جنگ صلیبی سوم
پس از استقرار صلاحالدین، صلیبیان صور کونراد مونفرا را، که به این شهر پناهنده شده بود، به ریاست برگزیدند. او که میدانست بقای صلیبیان در شام و شرق در گرو حمله به متصرفات مسلمانان است، در اواسط 583/ 1187 یوشیا، اسقف شهر صور، را به همراه تصاویری موهن از حضرت مسیح علیهالسلام نزد پاپ گرگوریوسهشتم و پادشاهاناروپا فرستاد و از آنانیاریخواست.
با درگذشت گرگوریوس، جانشین او، کلمنس سوم ، امپراتور آلمان فردریک بارباروس، امپراتور فرانسه فیلیپ و پادشاه انگلستان هنری دوم را به شرکت در این حمله برانگیخت. پس از مرگ هنری دوم در رجب584 و جانشینی ریچارد اول معروف به ریچارد (در منابععربی، انکتار) شیردل، جنگهای انگلستان با فرانسه پایان یافت و قرار شد پادشاهان دو کشور در تابستان 586/1190 راهی سیسیل شوند و به سوی مشرق زمین بروند. بارباروسنیز در ربیعالا´خر 585/ مه 1189با سپاهی عظیم به سوی قسطنطنیه حرکت کرد.
نگرانی امپراتور روم شرقی، اسحاق دوم ملقب به آنگلوس، از این لشکرکشی سبب شد تا با صلاحالدین پیمانی برای مقابله با سپاه آلمان منعقد کند. براساس این پیمان، که خشم اروپای غربی را بر ضد امپراتور برانگیخت، مقرر شد وی مانع عبور سپاهیان آلمان شود و در مقابل ، صلاحالدین نیز تعهد کرد اماکن مقدّس صلیبیان را زیر نظر ارتدوکسها قرار دهد.
از سوی دیگر، قلیچ ارسلان دوم بر آن شد با بارباروس پیمانی بر ضد صلاحالدین و امپراتور ببندد، که براساس آن امنیت سپاه آلمان را در درون قلمروش تأمین کند اما پسرش، قطبالدین ملکشاه دوم، مخالفت کرد و به جنگ آلمانها رفت و شکست خورد و سپاه آلمان وارد قونیه شد. آنگاه بارباروس با قلیچ ارسلان موافقت نامهای امضا کرد و از قلمرو سلجوقیان روم به سوی شام حرکت کرد. در اینهنگام، امپراتور آلمان درگذشت و فرماندهی سپاه به پسرش واگذار شد، اما با شیوع بیماریهای گوناگون و ضعف فرمانده در اداره امور، بسیاری از سپاهیان مردند یا به آلمان بازگشتند و تنها بخشی از آن سپاه عظیم باقی ماند.
همزمان با نزدیک شدن سپاه آلمان به شام، در رجب 585/ اوت1189، صلیبیان از صور به سوی عکا حرکتکردند. صلاحالدین بر آنبود در بینراهبا آنانبجنگد ولیبا مخالفتبرخیاز فرماندهانش، ناگزیر تا عکا آنانرا تعقیبکرد و یکروز پساز ورود ایشانبهعکا رسید و شهر را محاصرهکرد و پس از یک ماه نبردهای پراکنده، جنگ سختی میان صلیبیان و مسلمانان درگرفت که در آن سپاه صلاحالدین پیروز شد و بسیاریاز صلیبیان کشته شدند.
از طرفدیگر، هنگامی که سپاه آلمان به سوی عکا میآمد مسلمانان چند بار به آنان حمله کرده بودند. در اول ماه رمضان 585/ 13 اکتبر 1189 صلاحالدین ایوبی خبر رسیدن سپاه آلمان را دریافت کرد و بهاءالدین شداد، قاضی و مورخ خود، را نزد خلیفه عباسی و دیگر امیران سرزمینهای اسلامی فرستاد و آنان را به جهاد با صلیبیان دعوت کرد، که ایشان نیز آن را پذیرفتند.
حرکت شاهان اروپا به سویعکا. فیلیپ و ریچاردِ شیردل، پس از عزیمت، در مسینا بر سر تقسیم سرزمینهای متصرفی به توافق رسیدند و آنگاه مسینا را به قصد شام ترک کردند. فیلیپ و سپاهیانش به عکا رفتند و ریچارد، به توصیه صلیبیان مشرق زمین، نخست جزیره قبرس را تصرف کرد و سپس به عکا رفت. با ورود ریچارد به عکا محاصره مسلمانان داخل قلعه عکا شدیدتر شد تا اینکه سرانجام سیفالدین هَکّاری، معروف به مَشطوب، فرمانده دژ عکا، در مقابل شرایطی پیشنهاد تسلیم شدن را پذیرفت و قلعه دژ عکا را، پساز حدود دو سال مقاومت، به صلیبیان تسلیم کرد.
صلیبیان پس از تصرف عکا به عهد خود وفا نکردند و چندی بعد با وجود امان نامهای که داده بودند، هزاران تن از مسلمانان شهر را کشتند. ابنعبری علت این کشتار را اختلاف میان مسلمانان و صلیبیان بر سر نحوه مبادله اسرا و اموال دانسته است اما مورخان مسلمان بر آناند که نیرنگ صلیبیان، موجب بروز اختلاف شد.
صلیبیان از طریق جاده ساحلی و با کشتیهای جنگی به شهر یافا و سپس به قیصریه رفتند. مسلمانان در طول این مسیر آنان را تعقیب کردند و بسیاری از آنان را به قتل رساندند. پس از فتح قیصریه ، صلیبیان به ارسوف رفتند و در شعبان587/ سپتامبر 1191 این شهر را نیز فتح کردند. شکستهای متوالی، صلاحالدین را به اجرای ترفند تخریب شهرها واداشت تا صلیبیان به آنها چشم طمعی نداشتهباشند، چنانکهپساز نبرد ارسوفدستور داد عسقلانو رَمْلَه را ویرانکنند و آنگاه به قدس رفتو از استحکاماتآنبازدید کرد و بهاردوگاهشدر رملهبازگشت.
در 8 شوال587/ 29 اکتبر 1191، ریچارد به قصد فتح قدساز یافا حرکتکرد و پساز نبرد با پیشقراولان سپاه صلاحالدین در پازور، راهی رمله شد و در آنجا اردو زد ، اما وقتی دریافت که صلاحالدین استحکامات قدس را تقویت کرده و نیروهای کمکی نیز به قدس آمده است مطمئنشد کهنمیتواند این شهر را، مادامی که صلاحالدین زنده است، فتح کند و به یافا بازگشت. ازاینرو ریچارد، و نیز کونراد حاکم صور، جداگانه فرستادگانی نزد صلاحالدین گسیل داشتند و تقاضای صلح کردند، اما صلاح الدین نپذیرفت. اندکی بعد، کونراد در 13 ربیعالا´خر 588/ 28 آوریل1192، به تحریک ریچارد شیردل، به دست دو تناز باطنیان اسماعیلی کشته شد و در همان زمان اوضاع سیاسی انگلستان رو به وخامت نهاد و سرانجام، در 21 شعبان 588/ اول سپتامبر 1192 میان صلیبیان و مسلمانان قرارداد صلحی برای سه سال و سه ماه منعقد گردید و بدین ترتیب سومین جنگ صلیبی به پایان رسید.
پساز امضای پیمان صلح، سران صلیبی به زیارت قدس رفتند و به اروپا بازگشتند و فقط کنت هنری(خواهرزادهریچارد و جانشینکونراد) بهعنوانپادشاهبیتالمقدّسماند. صلاحالدیننیز ماهرمضانرا در قدسگذراند، آنگاهبهدمشقرفتو پساز چهار ماهاقامتدر آنجا، بیمار شد و در 27 صفر 589/ 3 مارس1193 درگذشت.
در 593/1197 هنری درگذشت و فرمانروایی عکا به پادشاه قبرس واگذار شد. مسلمانان، با استفاده از بحرانهای داخلی صلیبیان و نیز با توجه به اتمام مدت صلح، یافا را تصرف کردند. صلیبیان نیز یک ماه بعد، به تلافی، بیروت را، بدون جنگ در اختیار گرفتند . آنگاهدر نیمهمحرّم594/ اواخر نوامبر 1197 از صور راهی قلعه تبنین شدند و آنجا را محاصره کردند ولی مقاومت مدافعان و رسیدن نیروهای کمکی مصری و نیز وصول خبر درگذشت هنری ششم، امپراتور آلمان که به بازگشت آلمانها انجامید، مانع تصرف قلعه شد. در شعبان594/ ژوئیه 1198 پادشاه عکا با ملک عادل ایوبی، بر اساس شرایط صلح صلاحالدین با ریچارد شیردل، قرارداد صلحی برای پنج سال و هشت ماه منعقد کرد.
نتیجه جنگ سوم صلیبى
پیمان صلح بین ایوبى و صلیبیون بسته شد و در آن حق تجارت در بندر هاى تحت اشغال صلیبیون براى مسلمانان آزاد شد و در مقابل زیارت مسیح(ع) نیز براى صلیبیون در اورشلیم آزاد شد. اما این پایان کار نبود. پاپ اینوسان سوم که قدرت زیادى داشت (1199 م) درصدد تصرف مصر و معاوضه آن با اورشلیم برآمد. پس دستور جنگ صلیبى دیگرى از طرف پاپ صادر شد که به جنگ صلیبى چهارم انجامید.جنگ چهارم
پاپ اینوکنتیوس سوم به قصد پسگرفتن قدس و تقویت سلطه و نفوذ خود، تصمیمی گرفت چهارمین حمله صلیبی را به راه اندازد. بدین منظور کشیش فولک دونویی را مأمور تبلیغِ چنین حملهای کرد و او توانست موافقت تعدادی از امیران اروپا را جلب کند. این امرا تصمیم گرفتند که در ونیز گرد همآیند و از آنجا راهی مشرق زمین شوند؛ ازاینرو، با حاکم ونیز، دوک انریکو داندلو توافق کردند که وی در ازای دریافت000 ، 85 سکه نقره و نیز نیمی از سرزمینهای فتح شده، پنجاهکشتیدر اختیارشانبگذارد. پساز امضایاینتوافقنامهدر رمضان 597/ ژوئن1201، از تمامصلیبیانخواستهشد در ونیز گرد آیند تا از آنجا راهیمصر و سپسشامگردند. ونیزیها کهبا دولت و بازرگانان مصر قراردادهای تجاری داشتند، از شرکت در این حمله خودداری کردند. صلیبیان نتوانستند مبلغ مورد توافق را به ونیز بپردازند، ازاینرو به پیشنهاد حاکمونیز، شهر زارا در ولایت دالماسی را که مجارها در 582/ 1186 از چنگ ونیزیها خارج کرده بودند، به رغم مخالفت شدید پاپ، در ربیعالاول 599/ نوامبر 1202، برای حاکم تصرف کردند. پاپ تصمیم گرفت تمام شرکت کنندگان در این حمله را تکفیر کند اما وقتی پیبرد صلیبیان اروپای غربی تحت فشار ونیزیها دست به این کار زدهاند به تکفیر ونیزیها بسنده کرد. صلیبیان تا رسیدن بهار چند ماه در این شهر ماندند. این اقامت با تحولات تعیین کنندهای همراه بود و مسیر حمله صلیبی را تغییر داد. قضیه آنبود که در 591 / 1195اسحاق دوم با دسیسه برادرش (آلکسیوس سوم) از امپراتوری روم شرقی خلع شد و پسر خردسالش، آلکسیوس، نیز زندانی گردید. در 597/1201 آلکسیوس از زندان گریخت و نزد پادشاه آلمان، که همسر خواهرش بود، رفت و از وی برای بازپسگیری تاج و تختش کمک خواست.در اواسط 599/ اوایل 1203، فرستاده امپراتور آلمان نزد فرمانده صلیبیان مقیم شهر زارا رفت و پیشنهاد کرد چنانچه صلیبیان در بازپسگیری تاج و تخت لکسیوس کمک کنند، او علاوه بر تأمین تمام هزینههای این حمله و اعزام دههزار سپاهی برای مشارکت در حمله به شرق، کلیسای امپراتوری رومشرقی را نیز تابع کلیسای کاتولیک رم خواهد کرد. این پیشنهاد، صلیبیان را به دو دسته موافق و مخالف تقسیم کرد، اما سرانجام، با غلبه نظر اکثریت، قرار شد آنها نخست به قسطنطنیه بروند و پس از بازگرداندن آلکسیوس به اریکه قدرت، راهی شام شوند.
با رسیدن صلیبیان به پشت دروازههای قسطنطنیه، در ذیقعده 599/ ژوئیه 1203 ، آلکسیوس سوم گریخت و اسحاق دوم و آلکسیوس چهارم، مشترکاً، به پادشاهی رسیدند. اشراف قسطنطنیه که ابتدا آلکسیوس چهارم را یاری کرده بودند، پس از مطّلعشدن از وعدههای وی به صلیبیان، سر به مخالفت و شورش برداشتند و این مخالفت، با حمایت مقامات کلیسا که به هیچ وجه حاضر به تمکین در برابر کلیسای کاتولیک رم نبودند، همراهشد. صلیبیان، وقتیپیبردند که آلکسیوس قادر به انجام دادن تعهداتش نیست، تصمیم به خلع او گرفتند. به روایتی، شورشیان قسطنطنیه شاه جوان و پدرش را به قتل رساندند، اما به روایتی دیگر صلیبیان شاه و پدر نابینایش را زندانی کرده و سپس کشتند. حمله اصلی به قسطنطنیه، در 3 شعبان600/ 6 آوریل1204 صورت گرفت. صلیبیان، پس از نبردی سخت شهر را تصرف کردند و در 16 مه/ 14 ماه رمضان بودوئن، کنتِ فلاندر، را به عنوان نخستین امپراتور امپراتوری لاتینی قسطنطنیه برگزیدند. بدین ترتیب، حمله چهارم صلیبی با تصرف قسطنطنیه و تشکیل امپراتوری لاتینی قسطنطنیه پایان یافت. اما حاکم مسیحی عکا و قبرس، که از ماجرا بیخبر و در انتظار صلیبیان بود، اقدام به اجرای یک رزمایش دریایی در سواحل مصر و رود نیل کرد و چون از سرنوشت حمله چهارم صلیبی آگاه و از آمدن صلیبیان به شرق ناامید شد، بیدرنگ در پی تمدید صلح با ملک عادل ایوبی برآمد. در ربیع الاول607، به پیشنهاد ملک عادل قرارداد مذکور برای شش سال دیگر، تمدید شد.
حمله صلیبی کودکان
حمله صلیبی کودکان (609/ 1212). این حمله در اصل نظامی نبود و هیچ یک از کودکان شرکتکننده در آننیز به قدس نرسیدند، اما چون این حمله همان اهداف جنگهای صلیبی را داشت، آن را جزو جنگهای صلیبی برشمردهاند.نخستین بار، یک کودک دوازده ساله فرانسوی به نام استفن مدعی شد که خواب دیده است حضرت مسیح علیهالسلام از او خواسته دست به حمله بزند. استفن حدود سی هزار کودک را دور خود جمعکرد و در اواخر محرّم609/ اواخر ژوئن1212 به سوی جنوب حرکت کردند. او ادعا کرده بود که دریا شکافته خواهد شد و چون این اتفاق رخ نداد بسیاری از اطرافش پراکنده شدند و فقط وفادارانش ماندند. سرنوشت این وفاداران چندان روشن نیست ولی گفته شده است که چند تاجر ونیزی آنها را به شام یا تونس و مصر بردند و همه را به بردگی فروختند
گروه دوم کودکان صلیبی، حدود بیست، و به روایتی سیهزار، آلمانی بودند که به سرپرستی نوجوانی به نام نیکولاوس اهل کولونی عازم شرق شدند. بیشتر افراد این گروه نیز پس از تحمل سختیهای بسیار بازگشتند و از باقی ماندگان نیز برخی در جنووا اقامت گزیدند و از گروه دیگر، که به قصد زیارت سرزمین موعود سوار کشتی شدند، خبری در دست نیست.
<** ادامه مطلب... **>
[ جمعه 91/4/9 ] [ 9:58 عصر ] [ جلال ]