کار اعصاب و تاثیر موسیقی بر آن
(( موسیقی و غنا )) یکی از سرگرمی های زیان بار است که آدمی را از توجه به خدا و آخرت باز میدارد و استعمارگران با تمام نیرو و توان خود می کوشند در قلمرو نفوذ خود جامعه را به غفلت و بی خبری بکشانند تا دیگر کسی به فکر مسائل حیاتی و واقعیت های زندگی نباشد بدین منظور تلاش میکنند از عواملی که انسان را در هاله ای از غفلت و بی خبری می کشاند استفاده نمایند مانند مشروبات الکلی فحشا قمار آزادی جنسی بی بند و باری رقص موسیقی و .........
شگفت آور این است که برخی موسیقی را غذای روح می پندارند و برای گریز از رنج ها و فراموش کردن ناراحتی های خود به آن پناه میبرند در حالی که موسیقی نه تنها غذای روح نیست بلکه سم کشنده ای است که جان و دل انسان را می میراند.
موسیقی اثری همچون الکل و افیون ر روح و روان انسان دارد یعنی با رخوتی که در اعصاب ایجاد میکند موجب میشود که انسان موقتا از واقعیت های زندگی فاصله بگیرد و اگر این خاصیت دلیل آن است که موسیقی را غذای روح بدانیم الکل و هروئین شایستگی بیشتری دارند که غذای روح نامیده شوند.
موسیقی لذت و تخدیر آنی و زود گذر دارد ولی نابسامانی های بسیاری را درپی دارد و مهم تر از این است که شنونده را از خدا بی خبر میسازد.
تحقیقات جامعه شناسان این نتیجه را به دست آورده است که موسیقی موجب بیماریهای بسیاری مانند : حمله های عصبی ضعف اعصاب بیماری های روانی و قلبی زخم معده و... میشود. تاثیر موسیقی بر روان و اعصاب صفحه 41
علمای علم فیزیولوژی دستگاه عصبی انسان را به دو قسمت تقسیم کرده اند : سلسه اعصاب ارتباطی و سلسه اعصاب نباتی سلسه اعصاب ارتباطی شامل ستون مرکزی عصبی از نخاع گرفته تا نیم کره های مغز و نیز اعصاب محیطی میباشد و سلسله اعصاب نباتی شامل سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک میباشد.
سیستم اعصاب سمپاتیک فقط از ابتدای ستون فقرات آغاز گردیده و دنباله آن به سایر اعضا پخش میگردد اما سلسله اعصاب پاراسمپاتیک از مغز و دماغ شروع شده و بعد از ستون فقرات گذشته به موازی اعصاب سمپاتیک به تمام بدن تقسیم میگردد.
عمل سمپاتیک عبارت است از : تنگ کردن رگ ها اتساع عضلات صاف جلوگیری از ترشح فشار خون و کار پارسمپاتیک گشاد کردن رگ ها انقباض عضلات صاف ایجاد ترشح و تقلیل فشار خون میباشد.
پاراسمپاتیک پس از اینکه از دماغ و مخ جدا شد همین که با اعصاب سمپاتیک یعنی همان اعصابی که از ستون فقرات شروع میشود مصادف شد از همان جا این دو عصب به موازات یکدیگر در تمام اعضای بدن دوش به دوش و همراه یکدیگر حرکت میکنند و چون اعمال این دو عصب مخالف یکدیگر است تا هنگامی که تحریکاتی از خارج بر آنها وارد نیاید و هر دو به موازات یکدیگر کار کنند تعادل بدن را حفظ نموده و این تعادل در صحت و سلامتی روحی و جسمی انسان دخالت تام دارد ولی هرگاه یکی از این دو اعصاب تعادل و توازن خود را از دست بدهند آنگاه به نسبت عدم تعادل هر یک اختلال روانی و کالبدی ( روحی و جسمی ) برای شخص ایجاد مینماید.
کار مهم و حساس اعصاب سمپاتیک ایجاد امور فعال بدن است از قبیل بیداری جدیت و فعالیت در کارها ( که در اصطلاح طب قدیم صاحب آنرا حرارتی مزاج و خون گرم مینامند ) و کار مهم و حساس اعصاب پاراسمپاتیک درست مخالف سمپاتیک است یعنی عمل آن ایجاد سستی بی حالی خواب غفلت سهو نسیان اندوه حزن بیهوشی نزع و بالاخره مرگ است.
وقتی که از خارج تحریکاتی در روی اعصاب شروع میشود اعصاب سمپاتیک یا پاراسمپاتیک به میزان تحریکات خارجی تعادل خود را از دست داده پایین یا بالا میروند بدیهی است به هر اندازه که فاصله بین این دو سیستم اعصاب ایجاد شود به همان اندازه نگرانی های روانی اغتشاشات فکری و خلاصه عدم تعادل روحی آغاز میشود.
از جمله علل تحریکات خارجی که عدم تعادل بین اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک ایجاد میکند ارتعاشات موسیقی است موسیقی وقتی که با آهنگ های نشاط انگیز یا نواهای حزن آمیز و مخصوصا اگر با ارتعاشات عجیب و غریب موسیقی ( سمفونیک ) همراه گردد به طور مسلم تعادل لازمی را که بایستی بین دو دسته عصب (پاراسمپاتیک و سمپاتیک ) وجود داشته باشد بر هم زده و در نتیجه اصول حساس زندگی را اعم از هضم جذب دفع ترشحات ضربان قلب و وضع فشار مایعات بدن از جمله خون و غیره را مختل ساخته و رفته رفته شخص را به گرفتاریها و امراض نزدیک میسازد که طب جدید با تمام پیشرفتهای حیرت انگیز خود در اغلب موارد از معاجله آن عاجز می ماند.
و در صفحه 6 کتاب (( تاثیر موسیقی بر اعصاب )) چنین میخوانیم امراض مختلف روانی اغتشاشات فکری عدم تعادل روحی انواع و اقسام دیوانگی ها وفور سکته های قلبی و مغزی که در تمام دنیا روز به روز به فزونی است و فکر پزشکان بزرگ را به خود جلب نموده است 95% آنها نتیجه آثار همین تمدن شوم جدید است که قسمت حساس آن تعمیم موسیقی به وسیله رادیوها و ازیاد مجالس ساز و آواز و کنسرت میباشد . در اثر ایجاد سر و صداهای کنسرت ها موسیقی های گوناگون فیلم ها کاباره ها و دانسینگ ها است که آمار دیوانگان و بیماران روانی در تمام کشورها رو به ازدیاد رفته و هر روز بر شمار تیمارستان های کشورهای بزرگ جهان مخصوصا اروپا و آمریکا افزوه میشود. ( سپس مقداری آمار تیمارستانهای آمریکا را ذکر میکند )
و همچنین در صفحه 10 مینویسد :
ای کاش بشر می فهمید که استعمارگران به منظور تسلط بر اعصاب و نیروی فکر ملت ها چگونه از راه موسیقی و الکل در تخدیر و ضعف اعصاب و ایجاد اغتشاشات فکری و بیماریهای روانی فعالیت میکنند و ای کاش انسان عصر اتم به خود می آمد که برای ساعتی کیف و عیش و نوش چگونه نیروهای فعال خویش را با دست خود در اختیار دشمنان خود گذاشته است.
پروفسور دانشگاه کلمبیا دکتر (( ولف آدلر )) ثابت کرده که بهترین و دلکش ترین نواهای موسیقی شوم ترین آثار را روی سلسله اعصاب انسان میبخشد مخصوصا اگر هوا گرم باشد این تاثیر مخرب خیلی بیشتر میشود و در مناطق حاره چون عربستان و بعضی از نقاط ایران منتهای سو اثر را دارد.
دکتر آدلر رساله مفصلی در بیان زیان های وسیقی منتشر نموده و در آمریکا هزاران تن از مردم پیرو او شده و موسیقی را بر خود حرام نموده و لایحه مفصلی تهیه کرده به مجلس سنای آمریکا تقدیم داشتند که برای نجات جامعه و جلوگیری از ضعف اعصاب که یکی از بدبختی های دنیای متمدن امروزی است لازم است هرگونه کنسرت عمومی غدقن گردد.
جوان و موسیقی صفحه 77 الی 81
نمونه های واقعی از تاثیر بد موسیقی
برای اینکه بتوان به روشنی حوادثی را که در زیر آورده شده درک کرد تاثیر زدن یک وسیله ی موسیقی را به سه روش متفاوت در نمونه زیر میخوانیم :
گویند روزی (فارابی) عودی با خود داشت و به لباس ترک ها به مجلس ( سیف الدوله ) رفت . وی عود خود را آماده ساخت و تارهایش را تنظیم نمود و آهنگی نواخت و همه را به خنده وادار نمود سپس به شکل دیگری تارها را تنظیم کرد و باز هم آهنگی دیگر نواخت و همه اهل مجلس را گریانید و باز هم تارها را تنظیم نمود و آهنگ سوم را نواخت و همه را به خواب برد و خود مجلس را ترک کرد. الکنی والالقاب محدث قمی جلد 3 صفحه 2
جنون خلیفه بر اثر گوش دادن موسیقی : مسعودی گوید : در زمان عبدالملک یا یکی دیگر از خلفای بنی امیه که لهو و موسیقی خیلی رایج شده بود ، خبر به خلیفه دادند که فلان کس خواننده است و کنیز زیبایی دارد که او هم خواننده است و تمام جوانهای مدینه را فاسد کرده ، و اگر جلوی او را نگیرید ، این زن تمام مدینه را فاسد میکند . خلیفه دستور داد که غل به گردن آن مرد انداختند و آنها را به شام بردند.
وقتی به حضور خلیفه نشستند آن مرد گفت : معلوم نیست آنچه او می خواند موسیقی باشد و از خلیف خواست که خودش امتحان کند . خلیفه دستور داد که کنیز بخواند او شروع به خواندن کرد ، کمی که خواند دید سر خلیفه تکان میخورد کم کم کار به جایی رسید که خود خلیفه شروع کرد به چهار دست و پا راه رفتن و میگفت : بیا جانم بر این مرکب خودت سوار شو!!!! . تعلیم و تربیت در اسلام صفحه 71 و 72
حال با این مثال به نمونه های واقعی زیر دقت کنید.
1.مجله روشنفکر درباره یک کنسرت موسیقی می نویسد :
... وقتی آهنگهای تند و رعشه انگیز دخترها و پسرها را مترنم می سازد سالن به لرزه می افتد دخترها جیغ میکشند به سر و گوش هم مشت می کوبند غش میکنند موهای خود را چنگ چنگ میکنند . و پسرها از هوش میروند. همه اینها در مورد تاثیر موسیقی بر آنهاست. مجله روشنفکر شماره 566 صفحه 26
2.در ملبورن پنجاه هزار نفر بعد از گوش دادن به یک کنسرت موسیقی چنان به هیجان آمدند که ناگهان به هم ریختند و بدون جهت یکدیگر را زخمی و مصدم کردند تا پلیس خود را رساند چند نفر به ضرب چاقو از پای درآمدند و به چندین دختر تجاوز شد و تعداد زیادی مجروح شدند. موسیقی از نظر دین و دانش صفحه 20
3.در یک کنسرت موسیقی به دسته ای از جوانان برای اولین بار هیستری که یک نوع بیماری روحی است دست داد . آنها پس از برنامه پیتلها به خیابان ها ریختند اتومبیلها را آتش زدند شیشه های مغازه ها را شکستند و مغازه ها را غارت کردند و تعداد 315 نفر از آنها از فرط هیجان غش کرده به بیمارستان انتقال داده شدند. مجله روشنفکر شماره 790 صفحه 54
4.در جریان کنسرت پرشر و شور گروه موزیک ولینک استونز مردی از شدت هیجان برهنه شد و با حالت جنون آمیزی بر سر و کول انبوه خلایق به راه افتاد که توسط پلیس دستگیر شد. مجله جوانان سال چهارم
5.چندی پیش براون خواننده انگلیسی ضمن اجراء برنامه ای در فستیوال پاپ تمام لباسهایش را از تن بیرون آورد و در برابر جمعیتی بیش از 15 هزار نفر برنامه اجراء کرد . ابتدا پیراهنش را در آورد . و چون تماشاگران به هیجان آمدند وی هنگام خواندن آواز به کلی لخت و عریان شد و به خواندن و رقصیدن پرداخت در این موقع افراد پلیس خود را به صحنه رساندند و خواننده عریان را دستگیر کردند. مجله امید ایران شماره 835 صفحه 25
6.در ایالت لیتل راک خانم 64 ساله ای به نام لیکیام به جوانی پیانو می آموخت . نغمات موسیقی چنان در روح جوان ایجاد هیجان کرد که بدون دلیل از جای برخاست و با نوزده ضربه چاقو معلم موسیقی خود را از پای در آورد. موسیقی از نظر دین و دانش صفحه 20
منبع : جوان و موسیقی صفحه 94 الی 96
نظر بعضی از نوابغ جهان در مورد موسیقی
1. ویکتور هوگو نویسنده مشهور فرانسوی میگوید :
علت اینکه ما از موسیقی خوشمان می آید این است که در عالم خیال ها و رویاها فرو میرویم . موسیقی از نظر دین و دانش صفحه 30
2. لئون تولستوی نویسنده مشهور روسی :
موسیقی محصول تحریک احساسات و هدف احوال نفسانی و عواطف انسانی است . موسیقی از نظر دین و دانش صفحه 31
3. آرون کوپلند :
موسیقی انسان را از عالم اصوات بیرون میبرد و به یک دنیای خیالی و رویایی می راند . موسیقی از نظر دین و دانش صفحه 31
4. هگل فیلسوف مشهور آلمانی :
ذکر و عبادت مسلمانان در مساجد بی آلایش خود فکر می آورد و دعای مسیحیان در کلیسا با عربده ناقوس و نقش و نگار در و دیوار تشویش خاطر و انصراف ناظر . تاثیر موسیقی بر روان و اعصاب صفحه 134
5. کانت فیلسوف مشهور آلمانی :
موسیقی اگر از همه ی هنرها مطبوع تر باشد ولی چون به بشر چیزی نمی آموزد از تمام هنرها پست تر است . تاثیر موسیقی بر روان و اعصاب صفحه 135
6. ویلیام جیمز :
ممکن است خداوند از گناهان و گناه موسیقی ما بگذرد ولی ضعف اعصاب دست از سر ما بر نمی دارد.
جوان و موسیقی صفحه 93 الی 94
7. نظر خواننده مشهور ایتالیایی درباره موسیقی
فرانکو باتیاتو یکی از خوانندگان مشهور ایتالیایی که موسیقی راک را رها کرده است طی اظهار نظری در مورد موسیقی راک گفت : انسان کافی است پیامهای برخی گروه های راک را گوش دهد تا شیطان پرست شود . وی افزود : بسیاری از گروه های راک دچار نوعی تشنج رفتاری شده و پیام های شیطانی را در موسیقی خود وارد میکنند . در جهان امروز واقعیت ها با حماقت و بی کفایتی اعلام میشود و لذا جوانان را باید مطلع کرد.
او که به عارف موسیقی ایتالیایی مشهور شده است در حال حاضر طرفداران زیادی دارد . باتیوتا تنها خواننده غربی است که برای پاپ رهبر کلیسای کاتولیک واتیکان آواز خوانده است. روزنامه جمهوری اسلامی 4 / 11 / 1377 ( جوان موسیقی صفحه 97 )
8. دکتر اوریزن اسوت مارون :
هیجان بزرگترین عامل سکته های قلبی است ، و هنرمندان اغلب به سکته های قلبی درگذشته اند ، از این بیان معلوم میشود هیجان حاصل از موسیقی تا چه حد خطرناک است. بهشت جوانان صفحه 357
موسیقی نمیتواند چاشنی روح باشد
کسی که میگوید : موسیقی چاشنی روح است.این مطلب را در نظر نمیگیرد که ارواح آدمی که در شعله های انحراف از واقعیت ها میسوزد چه نتیجه ای از تحریکات خیالات و رویاهای غیر عملی به دست خواهد آورد.آیا این تحریکات امضا و ادامه تخدیر در مقابل واقعیت ها نیست؟ آن که میگوید : خشونت جریانات طبیعت بدبختی ها و ناگواری ها است که ما را به موسیقی پناهنده میکند.
اولا : کدامین فرمول علمی و ریاضی است که بتواند حدود واقعی موسیقی را مشخص نموده و بگوید : این نوع آهنگ میتواند علاج دردهای ناشی از خشونت زندگی باشد و آن نوع نمیتواند. حال روی این منطق بایستی برای هر فرد از انسان ها به شماره بدبختی ها و ناگواری های زندگانی اش یک آهنگ معین بسازیم.
در صورتیکه موسیقی جز بیمار کردن انسان چیزی به همراه ندارد.
ثانیا : آیا با اعتبار به موسیقی موضوع خشونت و ناملایمات زندگی مبدل به خوشی و آسایش میشود یا عینک تار به دیدگان آدمی می زند که واقعیت ها را دگرگون ببیند.کار این انسان خیلی تعجب آور است مثل این است که سوگند خورده است که برای بازی گری خود در جهان واقعیات حد و اندازه هایی قائل نشود.
جوان و موسیقی صفحه 59 الی 60
در آخرین مطلب هم یک سرنوشت واقعی از یکی از نوابغ موسیقی را می آوریم.
تاریخ در مورد یکی از نوابغ موسیقی به نام (( نیکو لو پاگانینی )) که او را ویولونیست شیطان می نامند و زن ها از صدای ویولونش بی اختیار به هق هق افتاده و غش میکردند ، حکایت آموزنده ای دارد . شهر (( نیس )) اجازه نمی دهد جسد پاگانینی در گورستانش به خاک سپرده شود . جسد ویولونیست که عمری را با هرزگی و انحراف جنسی گذرانده ، مدت 56 سال تمام ، این گور به آن گور میشود و زمین هیچ قبرستانی آن را در بر نمی گیرد ، زیرا هرجا به خاک سپرده میشود ، به زودی مردم آن حدود ادعا میکنند که شب ها از داخل قبر ، آهنگ ویولون مخلوط با صداهای جهنمی بلند میشود و تقاضا میکنند ، جسد از آنجا به جای دیگر منتقل شود و برای پسر بیچاره اش هم چاره ای جز آن نمی ماند که نبش قبر کند و جسد نفرین شده پدرش را به گور دیگری بسپارد. نشریه فیضیه شماره 407 ، جوان و موسیقی صفحه 31
[ سه شنبه 91/3/23 ] [ 10:53 عصر ] [ جلال ]