق خود مشغول شوند. پسح، بیانگر مفهوم مقدس و الهی آزادی است، یعنی، آزاد شدن از آرزوهای پوچ و تباهی پذیر دنیا و تلاش برای اجرای خواسته های خالق جهان.

passoverدر دو شب نخست این عید همه افراد خانواده دور هم جمع شده و حکایت خرج بین اسرائیل از مصر را از کتاب ویژه مراسم پسح به نام "هگادا" تلاوت می کنند و به شکرانه خلاصی از روزگار تلخ زمان فرعون نان فطیر و خوراکی های ویژه ای تناول می کنند و از کتاب مزامیر داوود نیز سرودهایی می خوانند.

  •  

  •  

 

 



[ سه شنبه 91/6/7 ] [ 10:30 عصر ] [ جلال ]

نظر

ماسونها سینما را به ایران آوردند

برخلاف آنچه برخی مورخین و منتقدان و نویسندگان سینمایی بیان می کنند؛ ورود سینما به ایران صرفا به واسطه مفتون شدن مظفرالدین شاه روی نداد. 

بنا به تاکید گروهی از پژوهشگران، حلقه ماسونی در اطراف شاه قجری، وی را نسبت به پدیده هنر هفتم ترغیب کرد. 
چرا که ماسون ها دانسته بودند با به کارگیری «هنر» و به ویژه هنر جذاب سینما می توانند در مسیر دین زدایی و گسترش و نهادینه کردن اندیشه مسموم خود در جوامع هدف گام بردارند. 

وابستگی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی، آوانس اوگانیانس به عنوان نخستین فیلم سازان ایرانی به لژهای ماسونی نکته ای پوشیده نبود. ماسونها نه تنها فیلم سازی در ایران را به انحصار خود درآورده بودند بلکه عرصه ایجاد سینما و سینماداری را نیز تصاحب کردند. 

میرزا ابراهیم خان صحاف باشی، علی وکیلی و اسحاق زنجانی و بعدها اسماعیل کوشان در کنار جهودانی چون گرجی عبادیا، عزت الله کردوانی و... به واسطه ماهیت ماسونی ، سینمای ایران و سالنهای سینمایی و استودیوهای سینمایی را تحت مالکیت و هدایت خود گرفتند. 

استودیو ایران (به عنوان اولین استودیوی دوبله در ایران که یکی از بانیان آن پسرصحاف باشی یعنی ابوالقاسم رضایی بود) یا استودیو پارس از جمله کلونی های ماسونی سینمای ایران به شمار می آمدند. 

با نگاه به بستر ماسونی سینمای ایران است که می توان چرایی پاگیری سینمای مستهجن پیش از انقلاب را دریافت.

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 91/5/26 ] [ 1:21 صبح ] [ جلال ]

نظر

ماسونها و مصر باستان

جالب توجه‌ترین خصیصه طرز تفکر مصر باستان ماهیت متریالیستی آن است؛ متریالیسم یا ماده‌انگاری یعنی باور به ازلی و ابدی بودن ماده .

کریستوفر نایت و رابرت لوماس در کتاب خود به نام کلید حیرام حرف‌های مهمی برای گفتن دارند که تکرار آنها خالی از لطف نیست : مصریان معتقد بودند ماده همیشه وجود داشته است. در نظر آنان اینکه خداوند چیزی را از عدم خلق کند غیرمنطقی به نظر می‌رسید. به عقیده آنان آغاز جهان زمانی بود که نظم از بی ‌نظمی خارج شد و از آن زمان تاکنون جنگ میان نیروهای نظم و نیروهای بی‌نظمی وجود داشته است. این وضعیت آشفته « نان » (Nun) نامیده شد و براساس توضیحات سومری  ...  همه چیز تاریک بود و بی‌نور، اما درون آن یک نیروی خلاق وجود داشت که فرمان داد نظم آغاز شود. این نیرو از وجود خودآگاه نبود و تنها یک احتمال یا پتانسیل به شمار می‌رفت که در بی‌قاعدگی بی‌نظمی ظهور کرد.

پس از آن به شباهت قابل توجه سازمان فراماسونری و اسطوره‌های مصر کهن و طرز تفکر  مشترک متریالیستی آن دو پی بردیم.


ماسون‌ها و مصر باستان

فلسفه ماده‌گرای مصر باستان پس از اضمحلال این تمدن همچنان به حیات خود ادامه داد. بعضی یهودیان پذیرای آن شدند و در سایه اصول کابالا به ادامه حیات آن کمک نمودند. از سوی دیگر، گروهی از فلاسفه یونان همان فلسفه را اقتباس کردند و با تفسیر مجدد آن مکتب «هرمتیسیسم» (Hermeticism) را به وجود آوردند. کلمه هرمتیسیسم از نام «هرمس» (Hermes)، همتای یونانی خدای مصری «تاث» (Toth) برگرفته شده است. به عبارت دیگر این فلسفه نسخه یونانی فلسفه مصری است.
ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 91/3/31 ] [ 12:49 صبح ] [ جلال ]

نظر

ماسونها و مصر باستان

ماسون‌ها و مصر باستان

فلسفه ماده‌گرای مصر باستان پس از اضمحلال این تمدن همچنان به حیات خود ادامه داد. بعضی یهودیان پذیرای آن شدند و در سایه اصول کابالا به ادامه حیات آن کمک نمودند. از سوی دیگر، گروهی از فلاسفه یونان همان فلسفه را اقتباس کردند و با تفسیر مجدد آن مکتب «هرمتیسیسم» (Hermeticism) را به وجود آوردند. کلمه هرمتیسیسم از نام «هرمس» (Hermes)، همتای یونانی خدای مصری «تاث» (Toth) برگرفته شده است. به عبارت دیگر این فلسفه نسخه یونانی فلسفه مصری است.
سلامی ایشینداغ در توضیح مبدأ این فلسفه و جایگاه آن در فراماسونری مدرن می‌نویسد:

ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 91/3/31 ] [ 12:42 صبح ] [ جلال ]

نظر

:: مطالب قدیمی‌تر >>

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه