دلایل آغاز جنگ
جنگ جهانی دوم به دلایل بسیاری آغاز شد. بعضی از اصلی تربن آنها، بحران اقتصادی و تورم و درخواست غرامت جنگی از جمهوری وایمار آلمان پس از جنگ جهانی اول، و رکود اقتصادی و نیاز ژاپن به مواد اولیه بود که باعث ظهور و رواج اندیشه فاشیسم و ملی گرایی، ظهور اندیشه دیکتاتوری و محدود کردن فکر و اندیشه شد.
جنگ جهانی اول به پایان رسید، اما نظام سرمایهداری اروپا جنگ دیگری را آبستن بود. سرمایهداری اروپا از بازارهای پس از جنگ فربه شده بود. تنها چند ماه پس از جنگ جهانی اول بود که شوراهای انقلابی کارگری به ویژه در آلمان پدید آمده و شدیداً طبقه? حاکم را نگران کرده بودند. به همین خاطر طبقه? حاکم آلمان به تسلیح میلشیای ارتجاعی همت گمارد تا «خطر» انقلاب را برطرف کرده و بتواند انقلاب روسیه را از حمایت کارگران اروپا محروم نماید. شوراهای انقلابی کارگری درهمکوبیده شدند و بحران اقتصادی بر جای ماند تا این که در سال 1929 میزان بیکاری به درجهای بیسابقه رسید. اشتهای استعماری قدرتهای بزرگ سرمایهداری و رقابتهایشان هم در این زمان به شدت تقویت شده بودند. دو اتفاق مهم آتش اولیه جنگ جهانی دوم را برافروخت، حمله ژاپن به چین (ژوئیه 1937)و اشغال لهستانتوسط آلمان (سپتامبر 1939). کشورهای درگیر جنگ جهانی دوم دو گروه بودند که به نام متفقین و متحدین شناخته میشوند.
پیش زمینه جنگ در آلمان
پس از جنگ جهانی اول، متفقین برای جلوگیری از وقوع جنگ بزرگ دیگری معاهده ورسای را پیشنهاد دادند. سختترین قسمت این معاهده در مورد آلمان بود. متفقین این کشور را به خاطر شروع جنگ مقصر شناختند و در این معاهده در قبال صلح، از آن غرامت جنگی و سرزمین مطالبه کردند. جمهوری وایمار، دولتی که پس از فرار قیصر ویلهلم، امپراطور آلمان در این کشور تشکیل شده بود به ناچار برای انعقاد صلح با متفقین این پیمان را امضا کردند. طبق این پیمان، مردم آلمان به خاطر شروع جنگ مقصر شناخته شدند و باید غرامتی حدود صد میلیارد دلار (در آن زمان) می پرداختند. همچنین معاهده اندازه? ارتش آلمان را به صد هزار نفر کاهش داد، تمام زیر دریاییها و ناوهای قدرتمند جنگی (بجز شش فروند) آلمان به متفقین تحویل داده شد و آلمان دیگر حق ساخت هواپیما و تانک و دیگر جنگ افزار تهاجمی را نداشت. به جز آن مستعمرات آلمان در آفریقا، چین و حوزه? اقیانوس آرام، گرفته شد. ایالات آلزاس و لورن آلمان که زمانی به فرانسه تعلق داشتند به این کشور باز پس داده شدند و اراضی وسیعی از آلمان به لهستان واگزار شد. و از همه مهم تر راین لند، اراضی حاصلخیز غرب رود راین برای 50 سال به متفقین سپرده شد.
بسیاری از این نواحی، نواحی حاصلخیز، کانه خیز و صنعتی آلمان بود. یک تاریخدان میگوید:
معاهده ورسای حدود سیزده درصد قلمرو پیش از جنگ آلمان، ده درصد جمعیتش، هفتاد و پنج درصد کانههای آهن آن و بیست و پنج درصد باکیفیتترین معادن ذغال سنگ آن را گرفت. [1][2] در آلمان چهار میلیون نفر بیکار بودند و از آن جایی که این کشور مستعمرهنداشت، نمیتوانست محصولاتش را به فروش برساند. هیتلر سال 1925 در کتابی به نام نبرد من (Mein Kampf) اعلام کرد که باید در فکر «فضایی برای حفظ موجودیت نژادژرمن» بود و باید برای این مهم «به شرق نگریست». او سپس برای به دست آوردن بازارهای جدید برای محصولات آلمانی مسئله? نابودی «یهودیت – بلشویسم» را مطرح نمود. این کار باعث شد که شرکتها و کارخانه جات بزرگ آلمانی از قبیل زیمنس، بایر، کروپ یا بُش که از نظرات هیتلر پشتیبانی کردند، صندوقهای نازیسم را پر از پول و امکانات کردند. و همچنین کارفرمای فولادسازی تیسن 100 هزار مارک طلا به نازیها داد و هیتلر سال 1933 به قدرت رسید. ورث در کتابی که سال 1964 به نام (روسیه در جنگ، از استالینگراد تا برلین)، منتشر نمود، چنین نوشت: «مبارزه با بلشویسم جهانی هدف اصلی سیاست آلمان بود.» هیتلر سال1939 به تاریخدانی به نام کارل بورکهاردت گفت: «هر چه من در نظر دارم برضد شوروی است. اگر غرب آن قدر احمق است تا این موضوع را بفهمد، من مجبورم با روسها سازش کنم تا غرب را به صورت نظامی شکست دهم و سپس تجدید قوا کرده و اتحاد شوروی را نابود نمایم.» عملاً غرب در سال 1940 از پای درآمد و هیتلر یک سال بعد علیه شوروی وارد عمل شد.
رهبران جنگ
متحدین
آدولف هیتلر
آدولف هیتلر (متولد 20 آوریل 1889 در اتریش) بنیانگذار آلمان نازی بود، پدرش آلویس هیتلر یک کارمند پایین رتب? گمرک و مادرش کلارا هیتلر دومین دخترعموی آلویس بود، پدر او فردی معتقد به امپراتوری اتریش-مجار بود در حالی که هیتلر خود و اتریش را متعلق به آلمان وامپراتوری روم باستان میدانست، در سال 1907 مادر هیتلر بر اثر یک سرطان سینه دردناک درگذشت آدولف در سال 1921 وارث یک ارث کلان از طرف یکی از اقوامش (خاله یا عمه) شد او در جریان جنگ جهانی نیز یکی از داوطلبان جنگ برای ارتش آلمان شدهبود پس ازجنگ جهانی اول نتیجه جنگ جهانی اول برای آلمان شکستی فاجعه بار بود. کشورهای پیروزمند در عهدنامه ورسای شرایطی بسیار سخت و خفت بار را به این کشور تحمیل کردند.با شکست رایش دوم در جنگ جهانی اول، در آلمان جمهوری وایمار تشکیل شده بود. پس از جنگ جهانی اول آلمان در بحران غرق بود. در جامعهای که لایههای گسترده مردم با بی کاری و فقر روبرو بودند هیتلر مانند بسیاری از هم نسلان خود، تسلیم آلمان را رد میکرد و شکست آلمان را نتیجه اتحاد یهودیان و کمونیستها میدانست و خواهان جبران آن بود.هیتلر مرام سیاسی خود را به روشنی در کتاب نبرد من تشریح کردهاست. به عقیده او نژادهای پست مانند گیاهان هرز هستند، که باعث خراب شدن گیاهان سالم میشوند، همچنین از یهودیان آن زمان به عنوان کسانی که دزدی، ثروت اندوزی، آلودگی و فساد را رواج میدادند یاد میکند، از نظر هیتلر افراد برتر حق دارند که برای رسیدن به جهانی آبادتر تمام اقوام و ملتهای پست و غیر اصیل را به خدمت گیرند اِوا براون، معشوقه آدولف هیتلر و برای مدتی کوتاه همسر او بود. هرچند آدولف هیتلر مایل نبود مردم به رابطه او با اوا براون پیببرند، زیرا عقیده داشت که محبوبیت او در میان زنان جوان «کمرنگ» میشود آدولف هیتلر، از مشروبات الکلی استفاده نمیکرد و سیگار نمیکشید او همچنین گیاهخوار بود و از خوردن غذاهای حاوی گوشت حیوانات پرهیز میکرد آدولف هیتلر به موسیقی ریشارد واگنر، آهنگساز یهودیستیز آلمانی «عشق میورزید» پس از اینان هیتلر در سال 1932 در یک همه پرسی و با پیروز شدن حزب نازی به صدر اعظمی آلمان نازی رسید او پس از چند سال صدر اعظمی و اقداماتی از قبیل پیمان ضدکمونیسم و رابطه با برخی اعراب و سردی روابط با بریتانیا در سال 1939 با حمل? ناگهانی به لهستان آتش جنگ جهانی دوم را بر افروخت.
بنیتو موسیلینی
هیروهیتو
متفقین
وینستون چرچیل
ژوزف استالین
فرانکلین روزولت
شارل دوگل
چیانگ کایشک
جنگ در اروپا
![مقاله ای کامل در مورد جنگ جهانی دوم Second world war europe animation small مقاله ای کامل در مورد جنگ جهانی دوم](http://pazhoheshkade.ir/wp-content/uploads/Second_world_war_europe_animation_small.gif)
جنگ جهانی دوم دراروپا: آبی: مناطق محور – سرخ: مناطق متفقین – سبز: شوروی قبل از ورود به جنگ
آلمان نازی در ساعت “4:45 بامداد 1 سپتامبر، 1939 به لهستان حمله کرد، که طبق توافق قبلی بخشی از آنجا را شوروی از آن خود نمود. این تاریخ متداول آغاز جنگ جهانی دوم در غرب میباشد. در پی این با اعلان جنگ کشورهای انگلیس، فرانسه و بلژیک به آلمان جنگ جهانی دوم آغاز گشت.اما این کشورها دفاع را بر حمله ترجیح دادند و به ایجاد خطوط دفاعی مستحکم در مقابل قوای آلمان پرداختند.
آلمان سپس به کشورهای بلژیک، نروژ و هلند حمله کرد و بدین ترتیب راه جدیدی برای ورود به فرانسه از طریق بلژیک ایجاد گردید. ارتش فرانسه و انگلستان که گمان میکردند آلمان مانند جنگ جهانی اول از طریق بلژیک قصد حمله دارد تمام نیروهایشان را به آن منطقه فرستادند اما هیتلر که این موضوع را فهمیده بود تصمیم به هجوم از طریق جنگلهای آردن در فرانسه نمود و سپس از طریق عملیات قوس بزرگ نیروهای متفقین را در سواحل دانکرک محاصره کرد ولی او به دلایلی که هنوز هم مبهم مانده دستور توقف پیشروی را برای 48ساعت صادرکرد.
این کار باعث شد تا متفقین با تلفاتی بسیار کمتر از حد انتظار بتوانند خود را به سواحل انگلستان برسانند.نتیجه این عقب نشینی آن بود که عملاً فرانسه بی دفاع شده و آلمان با کمترین تلفات بتواند این کشور را اشغال کند.اما آنها بدلیل اینکه میخواستند فرانسویان در پی آزادی کشورشان نباشند تصمیم گرفتند بخشی از خاک این کشور را به عنوان فرانسه آزاد که پایتخت آن ویشی بود قرار دهند.
بعد از شکست فرانسه موسولینی رهبر ایتالیا برای آنکه سهمی در غنایم جنگی آلمان داشته باشد در یک سخنرانی به متفقین اعلان جنگ کرد.این در حالی است که ایتالیا ارتش ضعیفی داشت به طوریکه در پیشروی هایش به یونان و شمال آفریقا شکست خورد و آلمان را وادار کرد تا یونان را تصرف کرده بخشی از نیروهایش را برای کمک به این کشور وارد شمال آفریقا تحت فرماندهی ژنرال اروین رومل کند.
هیتلر بعد از این حمله برق آسا تصمیم به تصرف انگلستان بدون درگیری گرفت.او گمان میبرد انگلستان که اکنون تنها شده بود را بتواند بدون جنگ کردن تصرف کند برای همین به چرچیل طی نامه ای گفت:((اگر بریتانیا اکنون تسلیم شود شدت عمل کمتری را در برابر آن کشور به کار میگیرد)).اما چرچیل این درخواست را رد کرد. هیتلر خشمگینانه در پی پیاده کردن نیرو در آنجا شد.به همین دلیل نبرد بریتانیارا آغاز کرد اما سرانجام نیز با مقاومت انگلستان مجبور به عقب نشینی از خواسته اش شد و تصمیم به ادامه پیشروی اش به شرق یا همان شوروی گرفت.
روز 22 ژوئن 1941 عملیاتی با نام رمز بارباروسا آغاز گشت. سه میلیون سرباز ارتش هیتلری (Wehrmacht) وارد شوروی شدند.آلمان با لشگرهایش به سه نقطه شوروی همزمان حمله کرد.این سه جبهه عبارتند از:لنینگراد(سنت پترزبورگ)در شمال، مسکو در مرکز وکیف(پایتخت اوکراین)در جنوب
این در حالی است که هیتلر هنوز اعلان جنگ به استالین نکرده بود.در نتیجه روسها به کلی غافلگیر شدند و آلمان توانست به سرعت خود را به مناطقی که از قبل انتخاب کرده بود برساند.آنها کیف را اشغال کرده و لنینگراد را به خود محاصره در آوردند و در حال نزدیک شدن به مسکو بودند.پس از این وقایع بود که روزنامه آمریکایی نیویورک پست در شماره 22 ژوئن 1941 نوشت:«باید معجزهای به بزرگی نازل شدن انجیل روی دهد تا ارتش سرخ بتواند در مدت کوتاهی از یک شکست کامل رهایی یابد.»اما پس از مدتی شرایط به کلی تغییر کرد.
ورماخت(نیروی زمینی ارتش آلمان)قرار بود شوروی را در عرض چهار ماه به زانو در آورد اما به دلیل مقاومت روسها جنگ ادامه پیدا کرده و وارد زمستان شد و آلمانیها برای زمستانهای سخت شوروی(که گاهی دمایش به منفی چهل درجه نیز میرسید)فاقد تجهیزات لازم بودند.به همین دلیل روسها که به این آب و هوا عادت داشتند توانستند مسکو را از سقوط حتمی نجات داده و ورماخت را دویست کیلومتر از مسکو عقب برانند.
در همین زمان ژاپن که از متحدان هیتلر بود دست به حمله غافلگیر کننده ای به پایگاه آمریکا در بندر پرل هاربر زد و باعث شد آمریکا نیز وارد جنگ با متحدین شود.این برای متفقین یک امتیاز ارزشمند بود چون آمریکا ارتش بسیار قوی داشت و میتوانست به روسها که توانایی مقابله با آلمان را نداشتند کمک زیادی بکند.
هیتلر بعد از عقب نشینی از مسکو حمله ای دیگر را سازمان دهی میکند اما قبل از آن نیروهایش را مجهز به تجهیزات مخصوص زمستان کرد تا به سرنوشتی مشابه حمله به مسکو دچار نشوند.او دوباره حمله ای را به سه جبهه طراحی کرد که به ترتیب عبارتند از:استالینگراد در جنوب، میادین نفتی قفقاز در نزدیکی ایران و منطقه خاور میانه از طریق پیشروی رومل در شمال آفریقا.
اگرچه روسها توانسته بودند کمی آلمانیها را عقب برانند اما هنوز توانایی مقابله با سربازان زبده هیتلری که قبل از این در حمله به کشورهایی نظیر لهستان و بلژیک نیز شرکت داشته و تجارب زیادی کسب کرده بودند را نداشتند.برای همین آلمانیها توانستند پیروزیهای دیگری را نیز بدست بیاورند.آنها منطقه قفقاز را که برای روسها اهمیت فراوانی داشت تصرف کرده و خود را به استالینگرادرساندند.همچنین ارتش رومل نیز در آفریقا موفقیتهای زیادی کسب کرده بود.
کمی بیش از یک ماه بعد، در ژوئیه، ارتش آلمان در مقابله با ارتش سرخ 200 هزار کشته داد و این تعداد 4 برابر کل کشتهشدگان این ارتش در حملاتش در غرب بین سالهای 1939 و 1940 بود. در سال 1942 نبرد استالینگراد 330 هزار سرباز آلمانی را کنار زد، در سال1943 ارتش هیتلری 500 هزارنفر را در نبرد کورسک معروف به نبرد تانکها از دست داد. نخبگان وافن اساس در این زمان به کلی نابود شدند. ارتش سرخ موفق گردید که 607 لشکر از 783 لشکر هیتلری را در تمام جبهههای جنگ نابود نماید.
![مقاله ای کامل در مورد جنگ جهانی دوم 240px Germans in Stalingrad مقاله ای کامل در مورد جنگ جهانی دوم](http://pazhoheshkade.ir/wp-content/uploads/240px-Germans_in_Stalingrad.jpg)
سربازان آلمانی در نبرد استالینگراد
در 6 ژوئن 1944 نیروهای متفقین مرکب از ارتشهای کشورهای انگلستان، کانادا و ایالات متحده آمریکا به اتفاق واحدهایی از ارتش فرانسه آزاد عملیات پیاده شدن در ساحل نرماندی(ساحل کانال مانش) را آغاز کردند. هدف این اردوکشی، آزاد کردن فرانسه و سپس اروپای غربی از چنگال هیتلر و سبک کردن بار جنگ از دوش ارتش روسیه شوروی بود تا روسها بتوانند به سرعت آلمانیها را از خاک خود برانند. در نتیجه از دو بخش شرقی و غربی اروپا هیتلر در محاصره قرار گرفت و برلین در 8 مه 1945 پس از خودکشی هیتلر سقوط کرد.در پی مرگ هیتلر دریادار فون دونیتس که از سوی هیتلر پیشوای دولت نازی شده بود تسلیم بی قید و شرط را در برابر متفقین پذیرفت.
جنگ در آفریقا و خاورمیانه
در آفریقا
ژنرال اروین رومل که در فوریه 1941 با ادوات زرهی ناکافی به شمال آفریقا فرستاده شده بود، در ابتدای پیاده شدن در آفریقا به پیروزیهای حیرت انگیزی در مقابل بریتانیاییها دست یافته بود. در اواخر سال 1941 و اوایل سال 1942 که سوخت کافی به نیروهای وی رسیده بود، رومل با یک حمله برق آسا در ظرف یک هفته، سیصد مایل پیشروی کرد و از مرز مصر گذشت، ولی در ایستگاهی کوچک به نام «العلمین» متوقف شد. این به آن دلیل بود که متفقین که کلیدهای رمز آلمان و ایتالیا را کشف کرده بودند. به هر کاروان تدارکاتی به سرعت حمله میشد. توقف آلمانیها در «العلمین» فرصتی به بریتانیا داد تا نیروهای خود را تجدید کند، ژنرال برنارد لاو مونتگومری به فرماندهی سپاه هشتم بریتانیا منصوب شد. نیروهای بریتانیا آماده ضد حمله به آلمانیها شدند. نخستین جنگ رومل و مونتگومری به «جنگ علم حلفا» مشهور شد. نیروهای رومل نمیتوانستند از سد آتش توپخانه انگلیسیها بگذرند. در ضمن بیشتر سوخت ارسالی به آفریقا به قعر دریا رفته بود. رومل تقاضای کمک سریع کرد، ولی این کمک هرگز به وی نرسید. مونتگومری در 23 اکتبر، ضد حمله خود را با آتش شدید توپخانه آغاز کرد. این «نبرد دوم العلمین» بود که کار آفریکا کورپس رومل را یکسره کرد. غرق شدن چهار کشتی حامل بنزین در بندر «طبرق» سبب شد تا نیروی زرهی رومل از کار بیفتد. فاجعه دیگر زمانی رخ داد که نیروهای آمریکایی در مراکش و الجزایر در مسیر عقب نشینی رومل پیاده شدند. نیروهای آلمان و ایتالیا در شمال آفریقا که 91 هزار نفر بودند تا ماه مه همان سال تسلیم شدند. در نوشتههای رومل که پس از مرگش چاپ شدهاست، این جمله به چشم میخورد:
« | از دلاورترین مردان، بدون اسلحه کاری ساخته نیست، اسلحه بدون مهمات به هیچ دردی نمیخورد و در جنگ متحرک از اسلحه و مهمات کاری بر نمیآید، مگر وسیله نقلیه و سوخت کافی برای جابه جایی آنها وجود داشته باشد. | » |
در ایران
دولت آمریکا در دسامبر 1941 به ژاپن اعلان جنگ داد و کشور ایالات متحده در این مرحله رسماً و عملاً با آلمان و ژاپن و ایتالیا وارد جنگ و جنگ از محدوده? اروپا خارج شد و جنبه جهانی پیدا کرد. از آن پس عملاً دولت آمریکا نیز به متفقین پیوست و در 25 اوت 1941 برای انتقال کمکهای بریتانیا و آمریکا به شوروی، خاک ایران از شمال توسط نیروهای شوروی و از جنوب توسط نیروهای بریتانیایی اشغال شد، و سیل کمکهای تسلیحاتی از مسیر بندرعباس - تهران - بندر انزلی به سوی اتحاد شوروی سرازیر شد. ارتش رضاشاه پهلوی که نتوانسته بود در مقابل یورش خارجی مقاومت کند منحل شد و خود شاه توسط بریتانیاییها بازداشت و به آفریقای جنوبی و سپس جزیره? موریس تبعید شد.
انگیزه ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم
![مقاله ای کامل در مورد جنگ جهانی دوم 240px B 17 Flying Fortress مقاله ای کامل در مورد جنگ جهانی دوم](http://pazhoheshkade.ir/wp-content/uploads/240px-B-17_Flying_Fortress.jpg)
بمبافکن آمریکایی B-17
ایالات متحده آمریکا در فاصله بین دو جنگ جهانی یعنی 1918 تا 1939 در یک بحران فزاینده اقتصادی به سر میبرد، اما دولت آمریکا و صاحبان صنایع چرخ صنایع خود را در جاده تولید صنایع نظامی به حرکت درآوردند، به طوری که درطول جنگ دوم جهانی در اروپا، مصرف سلاحهای آمریکایی مانند هواپیما، کشتی جنگی و تجارتی، توپ و تانک درجنگ باعث رونق صنایع و اقتصاد آمریکا شد. دولت روزولت رئیس جمهور آمریکا که در ابتدای جنگ اعلان بی طرفی کرده بود در 11 مارس 1941 قانونی از کنگره آمریکا به نام قانون وام و اجاره (The Lend Lease Act) به تصویب رسانید. به دنبال حمله ناگهانی ارتش آلمان به روسیه در 22 ژوئن 1941 و پیشرفت سریع ارتش هیتلر به سمتمسکو، لنینگراد و استالینگراد و اعلان جنگ میهنی در روسیه بر ضد تجاوز آلمان نازی، چرچیل نخست وزیر وقت بریتانیا با روزولت در عرشه کشتی «شاهزاده? ولز» (Prince of Wales) ملاقات کرد و ضمن محکوم کردن تجاوز به شوروی، روسها را به کمک آمریکا امیدوار ساخت.چرچیل از ایجاد مزاحمت زیردریاییهای آلمانی برای کشتیهای تجاری آمریکا برای تشویق آمریکا به پیوستن به متفقین استفاده زیادی کرد.
واقعه حمله ژاپن که متحد آلمان بود، به بندر «پرل هاربور» در هاوایی و خسارت دیدن سنگین نیروی دریایی آمریکا مستقر در این جزیره، باعث شد که آمریکا در دسامبر 1941 به ژاپن اعلان جنگ دهد و کشور ایالات متحده در این مرحله رسماً و عملاً با آلمان و ژاپن و ایتالیاوارد جنگ و جنگ از محدوده? اروپا خارج شد و جنبه جهانی پیدا کرد.
تاریخچه تدارک جنگ جهانی دوم
در قطعنامهای که روز 19 دسامبر 1927 در پانزدهمین کنگره? حزب کمونیست شوروی تصویب شد، آمدهاست:«باید احتمال حمله? نظامی به شوروی را در نظر گرفت». استالین در سال 1937 تصمیم گرفت تا صفوف حزب را تصفیه کنند. این تنها یک مصوبه? بیسرانجام برای کتابهای تاریخ نبود و دولت شوروی برای آن یک برنامهریزی دقیق کرد به طوری که 1523 کارخانه که سال 1941 با تهدید آلمان هیتلری روبهرو بودند به شرق کوهستان اورال منتقل گشتند.
گوبلز در سال 1943 گفت:«بلشویسم قادر شدهاست تا تمام نیرویش را علیه دشمن خود به کار گیرد».
در ژوئن 1941 بود که حزب کمونیست شوروی 95 هزار تن را بسیج کرد، در 1943 این حزب 2 میلیون و 700 هزار تن عضو داشت و تقریباً همین تعداد در سازمان جوانان بودند که در جبههها فعالیت داشتند. حزب کمونیست در مناطق اشغالی هم نیروهای پارتیزان را سازماندهی کرد. تعداد پارتیزانها یک میلیون نفر بود که در 1000 واحد مخفی متشکل شده بودند.
یک آمریکایی به نام اورل هاریمان در کتابی که سال 1975 به نام فرستاده ویژه منتشر نمود، نوشت: «استالین از روزولت اطلاعات بیشتری داشت، از چرچیل واقعگراتر بود و از جنبههای مختلفی بهترین فرمانده جنگی بود».
بمبارانها
بمباران شهر درسدن
از 13 فوریه تا 15 فوریه 1945 (2ماه قبل از پایان جنگ) در حالی که پیروزی متفقین قطعی مینمود، برای کمک به پیشرفت سریعتر نیروهای شوروی که از شرق به سوی آلمان درحال پیشروی بودند، بمبافکنهای سنگین نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا و نیروی هوایی ایالات متحده بیش از 3900 تُن بمب متعارف و آتشزا بر روی شهر درسدن فرو ریختند. شدت آتشسوزی به حدی بود که آسفالت خیابانها نیز ذوب شد. آمار دقیقی از تعداد کشته شدگان در دسترس نیست، اما طبق تحقیقات اخیر، رقم کشته شدگان، بین 24?000 تا 40?000 نفر غیر نظامی تخمین زده میشود.[3]
اشتباهات جنگی آلمان
ادامه دارد...
[ یکشنبه 92/7/28 ] [ 10:17 عصر ] [ جلال ]