سفارش تبلیغ
صبا ویژن
توبه و جایگاه بلند آن در عرفان 1

توبه و جایگاه بلند آن در عرفان

یکى‏از مباحث مهم درعرفان عملى و مقامات‏العارفین توبه است. توبه گرچه در نظر مفسران، علماى علم‏اخلاق، متکلمان و محدثان از جایگاهى بلند و ارزشى والا برخوردار است اما عارفان و صوفیان توجه‏اى خاص و عنایتى ویژه به آن مبذول داشته‏اند. سیرى اجمالى در آثار مشایخ بزرگ به وضوح نشانگر این معنى است. از آثار ارزشمند آنان چنین بدست مى‏آید که تقریبا همه اینها توبه را از مهمترین مقامهاى سالک راه حق مى‏دانسته‏اند. بعنوان نمونه در آثار مختلف پیر هرات از کشف الاسرار گرفته، منازل السائرین و صد میدان و... این مطلب با اهمیت‏خاصى طرح شده است. (1) محیى‏الدین عربى، چهره برجسته عرفان اسلامى باب مفصلى را در دایرة‏المعارف بزرگ خود(الفتوحات المکیه) به این امر اختصاص داده است.

نجم‏الدین رازى در «مرصادالعباد»  دو مبحث‏بسیار مهم در این مورد دارد. مولوى افزون بر طرح مسئله توبه در «مثنوى معنوى‏» به مناسبتهاى مختلفى، توبه نصوح را بطور جالب، جامع و مشروح بیان فرموده است. بلبل گلستان شعر و عرفان، حافظ شیرازى در حد قابل توجهى مسئله را مدنظر داشته و در سى و دو بیت از دیوان خود به بیان توبه پرداخته است،ابن فارض شبسترى، و نسفى هر کدام بنوبه خود بر اهمیت این موضوع اصرار ورزیده‏اند. ما بعنوان نمونه سخنى از خواجه عبدالله انصارى را در ارزش والاى توبه نقل مى‏کنیم: «...توبه نشان راه است، و سالار بار، و کلید گنج، و شفیع وصال، و میانجى بزرگ و شرط قبول و سر همه شادى.»

از نشانه‏هاى اهمیت توبه، تاریخ دیرینه آن است; زندگى آدم ابوالبشر (7) در این ناسوت خاکى با آن آغاز مى‏شود، پیام آوران بزرگى همانند ابراهیم، اسماعیل، (8) یونس، (9) موسى (10) و پیامبر بزرگ اسلام - صلى‏الله علیه وآله - هموار در حال توبه و در طلب توبه الهى بوده‏اند. (11) امیرالمومنین على‏ابن ابى طالب - علیه‏السلام - که همه صوفیان و عارفان بوجودش افتخار مى‏کنند و وى را مرشد مرشدان و... مى‏دانند - و فرزندان معصومش - بویژه امام زین‏العابدین - علیه‏السلام - رهنمودهایشان و خصوصا نیایشهایشان مملو از توبه و استغفار است و سلوک معنوى بسیارى از ستاره‏هاى درخشان آسمان عشق و عرفان مانند رابعه عدویه، (12) ابراهیم‏بن ادهم (13) و فضیل عیاض (14) و... با توبه آغاز مى‏گردد و بسیارى از عارفان بزرگ آن را نخستین گام سالک در راه سازندگى مى‏دانند.

از دیدگاه قرآن هم که بى‏گمان از مهمترین منابع عرفان است، دهها آیه به این امر خطیر اختصاص داده شده است، واژه «توبه‏» و مشتقاتش نود و دو بار و «استغفار» و مشتقاتش چهل و پنج مرتبه در کتاب خداى عزوجل استعمال شده است. افزون بر اینکه در آیات متعدد و مختلف دیگر هم بدون ذکرى از این واژه‏ها این مسئله مطرح شده است. مفسران کتاب خدا نیز با عنایتى خاص به شرح و بسط و تفصیل معناى این واژه کوتاه اما پر محتوا پرداخته‏اند; تاملى اندک در تفاسیر شیعه و سنى بویژه تفاسیر عرفانى به روشنى این واقعیت را نشان مى‏دهد بعنوان نمونه پیر هرات در تفسیر ارزشمند خود ذیل اکثر آیات توبه و استغفار، در ابعاد گوناگون توبه سخن رانده است و آهنگ کلام وى نشانگر این است که گاه آنقدر تحت تاثیر نورانیت قرآن قرار گرفته که عنان اختیار از کف داده و مطالب والا و گرانقدرى که سرشار از سوز، شیفتگى و عشق است، براى ما بیادگار گذاشته است. علامه طباطبایى نیز افزون بر تفسیر این آیات بحث مفصلى در ذیل آیات 17 و 18 سوره توبه طرح فرموده است.

اخبار و روایات بسیار زیادى نیز در این باره وارد شده است که بى‏گمان مورد استفاده و استشهاد عرفا در این مبحث‏بوده است; مرحوم مجلسى مجموعه‏اى از این روایت را در «بحارالانوار» گرد آورده است.

خواجه نصیر طوسى - رضوان‏الله تعالى علیه - در تجرید نیز بابى را بعنوان توبه گشوده است و شارحان کتاب وى هم مطلب را مورد شرح و تفصیل قرار داده‏اند  از مجموع اینهانتیجه مى‏گیریم که:

توبه در عرفان، اخلاق،  قرآن، حدیث و کلام از جایگاه والا و ارزش گرانقدرى برخوردار است.

به هرحال،توبه یکى از مقامات العارفین است، قبل از شروع بحث، به توضیح معناى مقام و سلوک مى‏پردازیم.

معناى سلوک و مقام

هدف عارف وصول به حق و رسیدن به محبوب است واین مهم جز از راه سلوک و طى مقامات بس دشوارى میسرنمى‏گردد، و توبه یکى از این منازل و مقامها است. از اینرو از باب مقدمه اشاره‏اى به معناى سلوک و مقام نموده و در این مورد به نقل کلام تنى چند از عارفان بزرگ بسنده مى‏نماییم.

شیخ محمود شبسترى در توضیح معناى سلوک و مقام چنین مى‏فرماید: «سلوک سالک سفرى معنوى است و در این سفر مراحلى قطع مى‏کند و از منازلى مى‏گذرد در هر مرحله مقامى است که سالک به آن در مى‏آید و پس از اینکه در یک مقام به کمال رسید به مقام برتر مى‏رود، مقام مرتبه‏اى از مراتب سلوک است که به سعى و کوشش و اراده و اختیار سالک بدست مى‏آید. روانباشد از مقام خود اندر گذرد بى‏آنکه حق آن مقام بگذارد. در جریان آمدن به این مقامات وگذار از آنها آیینه دل سالک صفا مى‏پذیرد و از جهان معنوى به او فیضها مى‏رسد... سالک در قدم اول به توبه متصف مى‏گردد.»

و عزالدین کاشانى در«مصباح‏الهدایة‏» مى‏فرماید:«مقامات در اصطلاح صوفیان اقامت‏بنده است در عبادت از آغاز سلوک به درجه‏اى که به آن توسل کرده است و شرط سالک آنست که از مقامى به مقام دیگر ترقى کند. و در تعریف آن آورده‏اند مراد از مقام مرتبه‏اى است از مراتب سلوک که در تحت قدم سالک آید و محل استقامت او گردد و زوال نپذیرد.»

تعداد و ترتیب مقامات

در تعداد منازل و مقامات و ترتیب و نظم آنها عبارات عارفان مختلف است. بعنوان مثال: ابونصر سراج (متوفى 378) مراحل سلوک را هفت مقام مى‏داند که به ترتیب عبارتند از: توبه و... ابومحمد الکلاباذى (م 380) در کتاب «التعرف لمذهب اهل التصوف‏» از باب 35 تا 61 تالیف خود به ذکر پاره‏اى (21) از مقامات پرداخته و از توبه آغاز و به توحید ختم کرده است

عزالدین کاشانى (م 735) در مصباح الهدایه مقامات را ده مرحله دانسته است و از مقام توبه آغاز و به رضا ختم کرده است. به روایت هجویرى در کشف‏المحجوب اول کسى که اندر ترتیب مقامات و بسط احوال خوض کرد «ابوالحسن سرى بن المفلس السقطى‏» استاد و دایى جنید بغدادى (23) بود مى‏گوید هر کدام از انبیا مقامى دارند پس مقام آدم توبه بود. (24) و حاصل سخن آنکه: سخن بزرگان عرفان و تصوف در تعداد منازل و مقامات مختلف است ، برخى تعداد آنها را هفت، و برخى ده و برخى چهل، روزبهان اصفهانى هزارویک ، پیرهرات (خواجه عبدالله انصارى) صد و... دانسته اند.

در چینش و نظم و ترتیب آنها نیز بهمان اندازه سخن عارفان مختلف است. در هرحال بسیارى از شخصیتهاى برجسته عرفان، توبه رامقام اول و نخستین منزل سیر صعودى و سفر روحانى سالک دانسته‏اند.

توبه اولین مقام و منزل عارفان

بى گمان، سالک راه حق براى وصول به سرمنزل مقصود باید منازل و مقاماتى را طى کند و توبه اولین مقام و منزل سالکان راه حق است. کسى که مى‏خواهد به سوى او سیر کند باید روى از دنیا، خود و هرچه غیراوست، برتابد و باتمام وجود متوجه حق شود و این جز با انقلابى بزرگ از درون که دیو منیت و هواهاو شهوتهارا از تحت‏سیطره وسلطنت دل برافکند، ممکن نیست و این است که زمینه ساز اجابت دعوت خدا و استفاضه از فیض او و نخستین پله نردبانى است که آنسویش دریاى بى کران وجودالهى است. و به بیانى دیگر: براى اینکه عارف واصل شود، باید مقامات و منازل بس دشوارى رابپیماید و این پیمودن مراحل و مراتب منظمى دارد که نخستین آنها توبه است; چرا که این حرکتى است که با فضل خدا آغاز شده، براى او وبسوى او و توام با عشق او است و براى اینکه راه این سیر صعودى هموار گردد،باید سالک طریق حق، آتش، در دل افکند و آن آتش شعله برکشد و شعله‏ها فروزان شود تا ریشه‏هاى گناه و آثار و تبعات غفلتها، ترک اولى‏ها و... سوخته شود ودل شیفته شیدا را آماده حرکت‏بسوى او کند و این همان توبه است که البته پس از یقظه (25) و بیدارى حاصل مى‏شود. بنابراین، سائرالى الله قبل از هر چیز به توبه‏اى حقیقى بپردازد و تمام توان و تلاش خود را به منظور کمال آن مبذول دارد که توبه‏اى کامل و نصوح وار، زمینه ساز مقام بعدى. و به قول پیرهرات: «میدان دوم، میدان مروت است، از میدان توبه، میدان مروت زاید.» (26) و عارفان بزرگ و عالیقدر به این واقعیت تصریح فرموده‏اند که نمونه‏هایى از آن به شرح زیر است:

«میدان اول مقام توبه است و توبه بازگشتن است‏به خداى... توبه نشان راهست و سالار بار و کلید گنج، و شفیع وصال، و میانجى بزرگ، وشرط قبول و سرهمه شادى.»

عزالدین کاشانى مى‏گوید:«اساس جمله مقامات و مفتاح جمیع خیرات واصل همه منازل و معاملات قلبى و قالبى، توبه است.»

هجویرى در کشف المحجوب مى‏گوید: اول مقام سالکان طریق حق، توبه است.) دکتر سید محمد دامادى در کتاب «شرحى برمقامات العارفین‏» مى‏گوید:

توبه را باب‏الابواب گویند، زیرا اول چیزى است که طالب سالک به سبب و وسیله آن چیز به مقام قرب حضرت خداوند وصول مى‏یابد، توبه است.» (30)

از موارد متعددى از کتاب مشارق‏الدر استفاده مى‏شود که توبه مقام اول عارفان است.

در مرصادالعباد مى‏فرماید: «چون مرید به خدمت‏شیخ پیوست و... باید به بیست صفت موصوف باشد تا داد صحبت‏شیخ بتواند و سلوک این را ه بکمال او را دست دهد. اول مقام توبه است‏باید که توبتى نصوح کند که بناى جمله اعمال بر این اصل خواهد بود و اگر این اساس بخلل باشد در نهایت کار خلل آن ظاهر شود و جمله باطل گردد وآنهمه رنجها حبط شود

شبسترى در گلشن راز مى‏فرماید:

به توبه متصف گردد درآندم

شود در اصطفاء ز اولاد آدم

و لاهیجى مى‏فرماید: «بدانکه در طریق سیر الى‏الله و سیر رجوعى، اول مقامى که سالک سائر برآن عبور مى‏نماید، مقام توبه است.. . اشاره براین معنى است که: در هنگام توجه به جانب علیین ابرار و شروع در سلوک طریقت‏به توبه.... متصف گردد و توبه صفت وى شود.

مرحوم میرزا جواد ملکى تبریزى در رساله لقاءالله پس از بیانات سودمند و جامعى در اثبات لقاءالله یعنى امکان رسیدن به‏مقام بلند عرفانى و معنوى از طریق مجاهده، مى‏فرماید: «آرى بعد از اینک مقصود معین شد آن وقت دامن همت‏به کمر بزند و بگوید:

دست از طلب ندارم تاکام من‏برآید

یاجان رسد به جانان یاجان زتن برآید

توبه صحیحى از گذشته‏ها بکند...» در مصباح‏الشریعة مى‏فرماید: «التوبه حبل الله و مدد عنایته ولابد للعبد من مداومة التوبه على کل حال.»

در میدان عمل نیز بسیارى از مشایخ بزرگ عرفان و تصوف از توبه آغاز کرده‏اند که بذکر نمونه‏هایى‏از آنان مى‏پردازیم.

توبه اولین منزل رابعه عدویه

شاید عطار نیشابورى اولین کسى باشد که قسمتهاى اول شرح زندگى رابعه عدویه را نوشته است، على‏رغم مسلک شعرى و عرفانى عطار وتلاش گسترده ایشان در جهت‏بزرگ نشان دادن چهره عارفان، عطار داستان توبه رابعه را بسیار مجمل و کوتاه و با شتابى تمام نقل کرده‏است. و احتمال دیگرى را درباره وى تقویت نموده‏است، عبارت وى دراین باره چنین است... «و گروهى گویند در مطربى افتاد آنگاه بردست‏حسن توبه‏کرد و در ویرانه ساکن گشت...»

عبدالرحمن بدوى پس از تاملى عمیق در عبارت عطار و بیان علت‏شتابزدگى وى در توبه «رابعة‏» ضمن تحلیل نسبتا مفصلى همین روایت عطار را صحیح دانسته و اولین منزل رابعة را توبة مى‏داند. (37)

توبه،اولین منزل ابراهیم ابن‏ادهم و فضیل عیاض

ادامه دارد...



[ دوشنبه 92/10/2 ] [ 12:30 صبح ] [ جلال ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه