سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همه چیز درباره جنگهای صلیبی (5)

 


همه چیز درباره جنگهای صلیبی (3)

جنگ صلیبی‌ دوم

جنگ ‌دوم‌. در 540/ 1145 هوگ‌، اسقف ‌جبله‌، به ‌نمایندگی ‌از سران‌ صلیبی ‌شرق‌، به ‌قصد دریافت ‌کمک‌ به ‌حضور پاپ ‌ائوگنیوس‌ سوم‌ در ویتربو رسید. پاپ ‌نیز از فرمانروایان ‌اروپا و مردم ‌خواست‌ به ‌یاری ‌مسیحیان ‌شرق‌ بروند.
لوئی ‌هفتم‌ ، پادشاه ‌فرانسه‌، در رجب‌540/ دسامبر 1145 دعوت‌ پاپ ‌را پذیرفت ‌و برای ‌آماده ‌کردن‌ اشراف‌ و حاکمان ‌شهرهای‌ فرانسه‌، همگان‌ را گرد آورد و با سخنرانی‌ سن‌برنار، اسقف ‌اعظم‌ کلروو، بسیاری‌از شاهزادگان‌و مردم‌ برای‌ رفتن ‌به ‌جنگ ‌آماده ‌شدند 
سن‌برنار سپس ‌به ‌آلمان ‌رفت‌ و کونراد سوم‌، امپراتور آن‌ کشور، را به ‌شرکت ‌در دومین ‌حمله ‌صلیبی ‌متقاعد ساخت‌. پادشاه‌ فرانسه‌ و پاپ ‌تمایلی ‌به ‌شرکت‌ کونراد در این ‌حمله نداشتند ، چون ‌می‌خواستند این‌ جنگ‌ فرانسوی صرف‌ باشد .

کونراد در ذیحجه‌541/ مه‌1146، با سپاهی ‌انبوه‌، به ‌سوی ‌شرق ‌حرکت ‌کرد و حدود پنج‌ ماه ‌بعد به ‌نیقیه ‌رسید . سپاه ‌فرانسویان‌، به ‌فرماندهی ‌لوئی ‌هفتم‌، نیز در همین‌ زمان‌ وارد قسطنطنیه ‌شد.
در 542/ 1147، سپاه ‌کونراد به ‌سوی‌ متصرفات‌ مسلمانان ‌به ‌راه ‌افتاد، اما ده ‌روز بعد، در کنار دُرولیه‌، با حمله ‌لشکریان ‌سلجوقی ‌رو به ‌رو شد و در نبردی‌ هولناک ‌بیشتر سربازان ‌آلمانی ‌کشته‌ شدند و کونراد با تعداد اندکی‌ به ‌نیقیه ‌گریخت‌.
لوئی ‌هفتم ‌اندکی ‌بعد به ‌نیقیه ‌رسید و از شکست‌ کونراد آگاه‌ شد. دو امپراتور بر آن‌شدند از طریق ‌ساحل‌ به‌ سمت‌ جنوب ‌بروند. با بیماری‌ کونراد و بازگشت‌ او به ‌قسطنطنیه‌، لوئی ‌هفتم ‌فرماندهی ‌سپاه ‌را به ‌عهده ‌گرفت‌ و به ‌راه‌ خود ادامه ‌داد. در طول‌ مسیر نبردهای ‌پراکنده‌ای ‌میان ‌صلیبیان ‌و ترکان ‌سلجوقی‌ روی‌ داد که ‌گاه ‌به ‌شکست ‌یا پیروزی‌ یکی‌ از طرفین‌ می‌انجامید. سرانجام‌ لوئی‌ هفتم‌، که‌ تاب‌ مقاومت ‌در برابر حملات‌ سپاهیان ‌سلجوقی ‌را نداشت‌، در انطاکیه‌ به‌ کشتی‌ نشست‌ و به‌ فلسطین‌ رفت‌.
در 543/1148، پادشاهان‌ فرانسه‌ و آلمان‌ و بیت‌المقدّس‌ و نیز برخی‌از سران‌صلیبی‌شرق‌، در عکا گرد آمدند و تصمیم ‌گرفتند به ‌دمشق‌ حمله‌ کنند. سپاه‌ متحد صلیبی‌، یک ‌ماه‌ بعد دمشق‌ را محاصره‌ کرد. معین‌الدین ‌اُنَر، از سران ‌مملوک‌، پس‌ از چند درگیری‌ با صلیبیان‌، از امیران‌ اطراف‌ دمشق‌ و نورالدین‌ زنگی (پسر زنگی امیر مذکور موصل)‌ یاری ‌خواست‌. با رسیدن‌ نیروهای‌ کمکی‌ زنگیان و بروز اختلاف ‌میان ‌سران‌ سپاه ‌صلیبی‌، صلیبیان ‌عقب‌نشینی‌ کردند و به‌ این ‌ترتیب ‌دومین ‌حمله‌ ایشان‌ ناکام‌ ماند 
سلطان‌ مسعود سلجوقی‌، با استفاده ‌از اوضاع ‌آشفته‌ صلیبیان‌، در 543/ 1148 به ‌مرعش‌ حمله ‌برد و از سوی‌ دیگر نورالدین ‌زنگی‌ را نیز روانه ‌انطاکیه‌ کرد تا صلیبیان ‌نتوانند به ‌مرعش‌ کمک ‌کنند. نورالدین ‌قلعه‌هایی ‌در شمال ‌شرق‌ انطاکیه ‌را گرفت ‌اما گرفتار حمله‌ ناگهانی‌ رمون ‌دو پواتیه‌ (فرمانروای‌ انطاکیه‌) و علی‌بن ‌وفا (از سران‌ کُرد اسماعیلی‌) شد و شکست ‌خورد. اندکی ‌بعد، بار دیگر به ‌انطاکیه ‌تاخت‌ و سپاه ‌رمون ‌را درهم‌ شکست‌.
نبرد اِنب‌. نورالدین ‌در 20 ربیع‌الاول 544/ 28 ژوئیه 1149 برای ‌تصرف‌ قلعه ‌اِنب ‌حرکت‌ کرد و در نبردی‌ که ‌در جلگه‌ میان ‌اِنب ‌و مرداب ‌غاب ‌روی ‌داد، فرمانروای‌ انطاکیه ‌و حاکم ‌مرعش‌ و بسیاری ‌از شهسواران‌ مشهور کشته ‌شدند. وی ‌سپس‌ به‌ سوی ‌انطاکیه ‌رفت‌ و شهر را محاصره‌ کرد که ‌سرانجام ‌به ‌صلح‌ با صلیبیان‌ختم ‌شد .
در زمستان 545/1150، در پایان ‌قرارداد آتش‌بس‌ با صلیبیان‌، نورالدین ‌به ‌تل‌باشر حمله‌ای‌ ناموفق ‌کرد. وی‌، سپس‌درصدد دستگیری‌ژوسلن‌دوم‌برآمد. ژوسلن‌اسیر و به‌دستور نورالدین‌زنگی‌، کور شد. او نُه‌سال‌در زندان‌ حلب‌ماند و در 554/1149 درگذشت‌. پس‌از اسارت‌ ژوسلن‌، نورالدین ‌دژها و شهرهای‌ تحت ‌تصرف ‌وی‌، چون ‌تل‌باشر و مرعش‌، را تصرف ‌کرد.
در 548، عسقلان ‌پس‌از سالها، به‌ دست‌ بودوئن ‌سوم‌ به ‌تصرف ‌صلیبیان ‌درآمد.
در 10صفر 549/ 26 آوریل‌1154، نورالدین ‌دمشق ‌را ازمجیرالدین ‌ابق‌بن‌ محمد گرفت‌. اندکی‌بعد، در 551/ 1156، به‌حارِم‌یورش‌برد و با تصرف‌بخشی‌از شهر، با صلیبیان‌صلح‌کرد. او در 558/ 1163، به‌ متصرفات‌ صلیبیان‌ در اطراف ‌دمشق‌ حمله ‌برد، اما صلیبیان ‌او را بی‌پاسخ‌ نگذاشتند و در نتیجه‌بسیاری‌از سپاهیانش‌کشته‌شدند 
بودوئن‌ سوم‌ در 21 صفر 557/ 8 فوریه 1162 درگذشت‌ و برادرش‌، آمالریک، به ‌پادشاهی ‌بیت‌المقدّس‌ رسید. آمالریک‌ که ‌در اندیشه ‌تصرف‌ مصر بود، به ‌بهانه ‌نرسیدن ‌جزیه ‌سالانه ‌ــ که ‌صلیبیان ‌از 555/ 1160 بر دولت‌ رو به‌ اضمحلال ‌فاطمی‌ تحمیل ‌کرده ‌بودند ــ در 558/ 1163 به ‌این ‌کشور لشکر کشید و شهر بلبیس‌را محاصره‌ کرد، اما به ‌سبب ‌طغیان ‌رود نیل‌، ناچار به‌ بیت‌المقدّس ‌بازگشت
نورالدین ‌زنگی ‌نیز، که‌ از دیرباز قصد تصرف‌ مصر را داشت‌، با درخواست ‌کمک ‌ابوشجاع‌ مجیرالدین‌ شاور (آخرین‌ وزیر فاطمیان‌) لشکری ‌به ‌فرماندهی‌ شیرکوه‌بن ‌شاذی‌ به ‌مصر فرستاد. شیرکوه ‌در اواخر 559/1164، راهی ‌مصر شد و پس ‌از نبردی ‌کوتاه ‌آنجا را تصرف ‌کرد و منصب‌ وزارت‌ را به ‌شاور بازگرداند. اندکی ‌بعد شاور از شیرکوه ‌خواست‌ از مصر خارج‌شود. شیرکوه ‌نپذیرفت‌، از این ‌رو شاور از آمالریک‌ یاری‌خواست‌. آمالریک‌ نیز، برای‌جلوگیری‌از اتحاد فاطمیان‌و زنگیان‌، در ماه‌رمضان‌559 عازم‌مصر شد و در کنار رود نیل‌به‌لشکریان‌شاور پیوست‌. آنها شیرکوه‌را در بلبیس‌محاصره‌کردند
نورالدین‌ زنگی‌، برای‌ کاستن‌ فشار بر سپاهیانش‌ در بلبیس‌، در همان ‌زمان‌ به‌ حارم‌ حمله ‌برد و آنجا را گرفت‌ و چند تن ‌از امیران ‌صلیبی‌ را اسیر کرد. او همچنین‌ بانیاس‌*را به ‌تصرف ‌درآورد.
پیروزی‌ نورالدین ‌زنگی‌ در شمال‌ شام ‌سبب‌ شد آمالریک ‌برای ‌حفظ‌ سرزمینش‌ با شیرکوه ‌صلح ‌نماید؛ ازاین‌رو، مقرر شد سپاهیان‌ دو طرف ‌هم‌زمان ‌در ذیحجه‌559/ اکتبر 1164 از مصر خارج‌شوند. در 562، عاضدلدین‌اللّه (آخرین‌ خلیفه ‌فاطمی‌) از نورالدین ‌زنگی ‌یاری‌ خواست‌؛ این ‌بار، برادر زاده ‌شیرکوه‌، صلاح‌الدین ‌ایوبی‌، نیز با او راهی ‌مصر شد. شاور بار دیگر از آمالریک‌ یاری‌ خواست‌. او نیز با شتاب ‌به ‌سوی‌ مصر رفت‌. در جنگی‌ که‌ در جمادی‌الاولی‌ 562/ فوریه‌ 1167 روی‌ داد، شیرکوه‌ پیروز شد و بیشتر سپاه‌ صلیبی ‌کشته‌ و عده‌ای ‌نیز اسیر شدند. شیر کوه ‌سپس‌ وارد اسکندریه ‌شد و بخشی ‌از لشکریانش‌ را به ‌فرماندهی ‌صلاح‌الدین‌ ایوبی ‌آنجا گذاشت‌ و خود با دیگر سپاهیانش‌ راهی‌ صعید مصر شد، اما بار دیگر شاور به‌ همراه‌ صلیبیان‌ ، اسکندریه‌را محاصره‌کردند. صلاح‌الدین‌شیرکوه‌را به‌یاری‌طلبید. شیرکوه‌به‌اسکندریه‌بازگشت‌و به‌ آمالریک‌ پیشنهاد کرد هر دو سپاه‌از مصر خارج‌شوند. به‌این‌ترتیب‌، دو سپاه‌در ذیقعده‌562/ اوت‌1167 از مصر خارج‌شدند.
به ‌رغم ‌قرارداد صلح‌ بین ‌آمالریک ‌و شیرکوه‌، شاور که‌ عملاً فرمانروای‌ مصر شده‌ بود، گروهی ‌از شوالیه‌های ‌مشهور صلیبی‌ را به ‌منظور محافظت‌ از خود در مصر نگاه‌ داشت ‌و سالانه ‌صد هزار دینار نیز به ‌آنان ‌پرداخت‌.
در 563/ 1168، امپراتور روم‌شرقی ‌با آمالریک‌ (پادشاه‌ بیت‌المقدّس‌) برای ‌تصرف ‌مصر، پیمان‌بست‌. بنا به ‌این ‌پیمان‌، انطاکیه ‌به ‌روم‌شرقی‌ واگذار می‌شد و سهمی‌ از غنایم ‌مصر نیز به‌ بیزانسیها می‌رسید. این ‌پیمان ‌که‌ در قسطنطنیه‌ به ‌امضا رسید، عملی‌ نشد زیرا امپراتور در بالکان ‌درگیر بود و صلیبیان ‌نیز برای ‌اشغال ‌مصر شتاب‌داشتند ؛ از این‌رو، در محرّم‌564/ اکتبر 1168 آمالریک‌، با بهره‌جستن‌ از ناتوانی ‌حکومت ‌فاطمیان‌و همچنین‌رسیدن‌سواران‌تازه‌نفس‌صلیبی‌، روانه‌قاهره‌ شد. آنها ابتدا بلبیس‌را گرفتند و غارت‌و کشتار کردند، سپس ‌به ‌قاهره ‌حمله ‌بردند و آن‌را محاصره ‌کردند. غارت ‌و کشتار مردم‌در بلبیس‌سبب‌مقاومت‌مردم‌در قاهره‌شد. پیش‌از رسیدن‌صلیبیان‌، به‌دستور شاور، فسطاط ‌را آتش‌ زدند. با طول‌ کشیدن ‌مدت‌ محاصره‌، شاور به‌ آمالریک‌ پیشنهاد صلح‌کرد و با شرایطی‌پذیرفته‌شد.
از سوی ‌دیگر عاضدلدین‌اللّه‌، پنهانی‌، از نورالدین ‌زنگی‌ برای ‌سرکوب‌ صلیبیان‌ و نجات ‌قاهره ‌یاری‌خواست‌؛ ازاین‌رو، شیرکوه‌ به ‌همراه‌ صلاح‌الدین‌ ایوبی ‌برای ‌سومین ‌بار راهی ‌مصر شد. صلیبیان‌، که‌ از نزدیک‌ شدن‌ سپاه ‌نورالدین ‌آگاه ‌شدند، محاصره‌ قاهره‌ را رها کردند و در اول‌ربیع‌الا´خر 564/ ژانویه‌1169 به‌ شام ‌بازگشتند. شیرکوه‌ وارد قاهره ‌شد. وی ‌اندکی ‌بعد، به ‌دستور خلیفه‌، شاور را کشت ‌و خود وزیر شد.
در پی ‌ناکامی ‌صلیبیان ‌در مصر، آمالریک ‌و درباریانش ‌دریافتند که ‌بقای ‌آنان‌ در شرق‌ تنها در گرو فتح‌ مصر است‌؛ ازاین‌رو، آمالریک ‌در 564/1169 هیئتی ‌نزد پاپ‌ الکساندر سوم‌، لوئی ‌هفتم‌، فردریک‌ بارباروس‌ (امپراتور آلمان‌)، هنری ‌دوم‌ (پادشاه ‌انگلستان‌) و ویلیام ‌دوم (پادشاه ‌سیسیل‌) فرستاد و از آنان ‌یاری‌ خواست‌ این‌ تلاشها بی‌نتیجه ‌ماند.
آمالریک ‌منتظر کمک ‌شاهان ‌اروپا نماند و از دامادش‌، مانوئل‌ کومننوس‌(امپراتور بیزانس‌)، خواست ‌تا پیمان ‌سال‌ پیش‌ را تجدید کنند. مانوئل ‌پذیرفت‌ و ناوگان ‌دریایی‌ خود را برای‌ فتح ‌مصر فرستاد. سپاه ‌صلیبی ‌در محرّم‌565/ سپتامبر 1169 از شهر عسقلان‌ حرکت‌ کرد تا به ‌کمک ‌ناوگان ‌دریایی ‌بیزانس ‌به ‌مصر حمله‌ کند. آنان ‌دمیاط‌را محاصره‌ کردند، اما مقاومت ‌مردم ‌و رسیدن‌ نیروی‌ کمکی‌ از شام ‌و اختلاف‌نظر میان‌ سران‌صلیبی‌، سبب ‌شکست‌ صلیبیان‌ شد .
عاضدلدین‌اللّه ‌در 10 محرّم 567 درگذشت‌ و صلاح‌الدین‌ ایوبی‌، که ‌پس ‌از مرگ ‌شیرکوه‌ جانشین ‌او شده ‌بود، خطبه ‌را به ‌نام ‌المستضی‌ بامراللّه‌ خواند و بدین ‌ترتیب‌ مصر به‌ قلمرو خلافت ‌عباسیان ‌پیوست.
صلاح‌الدین‌ ایوبی ‌پس‌ از سرکوب ‌مخالفانش‌ در مصر و مرگ‌ نورالدین ‌زنگی ‌در 569 و شکست‌ ویلیام‌ دوم‌ در نبرد اسکندریه‌، قدرت‌ و نفوذ بیشتری‌ یافت.او، به ‌درخواست ‌امرای‌ دمشق‌، در ربیع‌الاول‌570/ سپتامبر 1174 به ‌دمشق ‌رفت‌ و سپس‌حمص ‌و حماه ‌را تصرف‌ و حلب‌ را نیز محاصره‌ کرد، اما با حمله ‌رمون‌ سوم‌، امیر طرابلس‌، به‌ مناطق ‌زیر نفوذ صلاح‌الدین‌، از جمله ‌حمص‌، ناگزیر از محاصره ‌حلب ‌دست ‌کشید. در همان‌ اوان‌، آمالریک ‌نیز درگذشت‌(ذیحجه‌569/ 11 ژوئیه‌1174). از این‌ پس‌ تا 574/ 1178 نبردهایی‌ بین‌ صلاح‌الدین‌ ایوبی و صلیبیان ‌روی ‌داد که‌ بیشتر به ‌پیروزی ‌صلاح‌الدین‌ انجامید (در نبرد تلّ جزر صلاح‌الدین ‌شکست‌ خورد). سرانجام‌، بودوئن ‌چهارم (فرزند و جانشین ‌آمالریک‌) و رمون ‌سوم‌، هریک‌ به‌ صلاح‌الدین‌ پیشنهاد صلح‌ دادند. به ‌موجب ‌پیمانی‌که‌در 575/ 1180 میان‌نمایندگان‌صلاح‌الدین‌و بودوئن‌و سپس‌رمون‌منعقد شد، مدت‌ دو سال‌ صلح‌ برقرار شد. با حمله ‌نافرجام‌ رنو دوشاتیون‌ حاکم‌ منطقه‌ ماوراء اردن ‌به ‌کاروان ‌حاجیانِ خانه ‌خدا و قصد او برای‌ حمله ‌به‌ مدینه ‌و تن ‌ندادن ‌حکومت ‌اورشلیم ‌به ‌پرداخت‌ غرامت‌، این‌ پیمان‌عملاً لغو شد. از محرّم‌578 تا 583/ 1182ـ 1187 میان ‌ایوبیان‌و صلیبیان‌ به ‌صورت‌ متناوب‌ جنگ ‌بود. صلیبیان‌، حتی‌ به‌ غارت‌ و کشتار مسلمانان ‌در سواحل‌ حجاز دست‌ یازیدند. سرانجام ‌در 17 ربیع‌الا´خر 583/ ژوئن‌1187، صلاح ‌الدین ‌ایوبی ‌با سپاهی ‌دوازده‌هزار نفر حرکت‌ کرد؛ نخست‌ طبریه ‌را گرفت ‌و وقتی‌ شنید صلیبیان ‌به ‌سویش‌ می‌آیند لشکریانش‌ را به ‌روستای‌ حِطین ‌منتقل ‌کرد.
در 24 ربیع‌الا´خر 583/ 3 ژوئیه‌1187، جنگ‌ مشهور حطین‌ درگرفت‌ و به ‌پیروزی‌ صلاح‌الدین‌ ایوبی ‌انجامید. در این ‌جنگ‌، پادشاه ‌بیت‌المقدّس ‌و تعدادی ‌از امیران ‌و حاکمان ‌صلیبی‌، از جمله ‌رنو دوشاتیون‌، به ‌اسارت ‌در آمدند. رنو دوشاتیون‌، به ‌سبب ‌حمله‌ به‌ زائران‌ بیت‌اللّه ‌الحرام ‌گردن‌ زده‌ شد و بقیه‌ در قلعه‌ دمشق‌ محبوس ‌شدند.
پس‌از نبرد حطین‌، صلاح‌الدین بسیاری ‌ازشهرها را از صلیبیان ‌بازپس‌گرفت‌. و در رجب ‌همان ‌سال ‌به ‌سوی‌بیت‌المقدّس‌رفت‌و آنجا را محاصره‌کرد. آنها پس‌از دوازده‌روز، با گرفتن‌ امان‌ نامه ‌تسلیم ‌شدند. در 584/1188، صلاح‌الدین‌ بسیاری ‌از بخشهای ‌شام‌ را گرفت‌ و با حاکم ‌انطاکیه ‌نیز صلح ‌کرد.

نتیجه جنگ دوم صلیبى

این جنگ نه تنها هیچ گونه فتحى براى صلیبیون دربر نداشت بلکه با سرخوردگى آنها پایان یافت. نورالدین حاکم حلب بعدها هم موفق شد دمشق را تصرف کند و سوریه اسلامى را هم مرز با سوریه فرنگى ایجاد کرد. از جمله معروف ترین سرداران نورالدین مى توان از سردارى کرد نام برد که بعدها تبدیل به کابوسى براى صلیبیون شد. او صلاح الدین ایوبى نام داشت. در سال 1171 میلادى صلاح الدین به همراه عموى خود شیرکوه به مصر حمله کرده و آنجا را تصرف مى کند و بعد از مدتى خلیفه فاطمى مصر را عزل کرده و خود سلطان مصر مى شود به گونه اى که حتى تهدیدى براى نورالدین امیر حلب مى شود. با مرگ نورالدین و جانشینى فرزند خردسال او و همچنین مرگ امورى پادشاه اورشلیم فرصت بسیار خوبى نصیب صلاح الدین مى شود. وى پس از فتح بى دردسر دمشق پادشاهى یکپارچه اى براى مسلمانان تشکیل مى دهد و سپس در جنگ طبریه شکست تلخى به صلیبیون وارد کرده و به سال 1187 اورشلیم را محاصره مى کند. صلاح الدین برخلاف صلیبیون که در فتح اورشلیم کشتار فجیعى به راه انداختند با جوانمردى و مهربانى تحسین برانگیزى با صلیبیون رفتار مى کند که حتى این رفتار مورد تحسین اروپاییان قرار مى گیرد. سقوط اورشلیم به دست صلاح الدین ایوبى دلیلى شد براى جنگ سوم.
<** ادامه مطلب... **>

 



[ جمعه 91/4/9 ] [ 9:54 عصر ] [ جلال ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه