3. کارکرد قرآن :
نقش و کارکرد قرآن به عنوان آخرین و کاملترین نسخه الهی عبارت است از بیان خطوط کلی و اصول اساسی که جهتدهی و هدایت جامع و کامل انسان را تضمین میکند:
قرآن قانون اساسی اسلام و هدایت کننده به سوی نور است:
قرآن کتابی است که آفریدگار برای هدایت انسانها نازل کرده و حتی الفاظ آن نیز از جانب خداست:
و به تعبیر امام علی علیه السلام:
آگاه باشید همانا قرآن پند دهندهای است که نمیفریبد و هدایتکنندهای است که گمراه نمیسازد و سخنگویی است که هرگز دروغ نمیگوید، کسی با قرآن همنشین نشد مگر آنکه بر او افزود یا از او کاست؛ افزودن در هدایت و کاهش از کوردلی و گمراهی، آگاه باشید کسی با داشتن قرآن نیازی ندارد و بدون قرآن بینیاز نخواهد بود پس درمان خود را از قرآن بخواهید و در سختیها از قرآن یاری طلبید که در قرآن درمان بزرگترین بیماریها یعنی کفر و نفاق و سرکشی و گمراهی است... وسیلهای برای تقرب بندگان به خدا بهتر از قرآن وجود ندارد. نهج البلاغه، خطبه 176
البته دستیابی به حقیقت هدایت قرآنی و بهرمندی از معارف الهی جز از طریق عِدل قرآن یعنی اهل بیت علیهم السلام که باب ورود به قرآن هستند میسور نیست. و قرآنی که علی(ع) میفرماید کسی با داشتن آن نیازی ندارد همان قرآنی است که مشتمل بر ولایت و عدل تفکیکناپذیر رهبری و امامت ائمه معصومین علیهمالسلام باشد.
امید است خداوند متعال به همه ما توفیق عنایت کند که قرآن را از مهجوریت خارج کرده و در تمام ابعاد زندگی به هدایت آن متمسک باشیم.
4. کارکرد ولایت:
ولایت پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین علیهم السلام در کنار قرآن دارای چهار شأن و نقش مهم است:
1-4. وساطت فیض: اولین کارکرد ولایت که بُعد تکوینی دارد قطب عالم امکان بودن و وساطت فیض است که تدبیر همه امور و پدیدهها در هر عصری توسط حجت و ولی خدا تحقق مییابد و هر فیضی اعم از فیض وجود، حیات و بهرهمندی از نعمتهای غیر قابل احصای الهی بواسطه او در اختیار موجودات عالم آفرینش قرار میگیرد.
زیارت جامعة کبیره که از عالیترین زیارتها به حسب سند و دلالت است به این بُعد از امامت که مهمترین بُعد ولایت و امامت است بیشتر پرداخته است و لذا به ما فرموده اند که هرگز زمین از وجود امام خالی نمیباشد.
لَولاََ الحَجَهْْ لَسََاخَتِ الاَرْضُ بِاَهْلِهََا
امام باقر(ع) میفرماید: لَمْ تَخْلُ الاَرْض مُنْذُ خَلَقَ الله ادَمُ مِنْ حُجّهٍْْ لللّه فیِِهََا ظََاهِرٌ مَشْهُور اَوْ غائب مستور. (نهجالبلاغه، ج 23، ص 6)
2-4. کارشناسی دین و تفسیر وحی الهی: کلیات قرآن و خطوط اصلی آن نیازمند تفسیر و تبیین است و این همان مأموریتی است که خداوند بر عهدة پیامبرش گذاشته است.
و آن حضرت با حکم الهی آنرا بعد از خود به عهده ائمه معصومین علیهم السلام گذاشت.
دین خدا و قرآن ، صامت و ساکت نیست و بوسیله کارشناسان و متخصصان وحی الهی که هیچ گونه انحراف علمی و عملی درباره آنها متصور نیست سخن میگوید.
3-4. زعامت و رهبری: حاکمیت انحصاری خدا و توحید ربوبی بوسیله جانشینان شایسته و برگزیده او تجلی و ظهور پیدا میکند و آنها مرحلة دوم هدایت یعنی ایصال الی المطلوب را فعلیت میبخشند.
4-4. فصل الخطاب همه منازعات: یکی از شؤون مهم ولایت آن است که او محور وحدت و انسجام امت اسلامی است و مؤمنین در هر گونه اختلاف و منازعهای باید داوری و حکم ولی خدا را بجان پذیرفته و به آن ملتزم باشند.
قرآن حاصل شأن نبوت پیامبر اکرم(ص) است و امامت ائمه معصومین علیهم السلام استمرار شأن ولایت آن حضرت می باشد .
5. ولایت فقیه:
در عصر غیبت که خلیفة خدا و امام عصر(عج) بنا بر مصالحی پشت پردة غیبت بسر میبرد ، هدایت تعطیل ناپذیر الهی ـ بنابر آنچه از خود آن بزرگواران رسیده است ـ بر عهدة کارشناسان و متخصصان دین است که علاوه بر صلاحیت علمی توان عملی مدیریت جامعه دینی را دارند [فقهاء عادل].
در دوران غیبت وساطت فیض و ولایت تکوینی بوسیله همان امام غایب تحقق مییابد اما سه شأن دیگر او بوسیله نایبان آن حضرت و کسانی که در مکتب اهل بیت تربیت شدهاند اِعمال میشود و در حقیقت ولایت فقیه استمرار ولایت ائمه معصومین و تضمین کنندة حاکمیت انحصاری خدا است.
ولایت فقیه با نصب عام ائمه معصومین علیهم السلام و به نحو وجوب کفایی برای فقهای واجد شرائط انشاء و با پذیرش و مشارکت عملی مؤمنین اعمال میگردد.
با توجه به نقش هدایتی ولایت و مدیریت مؤمنین، حاکمیت و ولایت الهی تعطیلناپذیر است و در یک نظام طولی همه زمانها و شرایط را پوشش میدهد در زمان ظهور معصومین علیهمالسلام این امر بوسیله آنها محقق میشود و جامعه دینی تحت رهبری و زعامت آنان مسیر هدایت و سعادت را میپیمایند و در دوران غیبت این مأموریت و وظیفه از طرف آنان به شاگردان و تربیتشدگان مکتب اهل بیت که بیش از دیگران شایستگی و توان انجام این مأموریت را دارند واگذار شده است و لذا تبعیت از ولایت فقیه تبعیت از ائمه معصومین علیهمالسلام و در نهایت اطاعت از خداست.
چهار مطلب راجع به ولایت فقیه:
از آنجا که ما در عصر غیبت بسر می بریم و در انتظار آخرین حجّت و ذخیر? الهی می باشیم ولی در حال حاضر نظام ولایی بوسیل? ولایت فقیه تجلی و عینیت پیدا می کند و مهندسی کلی حکومت و حاکمیت دینی در قالب نیابت و ولایت فقیه جامع الشرایط تحقق می یابد لازم است ابعاد مختلف آن مورد تأمل و تحقیق بیشتری قرار گیرد که در این بحث متناسب با موضوع تنها به چهار مورد از مباحث مهم و ضروری مربوط به ولایت فقیه اشاره کرده و تفصیل آن را به مجالی دیگر موکول می کنیم.
انتصابی بودن ولایت فقیه:
ولایت امری طولی و دارای مراتبی است که از ولایت و حاکمیت مطلق آغاز شده و بوسیله پیامبر اکرم (ص) و ائم? معصومین علیهم السلام ظهور و تجلی پیدا می کند و در دوران غیبت فقیه عادل و دارای شرایط به نیابت از امام معصوم علیهم السلام آن را اجرایی نموده و مردم از آن بهرمند می گردند. بنابراین ولایت شأن ربوبی داشته و جز از طریق خدا [به صورت مستقیم یا غیر مستقیم] مشروعیت پیدا نمی کند. در عصر غیبت تصدی ولایت و مدیریت جامع? اسلامی به نصب عام و به صورت وجوب کفایی بر هم? فقهای واجد شرایط واجب گردیده و هر گاه یکی از آنها داوطلب گردید و یا یکی از آنها مقبولیت و همکاری و مشارکت مردمی بیشتری برخوردار بود ولایت برای او تعین یافته و وجوب کفایی برای او عینی می شود در غیر این صورت فقهاء و خبرگان باید از بین واجدین شرایط بهترین را انتخاب کنند که نتیج? انتخاب آنها مشروعیت دادن به فرد منتخب نیست بلکه مشروعیت و وجوب الهی را تعیّن می بخشد.
(برای توضیح بیشتر مراجعه شود به کتاب البیع حضرت امام خمینی جلد 2 صفح? 465,466,468 و کتاب فلسفه ونظام سیاسی اسلام تألیف نگارنده صفح? 210 تا 214)
مردم سالاری دینی در نظام ولایی:
در نظام ولایی از جمله حکومتی که ولی فقیه در رأس آن قرار دارد گرچه مردم در اصل مشروعیت ولایت فقیه مستقیماً نقشی ندارند [زیرا چنانچه ذکر شد ولایت غیر از وکالت است و شأن الهی دارد و جز از طریق نصب از بالا منشاء نمی یابد] لکن در عین حال مردم از دو جهت دارای جایگاه و تأثیر می باشند اول آنکه جهت گیری نظام سیاسی اسلام منافع و مصالح مردم می باشد نه هیأت حاکمه و طبق? خاص. در فرهنگ دینی ما حکومت از آن مردم و برای مردم می باشد و کارگزاران و مسئولین تحت اشراف رهبری باید خدمتگزار مردم باشند و تمام تلاش و همت خود را در خدمت عموم افراد و رفع نیاز مردم قرار دهند و بحقّ مردم سالار می باشند و محور تأمین مصالح و منافع مردم قوانین الهی و ولایت کسانی است که از طرف او مأمور به اعمال ولایت می باشند.
دوم علاوه بر جهت گیری مردمی در عمل نیز مردم هم در شکل گیری و هم در تداوم نظام ولایی نقش محوری دارند و ضمانت اجراء حاکمیت دینی اراده و اقدام عملی مردم است. ولی فقیه نمی تواند مأموریت و وظیف? خود را انجام دهد مگر با مقبولیت و مشارکت عملی مؤمنین و اقتدار و توانایی لازم برای مقابله با مشکلات و اجراء قوانین الهی و استقرار عدالت اجتماعی را مردم با حضور و حرکت و قیام خود ایجاد می کنند.
نهادهای حکومتی:
در مهندسی حکومت دینی، مشروعیت و حقانیت هم? قوا و نهادهای حکومتی با اتصال و امضاء ولی امر تحقق پیدا می کند و هیچ یک از قوا و سازمان ها بدون پیوند و ارتباط سازمانی و تعریف شده با رهبری، شرعاً و قانوناً مجاز به اقدام نبوده و مدیریت آنها مشروع نمی باشد و لذا در قانون اساسی جمهوری اسلامی که بر اساس معارف اسلامی تدوین و به تأیید رهبری رسیده این اصل نسبت به قوای سه گانه و نیروهای مسلح و سایر نهادها تعریف و سامان یافته است.
ولایت مطلقه:
از آنجا که در عصر غیبت ولی فقیه و حاکم نظام اسلامی از طرف امام معصوم علیه السلام مأموریت تحقق بخشیدن به نظام ولایی و اجراء سه وظیفه سنگین را دارد ] کارشناسی و مرجعیت دینی و بیان احکام الهی – زعامت و رهبری و مدیریت جامعه دینی و قضاوت و فعل الخطاب بودن در همه منازعات و اختلافات [ و لذا بر اساس اصل عقلانی و بدیهی تطابق اختیارات با وظایف، همان اختیارات حکومتی امام معصوم در امر حکومت و مدیریت نظام سیاسی اسلام را دارد و معنای ولایت مطلقه همین است که ولی فقیه جز به قانون و احکام الهی به هیچ چیز دیگر محدود نمی باشد و در هر شرایط باید حکم و قانون الهی را استنباط کرده و اجراء نماید و این هرگز به معنای برتر نشاندن اراد? یک فرد بر اراد? جمعی نمی باشد بلکه در نظام ولایی و حاکمیت دینی تنها قانون و اراد? هدایت بخش خدا حکومت می کند و ولی فقیه در بیان و اجراء احکام الهی دارای ولایت مطلقه می باشد و تمام اوامر و تدبیرهایش مطاع و لازم الاتباع می باشد.
بنیان گذار انقلاب اسلامی و تحقق بخش نظام ولایی در عصر حاضر در این رابطه خطاب به بی خردان و شبهه افکنان می فرماید:
شما از ولایت فقیه نترسید فقیه نمی خواهد به مردم زورگوئی کند اگر یک فقیهی بخواهد زورگوئی کند این فقیه دیگر ولایت ندارد، اسلام است. در اسلام قانون حکومت می کند پیغمبر اکرم (ص) هم تابع قانون بود تابع قانون الهی، نمی توانست تخلف بکند خدای تبارک و تعالی می فرماید اگر چنانچه یک چیزی بر خلاف آن چیزی که من می گویم تو بگویی من تو را اخذ می کنم و ولینت را قطع می کنم....(اشاره به آیات 43 تا 47 سوره الحاقه) ولایت فقیه ولایت بر امور است که نگذارد این امور از مجاری خودش بیرون برود... ولایت فقیه ضد دیکتاتوری است نه دیکتاتوری چرا اینقدر به دست و پا افتاده اید و همه تان خودتان را پریشان می کنید بیخود هر چه هم پریشان بشوید و هر چه بنویسید کاری از شما نمی آید... (صحیفه نور ج. 10 ص 29)
و همین مضمون را در بیانات و مصاحبه های فراوانی مورد تاکید قرار می دادند مانند صحیفه نور ج 10 ص 53 و ص 89 و ص 174 و ج 11 ص 37 و 38 و ...
نتیجه :
بهرهمندی از هدایت الهی و دستیابی به صراط مستقیمی که تضمین کنندة سعادت و کمال حقیقی انسان است و با راهیابی به معارف قرآن و متن دین محقق میشود جز با محوریت یافتن ولایت حاصل نمیگردد.
بدون تمسک به ثقل اصغر چگونه میتوان به ثقل اکبر چنگ زد و بدون تفسیر و تبین و مدیریت مخاطبان و عالمان به معارف وحی الهی چگونه ممکن است بر سر سفر قرآن منتعم گردید بنابراین ولایتمحوری تنهاراه قرآنمحوری و دستیابی به هدایت الهی است.
ولایتمحوری تنها راهکار خدامحوری و تجلی توحید ربوبی است و هدایت کامل و جامع الهی را به همراه دارد، که به شرح آن و الزاماتش میپردازیم.
اینک این سؤال مهم مطرح میشود ولایتمحوری با تعریفی که بیان شد و متناسب با این مبانی چگونه تحقق یافته و الزامات آن کدام است؟
الزامات ولایت محوری
حقیقت ولایتمحوری و تحصیل همه مراتب آن در ابعاد فردی، اجتماعی و سازمانی مستلزم اعتقاد و پایبندی و التزام فکری و عملی به اموری است که در یک بیان کلی میتوان آنها را به دو بخش تقسیم کرد الزامات فکری و معرفتی ولایتمحوری و الزامات عملی آن.
الف: الزامات ولایتمحوری در اندیشه و اعتقاد :1 . شناخت ولایت و امامشناسی
<** ادامه مطلب... **>2 . معرفت و ایمان به شئون ولایت
3 . اسوه دانستن ولی خدا
4 . درک صحیح از منویات رهبری
5 . تبرّی (دشمنشناسی)
6 . شناخت بُعد مردی ولایت
ب: الزامات عملی ولایتمحوری :1 . بیعت و اعلان وفاداری
2 . اطاعت عملی
3 . همراهی و ملازم رهبری بودن
4 . محبت ولی امر
5 . استقامت وپایداری
6 . خیرخواهی برای ولایت
7 . دفاع از حریم ولایت
8 . تلاش برای گسترش ولایتمحوری
الف: الزامات معرفتی و اعتقادی ولایتمحوری:
رفتار و عملکرد ما تحت تاثیر و معلول اندیشههای ما است و در واقع این جهانبینی ما است که ایدئولوژی ما را میسازد و لذا شرط لازم برای دستیابی به ولایتمحوری عملی، معرفت و اعتقاد صحیح به حقیقت و جایگاه ولایت است و در حقیقت ولایتمحوری فکری و اعتقادی، اساس و زیربنای ولایتمحوری در رفتار است و الزامات ولایتمحوری در اندیشه و اعتقاد عبارتند از:
1. شناخت و ایمان به ولایت و جایگاه آن
نخستین شرط لازم برای ولایتمحوری آن است که شخص و جامعه به جایگاه ولایت در مکتب اسلام
و نقش آن در بصیرت صحیح و ایمان عمیق اقرار داشته باشد. . پیامبر اکرم(ص) میفرماید:
مَنْ مََات وَ هُوَ لا یَعْرِفَ اِمََامَهُ ماََتَ میِِتَهَْْ الجََاهِلیَّهِْْ. (بحارالانوار، ج 23، ص 77)
و امام صادق علیهالسلام میفرماید:
اَلاِمََامُ عَلَم بین الله عَزّوجَلّ وَ بَیْنَ خَلْقِهِ فَمَنْ عَرَفَهُ کاََنَ مُؤمناً وَ مَنْ اَنْکَرهُ کََان کََافراً. (همان، ص 88)
علم و ایمان راسخ به اینکه ولایت اولیاء خدا تجلی توحید و حاکمیت انحصاری و ولایت حقیقی خدا، استوانة اسلام، اساس عزّت امت اسلامی، یگانه راه دستیابی به آموزههای دینی، تضمین کننده هدایت تام و کامل الهی و نجات دهنده از کید شیاطین جن و انس است، شوق و انگیزه پیروی و همراهی با ولایت را محکم و استوار میسازد.
معرفت و ایمان به ولایت یعنی شناخت حقیقت دین، رهایی از هرگونه تردید و شک در مسیر هدایت، و راهبرد مصونیت از همه انحرافات علمی و لغزشهای عملی.
مهمترین و بزرگترین انحراف در عالم اسلام با انحراف از ولایت و جایگاه آن و مهجوریت قرآن ناطق بوجود آمد. اگر مسلمانان بعد از پیامبر اکرم(ص) در اعتقادات، در فقه و شریعت، در اخلاق و رفتار فردی و جمعی و حتی در فهم و تفسیر قرآن، گروه گروه شده و از هدایت الهی دور ماندند به سبب آن بود که در اندیشه و عمل از ولایت فاصله گرفتند.
2. معرفت و ایمان به شؤون ولایت و کارکردهای آن:
نباید ولایت جانشینان خدا را به ریاست العامه و حاکمیت سیاسی محدود ساخت. یکی از مهمترین الزامات ولایتمحوری آن است که شؤون ولایت ائمه معصومین علیهم السلام [چهار شأنی که قبلاً ذکر شد] و به تبع آنها نسبت به وظایف و مأموریتهای ولایت فقیه آگاهی و معرفت کامل داشت و ولایت مطلقه را آنچنان و با همان قرائتی که دین بیان کرده خوب فهمید و در آن محورها به غیر او اعتماد نکرد.
علم به نقش تکوینی امامان معصوم علیهمالسلام موجب میشود که بدانیم تنها راه تقرب به خدا و بهرهمندی از نعمتهای الهی ، نزدیکی به حجتهای خدا و اهل بیت است. ولایت محوری یعنی قطب عالم امکان را قطب زندگی فردی و اجتماعی قرار داده و بدانیم تمام پدیدهها و از جمله زندگی انسانها تحت تدبیر و ولایت آنهاست. امام صادق(ع) میفرمایند:
اَلْحُجَهُْْ قَبْلَ الخَلْقِ وَ مَعَ الخَلْقِ و بَعْدَ الخلق. (بحارالانوار، ج 23، ص 38)
معرفت نسبت به شأن مرجعیّت و کارشناسی ولایت ما را به این باور میرساند که دین خدا و قرآن صامت و ساکت نیست تا هر قرائتی را برتابد بلکه شأن احکام الهی و معارف قرآنی آن است که ولی امرِ دینشناس و متخصص در احکام و شریعت ارائه کند و نباید برای فهم و شناخت اسلام سراغ دیگران رفت.
و با درک شأن زعامت و رهبری ولایت بخوبی میتوان فهمید که خدا مؤمنین را رها نساخت و علاوه بر ارائة طریق برای آنان راهنما و فرماندارانی را قرار داده که سکانداری و وظیفه ایصال الی المطلوب و رساندن آنان به مقصد را تضمین میکنند و با چنین معرفتی دیگر مدعیان دروغین و مجازی و طاغوتها نمیتوانند مسلمانان را به فرمانبرداری و واطاعت خود وادار کنند و اجتناب از طاغوت مصداق پیدا میکند.
و سرانجام شناخت مأموریت قضاوت و فصل الخطاب بودن ولایت این امکان را فراهم میسازد که در منازعات فکری، سیاسی، اجتماعی و حقوقی تنها به کسی مراجعه شود که براساس حکم خدا و حقّ داوری میکند و محور انسجام و وحدت حقیقی است.
3. اسوه و الگو دانستن ولی خدا
از ویژگیهای منحصر به فرد هدایت دینی آن است که علاوه بر ارائه طریق، انسانهای کامل و استانداردی را بهعنوان الگو و اسوه معرفی میکند تا جویندگان حقیقت و سعادت در زندگی فردی و اجتماعی خود به آنها اقتدا کرده و در همه ابعاد سیره عملی آنها را سرمشق خویش قرار دهند.
و یکی از ابعاد مهم ولایت الگو بودن ولیّ خدا میباشد. امام زین العابدین علیهالسلام میفرماید:
اِنّ اَبْغَضَ الناسِ اِلَی الله عزَوجَلّ مَنْ یَقْتَدیِِ بِسُنَهِْْ اِمََامٍ و لاََ یَقْتَدی بِاَعْمََالِهِ.
(بحارالانوار، ج 68، ص 178)
<** ادامه مطلب... **>
[ جمعه 91/3/26 ] [ 9:7 عصر ] [ جلال ]