سلجوقیان
دورة سلاجقه شامل تمام مدّتی است که بین شکست سلطان مسعود غزنوی تا کشته شدن طغرل سوم (590) قرار دارد. در این مدّت که بیش از یک قرن و نیم طول کشید، سلاجقه و اتابکان و امرای آنان بر بخش مهمّی از جهان حکومت و امارت کردند
خصوصاً در دورة درخشان ملک شاه سلجوقی، دولت آل سلجوق به اوج قدرت و ترقّی و تعالی فرهنگی و ادبی خود رسید. سلاجقه با سرعتی تمام توانستند قلمرو حکومت و فتوحات و کشورگشایی خود را تا سواحل مدیترانه و سر حدّات امپراتوری روم شرقی در آسیای صغیر و حدود تصرّفات خلفای فاطمی گسترش دهند و بسال 470 هـ .ق. حکومتی جهانی و امپراتوری زمان را بوجود آورند، این فتوحات و گسترش حکومت و فتح پیروزی های آنان تا پایان پادشاهی ملکشاه سلجوقی (455-485) ادامه یافت، بالاخّص در زمان پدرش الب ارسلان که قلمرو حکومت وسیع سلجوقی را اداره می کرد و با ایجاد تشکیلات منظّم و مرتّب بر قدرت این خاندان افزوده گردید و به جرأت می توان گفت تنها سلسله ای که بعد از اسلام در مشرق زمین حکمفرمایی کرد و ممالک اسلامی را تحت یک فرمان و دولت و حکومت واحد درآورد سلسلة سلجوقی است مخصوصاً در زمان پادشاه ملکشاه، قلمرو دولت سلجوقی بمنتهای وسعت و عظمت خود رسید چه از حدّ چین تا مدیترانه و از شمال تا حدّ خوارزم و دشت قبچاق و ماوراء یمن به نام او خطبه می خواندند و امپراتور روم شرقی و امرای عیسوی گرجستان و ابخاز باو خراج می دادند. در عصر این پادشاه بسیاری از شهرهای بالاخص شهر مرو و اصفهان، از مهمترین و باشکوهترین شهرهای دنیا و یکی از آبادترین آنها بشمار می رفت، و از همین سلسله، آثار مهم تاریخی در این شهرها بجای مانده است. پس از فوت ملکشاه بین فرزندان و اخلاف وی اختلافی ظاهر گشت و کار اداری حکومت این خاندان مختل گردید و کار عمدة آنان به تفرقه و افتراق کشانیده شد و بر ضعف حکومت سلاجقه و جانشینان ملکشاه افزوده گردید و هر یک از اخلاف و بازماندگان خاندان سلجوق در نقطهیی، رایت استقلال و حکومت خود مختاری بر افراشت خصوصاً اسارت و شکست سنجر موجب گردید که مدّعیان حکومت سلاجقه، قدرتی بدست آوردند از آن جمله اتسز خوارزمشاه اساس و پایه حکومت خود را در خوارزم و جورجانیه پایتخت این دیار استوار کرد. بطور کلّی با حکومت اتابکان، در عراق و فارس و بازماندگان سلسلة غزنوی و ادامة حکومت خود در لاهور و سند تسلّط آل خاقان یا آل افراسیاب (ایلک خان) بر قلمرو دولت سامانی و بالاخره قتل طغرل سوم و طغیان محمد خوارزمشاه و جنگ او با خلیفه بغداد و عدم موفّقیت وی، سرانجام حکومت این خاندان و بازماندگان آنان بدست تاتار از میان رفت ولی پایگاه و جایگاه اصلی حکومت این خاندان (آل سلجوق) و با توجّه به تمام حوادث و پیش آمدها که مدّت دو قرن بطول انجامید و سکّه و خطبه به نام این خاندان و بازماندگان این سلسله رواج داشت. سلجوقیان، بعد از دیلیمان، غزنویان سنی مذهب قدرت را در دست گرفته و همچون دیلمیان، خلیفه را تحت نفوذ و اختیار خود قرار دادند. ترکان سلجوقی جریان اشعری گری را تقویت نمودند. خلیفه (القائم بامرالله) به طغرل سلجوقی لقب سلطان المشرق والمغرب و رکن الدوله و یمین امیرالمؤمنین اعطا کرد. طغرل بک در سال 450ق. وارد بغداد شد و آخرین بازماندگان آل بویه را برانداخت. بدین ترتیب به بیش از یک قرن حکومت آل بویه پایان داد. اصول حکومت ترکان سلجوقی که در سال 450ق. کاملاً در جهان اسلام مسلط شدند، عبارت بود از: حمایت از خلیفه بغداد و مخالفت سیاسی و فرهنگی با دستاوردهای دوره های قبلی که آل بویه به تثبیت آن همت گماشته بودند. اما از نظر ریشه تاریخی ترکان سلجوقی اقوام صحراگردی بودند که در ترکستان سکونت داشتند و به دلایل خاصی از آنجا به سوی شمال خراسان حرکت کردند. آنان با از میان بردن بقایای غزنویان و دیالمه به صورت قدرت بلامنازع در آمدند و رو به بغداد نمودند و خود را مطیع و فرمانبر خلیفه معرفی کردند. خلیفه نیز طغرل را که رهبر آنان بود، شاه عرب و عجم خواند. طغرل مؤسس سلسله سلجوقیان بود و بعد از او، ارسلان و سپس ملکشاه، رهبران قدرتمند سلجوقیان بوده اند. وزیران مشهور سلجوقیان، خواجه نظام الملک طوسی(عمید الملک کندری، در تثبیت قدرت این خاندان نقش ویژه ای داشت دولت سلجوقی پس از مرگ ملکشاه گرفتار تجزیه شد. نزاع بین برکیارق و محمود، فرزندان ملکشاه، با پیروزی برکیارق خاتمه یافت اما مدتی بعد، بین او و برادر دیگرش، محمد، نزاع درگرفت که جنگ های طولانی در برداشت و در نهایت، به تجزیه حکومت سلجوقیان انجامید. پس از برکیارق، سلطان سنجر در طی 62 سال امارت و سلطنت، توانست عظمت سابق را به سلجوقیان بازگرداند. وی در اواخر عمر به دست غزان اسیر شد و با مرگ وی قدرت سلاجقه رو به افول رفت. شعبه های مختلف سلجوقیان در طول حیات این سلسله، موفق شدند حدود صد سال بر ماوراءالنهر و توران، 128 سال در خراسان و 161 سال در عراق حکومت کنند. شاخه اصلی سلاجقه به دست علأالدین تکش منقرض شد. از اقدامات مهم عصر سلاجقه که در زمان ملکشاه انجام گرفت، تنظیم تقویم جدید بود که به تقویم جلالی معروف شد و مبنای محاسبه سال شمسی قرار گرفت. وی مخالف فلسفه بود و تدریس فلسفه را در نظامیه ها ممنوع اعلام کرد. در زمان سلجوقیان نظریه سلطنت همراه خلافت به وجود آمد. برای بررسی افکار سیاسی امام محمد غزالی و همچنین خواجه نظام الملک طوسی، شناخت ماهیت سیاست سلجوقیان راهگشاست. همچنین بررسی افکار ماوردی در کتاب احکام السلطانیه بدون شناخت فضای انتقالی حکومت از آل بویه به سلجوقی ممکن نخواهد بود. در هر حال عصر سلجوقی در شناخت و تطور برخی مفاهیم سیاسی اسلام نقش محوری و مهمی ایفا کرده است و شناخت آن دوره مقدمه واجبی برای شناخت آن اندیشه ها و جریانات خواهد بودترکان سلجوقی، با جهان گیری های خود به وزیران مدبر نیاز داشتند. خواجه نظام الملک نیز کتاب سیاست نامه را در پی این ضرورت نگاشت. خواجه نظام الملک برای تثبیت وضعیت فرهنگی سلجوقیان، مدرسه هایی به نام نظامیه تأسیس کرد که بیشتر برای تدریس فقه و کلام اشعری بود ولی به تدریج علوم دیگر مانند طب نیز در آن رایج شد. در بین نظامیه ها، نظامیه بغداد و نیشابور از شهرت و گستردگی بیشتری برخوردار بودند.
طغرل بن میکائیل بن سلجوق (429 تا 455 ه.ق)
طغرل بن میکائیل در سال 429 در قصر شادیاخ نیشابور بر تخت سلطنت جلوس کرد. در سال 431 سلطان مسعود غزنوی را در دندانقان شکست داد. بدینسان طغرل، خراسان و سپس نواحی گرگان، طبرستان، خوارزم، ری، همدان، اصفهان و آذربایجان را فتح کرد. او در سال 447 وارد بغداد شده ملک رحیم بویه را دستگیر و به تسلط آل بویه بر خلافت عباسی پایان داد. در سال 451 ارسلان بساسیری رئیس لشکریان ترک وارد بغداد شد و خلیف? قائم را دستگیر و یکسال خطبه به نام خلیفه فاطمی مصر خواند. چون خبر به طغرل رسید به بغداد رفته او را کشت.
آلب ارسلان بن جعفری (455 تا 465 ه.ق)
او برادرزاده طغرل بود که با کمک وزیرانش عمیدالملک کندری و خواجه نظام الملک طوسی توانست قلمرو سلجوقیان را در شرق تا سیحون و در غرب تا مدیترانه گسترش دهد. در سال 456 به قصد جهاد با قیصر روم که به فکر تسخیر بغداد و برداشتن خلافت و اشاع? مسیحیت بود، عازم شد و در ملاذگرد با او مصاف داد. پس از پیروزی به نیشابور برگشت و قلمرو خود را بین فرزندان تقسیم کرد. او سرانجام در جنگ با حاکم ماوراءالنهر در سال 465 کشته شد.
ملکشاه بن آلب ارسلان (465 تا 485 ه.ق)
ملکشاه توسط پدرش به جانشینی انتخاب شده بود. او ابتدا عمویش ‹‹قاورد›› را که ادعای سلطنت داشت، منهزم ساخت و به فتح شامات و دمشق و انطاکیه فرمان داد. در این دوره اسماعیلیان نزاری به رهبری ‹‹حسن صباح›› به مرکزیت ‹‹الموت›› شروع به دعوت کرده به کشتن مخالفان به ویژه بزرگان دولت از جمله خواجه نظام الملک وزیر دست زدند. دور? او دور? آبادانی و عمارت کشور بود و بناها، کاروانسراها، چاهها و باغهای زیادی احداث کرد.
برکیارق بن ملکشاه (485 تا 498 ه.ق)
برکیارق در ابتدا با مخالفت ترکان خاتون، همسر ملکشاه و فرزندش محمود، مواجه و زندانی شد. ولی توسط شاگردان نظامیه آزاد و امراء با او بیعت کردند ولی تا اواخر عمر دچار درگیریهای داخلی بود.
محمدبن ملکشاه (498 تا 511 ه.ق)
با مرگ برکیارق صدقه وایاز، غلامان وی، قصد داشتند ملکشاه را به سلطنت نشانند امّا محمد آنها را از میان برداشت و سپس به قلع و قمع اسماعیلیان (ملاحده) که نفوذ زیادی در قلمرو او کرده و کشتار مردم دست میزدند، پرداخت و قلع? شاهدز اصفهان را که مرکزی برای این فرقه به رهبری احمدبن عبدالملک عطاش بود تصرف و سپس به محاصر? الموت رفت که با فوت او در511 ناتمام ماند.
سنجربن ملکشاه (511 تا 552 ه.ق)
سنجر از سال 490 از طرف برکیارق و محمد حاکم خراسان و ماوراء النهر بود و با فوت محمد سلطنت فرزندش محمود را نپذیرفت و خود را سلطان نامید و عراق عرب و عجم را به محمود داد به تصرفات در شرق روی آورد و غزنه، سمرقند، سیستان و خوارزم را تصرف و غوریان را از خراسان رانده، علاءالدین حسین غوری را دستگیر و همنشین خود گردانید. در سال 536 به دعوت حاکم ماوراءالنهر برای دفع تعدی گورخان قراختایی کافر عازم قطوان شد امّا از قداختائیان شکست خورد، در سال 548 برای دفع ترکمانان غز که از پرداخت خراج خودداری کردند به ماوراءالنهر رفت و با اینکه آنان پیشنهاد صلح کردند، او جنگ را ترجیح داد ولی خود شکست خورد و سلطان و همسرش به اسارت قراختائیان درآمدند. تا اینکه پس از سه سال، از حبس فرار کرده به مرو آمد و دوباره به سلطنت نشست و پس از یکسال در گذشت. بعد از او به تدریج خراسان دست غوریان و خوارزمشاهیان افتاد و حکومت سلجوقیان در عراق، کرمان و روم در سه شاخه امتداد یافت.
وضع اجتماعی و ادبی در عصر سلجوقیان:
براثرافزوده شدن وسعت قلمرو آنان. در مناطق دوردست، چون آذربایجان شاعرانی پیدا شدند که شعر برجسته سروده اند. در این دوره شعر از دربارها دور و به خانقاهها نزدیک شد. شعر عرفانی پدید آمد. عطّارنیشابوری این گونه شعر را به اوج کمال رسانید. غزل مستقل دردیوان انوری ظاهر شد. تأثر از ادبیات عرب در این عهد رو به فزونی نهاد. لغات بسیاری از امجده وارد زبان فارسی شد. در این عهد مثنوی عاشقانه هم نمونه های نمایان دارد که خمسة نظامی از آن جمله است. در این عهد سه شاخه ممتاز در شعر فارسی می توان تعیین کرد. اوّل شاعرانی که شیوة عنصری، فّرخی را دنبال کردند و تازگیهایی بر آن شیوه افزودند، انوری و امیر معزّی از این شاخه اند. دوم شاعرانی که درآذربایجان می زیستند و بیانی خاص داشتند، خاقانی، نظامی و فلکی شروانی از این گروه اند. سوم شاعران عراق که در مرکز ایران بودند و شیوة بیان آنان با دو شاخه قبلی تفاوتهایی داشت. جمال الدین عبدالّرزاق از آن شاخه است. در این عهد خیـّام با سرودن رباعیهای فلسفی، شعر را به فلسفه و فلسفه را به شعر نزدیک کرد. ناصرخسرو با دور شدن از دربار و روی آوردن به اسماعیلیه شعر را به خدمت اعتقادات دینی و اخلاقی آورد. نثر فارسی در عصر سلجوقی از کمال پختگی بیشتری برخوردار است. تعداد آثار و موضوعات وسعت زیادتری یافته است. در بعضی از نوشته ها شیوة جمله بندی عربی دیده می شود. نثر صوفیه هم در این دوره شکوفاتر است. تذکره الاولیای عطار بهترین نمونه آن است. نثر صوفیه ساده و طبیعی است و از آرایه های لفظی کمتر استفاده شده است..
تاثیرات مدارس نظامیه در جامعه اسلامی :
بخش پایانی جنگهای صلیبی از رویدادهای مهم قرون وسطی به حساب میآید. این جنگها (1094م -1291م) ، (490هـ-690هـ. ق) خود عاملی برای ارتباط فرهنگی مسلمانان و مسیحیان و تبادل افکار آنها گردید. تمام مورخان تحولات عصر رنسانس و شکوفایی علمی و فرهنگی اروپا را مرهون همین ارتباط فرهنگی با مسلمانان میدانند، ناگفته پیداست مدارس نظامیه تاثیر فرهنگی و علمی شگرفی بر دانشگاههای نو بنیاد و اروپا گذاشتهاند. سلسله مراتب آموزشی و اداری آنها و حتی اخذ عناوینی چون دانشیار، استادیار و استاد را میتوان هم ردیف القاب مصید، نایب و مدرس مدارس نظامیه به حساب آورد. نکته آید رفاه اهل علم در این دوره بود خواجه اولین کسی بود که مستمری ثابت و مشخصی برای مدرسین و طلاب مدارس نظامیه تنظیم نمود. این امر موجب گشت اهل علم و دانش به لحاظ اجتماعی و اقتصادی از امنیت خاطر وافری بهرهمند شوند. علاوه بر آن عملکرد مثبت وی الگویی شد برای دیگر بزرگانی که به فعالیتهای علمی و فرهنگی علاقمند بودند. بنابر اسناد و قول اکثر مورخان قرون 6 و 7 هجری تا قبل از جمله مغول نهضت بزرگ علمی و اسلامی در جوامع اسلامی ایجاد گشت و بر طبق اسناد، بسیاری از بزرگان تاریخ ازجمله سعدی و عماد کاتب اصفهانی از محصلین نظامیه بغداد بودهاند. از نقطه های قابل یاد اوری این است که مدارس نظامیه با عدم توجه به رشتههای علمی متداول روز و توجه اساسی به علوم مذهبی خاصه مذهب شافعی، عملاً نتوانست رسالت آموزشی خود را به نحوی مطلوب ایفا نماید. در عهد سلجوقیان پیشرفتهای وسیع علمی در زمینه ریاضی و دیگر علوم صورت گرفت. در همین دوره تقویم جلالی ایجاد گشت. علومی چون شیمی و پزشکی در این دوره از اهمیت ویژه برخوردار بوده و مورد حمایت قرار میگرفت. زبان و ادبیات فارسی به جهت توجه ویژه سلجوقیان به آن از رشد و بالندگی خاصی برخوردار شد و با نفوذ آنان به آسیای صغیر ادبیات فارسی نیز در آن دیار رواج یافت. در اواخر حکومت سلجوقیان مدارسی برای رقابت با مدارس نظامیه تاسیس گشت. مهمترین این مدارس مدرسه مستنصریه بود. این مدرسه به دستور خلیفه عباسی المستنصر ساخته شد و در آن امکانات مادی وسیعی ایجاد گردید. این مدرسه از آن جهت که به مذاهب چهارگانه اهل سنت توجه داشت و خلیفه امکانات مادی و معنوی زیادی برای آن و مدرسین و طلاب آن فراهم آورده بود. مدارس نظامیه در نیمه قرن پنجم هجری تاسیس و قریب سیصد سال توانست فعالیت علمی و آموزشی داشته باشد و در نهایت عواملی چون تاسیس مدرسه مستنصریه در سال 631 ه ق و فتح بغداد به دست هولاکوخان مغول در سال 656 ه . ق از مهمترین عوامل ضعف و انحطاط این مدارس بوده است.
[ جمعه 91/12/18 ] [ 8:18 عصر ] [ جلال ]