سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همه چیز درباره جنگهای صلیبی (1)

درسال 1095 میلادی جنگ‌های صلیبی میان مسلمانان و مسیحیان آغاز شد.
جنگ‌های صلیبی به جنگ‌هایی گفته می‌شود که در آن مسیحیان با مسلمانان طی چندین دوره برای به دست آوردن بیت المقدس مبارزه کردند.
نخستین کسی که پرچم جنگ را برافراشت مردی از افراد کلیسا بود به نام ادمار دو لوپویی. جنگ‌های صلیبی هشت جنگ است که در جنگ اول و چهارم هیچیک از پادشاهان اروپایی دخالت نداشتند و فقط نجبا و اصیل زادگان بودند که بر صلیبی‌ها فرمانروایی می‌کردند. غیر از جنگ اول در باقی جنگ‌ها مسیحیان از مسلمانان شکست خوردند.
در سال 1095 میلادی پاپ اوربانوس دوم همه مسیحیان اروپایی را مجبور کرد تا علیه ترکان مسلمان قیام کنند و شهر اورشلیم(بیت المقدس) واقع در فلسطین را اشغال کنند. در همان سال، سپاه بزرگی مهیا و رهسپار نخستین جنگ صلیبی گردید. عده زیادی از جنگجویان صلیبی در طول سفر خطرناک از اروپا تا خاورمیانه جان خود را از دست دادند. آنها که زنده ماندند در سال 1099 میلادی بیت المقدس را تسخیر کردند. بین سالهای 1099 میلادی تا 1250 میلادی شش جنگ صلیبی دیگر رخ داد ولی در هیچ یک از آنها صلیبیون موفقیتی به دست نیاورند.
این ‌جنگها به ‌دعوت‌ مقامات‌ کلیسای‌ کاتولیک ‌رومی ‌و همراهی‌ و حمایت ‌امپراتور روم‌ شرقی‌، با اعلام ‌هدف‌ آزادسازی ‌بیت‌المقدّس (اورشلیم‌) و زادگاه‌حضرت‌ مسیح ‌علیه‌السلام ‌و دیگر معالم‌ مسیحی ‌در فلسطین ‌از دست‌ مسلمانان ‌و ایجاد دولتهای ‌صلیبی‌ در نقاط ‌مختلف ‌فلسطین ‌صورت ‌گرفت‌. جنگهای‌ صلیبی ‌مجموعاً هشت‌بار به ‌وقوع‌ پیوست‌. اروپاییان ‌دست‌ یافتن ‌به ‌ثروتهای‌ عظیم‌ شرق ‌را مطمح‌ نظر داشتند و رسیدن ‌به ‌اهداف ‌اقتصادی ‌و اجتماعی ‌نتایجی ‌بسیار مهم‌ و تأثیرات ‌متقابل ‌زیادی ‌بر طرفین‌ جنگ‌ داشت‌.

منابع تاریخی

منابع ‌و مطالعات ‌در باره ‌جنگهای ‌صلیبی‌ــ که‌ مناطق‌ وسیعی‌ از اروپا و شام ‌و ترکیه ‌و مصر و شمال ‌افریقا را دربرگرفت‌ و در آن‌اقوام ‌و طوایف ‌مختلفی ‌با زبانها و معتقدات‌و باورها و انگیزه‌های‌گوناگونی‌شرکت‌کردند ــ بسیار زیاد است‌و مورخان‌و محققان‌، با اهداف‌و انگیزه‌ها و سلایق‌ مختلف ‌و به ‌اقتضای‌ زمان‌، به‌ جنبه‌ای ‌از این‌ جنگها پرداخته‌اند.
اجمالاً منابع ‌در این‌باره‌ را می‌توان‌ به‌ دو دسته‌اسلامی ‌و غیر اسلامی‌، و هر دسته ‌را نیز به‌ دو مجموعه ‌قدیم ‌و جدید تقسیم‌کرد. بدیهی ‌است‌که‌ تحلیلهای‌ مؤلفان‌هر دسته‌، متأثر از دیدگاه‌ آنهاست ‌و از این‌رو، تحلیلها و آثارشان‌، متفاوت ‌و بعضاً مغایر یا برعکس‌است‌. مثلاً، کشیشان‌ و مورخان ‌غربی ‌، که‌با سپاهیان‌صلیبی ‌وارد شرق‌ شدند، این‌ جنگها را نوعی ‌جهاد مقدّس ‌تلقی‌ می‌کردند، اما مورخان‌ مسلمان‌ آن‌ را تجاوز به‌ سرزمینهای‌ اسلامی ‌می‌دانستند.
چون ‌این ‌نبردها میان ‌مسلمانان ‌و اروپاییان ‌مسیحی‌ درگرفت‌، توجه ‌به ‌منابع ‌غربی‌، به ‌ویژه ‌نوشته‌های ‌کشیشان‌ متنفذ در دربار پادشاهان‌ غربی‌، که‌ از اوضاع‌ منطقه ‌و حوادث‌روزگار خود آگاه ‌بودند، مهم‌ است‌. بیشتر این ‌نوشته‌ها به‌ زبانهای ‌رومی‌، یونانی‌، لاتینی‌، سریانی ‌و ارمنی ‌است‌. سهیل‌ زکار، مورخ ‌معاصر سوری‌، در الموسوعه ‌الشامیه ‌فی ‌تاریخ ‌الحروب ‌الصلیبیه‌، ترجمه ‌عربی‌ آنها را آورده ‌است‌.
مهم‌ترین ‌منابع ‌غربی ‌که ‌ترجمه‌ عربی ‌آنها موجود است ‌و رویدادهای ‌جنگهای‌ صلیبی ‌در آنها ثبت‌ شده ‌است‌، عبارت‌اند از: أعمال‌ الفرنجه و حجاج‌ بیت‌المقدس‌، از نویسنده‌ای‌ ناشناس‌، که‌ بعدها اساس‌ بسیاری‌ از کتابهای ‌تاریخ ‌جنگهای‌ صلیبی ‌گردید؛ تاریخ ‌الفرنجه ‌الذین ‌استولوا علی‌ القدس‌، اثر رمون‌ آگیلری‌، که ‌شاهد حوادث ‌نخستین‌ حمله ‌صلیبی ‌بود؛ الالکسیاد، اثر آنا کومننا، دختر امپراتور بیزانس‌ آلکسیوس‌ کومننوس؛ تاریخ ‌اورشلیم‌، اثر آلبر اکسی‌ آلمانی‌، که ‌وقایع ‌نخستین ‌حمله ‌صلیبی ‌را نوشت‌؛ الاستیطان ‌الصلیبی ‌فی ‌فلسطین‌، اثر فوشه‌ شارتری‌؛ تاریخ ‌الاعمال ‌التی‌ تمت ‌فی ‌بلاد ماوراءالبحر، اثر برجسته ‌و مفصّل ‌ویلیام ‌صوری‌؛ حیاه ‌القدیس ‌لویس، اثر ژان ‌دو ژوئانویل، که‌ همراه ‌لوئی‌، پادشاه ‌فرانسه‌، در حمله‌اش ‌به ‌مصر و شام‌ بود و خاطراتش ‌را به ‌دقت‌ نوشت‌.
در دوره‌ متأخر نیز مورخان ‌اروپایی ‌و امریکایی‌کتابهایی‌ در این‌باره ‌نوشته‌اند که ‌در میان ‌آنها تاریخ ‌جنگهای‌ صلیبی‌ اثر رنه ‌گروسه‌ و تاریخ ‌جنگهای ‌صلیبی، اثر استیون ‌رانسیمان‌ شهرت‌ جهانی ‌دارند. رانسیمان‌ خود نیز گزارشی ‌از منابع ‌معتبر اروپایی‌ در این‌باره ‌به ‌دست‌ داده ‌است‌.
منابع‌ متقدم ‌اسلامی ‌که ‌به ‌این ‌جنگها به ‌طور انحصاری‌ و تخصصی‌ بپردازند اندک ‌است‌. غافلگیر شدن ‌مسلمانان‌ در مقابل ‌حملات‌ صلیبیها و تشتت‌ اوضاع‌ جهان‌اسلام‌ و نیز تمایل ‌بیشتر مورخان ‌اسلامی ‌به ‌تدوین ‌تاریخ ‌و حوادث ‌بر اساس‌ سالشمار و نه‌ به‌طور موضوعی‌، مانع ‌از آن‌شد که‌ کتابهای ‌زیادی ‌در این‌باره ‌نوشته ‌شود؛ بنابراین‌، بیشتر مطالب ‌راجع ‌به ‌جنگهای ‌صلیبی ‌در تاریخهای‌ عمومی‌، سیره‌ اشخاص‌، تاریخ ‌شهرها و حتی ‌کتب‌ جغرافیایی ‌آمده ‌و همین ‌امر کار پژوهش‌ در این ‌زمینه‌ را دشوار کرده ‌است‌. در دو قرن ‌اخیر کتابهای‌ تحلیلی ‌و مستندی ‌در باره ‌جنگهای‌ صلیبی ‌تألیف ‌شده ‌است‌.
برخی‌از منابع ارزشمند اسلامی‌، که‌ در آنها تا حدودی ‌به‌جنگهای ‌صلیبی ‌پرداخته‌شده‌است‌، عبارت‌اند از: ذیل ‌تاریخ ‌دمشق‌، نوشته ‌ابن ‌قَلانسی ‌که ‌معاصر نخستین‌ جنگ‌ صلیبی ‌بود و در دمشق‌ به ‌اسناد دسترسی ‌داشت ‌و خود نیز شاهد عینی ‌بود و ازاین ‌رو کتابش‌ از اعتبار و اهمیت ‌فوق‌العاده‌ای‌ برخوردار است‌؛ تاریخ‌ مدینه‌ دمشق‌، اثر ابن‌عساکر؛ کتاب‌الاعتبار، اثر ابن ‌مُنقِذ، که ‌به ‌هنگام ‌حملات‌ نخستین ‌صلیبی‌ در شام‌ می‌زیسته‌ است‌؛ تاریخ ‌حلب، اثر محمدبن ‌علی ‌حلبی‌ معروف ‌به ‌عظیمی‌، که‌ شاهد جنگ‌ اول‌ صلیبی‌ بوده‌ است‌؛ الرسائل‌، اثر عبدالرحیم ‌بن‌علی ‌بَیسانی‌ (متوفی‌596)، وزیر صلاح‌الدین ‌ایوبی‌؛ المنتظم‌، تألیف ‌عبدالرحمان ‌ابن‌جوزی‌؛ تاریخ‌ دولت ‌آل‌سلجوق‌، البرق ‌الشامی‌، و الفتح ‌القسی ‌فی ‌الفتح ‌القدسی‌، سه‌ اثر مهم‌ تألیف ‌محمدبن‌ محمد اصفهانی‌ معروف‌ به‌ عمادالدین‌ کاتب‌، سرپرست ‌دیوان ‌انشای‌ صلاح‌الدین ‌ایوبی ‌و شاهد بسیاری ‌از حوادث‌، از جمله ‌نبرد معروف‌حِطّین‌؛ رحله ‌ابن‌جُبَیر، اثر ابن‌جبیر اندلسی‌؛ مضمار الحقائق ‌و سر الخلائق‌، اثر الملک‌المنصور محمد بن ‌عمربن‌ شاهنشاه‌ایوبی‌(متوفی‌617)؛ الکامل‌فی‌التاریخ‌، و التاریخ‌الباهر فی‌الدوله‌الاتابکیه‌، دو اثر ارزنده ‌ابن‌اثیر، که‌ خود شاهد بسیاری ‌از حوادث ‌بوده‌ است‌؛ النوادر السلطانیه ‌و المحاسن‌الیوسفیه‌، اثر قاضی‌ یوسف‌بن‌رافع‌ اسدی‌ معروف‌ به ‌ابن‌شَدّاد؛ مرآه‌الزمان ‌فی ‌تاریخ‌الاعیان‌، اثر سبط ‌ابن‌جوزی‌؛ بغیه‌ الطلب ‌فی ‌تاریخ ‌حلب‌، اثر ابن ‌عدیم‌؛ الروضتین‌ فی ‌أخبار الدولتین ‌النوریه ‌و الصلاحیه‌، و الذیل‌ علی‌الروضتین‌، اثر عبدالرحمان‌ بن ‌اسماعیل ‌مقدسی ‌معروف‌ به ‌ابوشامه‌؛ وفیات‌الاعیان‌، اثر ابن‌خلّکان‌؛ الاعلاق‌ الخطیره‌ (قسم‌الجزیره‌)، اثر ابن‌شداد عزالدین ‌محمدبن‌ علی‌بن‌ ابراهیم‌؛ مفرج ‌الکروب ‌فی ‌أخبار بنی ‌أیوب‌، اثر جمال‌الدین ‌محمدبن ‌سالم‌بن ‌واصل‌ حموی‌.
افزون ‌بر این ‌مورخان‌، که‌ خود شاهد گوشه‌ای ‌از جنگهای ‌صلیبی‌ بودند، شماری ‌از مورخان قرن‌هشتم‌ و نهم‌، مانند مقریزی‌ و ذهبی‌ و ابن‌تغری ‌بردی‌، به ‌مناسبت‌، جنگهای ‌صلیبی ‌را گزارش‌ و گاه ‌به ‌نکات‌جدیدی‌ اشاره‌کرده‌اند، که ‌در بررسیهای ‌تاریخی ‌نباید از نظر دور بماند.
برخی ‌مورخان ‌معاصر عرب‌ نیز آثار تحلیلی ‌خوبی‌ در باره‌ این‌ جنگها تألیف ‌کرده‌اند، از جمله ‌این ‌آثار است‌: مجموعه‌ چهار جلدی ‌اثر جوزیف ‌نسیم ‌یوسف‌ در سلسله «مکتبه‌ الحروب ‌الصلیبیه‌»، و مجموعه‌پنجاه‌جلدی‌، الموسوعه‌الشامیه‌فی‌تاریخ‌الحروب‌الصلیبیه‌، چاپ‌سهیل‌زکار. 

وجه‌ تسمیه ‌و مفهوم عبارت «جنگ ‌صلیبی‌«

تعبیر «جنگ ‌صلیبی‌» معادل ‌واژه ‌انگلیسی‌ Crusade است که خود از واژه اسپانیایی‌ Cruzada (دارای نشانِ صلیب‌) برگرفته شده است‌، زیرا شرکت‌ کنندگان‌مسیحی‌در این‌جنگ‌به‌دستور پاپ‌اوربانوس‌ دوم‌(دوره‌پاپی‌: 481ـ492/ 1088ـ1099)، منادی‌این‌جنگها، بر روی‌شانه‌راست‌لباس‌یا زره‌خود نشان‌صلیب‌می‌دوختند. واژه‌Crusade در سده هجدهم‌ ابداع شد که‌ تاکنون‌ نیز به ‌کار می‌رود از نظر تاریخی‌، یک ‌قرن ‌بعد از شروع ‌نخستین ‌جنگ‌، در 596/ 1199، در زمان ‌پاپ ‌اینوکنتیوس ‌سوم‌ واژه ‌لاتینی Crucesignati/ Crusesignati به ‌معنای‌«دارای‌نشان‌صلیب‌» پدیدار شد ولی ‌در آغاز این ‌نبردها، مهاجمان ‌حُجّاج‌ نامیده ‌می‌شدند مورخان ‌غربی معاصرِ نخستین‌ جنگ‌ صلیبی ‌نیز اغلب ‌از واژه‌هایی ‌چون «سفر حج‌»، «حمله‌»، «سفر به‌ سرزمین ‌مقدّس‌»، «جنگ ‌مقدّس‌»، «حمله ‌صلیب‌»، «حمله ‌عمومی‌»، «طرح‌ عیسی‌ مسیح‌» استفاده ‌کرده‌اند.
مورخان‌معاصر اسلامی‌نیز، بی‌توجه‌به‌مضمون‌دینی‌این‌نامگذاری‌، همان‌را پذیرفته‌اند، در حالی ‌که ‌مورخان ‌مسلمان ‌معاصرِ جنگهای‌ صلیبی ‌مثل‌ ابن ‌قلانسی‌، عمادالدین‌کاتب‌، ابن‌اثیر، ابن‌عدیم‌، ابن‌شداد و ابن‌واصل‌، هیچ‌گاه‌از کلماتی ‌چون ‌صلیبیها و جنگ ‌صلیبی ‌استفاده ‌نکرده ‌و کلمه‌«فرنج‌» یا فرنجه‌(فرنگان‌/ فرنگیان‌) را به‌کار برده‌اند، زیرا فرانسویها بیشترین‌سهم‌را در برانگیختن‌این‌جنگها داشتند
از نظر اصطلاحی‌، مراد از جنگهای ‌صلیبی ‌در میان ‌اکثر مورخان ‌جهان ‌لشکرکشیهای‌ پادشاهان ‌مسیحی اروپای‌غربی‌، به‌ویژه‌کشور فرانسه‌، زیر فشار و نفوذ و به‌رهبری‌پاپ‌، از 488 تا 690/1095ـ1291 است‌ که‌ به ‌بهانه ‌نجات ‌بیت‌المقدّس ‌و مزار حضرت‌ عیسی ‌علیه‌السلام ‌صورت‌ گرفت‌، هر چند قصد واقعی‌ از این ‌جنگها تصرف ‌سرزمینهای ‌اسلامی شرق ‌اروپا (شام ‌و مصر و شمال‌افریقا) و تأسیس‌ دولتهایی ‌برضد ممالک‌اسلامی‌بود.
بسیاری ‌از مورخان ‌معاصر بر این ‌باورند که ‌جنگهای ‌صلیبی‌ دارای‌ مفهومی ‌وسیع‌تر، یعنی ‌جنگ‌ و ستیز همیشگی‌ میان ‌شرق‌ و غرب‌، است‌که ‌از کهن‌ترین‌دوران‌ شروع‌ شده‌ و با گسترش ‌مسیحیت ‌در غرب ‌و سپس ‌ظهور اسلام ‌در سده‌ هفتم‌ میلادی‌ و گسترش‌ آن ‌در شرق‌، این ‌کشمکش‌ جنبه ‌دینی ‌نیز به‌خود گرفت ‌و به ‌ستیز میان ‌جهان ‌اسلام ‌و عالم ‌مسیحیت ‌بدل ‌گردید
جنگهای ‌امپراتور بیزانس‌، نیکفوروس ‌فوکاس‌ و جانشین‌ وی‌، یوحنّای ‌اول‌ ملقب ‌به ‌زیمیسکس‌ (در عربی‌: ابن ‌شِمِشقیق ‌یا شمشقیق‌)، از معروف‌ترینِ این ‌رویاروییها بوده‌است‌ برخی ‌مورخان‌، اکتشافات ‌جغرافیایی ‌غربیان ‌و سپس‌ فعالیتهای ‌استعماری‌ آنها را استمرار همان ‌جنگها می‌دانند از این ‌رو، نبردهای‌ مسیحیان‌ برضد مسلمانان ‌را در اندلس‌، صِقِلیه‌(سیسیل‌) و جنوب ‌ایتالیا در سده ‌های ‌چهارم‌ـ نهم‌/ دهم‌ـ پانزدهم‌ که ‌از نظر کلیسا جنبه ‌قداست ‌داشتند . نیز جنگهای ‌اروپاییان ‌بر ضد دولت‌عثمانی‌، همدستی‌ امریکا و فرانسه‌ و انگلستان‌ و ایتالیا برضد جهان ‌عرب‌ و مسلمانان‌، تجاوز نیروهای ‌ایتالیا و فرانسه ‌به ‌لیبی ‌و الجزایر و تونس ‌و مغرب‌ در قرن‌ اخیر، و تأسیس‌ رژیم ‌صهیونیستی ‌در فلسطین ‌را تداوم ‌جنگهای ‌صلیبی ‌می‌شمارند جمله ‌مشهور ژنرال ‌انگلیسی‌، لرد النبی‌ ، پس ‌از شکست ‌عثمانی ‌در جنگ ‌جهانی‌اول‌، هنگامی‌که‌ در 1335/1917 فاتحانه ‌وارد قدس‌شد، همین ‌نظر را تأیید می‌کند؛ وی‌گفت‌: «اکنون ‌جنگهای ‌صلیبی ‌به ‌پایان ‌رسید»
معمولاً مورخان‌معاصر، جنگهای ‌صلیبی‌را به ‌هشت‌ جنگ ‌اصلی‌ و چند جنگ‌ فرعی کم ‌اهمیت ‌تقسیم ‌می‌کنند برخی‌ هم‌ معتقدند که ‌جریان ‌حوادث ‌به ‌هم ‌پیوسته ‌بوده ‌و بین ‌جنگها مرزبندی ‌دقیق‌ وجود نداشته‌ است‌؛ از این‌ رو در تقسیمی ‌کلی‌تر، جنگهای ‌صلیبی‌ را شامل ‌دو مرحله ‌دانسته‌اند: یکی‌، از سقوط‌ شهرهای‌ اسلامی‌ تا پیشروی ‌صلیبیان ‌به ‌نزدیکی ‌دروازه‌های ‌حلب ‌در 518/ 1124، و دیگری‌، مرحله‌ایستادگی‌مسلمانان‌تا راندن ‌اشغالگران ‌در 691/1291، که ‌مرحله ‌اخیر در چهار دوره ‌صورت ‌گرفت ‌و به ‌نام ‌چهار شهر مشهور شد. برخی ‌نیز جنگهای ‌صلیبی ‌را به‌ سه ‌مرحله‌ تقسیم ‌کرده‌اند.

نگرش مسیحیان به مسلمانان طى جنگ‏هاى صلیبى‏

نویسندگان مسیحى سده‏هاى هشتم تا سیزدهم میلادى، تصویرى مخدوش از اسلام ارائه کرده‏اند. از نظر آنها، اسلام، مذهبى غیر صادق، متمایل به بت پرستى و نوعى بدعت مسیحى محسوب مى‏شد. آنان نه تنها نبوت پیامبر اسلام را انکار کرده و او را ضد مسیح دانسته‏اند، بلکه ضعف‏هاى اخلاقى زیادى براى دین اسلام و پیامبرش بر شمرده‏اند، از جمله آن که محمد صلى الله علیه وآله مطالب درستى از عهد عتیق و عهد جدید را در قرآن آورده، اما پاره‏اى از بدعت‏ها، نظیر برخى از ویژگى‏هاى آیین مانویت و نیز مطالبى از خود را بدان افزوده است.
گمان مى‏رود ایجاد این تصویر مخدوش از اسلام، عمدتاً واکنش مسیحیان در برابر برترى فرهنگى مسلمانان، به ویژه در اندلس بوده باشد. در آن دوران، مسیحیان تصور مى‏کردند که نسبت به مسلمانان نه تنها از جنبه مذهبى، بلکه از نظر اخلاقى نیز برترند؛ در چشم مسیحیان حاضر در جنگ‏هاى صلیبى، مسلمانان جنگ‏جویان خشنى به نظر مى‏آمدند، از این رو تمسخر و ذکر نقاط ضعف مسلمانان و اسلام در قالب ترسیم و تحریف دین اسلام مطرح شد. این قالب که ذهن صلیبیان را از قرن دوازدهم تا نوزدهم میلادى به خود مشغول کرده بود، در چهار وجه از سوى مسیحیان مطرح شد که عبارتند از: 
1. اسلام نه تنها صدق نیست، بلکه انحراف عمده‏اى از حقیقت است... محمد صلى الله علیه وآله صدق و کذب را به هم آمیخته... است؛ در حالى که موضوعاتى، مانند «وجود خدا» در مسیحیت با منطق ثابت مى‏شود، این موضوع در دین اسلام متکى به وحى است. 
2. مسیحیان اروپاى غربى مانند توماس آکویناس در سده‏هاى دوازدهم و سیزدهم میلادى معتقد بودند که «اسلام دینى است که با شمشیر و خشونت ترویج مى‏شود. »
3. اسلام «مذهب تن آسانى» است. از نظر مسیحیان قرون وسطى، ازدواج مرد مسلمان با زنان متعدد (به صورت عقدى یا به صورت دیگر) و وعده قرآن در هم نشینى با حوریان بهشتى که در اسلام مجاز است، مردود مى‏باشد. 
4. محمدصلى الله علیه وآله مخالف مسیح است. به عقیده مسیحیان قرون وسطى، در قرآن اشتباهات بدیهى وجود دارد [و از این رو، آنان ]رسالت محمدصلى الله علیه وآله را قبول نمى‏کردند.
به همین دلیل، در «ترانه رولان» مسلمانان، بت پرست معرفى شده‏اند. نورمن دانیل در کتاب اسلام و غرب مى‏نویسد: حتى در منصفانه‏ترین توصیف‏هاى قرون وسطایى از حیات محمد صلى الله علیه وآله نکات فراوانى مکتوم مانده‏اند. از این رو، توجه مسیحیان در شناخت شخصیت پیامبر متمرکز بود. یوحناى دمشقى و تئوفان معترف در میان مورخان بیزانسى مطالبى را ارائه دادند، اما ادامه جنگ‏هاى صلیبى مانع از اطلاع رسانى مستمر مى‏شد.
بدین ترتیب، مسیحیان سده دوازدهم میلادى بینش کافى از اسلام نداشتند. با فتح جزیره «ایبرى» به دست صلیبیان و تماس نزدیک مسیحیان با مسلمانان، رهبران مسیحى به کسب اطلاعات دقیق‏تر از مسلمانان پرداختند. در این زمینه «پدر آلفونسو» کتاب گفت و شنود با اسلام را نوشت، اما قدم جدى‏تر را پیر معزز Peter the Venerable رئیس صومعه کلونى با نوشتن ردیه‏اى بر مطالب اسلام که لازم مى‏دید مسیحیان، آن مطالب را باطل بدانند، برداشت. «روبرکتونى» نیز ترجمه‏اى از قرآن تهیه کرد. هر چند توماس آکویناس و پیر معزز به دنبال تغییر دیانت مسلمانان بودند، خصوصاً آنهایى که تحت حاکمیت مسیحیان اسپانیا قرار داشتند.
رساله دولت مسلمان، محمد، قوانین و دین او نوشته گیوم طرابلسى؛ مشاجرات قلمى ریکولدوس دو سانتا کروس desantacruceRicoldus، کشیش فرقه دو سن دومینیک، در بغداد با مسلمانان؛ ترجمه قرآن به اهتمام پیردو کلونى (1156م)، کتاب توماس آکویتاس با عنوان Summa contraentiels و تلاش‏هاى کاتامان دیموند اول، بزرگترین مبلغ مسیحى قرون وسطى، تا حدودى از شبهات پیشین درباره اسلام کاست.
با گسترش اسلام در میان مسیحیان، برداشت مخدوش از اسلام بسیار کم‏رنگ شد و افرادى مانند «پیرمغزز»، برداشت جدیدى از اسلام را در دیدگاه مسیحیان ارائه کردند. ادوارد گیبون نیز فصل پنجاهم کتاب انحطاط وسقوط امپراطورى روم را به بررسى مذهب اعراب، وصف عربستان قبل از ظهور اسلام ، ظهور حضرت محمدصلى الله علیه وآله و نیز تعالیم ، خصایص و شخصیت ایشان تا وفات اختصاص داد؛ او در این کتاب مى‏نویسد: «حضرت محمدصلى الله علیه وآله به مسلمانان آموخته است که مبدع دین عیسوى را عزیز و محترم بدارند، احترامى که در فکر مرد مسلمان آمیخته به اسرار است.... » عیسویان لاتینى یکى از اصول اعتقادى خود که بارور شدن مادر با کره عیسى از نفحه روح القدس است، از قرآن کریم گرفته‏اند و این کار را «عار» ندانسته‏اند. 
میدان‏هاى جنگ، اشتیاق مسیحیان را براى گردآورى اطلاعات بیشتر و دقیق‏تر از اسلام تقویت کرد. برداشت مسلمانان و مسیحیان آن زمان از جنگ‏هاى صلیبى به کلى متفاوت از یک دیگر بود، زیرا جنگ‏هاى صلیبى نزد اکثر مسلمانان، حادثه‏اى بود که در مناطق دور دست و مرزى رخ داده است. درباره نحوه رفتار مسلمانان با صلیبیان، ادوارد گیبون، شکیب ارسلان، رنو، گوستاو لوبون و... مطالبى را در کتاب‏هاى خود ذکر کرده‏اند.

وضعیت جهان اسلام در آستانه جنگ‏هاى صلیبى‏

در آستانه جنگ‏هاى صلیبى و هم زمان با قرن پنجم هجرى، سرزمین‏هاى شام، عراق و ایران کانون اختلافات فرقه‏اى و مذهبى بود؛ اختلاف میان حنفى‏ها و شافعى‏ها، اشعرى‏ها و معتزلى‏ها و نیز شافعى‏ها و شیعیان (روافض) گسترش یافت. با افول پایگاه معتزلى‏ها در قرن پنجم هجرى، اشعرى‏ها که اطاعت از پیشواى فاجر یا عادل را واجب مى‏دانستند، قدرت گرفتند. 
از این رو، ابوالحسن ماوردى در احکام السلطانیه، اساس فقه سیاسى اهل سنت را پایه گذارى کرد و امام محمد غزالى در کتاب المستظهرى به توجیه جنگ با مخالفان اهل سنت (شیعیان و اسماعیلیان) پرداخت. در حقیقت، وى فرمان قتل اسماعیلیان و هواداران فاطمیان که متهم به همکارى با صلیبیان بودند، صادر کرد. فضاى آکنده از دشمنى میان مسلمانان، به خصوص شیعه و سنى و تعصب اندیشوران سیاسى، چون غزالى، اختلافات میان مسلمانان را به شکاف بزرگى تبدیل کرد. 
در سال 462ه هم زمان با حکومت آلب ارسلان، امپراتور روم شرقى، رومانوس دیوجانوس، به حلب حمله و محمود بن صالح مرداس‏را مغلوب کرد. این مسئله باعث توجه آلب ارسلان به حلب و روم شرقى شد. وى پس از فتح حلب در ناحیه ملازگرد، امپراتور روم شرقى را اسیر نمود، این اولین ضربه‏اى بود که دولت مسیحى بیزانس از دولتى مسلمان دریافت کرد، اما سقوط تدریجى دولت سلجوقى، زمینه ساز پیروزى صلیبیان و اشغال مناطق شام گردید. 
«تتش بن الب الرسلان» بعد از مرگ ملکشاه به سلطنت رسید و نواحى رها، حران، انطاکیه، بوزان و حلب را تحت تسلط خود در آورد. او سپس اهالى نصیبین را مقهور و نواحى دیار بکر، موصل و جزیره را فتح کرد. 
مرگ تتش به دست «برکیا رق» باعث اختلاف میان فرزندان تتش شد. از این رو، «دقاق» حکومت دمشق و «رضوان» حکومت حلب را به دست گرفتند. قلیچ ارسلان از سلاجقه روم نیز که آسیاى صغیر را در اختیار داشت، هم زمان با هجوم صلیبیان، بر سر نواحى جزیره مالت با امراى دانشمندیه‏ در کشمکش بود. 

  همه چیز درباره جنگهای صلیبی (1)

اسماعیلیان و فاطمیان در طىّ جنگ‏هاى صلیبى با مسیحیان همکارى داشتند. چنان که در سال 523ه رؤساى فرقه اسماعیلیه دمشق با صلیبى‏ها مکاتبه کردند و براى اشغال دمشق، به آنها قول همکارى دادند. مکاتبه‏ها میان فاطمیان و دولت روم شرقى باعث شد تا مورخانى، چون ابن اثیر، علت اصلى حمله صلیبى‏ها به حوزه جهان اسلام را «ترس فاطمیان از حضور سلاجقه در مصر» بدانند. 
با تقسیم شدن اسماعیلیان به دو فرقه مستعلوى و نزارى، مستعلى با کمک وزیرش، افضل بن بدرجمالى، قدرت را به دست گرفت، اما در حقیقت قدرت اصلى در اختیار افضل بود و خلیفه فاطمى، هم‏چون مهره‏اى بى اثر، عمل مى‏کرد. در این هنگام، جنگ‏هاى صلیبى آغاز شد. زوار ارمنى بیت المقدس اقدام به برقرارى راه ارتباطى شرق و غرب نمودند و به تدریج بر شمار زائران مسیحى فلسطین و بیت المقدس افزوده شد. عواملى، چون سقوط خلافت فاطمیان به دست صلاح الدین ایوبى، خواندن خطبه بنام خلیفه عباسى، سقوط دولت اموى اندلس و ضمیمه شدن خاک اسپانیا به قلمرو شارلمانى (فرانسه)، سبب شد تا مردم جنوب فرانسه که با اسپانیایى‏ها ریشه مشترک داشتند، به کمک فرانسویان بشتابند و در هر نقطه از اندلس، دول غرب یا بربر قدرت یافتند. با اشغال «طلیطله» به دست آلفونس ششم، پادشاه کاستیل، به تدریج مسیحیان بر سراسر اندلس چیره شدند و تونس از حوزه خلافت فاطمیان جدا شد. در طرابلس قبیله «زناته» از قبایل بربر شمال آفریقا، جنبش استقلال طلبانه ایجاد کردند. جمهورى‏هاى ژنوا و پیزا به شهرهاى مهدیه و زوبله تجاوز کردند و سرانجام جزیره سیسیل به دست «نورماندى‏ها» افتاد و از نقشه جهان اسلام محو شد. در حالى که امراى قرطبه دائماً با خلفاى بغداد در کشمکش بودند، خلفاى عباسى با آن که شاهد جنگ و ستیز فرانسویان با مسلمانان اسپانیا بودند، با پادشاهان فرانسه پیوند دوستى و مودت برقرار کردند. 
چنان که پین، شاه فرانسه سعى مى‏کرد مسلمانان را به جان یک‏دیگر انداخته و از این موضوع به نفع خود استفاده کند، منصور، خلیفه عباسى کشتى حامل جنگ‏جویان را از سواحل آفریقا، براى نبرد با عبدالرحمن اموى به اسپانیا فرستاد و هارون الرشید با شارلمانى، امپراطور فرانسه، روابط دوستانه برقرار نمود، ایجاد تسهیلات جهت زیارت مسیحیان بیت المقدس، از جمله درخواست‏هاى شارلمانى از هارون الرشید بود. 
در قرن پنجم هجرى، بغداد دست‏خوش درگیرى‏هاى مذهبى و شورش‏هاى مختلف گردید. دخالت خلیفه المقتدى در امور سیاسى سبب شد تا وى به دستور ملکشاه سلجوقى، بغداد را ترک کند، اما با مرگ ملکشاه، خلیفه قدرت سابق خود را باز یافت. شورش ارسلان بساسیرى و فتح بغداد، تبعید و زندانى شدن خلیفه القائم را به دنبال داشت. بى‏توجهى خلیفه و سلطان سلجوقى به امورى، مانند [اهمیت‏] فتح بیت المقدس در نزد صلیبیان، تقاضاى امپراطور بیزانس براى جنگ مشترک علیه صلیبیان و اشغال آسیاى صغیر به دست صلیبیان، باعث از دست رفتن بیت المقدس شد.

<** ادامه مطلب... **>



[ جمعه 91/4/9 ] [ 9:47 عصر ] [ جلال ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه