سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پاسخ به 14 شبهه اساسی ایه ولایت4

 

شبهه 12 : آنکه در حدیث ثعلبی الفاظی است که با توجه به آنها روشن میشود که پیامبر چنین نفرمود: زیرا علی قائد تمام نیکوکاران و برره، و قاتل تمام کفار و کفره نبوده است بلکه برای این امت خدا محمدr را رسول قرار داده، و همچنین قتل کفار همه بدست علی نبوده بلکه بعضی را علی و بعضی را سایر مجاهدینی که قتال کردند به قتل رساندند و همچنین است جملات دیگر حدیث ((مانند منصور من نصره و مخذول من خذله)) یعنی منصور کسی است که علی را یاری کند و مخذول و خوار کسی است که علی را خوار کند و اگر این حق و صحیح بود باید تمام خلفاء و اصحاب رسولr که به قول شما او را مخذول کرده و حق او را گرفتند و یاریش نکردند مخذول باشند و شما منصور و حال آنکه آنان منصور بودند و بلاد کفار از فارس و روم و مصر و غیره را فتح کردند، شیعه میگوید امت او را مخذول کردند تا آنکه عثمان کشته شد و معلوم است که امت قبل از کشته شدن عثمان همه منصور و مؤید و سربلند بودند و چون عثمان کشته شد امت متفرق و مخذول گردید، حزبی با علی، و حزبی علیه علی، و حزبی گوشه گیر نه طرفدار و نه مخالف علی شدند، و نیز معلوم است که ایمان مردم و اطاعتشان بخاطر علی نبود تا کمر رسول خداr به واسطه ی علی محکم شده باشد خدا رسول خود را به یاری خود و مؤمنین عزیز نمود، و چنین نبود که فقط علی به یاری پیغمبرr اختصاص داشته و دیگران او را یاری نکرده باشند. و همچنین ایمان مردم به پیامبرr بخاطر علی و دعوت او نبود. ولی بنی اسراییل هارون را دوست می داشتند و از موسی هراس داشتند و به واسطه ی، هارون به موسی نزدیک می شدند، و بین دلهایشان الفت میگرفت، پس علی را نمیتوان به هارون تشبیه نمود، در حالیکه شیعیان میگویند که مسلمین علی را دشمن داشتند و بخاطر بغض با او بیعت نکردند و نص رسولr را کتمان کردند، بنابراین رسول خداr محتاج به علی نبود آن چنانکه موسی به هارون احتیاج داشت، پس چگونه رسول خدا جل جلاله گفت به واسطه ی علی کمرم را محکم کن، و این ابوبکر است که بدست او پنج نفر از عشره ی مبشره که از بزرگان و یاوران رسولr بودند ایمان آوردند، یعنی عثمان و طلحه و سعد بن ابی وقاص و ابوعبیده و عبدالرحمن بن عوف به راهنمایی ابوبکر مسلمان شدند و کسی از سابقین را ما ندیدیم که بدست علی مسلمان شده باشد. و این مصعب بن عمیر از سابقین است که بدست او اسید بن حضیر و سعد بن معاذ و ببرکت او بزرگان انصار مسلمان شدند.

 

 

پاسخ : ثعلبی  می گوید که پیامبر علی را به عنوان "قائد البرره و قاتل الکفره و منصور مننصره و مخذول من خذله" معرفی کرده و حال آنکه این اوصاف حاصل نشده است. اولا پیامبردر غدیر و در جاهای دیگر این مطالب را با الفاظ تقاضا از خدا خواست .خدا هم قطعا دعای پیامبرش را اجابت می کند . با توجه به اجابت خدا ،پیامبر این خبر ها را داده ؛گیرم  پیامبر دروغ بگوید  اما آن که این ها را واقع شده نمی داند ، آیا انکار دارد که علی پیشوای نیکوکاران است ؟  اگر کسانی علی را به پیشوایی نگرفته باشند ، می توانند ادعای نیک بودن کنند؟ آیا قاتل کافران بودن علی را انکار می کند؟  اگر گفتیم علی قاتل کافران است معنایش این است که همه کافران فقط به دست علی کشته شده باشند ؟ آیا معنایش این است که جز علی کسی دیگر قاتل کافران نیست ؟ این اشکال ها آیا جز  دلیل بی سوادی یا غرض ورزی است؟
آیا اینکه یاور علی یاری شده خدایی است ،معنایش این است که یاوران علی حاکم و مسلط و پیروز در دنیا باشند یا همین که در آخرت مورد یاری خدایند و در  دنیا هم خدا آنان را به پایداری بر این صراط کمک کرده ، کافی است ؟ آیا اگر دشمنان علی در  دنیا مسلط بودند، نشانه آن است که مخذول خدایی نمی باشند؟ اگر این گونه باشد که همه پیامبران مورد خذلان خدا و همه کافران و نمرود ها و فرعون ها یاری شده خدایی بوده اند چون پیامبران در دنیا مغلوب و کافران در دنیا به ظاهر پیروز بوده اند.



اما اینکه میگوید رسول خدا محتاج به علی نبود ولی موسی به هارون محتاج بود؟ واقعا این مردکی که خدا او را کور و کر کرده متوجه معنای کلامش هست؟ آیا اگر موسی تقاضای همراهی برادرش را از خدا دارد، برای رفع نیاز خودش است  یا برای این که در ادای رسالت قوی تر باشد؟ مگر این تقاضای موسی به بیان  قرآن نیست:
اجعل لی وزیرا من اهلی هارون اخی اشدد به ازری و اشرکه فی امری کی نسبحک کثیرا و نذکرک کثیرا (2
(
رب انی قتلت منهم نفسا فاخاف ان یقتلون و اخی هارون هو افصح منی لسانا فارسله معی رداّ یصدقنی انی اخاف ان یکذبون(3)

کجا سخن از این است که بنی اسرائیل از موسی می ترسیدند و..

 

 

شبهه 13 : ایشان ولی و مولی را در این خبر بمعنی متصرف در امور و زعامت گرفته در حالیکه این بر خلاف واقع است، خدای تعالی در سوره ی تحریم آیه ی 4 فرموده: (فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَجِبْرِیلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ) که بیان نموده خدا و جبریل و صالح مؤمنین مولای رسولند در حالیکه صالح مؤمنین که مولای پیامبر بردند چنین نبود که بر رسول خدا زعامت و ولایت بمعنی امارت داشته و متصرف در رسول خداباشند، و خدای تعالی هر جا وصف ولایت را برای بندگان مومن نسبت به یکدیگر آورده او از ایشان مدح نموده، به معنی دوستی و یاوری ایشان نسبت به یکدیگر است چنانکه در سوره ی توبه آیه ی 71 فرموده: (وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر) پس هر مؤمنی یاور و ولی مؤمنان دیگر است. و همچنین هر مؤمن با تقوایی ولی خدا و خدا ولی اوست چنانکه در سوره ی یونس فرموده (أَلا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ) و در آیات قرآنی جایی نیامده که در آن کلمه ((ولی)) و ((مولی)) به معنی متصرف در امور و کسی متولی بر دیگری باشد، پس امیر را والی گویند، اما ولی نامیده نمی شود، و لذا اختلاف شده که در نماز بر جنازه ی میت هرگاه والی و ولی جمع شدند کدامیک مقدم اند؟ پس ولی در آیات ضد عداوت است و موالات ضد معادات میباشد.


پاسخ : در این که "ولی" در این آیه و آیات و احادیث مشابه از جمله حدیث غدیر فقط به معنای سرپرست است ، به کتب تفاسیر مراجعه کنید- . این که خدا و رسول و مومنان را دوست بدارید که چیز جدیدی نیست تا خدا آن را با لفظ فقط بیان کند و پیامبر برای اعلامش در گرمای نیمروز هزاران نفر را در گرمای بیابان نگه دارد و نگران از بیان آن باشد و ... اگر این لفظ که چند معنا دارد، در آیه ای به معنای دوست و یاور و... آمده ، دلیل نیست که در این آیه هم بدان معنا باشد . باید به قراین حالی و مقالی مراجعه کرد و معنا را روشن نمود. برای روشن شدن بیشتر بی اساسی اشکال ها به ترجمه المیزان ،ج5،ص635-642 و رهبری امام علی ...، ص282-287 و دیگر کتب تفسیر مراجعه کنید.

 

شبهه 14 : ثعلبی یکی از علمای اهل سنت که ایه ولایت را در حق حضرت علی علیه السلام میداند ، حاطب لیل ( هیزم جمع کن : یعنی دقت نمیکرده و حدیث درست و اشتباه را گرد اوری میکرده است) بوده است.

 

پاسخ : ابواسحاق ثعلبی، از بزرگان اهل سنت و صاحب تفسیر معروف الکشف والبیان‌، یکى از کسانى است که حاطب لیل لقب گرفته است.

ابن تیمیه حرانى در منهاج السنة در باره او مى‌گوید:

تمام دانشمندان اتفاق نظر دارند که ثعلبى وامثال او، هم روایات صحیح نقل کرده‌اند و هم ضعیف، و نیز پذیرش هر روایتى را که ثعلبى نقل کرده، لازم نمى‌دانند؛ از این رو به ثعلبى و افرادى همانند او، حاطب لیل گفته‌اند؛ چون هرچه یافته و دیده‌اند؛ چه صحیح و یا غیر صحیح نقل و روایت کرده‌اند؛ اگرچه بیشتر روایاتشان صحیح است؛ ولى در بین آن به اتفاق علما اخبار دروغ هم وجود دارد.

الحرانی، أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة أبو العباس (متوفای728هـ)، منهاج السنة النبویة، ج 7، ص 90، تحقیق د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولى، 1406هـ.

در حالى که ذهبى از او تجلیل فراوان کرده و مى‌نویسد:

(أحمد بن محمد بن إبراهیم) أبو إسحاق النیسابوری الثعلبی، صاحب التفسیر. کان أوحد زمانه فی علم القرآن... کان واعظا حافظا عالما، بارعا فی العربی، موثقا. أخذ عنه: أبو الحسن الواحدی.

وقد جاء عن أبی القاسم القشیری قال: رأیت رب العزة فی المنام وهو یخاطبنی وأخاطبه، فکان فی أثناء ذلک أن قال الرب جل اسمه: أقبل الرجل الصالح. فالتفت فإذا أحمد الثعلبی مقبل.

ثعلبى صاحب تفسیر، یگانه دورانش در علوم و دانش‌هاى قرآن... واعظ، دانشمند و حافظ وسرآمد دردانش عربى و مورد اعتماد بود که ابوالحسن واحدى از وى حدیث نقل مى‌کرده است.

از ابوالقاسم قشیرى نقل است که گفت: خداوند بزرگ مرتبه را درخواب دیدم که با من سخن مى‌گفت و من با او سخن مى‌گفتم، در این بین خداوند فرمود: این مرد صالح را دریاب، نگاه کردم دیدم احمد ثعلبى است.

الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای748هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج 29، ص 186، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م.

در تذکرة‌ الحفاظ به او لقب «علامه» داده و مى‌نویسد:

ومات فی سنة سبع [وعشرین وأربع مائة] العلامة أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم النیسابوری الثعلبی المفسر فی المحرم.

علامه ابواسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم نیسابورى ثعلبی، مفسر قرآن، در محرم سال 427هـ از دنیا رفت.

الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای748هـ)، تذکرة الحفاظ، ج 3، ص 1090، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى.

ابن خلکان مى‌نویسد:

الثعلبی أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم الثعلبی النیسابوری المفسر المشهور کان أوحد زمانه فی علم التفسیر وصنف التفسیر الکبیر الذی فاق غیره من التفاسیر.

ثعلبى صاحب تفسیر مشهور، در دانش تفسیر یگانه زمانش بود، او تفسیر کبیرش را نوشت که بر تمام تفاسیر برترى یافت.

إبن خلکان، أبو العباس شمس الدین أحمد بن محمد بن أبی بکر (متوفای681هـ)، وفیات الأعیان و انباء أبناء الزمان، ج 1، ص 79، تحقیق احسان عباس، ناشر: دار الثقافة - لبنان.

شبیه همین سخن را صفدى در الوافى بالوفیات، ج7، ص201 گفته است.

جلال الدین سیوطى در طبقات المفسرین مى‌نویسد:

أحمد ابن محمد بن إبراهیم أبو إسحاق النیسابوری الثعلبی صاحب التفسیر المشهور والعرائس فی قصص الأنبیاء کان أوحد زمانه فی علم القرآن عالما بارعا فی العربیة حافظا موثقا.

ثعلبى صاحب تفسیر مشهور و کتاب عرائس پیرامون قصص پیامبران، در دانش قرآن یگانه زمان، دانشمندى عمیق در علوم عربى و حافظ و مورد اعتماد بود.

السیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای911هـ)، طبقات المفسرین، ج 1، ص 28، تحقیق: علی محمد عمر، ناشر: مکتبة وهبة - القاهرة - 1396، الطبعة: الأولى.

 

حال بررسی کنیم که ایا خود ابن تیمیه گه به قول بزرگان اهل سنت خدا او را کور و کر (باطنی) کرده است هیزم جمع کن شب بوده است یا نه ؟

ابن تیمیه حرانی، مؤسس و تئوریسین فکرى وهابیت نیز از کسانى است که «حاطب لیل» لقب گرفته است و این افتخار نصیب ایشان نیز شده است.

تقى الدین حصنى دمشقى در دفع شبه من شبه مى‌نویسد:

کلام إبن تیمیة فی الإستواء ووثوب الناس علیه:

ابوالحسن علی دمشقی، در صحن مسجد جامع اموى از پدرش نقل کرد که گفت: ما در مجلس ابن تیمیه بودیم که سخن از نشستن خدا بر عرش به میان آمد، گفت: خداوند همانگونه که من این‌جا نشسته‌ام، نشسته است، مردم به وى حمله ور شدند و او را از منبر به زیر آوردند و با مشت و لگد به جانش افتادند و نزد قاضى بردند. دانشمندان گردآمدند و از وى پرسیدند که به چه دلیل این سخن را گفته‌اى؟ گفت: به دلیل سخن خداوند «الرحمن علی العرش استوی» همه خندیدند و فهمیدند که فردى نادان است، بعضى گفتند که او «حاطب لیل» است.

الحصنی الدمشقی، تقی الدین أبی بکر (متوفای: 829هـ)، دفع شبه من شبه وتمرد، ج 1، ص 41، ناشر: المکتبة الأزهریة للتراث – مصر.

 

 
پی نوشت:
1.رهبری امام علی  در قرآن و سنت،ص283-287.
2. طه(20)،آیه 29-35.
3. قصص(28)،آیه 33-34.

 



[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 3:17 صبح ] [ جلال ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه