سفارش تبلیغ
صبا ویژن
علما ونویسندگان دوره سلجوقی 2

10: خواجه نظام الملک طوسی: قوام الدین ابوعلی حسن بن علی بن اسحاق معروف به نظام الملک در 408ه. در یکی از روستاهای طوس به دنیا آمد. در طوس و نیشابور و مرو فقه شافعی و حدیث آموخت.چون الب ارسلان بر خراسان چیره شد، در 451ه. خواجه را به وزارت برگزید. در سال 485ه. بر اثر اختلاف با ترکان خاتون بر سر جانشینی ملکشاه و ترجیح بر کیارق از وزارت خلع شد. در رمضان همان سال در راه نهاوند به دست یکی از فدائیان حسن صباح کشته شد. خواجه سی سال با کیاست در مقام وزارت سلجوقیان را اداره کرد. نظام الملک به سبب علاقه یی که به فقها و متصّوفه داشت، مدارسی دایر کرد که به نظامیه معروف بودند. در آن مدرسه ها افرادی چون امام الحرمین جوینی(478ه.) و امام محمد غزالی(504ه.) تدریس می کردندو نظام الملک چنانکه خود تصریح می کند به دستور ملکشاه سلجوقی کتابی به نام پنجاه فصل یا سیرالملوک یا سیاستنامه تألیف کرده است که در سلامت انشاء و روشنی مطلب و تنوع موضوع در میان کتابهای فارسی کم نظیر است. » هم پیداست و هم حکمت و هم مثل وهم تفسیر قرآن و اخبار پیغمبر و قصص انبیاء و هم سیرت حکایت پادشاهان ….» اما این کتاب در کنار آن همه فصاحت و بلاغت و هنر نمایی در مسائل تاریخی خطاهایی دارد و نیز به سبب تعـّصب خواجه در مسائل مذهبی به پیروان مذاهب و ادیان دیگر اتهامات و ناسزایی روا داشته است. در این کتاب اطلاعات ارزشمند دربارة تشکیلات سیاسی و مملکتی ایران در عهد سلجوقیان می توان به دست آورد. از نظام الملک نامه یی هم در دست است که به پسر خود نظام الدین ابوالفتح فخرالملک نوشته و وصیت نامه ای هم از او باقی است.


11: خواجه عبدالله انصاری: شیخ الاسلام ابو اسماعیل عبد الله بن محمد انصاری هروی از فرزندان ابو ایوب انصاری است که رسول اکرم(ص) در هجرت از مکه به مدینه در منزل او فرود آمد عبدالله در 296ه در هرات به دنیا آمد. چون در ایران بالید در شمار گویندگان و نویسندگان زبان فارسی در آمد خواجه از مفسران و شاعران بزرگ ایران در قرن پنجم است. حافظة بسیار قوی داشت. در سال 417ه. به قصد کسب علم به نیشابور رفت و مدتی بعد به بغداد سفر کرد و سفر حج به جای آورد. در بازگشت با ابوالحسن خرقانی دیدار کرد و دیدارهایی با ابوسعید ابوالخیر داشت. سرانجام در هرات اقامت گزید و شیخ الاسلام شد و به ارشاد پرداخت و در سال 481ه. در هرات درگذشت. خواجه عبدالله رسالاتی به نثر مسـّجع دارد که در لابلای آنها بسیاری از اشعار او هم آمده است. معروف ترین آنها مناجات نامه است به همان نثر مسـّجع که این سبک بیان قبل از او سابقه نداشته است. خواجه عبدالله قصد داشته است که سخن خود را از حالت نثر عادی خارج کند و کلام خود را به شعر نزدیک سازد تا هم دلنشین تر باشد و هم حفظ آن آسانتر گردد. کلام خواجه در غالب موارد شعری منثور و نثری موزون است. رسالات دیگر او به نامهای: رسالة دل وجان، کنز السالکین، محبـّت نامه و جز آنهاست که در مجموعة رسائل او گرد آمده است. از دو کتاب دیگر هم که به نحوی به خواجه عبدالله ارتباط دارد باید سخن گفت: کشف الاسرار و عده الابرار تألیف رشیدالدین میبدی، تفسیری عظیم است. رشید الدین چون تفسیری را که خواجه عبدالله تألیف کرده بود، مختصر یافت، به شرح آن برخاست و آن را یک بار ترجمه کرد و دو بار به تفسیر آن پرداخت. به هر حال اصل مختصر این تفسیر از خواجه است. دیگر کتاب طبقات صوفیه است که در اصل کتابی به عربی است از ابوعبدالرحمان سلمی(412ه.) خواجه این کتاب را در قرن پنجم در مجالس درس خود به امجد هروی املا کرده است. جامی شاعر معروف قرن نهم، طبقات صوفیه خواجه عبدالله را تنفیح کرد و شرح احوال صوفیان متأخر را بر آن افزود و نفخات الانس من خضرات القدس را پدید آورد.

12: ابوالحسن خرقانی: شیخ ابوالحسن خرقانی در ده خرقان در نزدیکی بسطام به دنیا آمد. گفته اند که خرکچی بود یعنی الاغ کرایه می داد و مردی امّی بود. در کتب صوفیه، اسرارالتوحید، و تذکره الاولیا بسیاری از سخنان خرقانی نقل شده است. مولانا جلال الدین در مثنوی بعضی حکایات مربوط به وی را آورده است. گویا افرادی بوده اند که سخنان او را می نوشته اند. مجموعة سخنان او در کتابی به نام نورالعلم جمع شده است. در میان سخنان خرقانی بسیاری شطحیـّات نقل شده است. نوشته اند که او پیاده برای زیارت قبر بایزید بسطامی به بسطام می آمده است. وفات او در 435ه. اتفاق افتاده است.

13: محمـّد غزالی: امام حجه الاسلام ابوحامد محمـّد بن محمـّد غزالی فرزند پشم ریسی از عوام بود که حتی خواندن و نوشتن نمی دانست. لقب غزالی را به مناسبت شغل پدر به وی داده اند. محمد برادری هم به نام احمد داشت. این دو برادر بعد از مرگ پدر با میراث اندکی که داشتند به سرپرستی ابوحامد محمد بن احمد اردکانی در آمدند. در گرگان و نیشابور تحصیل کرد در آن شهر پیش امام الحرمین جوینی شاگردی کرد. در مدتی کوتاه استعدادش آشکار شد. در بیست و هفت سالگی در حضور ملکشاه و خواجه نظام الملک و علمای نامدار مناظره کرد و فایق آمد و طرف توجه خواجه نظام الملک قرار گرفت. در 484ه. که سی و چهار یا سی و پنج سال داشت، نظام الملک او را به تدریس در نظامیة بغداد تعیین کرد. چهار سال تدریس کرد گویند تا آن زمان حدود هفتاد کتاب و رساله تألیف کرده بود. در سی ونه سالگی انقلابی عظیم در درون او پدید امد. به حج رفت و مدتی در بیت المقدس به عبادت پرداخت. خرقة پشمینه پوشید ودر این مدت کتاب معروف خود احیاء علوم الدین را نوشت. در 498ه. به بغداد بازگشت یک سال بعد به زادگاهش طوس رفت و در پنجاه سالگی دومین کتاب معروف خود کیمیای سعادت را نوشت. غزالی در 505ه. در پنجاه و پنح یا پنجاه و شش سالگی درگذشت و جنازة او را در طابران طوس به خاک سپردند. امروز نشانی از یک آرامگاه نیست. غزالی در سایة تحصیل علم به عالیترین درجات علمی رسید و چنانکه در آن روزگار که القاب تعارف آمیز نبود به لقب حجه الاسلام ملّقب شد. غزالی هم در فلسفه و هم در تصّوف و دین مهارت تام داشت. شیوة غزالی کاملاً تازگی داشت. او معتقد بود که هیچ امری را نباید مسلم و حقیقی تلقی کرد مگر آنکه به دلیل علمی و برهان عقلی حقیقت آن ثابت شده باشد. و آن حقیقت ثابت شده هم همواره باید مورد شک و تردید باشد و راه بحث دربارة آن باید گشوده باشد و به محض آنکه خطا بودن آن ثابت شد، از عرصة مسلّمات اخراج گرددو باید سبب و دلیل هر امری راجستجو کرد. آثار غزالی را برخی 200 و حتی 400 کتاب و رساله دانسته اند. معروف ترین آنها را در متن نام بردیم. تهافت الفلاسفه، مقاصد الفلاسفه، المنقذمن الّضلال از دیگر آثار مشهور اوست. نامه یی به سلطان سنجر سلجوقی نوشته است که بسیار پر معنی است. توصیه می شود که در مکاتیب فارسی غزالی به تصحیح مرحوم عباس اقبال، امیر کبیر،ص 11-14 آمده است بخوانید.

14: احمد غزالی: برادر محمد غزالی است. معروف ترین اثر او سوانح العشّاق است که کتابی بسیار ساده و در عین حال پر مغز است و در عبارات آن لطف و حال شعر دیده می شود. وفات احمد غزالی در 520ه. در قزوین اتفاق افتاده ، آرامگاه او هنوز باقی است.

15:عین القضات همدانی: عین القضات ابوالمعالی عبدالله بن محمد میانجی همدانی در حدود سال 492ه. در همدان زاده شده است. اجداد او از مردم میانه بوده اند. بلافاصله علاوه می کنیم که عین القضات در 525ه. که بیش از سی وسه سال نداشت اعدام شد. در جوانی به کسب علم پرداخت و شهرت فراوان به دست آورد. از این رو مورد حمله فقها و متکلمین شد. کلام رایج در عهد او وی را قانع نکرد. با آثار محمد غزالی آشنا شد تا حـّدی آرامش یافت. بعد با احمد غزالی دیدار کرد. احمد به عین القضات سخت علاقه مند بود. عین القضات در بیان عقیده بی پروا بود و همین بی پروایی بود که متشّرعه به تکفیر او پرداختند. از همدان به بغداد فرستادند و مدتی به زندان رفت. به دستور ابوالقاسم درگرینی وزیر سلطان سنجر او را به همدان آوردند. پوست او را کندند و جسدش را به دار آویختند و سپس با نفت و بوریا آتش زدند. او خود پیشگویی کرده بود:

ما مرگ و شهادت از خـدا خواستـه ایم و آن هم به سه چیز کم بها خواسته ایم

گر دوست چنین کند که ما خواسته ایم مـا آتـش و نفت و بـوریـا خواستـه ایم

باز علاوه کنیم که خون ناحق عین القضات، دامن ابوالقاسم درگزینی را گرفت و در سال 527ه. به کیفر جنایت خود رسید و به دار مجازات آویخته شد. عین القضات آثار متعددی به عربی و فارسی دارد. تمهیدات از کتابهای معروف اوست. نثر کتاب با شوق و عشق فراوان مولف آمیخته است. نامه های عین القضات هم یادداشتهایی است که روزانه تهیه می شد و عین القضات به آنها مکتوب نام داده بود. شکوی الفریب عن الاوطان به عربی است که عین القضات چند ماه پیش از اعدام در زندان بغداد نوشته است و نوعی نامة سرگشاده به علمای عصر است. یک رباعی لطیف از عین القضات:

ای برده دلم به غمزه جان نیز ببر بردی دل و جان نام و نشان نیز ببر

گرهیچ اثر بماند از من به جهان تأخیر روا مدار آن نیز ببر

16: قاضی حمید الدین بلخی: قاضی القضات بلخ و از مردان صاحب نفوذ زمان خود بود. کتابی به نام مقامات حمیدی در بیست و چهار مقاله و یک خاتمه دارد که به تقلید از مقامات حریری و بدیع الزمان همدانی تألیف کرده است. مقامات سهل و ساده است ولی از حیث جزالت به پای کلیله و دمنه نمی رسد. حمیدالدین در 559ه. در گذشته است.

17:نظامی عروضی سمرقندی: احمد بن عمر بن علی نظامی سمرقندی شاعر و نویسنده است. در شاعری پایه یی ندارد. ولی در نثر کتابی به نام چهار مقاله دارد که در دبیری، شاعری، طّب، و نجوم است. این کتاب از نظر نثر نویسی از شیواترین کتابهای فارسی است، امـّا در تاریخ ضعف نمایان دارد. مقالة دوّم آن که به شعر اختصاص دارد، اسامی جمعی از شاعران قدیم ایران در دورة سامانیان، غزنویان و سلجوقیان را در بر دارد. روانی لفظ و وضوح مطلب و مجسم کردن معانی و توصیف کامل و لطیف از ویژگیهای این کتاب است نظامی در اواسط قرن ششم رخ داده است.

18: ابوالفتوح رازی: از مردم نیشابور بود و گویا اصلاً عرب بوده اند چون در ایران پرورش یافته بودند فارسی زبان شده بودند. ابوالفتوح تفسیری دارد که به روح الجنان و روح الجنان نامیده می شود. این تفسیر شامل فواید لغوی و دستوری است و به سبب نثر ساده یی که دارد، اهمیـّت فراوانی را حایز است. ابوالفتوح ظاهراً در 552ه. در گذشته و در امامزاده حمزه در حضرت عبدالعظیم دفن شده است.

19: شهاب الدین سهروردی: شهاب الدین ابوالفتوح یحیی بن حبش بن امیر سهروردی معروف به شیخ اشراق یا مقتول یا شهید، در 549ه. در سهرود به دنیا آمده است. حکمت و فقه را در مراغه از شیخ مجدالدین گیلی فرا گرفت. چون در بسیاری موارد خلاف قدما می اندیشید و بسیاری از اصطلاحات خود را از دین زردشتی می گرفت. متعصّبان به الحاد او حکم کردند و به دستور صلاح الّدین ایـّوبی فرمانروای مصر وشام در پنجم رجب 587ه. در زندان خفه اش کردند. شهاب الدین در حال اعدام سی وهشت سال داشت. شهاب الدین مروّج حکمه الاشراق و از فلاسفة بزرگ ایران است. آثار شهاب الدین به عربی و فارسی است. شیوة نگارش او در فارسی ساده و روان است. آوازپر جبرئیل، لغت موران، رساله عقل سرخ و … از آثار فارسی اوست. حکمه الاشراق معروفترین اثر عربی اوست.

20: سعدالدین وراوینی: مترجم کتاب معروف مرزبان نامه است که ظاهراً در اواخر قرن چهارم به وسیلة اصفهید مرزبان بن رستم بن شروین از ملوک طبرستان از آل باوند به زبان طبری تألیف کرده بود. مترجم در زمان سلطنت اتابک ازبک بن محمد بین 607-622ه. ترجمة کتاب را انجام داده است. مرزبان نامه از شاهکارهای زبان فارسی و به نثر مصنوع است. مترجم در ترجمة خود به ترجمة کلیله نظر داشته است. وفات مترجم در قرن هفتم اتفاق افتاده است. قبل از وراوینی یکی از فضلای روم به نام محمد بن غازی از مردم ملطّبه از شهرهای آسیای صغیر مرزبان نامه را به نام روضه العقول در زمان سلیمان شاه سلجوقی (سلطنت588-600ه.) اصلاح و انشاء کرده بود.

21: سمک عیـّار: از رمانهای زبان فارسی است که فرامرز بن خداداد بن عبدالله کاتب آن را از زبان یکی از قصّه گویان به نام صدقة ابوالقاسم فراهم کرده. ظاهراً تحریر در قرن ششم صورت گرفته است. جمع آوری این داستان در سال 585ه. آغاز شده، این کتاب را باید از بدایع زبان فارسی شمرد. همة کتابهای داستانی این مزیـّت را دارند که به زبان عمومی و مورد تکلّم نوشته شده اند.

دیگر گویندگان معروف این عصر:

ازرقی هروی(قبل از 526ه)،

برهانی(پدر معـّزی)،

بخارایی(542یا 543ه)

، سوزنی سمرقندی(562یا569ه)،

رشیدی سمرقندی(قرن 6ه)،

ادیب صابر ترمذی(مقتول بین 538-543ه)

، اثیر اخسیکتی(577ه)،

ظهیر فاریابی(598ه)،

جمال الدین اصفهانی(588ه)

حکومتهای سلجوقی

سلجوقیان عراق (511 تا 590 ه‍.ق)

سلجوقیان عراق ادام? سلجوقیان ایران هستند که از دور? سلطان سنجر در آن‌جا حکومت کردند که عبارتند از:

· محمودبن محمد (511 تا 525 ه‍.ق)؛ وی با خلیفه مسترشد درگیر و بغداد را تصرف کرد ولی سرانجام با او صلح کرد.

· طغرل بن محمد (526 تا 525ه‍.ق)؛ از طرف سنجر حاکم عراق شد ولی برادرش مسعود با او درگیر شد.

· مسعود بن محمد (529 تا 547 ه‍.ق)؛ در دور? او خلیفه مسترشد قصد عراق و قهتان و خراسان کرد ولی توسط فدائیان اسماعیلی کشته شد. مسعود عازم بغداد شد خلیفه راشد متوجه و عازم اصفهان شد که او هم توسط فدائیان کشه شد سپس مسعود، مقتضی را خلیفه قرار داد. به همدان برگشت.

· ملکشاه بن محمود (547 به مدت چهارماه)

· محمدبن محمود (548 تا 554)

· سلیمان بن محمد (554 تا 556)؛ دچار اختلافات داخلی درگیری با هم بودند.

· ارسلان شاه بن طغرل (556 تا 571 ه‍.ق)؛ ولی امرای عاصی را شکست داد و به تخریب قلاع اسماعیلیه در الموت رفته و قلعه‌ای مهم را فتج کرد که به ارسلان قلعه گشای موسوم گردید.

· طغرل بن ارسلان شاه (571 تا 590 ه‍.ق)؛ در جنگ با تکش خوارزمشاه به قتل رسید و دولت سلجوقیان ایران و عراق به پایان آمد.

سلجوقیان کرمان (433 تا 583 ه‍.ق)

سلجوقیان کرمان شاخه‌ای از سلجوقیان ایران هستند که از (433 تا 583ه‍.ق) در این منطقه حکومت کرد و توسط ترکمانان غُز از بین رفتند و مؤسس آن‌ها قاورد بن جعفری بیک‌بن میکائیل بن سلجوق بود که از طرف طغرل در سال 433 حاکم کرمان شد و شیراز و نواحی اطراف را هم گرفت و حکومت در خاندان او ادامه یافت که عبارتند از:

· سلطان شاه بن قاورد، دوازده سال حکومت کرد.

· توران شاه بن قاورد، سیزده سال حکومت کرد.

· ایران شاه بن توران شاه، پنج سال حکومت کرد، در اثر الحاد و بی‌داد توسط مردم کرمان کشته شد.

· ارسلان شاه بن کرمان شاه بن قاورد، توسط اعیان کرمان به حکومت رسید و چهل و دو سال با عدل و داد حکومت کرد.

· محمد بن ارسلان شاه، چهارده سال حکومت کرد.

· طغرل شاه بن محمدشاه، دوازده سال حکومت کرد و بعد از پسرانش (ارسان شاه، بهرام شاه و توران شاه) به مدت بیست سال بر سر قدرت درگیر شد

· محمد شاه بن بهرام شاه، مبارکشاه سلجوقی بر او خروج کرد ولی شکست خورده به غور گریخت.

سلجوقیان روم (470 تا 700 ه‍.ق)

سلجوقیان روم از دور? آلب ارسلان پایه‌گذاری شد. آلب ارسلان بعد از قتل قُتْلُمُش سلجوقی به پیشنهاد خواجه نظام الملک فرزندان او را به مناطق آسیای صغیر از جمله سلیمان را به شما فرستاد.

· سلیمان بن قتلمش

· وی به عنوان سپهسالار شام فرستاده شد و پس از استیلا بر شام انطاکیه را نیز تسخیر کرد و به دلیل عدم پرداخت خرج ملکشاه او را عزل کرد و حکومت را به پسرش داوود داد.

· داوودبن سلیمان

· وی در قونیه به تخت حکومت نشست و 20 سال حکومت کرده و به درخواست حاکم سلسل?‌ دانشمندیه بر قیصر روم غلبه کرد.

· قلیج ارسلان بن سلیمان؛ چهل سال حکومت کرد و در سفر به عراق در حین نبرد کشته شد.

· مسعود بن قلیج ارسلان؛ نوزده سال حکومت کرد.

· قلیج ارسلان بن مسعود، از ضعف دانشمندیه استفاده کرده و مناطق آن‌ها را گرفت، بیست سال حکومت کرد.

· غیاث‌الدین کیخسرو، ولیعهد قلیج ارسلان بود ، بیست و چهار سال حکومت کرد.

· رکن‌الدین سلیمان بن قلیج ارسلان؛ به مدت یکسال حکومت کرد، بعد امرا غیاث الدین کیفر را دوباره حاکم کردند و پس از شش سال در لاذقیه کشته شد.

· عزالدین کیکاووس بن کیخسرو، یکسال حکومت کرد.

· علاءالدین کیقباد، برادر کیخسرو که 26 سال حکومت کرد و در نبردهای متعدد با جلال‌الدین خوارزمشاهی غالب شد.

· غیاث الدین کیخسرو بن کیقباد، هشت سال حکومت کرد که در درگیری با مغولان منهزم شد.

· رکن الدین سلیمان بن کیخسرو؛ او اطاعت مغول کرده، معین الدین پروانه کاشی مأمور ادار?‌ امور شد به مدت هجده سال حکومت کرد.

· کیخسرو بن سلیمان، معین‌الدین پروانه مأمور ادار? امور بود و پس از هجده سال کشته شد.

· مسعود بن کیخسرو، از طرف ارغون خان حکومت روم به او داده شد که در 697 مرد.

· کیقباد بن فرامرز، که غازان حکومت روم را به او داد ولی بر اثر عصیان، به قتل رسید و سلاجقه روم پایان گرفت.

اتابک

شد لقب اتابک یا پدر بزرگ لقب کسی بود که همراه با شاهزادگان جوان و بی تجربه سلجوقی , جهت کمک در امر کشورداری برای اداره هر یک از نواحی قلمرو آنان رهسپار می شد . اتابک عملا اختیارات بسیاری داشت چرا که اولا» ناحیه مربوط به خود را برای شاهزاده سلجوقی اداره میکرد و ثانیا» اورا برای کشورداری تعلیم می داد , پس همه کارها عملا به دست او انجام می گرفت .با این اقدامات اتابکان که در نظر داشتند یا خود حکومت را در دست بگیرند , یا شاهزاده تحت سرپرستی خود را مستقل کنند, دولت سلجوقیان ضعیف و تجزیه شد.

تجزیه قلمرو سلجوقیان

تجزیه دولت سلجوقیان در زمان سلطنت سلطان سنجر فرزند ملکشاه اتفاق افتاد . در حقیقت با وحدت فرزندان سلجوق و وجود وزیران لایق , تصرف سرزمینهای بسیار وسیع و تاسیس دولت سلجوقیان محقق شد اما بدلیل نزاع بر سر جانشینی ملکشاه و نیز وجود مقامی به نام اتابک در دولت سلجوقی , قلمرو آنان پس از ملکشاه تجزیه شد.



[ جمعه 91/12/18 ] [ 8:21 عصر ] [ جلال ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه