نتیجه جنگ هفتم
در اثر اختلاف بین جانشینان صلاح الدین که نواده هاى برادر او بودند، صلیبیون توانستند در سال 1240 تمامى سرزمین هاى پادشاهى اورشلیم را از مصرى ها و دمشقى ها که با یکدیگر اختلاف داشتند باز پس گیرند.
جنگ صلیبی هشتم
در پی سقوط انطاکیه و دیگر شهرهای شام به دست ممالیک و آمدن رئیس اسقفهای شهر صور نزد پاپ کلمنس چهارم، به منظور درخواست کمک از وی برای حفظ آخرین بقایای قلمرو صلیبیان در شام، لوئینهم که همچنان پس از گذشت چهاردهسال از بازگشتش به فرانسه به دلیل شکست و اسارت خفت بارش در مصر، به فکر انتقام از مسلمانان و به ویژه مصریانبود، بر آنشد تا یک حمله جدید صلیبی به مشرق زمین تدارک ببیند. ویاز پاپ خواست تا شاهان و امیران اروپا را به شرکت در یک حمله جدید صلیبی فراخواند. در پی فراخوان پاپ بسیاری از فرمانروایان اروپا در کاخ لوئی جمع شدند و لوئی نهم پس از سخنرانی پاپ، ضمن تشریح اوضاع صلیبیان، اعلام کرد که او عازم مشرق زمین است و از آنها خواست وی را همراهی کنند، اما برخلاف لوئی که شور و اشتیاق بسیاری برای تدارک و شرکت در این جنگ داشت بیشتر پادشاهان و فرمانروایان اروپایی حاضر در اجلاس کوچکترین تمایلی به حضور یا مشارکت در این حمله از خود نشان ندادند. پس از این اجلاس، لوئی که از کمک دیگران ناامید شده بود، بر آنشد تا به تنهایی و با بهرهگیری از تسهیلات و حمایت کلیسا و پاپ دست به حمله بزند. ازاینرو، پس از تعیین پنج تن از نزدیکترین یارانش به عنوان شورای سلطنتی، خود آماده حرکت به سوی شرق شد.
لوئی نهم با اعضای خانوادهاش، در 668/ 1270 پاریس را به قصد بندر اِگ ـ مورت واقع در جنوب فرانسه، که محل تجمع نیروها بود، ترک کرد. پس از سه ماه انتظار در اگ ـ مورت و تجمع کامل نیروها که تعدادشان بین30 تا 000 ، 40 تن ذکر شده است، صلیبیان بندر اگـ مورت را به سوی جزیره ساردنی ترک کردند.
در ابتدا قرار بود لشکریان مستقیماً راهی سرزمین قدس در شام شوند ولی به دلایلی مسیر حمله تغییر کرد و سپاه صلیبی راهی تونس(افریقیه قدیم) گردید. برخی دلیل اینتغییر مسیر را دعوتهای مکرر دومین فرمانروای حفصی تونس، ابوعبداللّه محمد المستنصر باللّه، از لوئینهم و تمایل مستنصر به گرویدن به کیش مسیحیت دانستهاند، که این ادعا با توجه به عملکرد بعدی فرمانروای تونس درست به نظر نمیرسد. ظاهراً انگیزه واقعی لوئی از تغییر مسیر حمله، استفاده از موقعیت سوقالجیشی و ممتاز تونس به منظور محاصره زمینی و دریایی مصر و درهمکوبیدنِ قدرت عظیم این کشور بوده است که در این مورد تلاش شارل، کنت آنژو، که لوئی را به ثروتهای عظیم تونس تطمیع کرد مؤثر بوده است. دلایل ضعیف دیگری نیز ذکر شدهاست، از جمله شکایت برخی از بازرگانان مسیحی از المستنصر به سبب مسائل مالی و خشم و نارضایتی لوئینهم از انتقاد المستنصر از عملکرد وی در مصر. به هر روی صلیبیانعازم تونسشدند و پساز دو ماه سفر دریایی، خسته و مبتلا بهبیماری، به سواحل تونس رسیدند. صلیبیان پس از نه روز اقامت در سواحل تونس، شهر قدیم قرطاجنه (کارتاژ) را تصرف کردند و مسلمانان آن ناحیه را به قتل رساندند. این واقعه سبب نکوهش و سرزنش شدید حاکمان سرزمینهای اسلامی از بی تدبیری و اهمال المستنصر در مقابل صلیبیان شد. گفته شده است که المستنصرباللّه به جای مقابله با صلیبیان، هشتاد هزار دینار طلا برای لوئینهم فرستاد تا او دست از محاصره کارتاژ بردارد. این مسئله او را در مظان اتهام همدستی با صلیبیان قرار داد و او، برای رفع اتهام، به مصاف صلیبیان رفت و حملاتی را تدارک دید که از آن جمله شبیخون سپاهیان تونسی به اردوگاه صلیبیان در کارتاژ در محرّم669 بود. از خوش اقبالی المستنصر، فرسودگیصلیبیانو انتشار بیماریمیانآنانــ که بعدها بسیاری از آنان از جملهلوئی نهم و یکی از پسرانش را به کام مرگ فرستاد ــ حمله به تونس با ناکامی مواجه شد. پس از درگذشت لوئی، برادرش وارد کارتاژ شد و بر لزوم مقابله با مسلمانان اصرار ورزید. در همین زمان ادوارد، ولیعهد انگلستان، برای کمک به صلیبیان و کسب افتخاراتی برای کشورش، با سپاهیانش، وارد تونسشد، مدتی آنجا ماند و در برخی درگیریهای صلیبیان و تونسیانــ که از 15 محرّم تا 27 صفر 669/ 5 سپتامبر تا 15 اکتبر 1270 روی داد و منجر به کشتهشدن صدها نفر گردید، شرکتکرد.
با وجود تسلط مسلمانان بر اوضاع جنگ، به دلیل فرارسیدن فصل زمستان و تمایل سپاهیان دو طرف به بازگشت به منازلشان، میان المستنصر باللّه و شارل، مذاکراتی برای مصالحه انجام گرفت و صلیبیان در تونس تن به صلح دادند.
این صلحنامه، که مدت آن را پانزده یا هفدهسال ذکر کردهاند، در فاصله زمانی14محرّم تا جمادیالاولی669/ 5 سپتامبر تا دسامبر 1270 به امضا رسید و مفاد آن، در عمل به سود صلیبیان تمام شد. پس از انعقاد قرارداد صلح ، بلافاصله به دستور المستنصر شهر قرطاجنه و قلعهاش را با خاک یکسان کردند و صلیبیان به سرپرستی شارل و همراهی ادوارد، تونس را به سوی سیسیل ترک گفتند، اما در مسیر بازگشت دچار طوفان شدند و بسیاری از آنان به هلاکت رسیدند.
در رمضان669/ مه1271، ادوارد ولیعهد انگلستان تصمیم گرفت راهی شام شود تا هدفی را که به خاطرش سفر کرده بود، محققسازد. او در قبرس موافقت اشراف زادگان را، برای کمک کردن به وی به مدت چهار ماه، به دست آورد. ویدر 6 شوال/ 19 مه وارد عکا شد و بعداً هیوسوم (پادشاه قبرس) و بوهموند ششم (امیر طرابلس) نیز به او پیوستند. ادوارد مدتیدر شام ماند و درصدد متحد شدن با مغولان برآمد، ولیکاریاز پیشنبرد و صلیبیان نیز دیگر شوقی برای ادامه این جنگهای بیهوده نداشتند. ازاینرو ادوارد، ناگزیر، در 22 رمضان670/22 مه1272 قرارداد صلحی برای مدت دهسال با بیبرس منعقد ساخت. به رغم امضای قرارداد صلح، ظاهراً بیاعتمادی میان دو طرف، همچنان به قوّت خود باقی بود، زیرا، در ماه ذیقعده/ ژوئن بیبرس ترتیبی داد تا ادوارد را یکی از فداییان اسماعیلی به قتل برساند، اما این نقشه ناکام ماند و ادوارد جان سالم به در برد و چندی بعد در صفر 671/ سپتامبر 1272 ناامیدانه به کشورش بازگشت و بدین ترتیب هشتمین و آخرین حمله صلیبی به سرزمینهای اسلامی نیز به پایان رسید.
سالهای پس از جنگ
بیبرس پس از خروج صلیبیان از تونس در جمادی الا´خره 669، مصر را به سوی دمشق ترک کرد. در دمشق سپاهیانش را به دو دسته تقسیم کرد و به تصرف شهرها و قلعههای مناطق گوناگون شام پرداخت.
در شعبان 669، ملک سعید ناصرالدینمحمد، فرزند بیبرس، قلعه مشهور «حصن الاکراد» را فتح کرد و صلیبیان را به طرابلس کوچ داد و در همان سال و پس از سقوط قلعه الاکراد، با حاکم صلیبی طرطوس صلح کرد. آنگاه قلعه مشهور عکار را به محاصره درآورد تا اینکه صلیبیان درخواست امان کردند و از آنجا خارج شدند.
در اواخر سال669، وقتی بیبرس از رسیدن لشکر ادوارد به عکا آگاه شد، با حاکم طرابلس صلحی به مدت یازدهسال منعقد ساخت.
پس از وفات بیبرس در 27محرّم676 و عزل پسرش ملک سعید در 678، سیفالدین قلاوون صالحی به عنوان سلطان ممالیک مصر برگزیده شد. در 680، قلاوون، پس از سرکوب مخالفان داخلی، وقتی دید نمیتواند همزمان با مغولان و صلیبیان بجنگد، به صلح با صلیبیانرویآورد و ضمنتمدید عهدنامهصلحپیشین، کهمیانصلیبیانعکا و سلطانبیبرسمنعقد شدهبود، برایدهسالدیگر، معاهداتصلحدیگرینیز با برخیاز آنها منعقد کرد. با اینحال، پس از رفعخطر مغولان و تقویت مرکز ممالیک در شام، سلطان قلاوون در صدد راندن باقیمانده صلیبیان از شرق اسلامی برآمد، چنان که در 684/ 1285 قلعه مهم مَرْقَب*و در 686/ 1287شهر لاذقیه را از تصرف صلیبیان خارج کرد. در 688/ 1289 نیز طرابلس را پس از آنکه 185 سال اشغال صلیبیانبود، از آنان بازپسگرفت.
سقوط طرابلس باعث اندوه پادشاهان غرب اروپا و پاپ نیکولاس چهارم شد و در پی آن پاپ پیشنهاد کرد که حمله صلیبی دیگری، برای حفظ سرزمینهای صلیبی باقیمانده در مشرق زمین، صورت گیرد. این درخواست با بیاعتنایی فرمانروایان اروپا مواجه شد، ولی گروههایی از مردم شمالایتالیا آن را پذیرفتند. پاپ اینگروهها را زیر فرمان اسقف طرابلس، که پس از تصرف این شهر نزد پاپ گریخته بود، قرارداد و آنان را با کشتیهای ونیزی، که منافع بازرگانیشان در شام به خطر افتاده بود، به شام فرستاد.
وقتی این سپاه در اوت1290/ شعبان689 به عکا رسید، قرارداد صلح میان سلطان قلاوون و پادشاه قبرسو عکا امضا شده بود، اما صلیبیان تازه وارد، به رغم عهدنامه صلح، به گروهی از بازرگانان مسلمان حمله کردند و بسیاری از آنان را به قتل رساندند که خشم قلاوون را برانگیخت و او تصمیم گرفت به عکا حمله کند و آخرین امارت صلیبی به جا مانده را نیز از میان بردارد. وی در اوایل شوال 689/ اکتبر 1290، به قصد فتحعکا از مصر خارج شد ولی در راه بیمار گردید و در 6 ذیقعده 689 درگذشت. اما فرزند و جانشین وی، مَلِکاشرف، در ربیعالاول690/ مارس1291 کار پدر را ادامه داد و در این راه، از سایر امیران شام نیز یاریخواست. محاصره شهر مستحکم عکا چند ماه کشید و سرانجام در جمادیالاولی (یا جمادیالا´خره) 690/ مه1291، این شهر پس از بیش از یک قرن به قلمرو اسلام پیوست. پساز سقوطعکا شهرهایعثلیث، عکار، حیفا، جُبَیل، صور، صیدا، بیروت، طرسوس، بَترونو صرفند نیز به تصرفمسلماناندرآمد. سقوط امارت عکا، که آخرین پایگاه مستحکم صلیبیان در شرق به شمار میآمد، و فتح سریع سایر شهرهای شام در 690/ 1291، اگرچه نقطه پایان جنگهای صلیبی در میان مورخان محسوب میشود، ولی برخی مورخانمعاصر عرببر آناند کهجنگهایصلیبیدر قالبیدیگر ادامهیافت و به ویژهحملاتاستعماریو سلطهجویانهاروپاییاندر اواخر سدهدوازدهم/ هجدهمو سدههای سیزدهم و چهاردهم/ نوزدهم و بیستم از همین منظر درخور بررسی است.
این که مى گویند تاریخ را قوم فاتح مى نویسد شاید زیاد درست نباشد. زیرا تاریخ این جنگ ها را صلیبیون که در نهایت بازنده بزرگ جنگ هاى صلیبى بودند به گونه اى نگاشته اند که گویى فاتح آنها بوده اند (البته در نهایت بُرد در زمینه هاى فرهنگى، علمى و تجارى با آنها بود). در جایى انگیزه ها را مقدس نام نهادند در حالى که پس از هر جنگ براى تصاحب فرمانروایى سرزمین هاى فتح شده به جان هم افتادند حتى در جریان جنگ اول صلیبى بعضى از سرداران صلیبى به طمع فتح سرزمین هاى تازه و بکر اصولاً اورشلیم را فراموش کردند یا حتى بعضى شاهزاده هاى ترک و فرنگى با هم متحد شده علیه شاهزاده هاى ترک و فرنگى دیگر مى جنگیدند. به هر حال در جاى جاى این جنگهای هشتگانه مواردى موجود است که انسان به مقدس بودن انگیزه چنین جنگ هایى کاملاً شک مى کند.
منابع :
encyclopaediaislamica.com
مؤسسة فرهنگی موعود عصر(عج) mouood.org
باشگاه اندیشه bashgah.net
ویکیپدیا
روزنامه - شرق
daneshnameh.roshd.ir
ماهنامه - موعود
askdin.com
پایگاه حوزه hawzah.net
فصلنامه - تاریخ اسلام - 1384 - شماره 22
دیگر منابع:
ویل دورانت، تاریخ تمدن، عصر ایمان، ترجمه ابوالقاسم طاهرى
هانس ابرهارد مایر، جنگهاى صلیبى، ترجمه عبدالحسین شاهکار
فن گوستاو گرونبوم، اسلام در قرون وسطى، ترجمه غلامرضا سمیعى
عبداللَّه ناصرى طاهرى، بیت المقدس شهر پیامبران
رنه گروسه، امپراتورى صحرانوردان، ترجمه عبدالحسین میکده
دکتر عبدالحسن نوایى، ایران و جهان از مغول تا قاجاریه
استیفن رانیسمان، تاریخ جنگهاى صلیبى، ترجمه زهرا محیط طباطبائى
شکیب ارسلان، تاریخ فتوحات مسلمانان در اروپا (فرانسه، سوئیس، ایتالیا و جزایر دریاى مدیترانه) ترجمه على دوانى
ادوارد گیبون، انحطاط و سقوط امپراتورى روم
گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه سید هاشم حسینى
گرونبوم فن گوستاو: اسلام در قرون وسطى، ترجمه غلامرضا سمیعى (تهران، نشر البرز، 1373ش).
گیبون، ادوارد؛ انحطاط و سقوط امپراطورى روم، ترجمه فرنگیس شادمان (نمازى)، سه جلد (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1353ش).
لین پول، استانلى، طبقات سلاطین اسلام، ترجمه عباس اقبال
مونتگمرى وات، ویلیام، برخورد آراء مسلمانان و مسیحیان
پایگاه تاریخ الاسلام، پایگاه اینترنتی المحقق و روزنامه النور چاپ یمن
محمدعلى اسلامى ندوشن: ایران و تنهایى ا ش
جواجر لعل نهرو، نگاهى به تاریخ جهان
تاریخ جنگ هاى صلیبى، ترجمه منوچهر کاشف
اختصاصی راسخون
<** ادامه مطلب... **>
[ جمعه 91/4/9 ] [ 10:2 عصر ] [ جلال ]