مظهر نثر و شعر
دیوان شعرى که منسوب به حضرت امیر است،الان در دسترس هست.البته من زیاد بر آن تکیه نمىکنم،اما چیزى که به آن بیشتر تکیه دارم،نثر است.آنچه غالبا متوجه نیستند این است که نثر نهج البلاغه را الان با نثر متون دیگر مقایسه مىکنند و مىگویند«این قدر با شکوه است،این قدر با ارزش است»،(در حالى که)باید عامل زمان را در نظر بگیرند،به این معنى که در موقعى که نهج البلاغه تدوین شده،اساسا زبان نثر عرب،زبان نبوده،فقط شعر عرب است که به شکل بسیار محدودى برجستگى دارد، ولى نثر عرب،در قرن اول،هرگز نثرى که بشود به آن«متن»گفت،نیست.بعضى از نامههایى که از قرن اول مانده،نشان مىدهد که نامهها عبارتاند از چند کلمه بسیار خشک و بدون جمله سازى درست،در صورتى که نهج البلاغه نشان دهنده نثرى است که در دوره کمال ادبیات یک زبان و در عالیترین مرحله تلطیف زبان،نویسندگى و همچنین ادبیات ممکن است پیدا شود.در دورهاى که اساسا هنوز یک کتاب وجود ندارد و شاید على،و حتى اطرافیان و ملت و محیطش،غیر از قرآن،کتاب دیگرى نخواندهاند،از چنین کسى،در آن سطح و در یک جامعه کاملا بدوى،نثرى در این حد ظریف،عمیق،خوش آهنگ و ثروتمند از لحاظ تعبیر،یک اعجاز است،و نشان دهنده لطیفترین حالت ادبى و هنرى و کلامى در یک انسان بسیار پیشرفته،از نظر ادبیات،است.
سخنورى و سخنگویى
غالبا این گونه معروف است که کسانى که خوب چیز مىنویسند،نمىتوانند خوب حرف بزنند و کسانى که خوب حرف مىزنند،نویسنده خوبى نیستند،بسیار کماند که هر دو استعداد را در اوج داشته باشند،(در حالى که)هم سخن و هم قلم على-هر دو-،که در نهج البلاغه است،در عالیترین سطح است،که در زمان او ممکن نبوده-از نظر سبک شناسى مىگویم.
على(ع) صفحه 69
دکتر على شریعتى
[ چهارشنبه 91/5/18 ] [ 3:27 صبح ] [ جلال ]