استدلالها (مغالطات) احمدالحسن
وی برای اثبات مدّعای خود به چند دلیل استناد میکند:
دلیل اول. خواب هایی که اشخاصی درباره او دیدهاند و این، علاوه بر خوابهایی که خود دیده بود.
دلیل دوم. اخبار از حوادث آینده مثل سقوط صدّام.
دلیل سوم. آمادگی برای مناظره با علمای اسلام، یهود و مسیحت.
دلیل چهارم. آمادگی برای مباهله با علمای شیعه و سنی و یهودی و نصرانی.
بدیهی است که دلایل فوق، صرف ادّعا است.
وی در پیامی خطاب به مردم عراق، چنین میگوید:
پدرم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف من را برای اهل زمین فرستاد و من دعوتم را در بین شما آغاز کردم. در حالی که جبرئیل و میکائیل مرا تأیید و نصرت میدهند، من از شما طلب نصرت میکنم.
اگر نصرتم دادید فبها، والّا سابقه پدران شما روشن است. اگر مرا خذلان کنید، صبر خواهم کرد همان گونه که مسلم بن عقیل صبر نمود. من بزودی از میان شما خواهم رفت، ای باقیمانده های قاتلان حسین! اگر میخواستم، شمر و شبث این زمان را معرفی میکردم.
من اخبار شما را به پدرم محمد بن الحسن خواهم رساند؛ در آینده به همراه او، که جز شمشیر، چیزی را به شما ارائه نخواهد داد، باز خواهم گشت.
وی در پایگاه اینترنتی «انصار المهدی» با امضای سید احمد حسن، وصی و رسول امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، در تاریخ 21 ربیع الثانی 1426ق مصادف با 9 / 3 / 1384 به صورت سؤال و جواب، پیامی را برای توجیه فرزندی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و هاشمی بودن بیان میکند که چنین است:
«مکه از تهامه است و تهامه از یمن؛ پس محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم همگی یمانی هستند».
طبق یکی از احادیث، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دوازده امام معصوم علیهم السلام را به شیعه معرفی میکند، و پس از ذکر نام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میفرماید:
ثم یکون من بعده اثناعشر مهدیّاً، فاذا حضرته الوفاة فلیسلّمها إلی ابنه أول المهدییّن…؛ (مجلسی، 1384: ج53، ص148)
وی ادّعا میکند که او مصداق همان «اوّل المهدیین» و فرزند امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ در حالی که امام زمان هنوز ظهور نکرده و فوت ننموده است.
در پیام دیگری که طرفداران وی با امضای «انصار المهدی» در مورخه 11 ماه رمضان 1427 ق، از نجف خطاب به مقام معظم رهبری فرستادهاند، از مقام معظم رهبری تقاضای قرائت این پیام ودادن جواب به آن را کردهاند. آنان در این پیام، ادلّه حجیّت ادّعایی احمد بن حسن را مطرح میسازند و از جمله همان حدیث وصیّت وجریان خوابها و مناظرهها و مباهله را مطرح میکنند.
بررسی و نقد احادیث مورد استدلال
اینک لازم است تک تک احادیث مورد استدلال احمد را از نظر سند و دلالت بررسی نماییم و در نهایت، ارتباط مدّعای جریان یمانی را با آن احادیث، کشف کنیم.
1. شیخ صدوق در کتاب کمال الدین مینویسد:
حدّثنا علیّ بن أحمد بن محمد بن عمران الدّقاق قال: حدّثنا محمد بن أبی عبدالله الکوفیّ قال: حدثنا موسی بن عمران النّخعی، عن عمّه الحسین بن یزید النوفلیّ، عن علیّ بن أبی حمزة، عن أبی بصیر قال: قلت للصّادق جعفر بن محمد: یا ابن رسول الله! إنّی سمعت من ابیک علیه السلام انّه قال:
«یکون بعد القائم اثناعشر مهدیّاً فقال: انّما قال: اثنا عشر مهدیّاً ولم یقل: اثنا عشر اماماً، ولکنهم قوم من شیعتنا یدعون النّاس إلی موالاتنا ومعرفة حقّنا». (صدوق، 1379: ج2، ص358)
اولاً، حدیث فوق از نظر سند ضعیف است؛ زیرا:
ــ از علمای رجال توثیقی نسبت به علی بن احمد بن محمد بن عمران الدقاق صادر نشده است. (خویی، 1399: ج 13، ص 169).
ــ علی ابن ابی حمزه نیز به عنوان کذّاب و متّهم توصیف شده است. او کسی بود که پیرو مذهب انحرافی واقفیّه بود و طمع به دنیا او را واداشت تا منکر امامت امام رضا علیه السلام شده و از دین دست بکشد و به سوی الحاد سوق یابد.
ثانیاً، از نظر دلالت نیز این حدیث ارتباطی با این زمان ندارد که هنوز امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور نکرده است.
2. شیخ طوسی در کتاب الغیبة مینویسد:
أخبرنا جماعة عن أبی عبدالله الحسین بن علیّ بن سفیان البزوفریّ، عن علیّ بن سنان الموصلیّ العدل، عن علیّ بن الحسین، عن احمد بن محمّد بن خلیل، عن جعفر بن احمد المصریّ، عن عمّه الحسن بن علیّ، عن ابیه، عن أبی عبدالله جعفر بن محمّد، عن أبیه الحسین الزّکی الشهید، عن ابیه امیرالمؤمنین علیه السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فی اللیلة التی کانت فیها وفاته لعلیّ علیه السلام: «یا أبا الحسن أحضر صحیفةً و دواة» فأملا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم وصیته حتّی انتهی إلی هذا الموضع، فقال: «یا علی! سیکون بعدی اثناعشر اماماً و من بعدهم اثناعشر مهدیّاً…له ثلاثة اسامی، اسم کإسمی، و اسم أبی هو عبدالله و احمد و الاسم الثالث المهدی هو أول المؤمنین». (طوسی، 1369: ص107؛ مجلسی، 1384: ج36، ص261).
اولاً، این حدیث نیز از نظر سند ضعیف است؛ زیرا علیّ بن سنان الموصلیّ العدل توثیق نشده و عامی مذهب است (خویی 1399: ج 12، ص 46 رقم 8180). علی بن الحسین هم شناخته شده نیست. همچنین مرحوم خویی دربارة احمد بن محمد بن خلیل چنین میفرماید: «کذاب، وضاع للحدیث، فاسد، ضعیف جدّاً، لایلتفت الیه» (خویی 1399، ج2، ص 224رقم 782).
دیگر راویان این حدیث هم در کتب رجالی شناخته شده نیستند.
ثانیاً، از نظر دلالت، این حدیث آشکارا دلالت میکند که بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دوازده امام معصوم میآیند که اولین آنها امیرالمؤمنین علیه السلام و آخرین آنها امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. همچنین بنابراین روایت، بعد از وفات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دوازده نفر آدم هدایت یافته (مهدی) میآیند که اولین آنها (اوّل مقرّبین )، فرزند امام زمان خواهد بود. وی دارای سه نام خواهد بود؛ یکی احمد (همنام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم)، دیگری عبدالله (نام پدر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم) و سومی مهدیّ است.
این حدیث نیز مانند حدیث قبل دربارة بعد از ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف میباشد، پس ربطی به دوران غیبت ندارد. علاوه بر آن، این حدیث با حدیث قبلی از نظر انتساب مهدیین تعارض دارد؛ زیرا حدیث شیخ صدوق بر این مسأله تأکید دارد که آنها از شیعیانند که ظاهر آن، این است که از خود اهل بیت و اولاد آنها نیستند؛ در حالی که حدیث کتاب الغیبة بر این معنا صراحت دارد که اولین آنها فرزند امام زمان است.
درهر حال، این دو حدیث به این معنا دلالت میکنند که این دوازده نفر پس از شهادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهند آمد، نه قبل از آن و این با مدعیان زمان ما هیچ ارتباطی ندارد.
3. شیخ طوسی در جای دیگر کتاب الغیبة آورده است:
محمد بن عبدالله بن جعفر الحمیریّ عن ابیه عن محمد بن عبدالحمید و محمّد بن عیسی، عن محمّد بن الفضیل، عن أبی حمزة، عن أبی عبدالله علیه السلام فی حدیث طویل ـ أنه قال:
«یا أبا حمزة إنّ منّا بعد القائم أحد عشر مهدیّاً من ولد الحسین» (طوسی، 1369: ص784).
اولاً، حدیث فوق از نظر سند ضعیف است؛ زیرا محمد بن عبدالحمید مجهول است. محمد بن عیسی مشترک بین ثقه و مجهول است که تشخیص آن دو مشکل است. محمد بن فضیل هم مجهول است، ولی ابن حمزه ابو حمزه ثمالی است که ثقه است. (شوشتری، بیتا: ج 7، ص 268- 269، شماره 4984)
ثانیاً، این حدیث، دلالت دارد که بعد از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یازده انسان هدایت یافته (مهدی) میآیند که همگی از فرزندان امام حسین علیه السلام میباشند. این حدیث با دو حدیث قبلی از نظر تعداد آنها تعارض دارد؛ زیرا آن دو حدیث بر دوازده نفر و این یکی بر یازده نفر تأکید دارد و در هرصورت، با زمان کنونی ارتباط ندارد؛ زیرا به دوران پس از ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و وفات آن حضرت ناظر است.
4. شیخ حسن بن سلیمان (متوفای 802 ق) در کتاب مختصر بصائر الدّرجات (سعد بن عبدالله اشعری ) آورده است:
ممّا رواه السید علیّ بن عبدالحمید باسناده عن الصّادق علیه السلام: «أنّ منّا بعد القائم عجل الله تعالی فرجه الشریف اثنا عشر مهدیّاً من ولد الحسین علیه السلام».
اولاً، سند این حدیث معلوم نیست؛ زیرا مؤلف مختصر البصائر آن را از سیّد علی بن عبدالحمید (متوفای 760 ق) به اسنادی که آن سید نقل کرده، روایت نموده است. اسناد مذکور که در دسترس ما نیست، تا بدانیم همه راویان ثقه هستند یا غیر ثقه؛ بنابراین سخن قطعی درباره سند حدیث ممکن نیست.
ثانیاً، از نظر دلالت همانند حدیث قبلی است، مگر این که این حدیث بر دوازده مهدی تأکید میکند، در حالی که قبلی بر یازده مهدی.
نقد کلی احادیث
صرف نظر از وضعیت سندی روایات که نوعاً ضعیف و غیرمعتبر است. از نظر دلالت نیز به عنوان احادیثی شاذ و غیر قابل قبول تلقّی میشوند؛ زیرا طبق احادیث مسلّم شیعه، بعد از شهادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آغاز دوره رجعت است.
لذا برخی از علمای شیعه، احادیث مزبور را بر فرض صحّت بر دوران رجعت، حمل کردهاند؛ پس مقصود از دوازده یا یازده مهدی، همان ائمه هدی علیهم السلام میباشند که پس از ظهور امام زمان و شهادت آن حضرت برای انتقام گرفتن از قاتلانشان آن هم به مدت کوتاه (چهل روز) قیام میکنند.
شیخ مفید در آخر کتاب ارشاد، دربارة احادیث مذکور میفرماید:
ولیس بعد دولة القائم عجل الله تعالی فرجه الشریف لأحد دولة إلّا ما جاءت به الروایة من قیام ولده إن شاء الله ذلک، ولم یرد به علی القطع والثبات، وأکثر الروایات انّه لن یمضی مهدی الأمة الّا قبل القیامة بأربعین یوماً، یکون فیها الفرج (الهرج ) و علامات خروج الأموات وقیام السّاعة للحساب والجزاء (مفید، 1412: ص336)؛
بعد از دولت حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف برای کسی دولتی تشکیل نمی شود، مگر آنچه این روایت بر آن دلالت میکند که فرزند (فرزندان ) او اگر خدا بخواهد، قیام میکند. البته این روایت به صورت قطعی ثابت نیست.
اکثر روایات بر این معنا دلالت میکند که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نمی رود، مگر چهل روز قبل از قیام قیامت که در آن فرج (و بنا بر روایت بحارالانوار هرج و مرج) صورت میگیرد، و علائم خروج اموات و قیام قیامت برای حساب وکتاب آشکار میشود.
علّامه مجلسی پس از نقل اخبار مذکور در بحار الانوار، «باب خلفاء المهدی و اولاده»، درباره دلالت و تأویل آن احادیث مینویسد:
این اخبار، مخالف مشهور است و راه تأویل آن، دو صورت است؛
راه اوّل، اینکه مراد از دوازده مهدی (هدایت شده) همان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و سایر امامان به استثنای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ به این معنا که مُلک آنها (در هنگام رجعت)، بعد از امام زمان خواهد بود.
راه دوم، این است که آن دوازده مهدی از اوصیای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، هدایت گران خلق در زمان ائمه علیهم السلام در هنگامه رجعتند؛ زیرا زمان نمی تواند خالی از حجّت باشد، اگر چه اوصیای انبیا علیهم السلام نیز حجج هستند، والله اعلم (مجلسی، 1384: ج53، ص148).
نتیجه
احادیث مذکور، چه صحیح باشند و چه ضعیف و از نظر دلالت چه قابل قبول باشند و چه غیر قابل قبول، چه قابل تأویل به رجعت باشند و چه غیرقابل تأویل، با مدّعای جریان یمانی هیچ ارتباطی ندارند؛ زیرا همه آن احادیث بر این مطلب اجماع دارند که قیام مهدییّن دوازده گانه یا یازده گانه بعد از ظهور و وفات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود و هیچ یک از احادیث بر این معنا دلالت نمیکند که آنها یا برخی از آنها قبل از ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میآیند.
احمد اسماعیل گاطع الصیمری در حالی به دروغ مدّعی فرزندی و وصایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است که هنوز امام زمان ظهور نفرموده است؛ اما ادّعای قیام کرده و خود را اوّلین نفر از مهدییّن مینامد.
بنابراین، مدّعای نامبرده هیچ پایه و مستندی از نظر احادیث ندارد. علاوه بر آن، وی که خود را وصی مینامد، باید بداند که «وصی» بعد از مرگ مُوصی قیام به وظیفه میکند، نه قبل از مرگ او.
ستاره داود نشانه چیست ؟
نشان جریان الیمانی یک ستاره اسرائیلی به نام داود است.
این ستاره شش ضلعی به عنوان آرم و کنار امضای احمد
الحسن الیمانی قرار میگیرد. امضای او در برخی اعلامیهها چنین است:
«بقیّة آل محمد، الرکن الشدید، احمد الحسن وصی و رسول الامام المهدی إلی الناس اجمعین، المؤیّد بجبرئیل، المسدّد بمیکائیل، المنصور باسرافیل، ذریّة بعضها من بعض والله سمیع علیم.»
این ستاره شش ضلعی در زبان لاتین«پنتاگرام» نامیده میشود. صهیونیستها از آن در پرچم خود به عنوان سمبل تسلّط بر جهان استفاده میکنند. فرقه یمانی در ابتدای کار از این ستاره به عنوان آرم و نماد جریان خود استفاده میکرد؛ ولی بعدها برای جلوگیری از آبروریزی و اثبات وابستگی آنها به صهیونیسم، این نماد را از تبلیغات خود حذف نمود.
فعالیت های جریان احمدالحسن
در کنار رهبری جریان الیمانی که بر عهده احمد اسماعیل گاطع معروف به احمد الحسن الموعود میباشد، رهبری معنوی، نظامی و رهبری سازمانی هم وجود داشته است.
شیخ کاظم العقیلی مسؤول شاخه نظامی و استاد عبدالرحیم ابومعاذ مرشد و رهبری معنوی سازمان هستد. معاون مؤسس این جریان، شخصی به نام شیخ حیدر المنشداوی (ابن ابو فعل ) از شاگردان شهید سید محمد صدر بود. المنشداوی در زمان صدام به ایران آمد و به ترویج این فکر پرداخت؛ لذا توسط حکومت ایران دستگیر شد، و شش ماه در زندان به سر برد. وی پس از سقوط صدّام به عراق بر گردانده شد. او ادّعا نمود که وصی امام زمان (عبدالله بن الحسن القحطانی) میباشد و از همه اموری که مردم از آنها اطلاعی ندارند، مطلع است؛ حتی از محل قبرحضرت فاطمه علیها السلام مطلع میباشد. وی دفتری را در منطقه قدیم نجف در شارع الرسول صلی الله علیه و آله و سلم افتتاح کرد و به نشر افکار خود همّت گماشت. بعد از این اتفاقات، مؤسس جریان با صدور بیانیهای المنشداوی را فردی فاسق معرفی کرد؛ لذا قاسم عبد حسن از عناصر سابق حزب بعث، عباس خلف الچبیناوی از عناصر سازمان بدر، عباس زوری عگله و هامل محیی حمود نیز همراه المنشداوی از این جریان خارج شدند. شیخ حیدر المنشداوی پس از آن، در بغداد توسط یک گروه مسلح کشته شد.
از طرفداران یمانی، شخصی از بیت حمامی، به نام سید حسن الحمامی ـ فرزند مرحوم سید محمد علی حمامی متوفای 1998 م از علمای معروف نجف ـ بود. این شخص که با دستگاه بعثی مرتبط بود، به عنوان روحانی ارشد آن گروه فعالیت داشت.
فعالیت تبلیغی
این جریان به فعالیت تبلیغی ـ از جمله نشر کتاب ـ بهای زیادی میداد. احمد حسن با استفاده از این تبلیغات، به بعضی از افراد بی اطلاع از مبانی دینی، تلقین کرد که وی یمانی، نائب امام زمان است.
وی کتاب هایی با نام های جذاب و فریبنده همچون «الجواب المنیر عبر الاثیر»، «نصیحت به طلاب حوزه علمیه»، «حاکمیت خداوند نه حاکمیت مردم» و «کرامات وغیب گویی ها»، نشریاتی با نام «روزنامه القائم عجل الله تعالی فرجه الشریف» و «نشریه قمر بنی هاشم»، و منشوراتی با نام «انصار المهدی» منتشر کرده است.
او در شماره 3 نشریه هفتگی «قمر بنی هاشم» مورخه جمعه 14 محرم 1425ق آورده است:
معرکة الامام المهدی تشتعل فی مصر، حرب آمریکا علی العراق، بدایة الحرب ضد المهدی المنتظر عجل الله تعالی فرجه الشریف. علماء السوء فی روایات اهل البیت علیهم السلام العجل العلمی عند فقهاء الشیعة.
در ضمن مقاله اخیر، کاریکاتور یک گاو نر که بر شکم آن، عبارت «علم اصول» نوشته شده است. در این مقاله، علم اصول فقه به گوساله سامری تشبیه گردیده است که توسط امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از بین خواهد رفت. در آن نشریه تحت عنوان «نُبُوءَة» به معنای پیش گویی، خبر از خروج قریب الوقوع نفس زکیّه در نجف داده است که تا به حال رخ نداده است.
طرفداران این جریان با توزیع اعلامیهها و بروشورهایی همه علمای ایران و عراق را به مناظره دعوت کردند؛ از جمله در سال 1382ش بعد از سقوط صدّام، همزمان، گروه های معدودی از جوانان فریب خورده عراقی که به صورت غیر قانونی وارد ایران شده بودند، در نماز جمعه شهرهای اهواز، قم، کرج، مشهد، و جاهای دیگر بین صفوف نماز جمعه ایستاده و از ظهور یمانی خبر دادند. در آن شهرها، آن افراد دستگیر و به کشورشان بازگردانده شدند. در برخی شهرها مثل قم و اهواز، مبلّغین آنها به تبلیغ مرام خود پرداختند که در برخی موارد، بازداشت و محکوم شدند.
فعالیت نظامی
این جریان، آموزش نظامی را برای اعضای خود لازم دانسته، عناصر خود را در باغهای «العماره» و مناطق «الفاس» و «التیره» با انواع سلاح های اهدایی اربابانشان آشنا میکردند. یکی از آموزش های آنها آموزش سر بریدن افراد بوده است.
[ جمعه 92/1/16 ] [ 12:3 عصر ] [ جلال ]