ماسونها سینما را به ایران آوردند

برخلاف آنچه برخی مورخین و منتقدان و نویسندگان سینمایی بیان می کنند؛ ورود سینما به ایران صرفا به واسطه مفتون شدن مظفرالدین شاه روی نداد. 

بنا به تاکید گروهی از پژوهشگران، حلقه ماسونی در اطراف شاه قجری، وی را نسبت به پدیده هنر هفتم ترغیب کرد. 
چرا که ماسون ها دانسته بودند با به کارگیری «هنر» و به ویژه هنر جذاب سینما می توانند در مسیر دین زدایی و گسترش و نهادینه کردن اندیشه مسموم خود در جوامع هدف گام بردارند. 

وابستگی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی، آوانس اوگانیانس به عنوان نخستین فیلم سازان ایرانی به لژهای ماسونی نکته ای پوشیده نبود. ماسونها نه تنها فیلم سازی در ایران را به انحصار خود درآورده بودند بلکه عرصه ایجاد سینما و سینماداری را نیز تصاحب کردند. 

میرزا ابراهیم خان صحاف باشی، علی وکیلی و اسحاق زنجانی و بعدها اسماعیل کوشان در کنار جهودانی چون گرجی عبادیا، عزت الله کردوانی و... به واسطه ماهیت ماسونی ، سینمای ایران و سالنهای سینمایی و استودیوهای سینمایی را تحت مالکیت و هدایت خود گرفتند. 

استودیو ایران (به عنوان اولین استودیوی دوبله در ایران که یکی از بانیان آن پسرصحاف باشی یعنی ابوالقاسم رضایی بود) یا استودیو پارس از جمله کلونی های ماسونی سینمای ایران به شمار می آمدند. 

با نگاه به بستر ماسونی سینمای ایران است که می توان چرایی پاگیری سینمای مستهجن پیش از انقلاب را دریافت.


 
سینمایی که سکس، قهرمان سازی از جاهلان کلاه مخملی، ایجاد حس ترحم نسبت به زنان کاباره ای و هرزه، معرفی شرابخواری به عنوان یک تفریح عادی و راهکار گریز از واقعیات تلخ زندگی، دوری از سیاست و بی اعتنایی به جامعه و تفردگرایی شاخص های آن بود. 

شکل گیری انقلاب اسلامی نقطه پایانی بر حیات سینمایی بود که به عنوان «فیلم- فارسی» شهرت یافته بود. 

انقلاب و نظام دینی، به طور طبیعی اغلب عمله و عناصر فیلم فارسی را از دایره فعالیت به بیرون تاراند. اگرچه همزمان با این اتفاق، شاخص های سینمای پیش از انقلاب حذف شداما با گذشت بیش از دو دهه از انقلاب اسلامی، همان اندیشه ماسونی بصورت جدی و پررنگ، به دیگر گونه ای فارغ از شاخص های آشکار و عینی فیلم فارسی ، مجال بازتولید یافت. 

با پیدایی دوم خرداد 1376 و آغاز دوران موسوم به اصلاحات، اندیشه لیبرالیسم فرهنگی سایه سنگین خود را به عرصه های هنری تحمیل کرد. 

به راه افتادن موج فیلم های سطحی و عاشقانه و دربرگیرنده «سکس پنهان» مانند «شوکران» (بهروز افخمی)، قرمز (فریدون جیرانی) و... راه را برای ورود اندیشه های ساختارشکنانه در حوزه سیاست هموار نمود.
 
اندیشه هایی که امروزه در قالب فیلم هایی چون به دموکراسی توی روز روشن (علی عطشانی)، «سوت پایان» (نیکی کریمی)، «بی خود و بی جهت» (عبدالرضا کاهانی)، «صد سال به این سالها» (سامان مقدم) و... جلوه کرده است. نگارنده مدعی نیست سازندگان چنین آثاری لزوما جملگی در جرگه ماسونها جای دارند، اما نوع نگاه آنها بی شک هم جهت با اندیشه ماسونی است اندیشه ای که «دین» و «نظام دینی»، «مناسبات ارزشگرایانه»، «تقابل با تهاجم فرهنگی» و «ممیزی فرهنگی» را برنمی تابد. بر آنم که در رصد جریان های فرهنگی نباید ساده انگارانه عمل کرد و دست به تجاهل زد. 
تنها روزنامه سینمایی کشور- بانی فیلم- همین امسال تجلیل مفصلی از عنصر بدنام در صحنه فیلم فارسی زد. چه کسی می تواند کتمان کند فرخ غفاری سینماگر مرتبط با دربار پهلوی و بهائیت، از برپادارندگان رویداد منحط جشن هنر شیراز، مروج اندیشه دین ستیزانه ماسونی بوده است؟! 
آیا تجلیل از او، بدون عقبه فکری و بدون انگیزه سیاسی قابل ارزیابی است؟! 

نشریه لیبرال مسلک «مهرنامه» در یکی از شماره های سال جاری خود، به قلم دو نویسنده، از برهنگی یک بازیگر سابق سینمای ایران در فرانسه تجلیل کرد و به توجیه عقلانی(!) آن پرداخت. 

آیا ترویج سکس و برهنگی و تشویق یک بازیگر به وادادگی در برابر الزامات هنر و فرهنگ غربی، بی تناسب با اندیشه ماسونی است؟! 

وقتی در مراسم اخیر اسکار بازیگری چون آنجلینا جولی جاسوس رسمی .A .I Cیا مدونا جایزه فیلم ساز ایرانی را می دهد، چه معنایی دارد؟ 

مدونا یک کابالیست است. این ادعای ما نیست! انتساب وی به فرقه صهیونیستی کابالا زبانزد هر آگاه سینمایی در غرب است.به زعم نگارنده، انتخاب مدونا در آن آیین بی دلیل سیاسی نبود! چنان که روانه شدن سیل جوایز به فیلم ساز ایرانی به واسطه «جدایی...» فارغ از انگیزه های سیاسی نبوده و نیست! 

با این وصف می توان ساده انگارانه ادعا کرد، کلونی های ماسونی، پرچمداران اندیشه ماسونی و اذنابشان به سینمای ایران به «مخاطب ایرانی» بی اعتنا هستند؟! 

متأسفانه واقعیت و ردپای اندیشه ماسونی در سینمای ایران از طرف بخشی از اهالی سینمای کشورمان انکار می شود. 

انکارکنندگان دو گروه اند: گروه نخست متشکل از عناصری ساده اندیش اند. و گروه دوم، برآمده از کسانی است که اساساً آگاهانه پرچم اندیشه ماسونی را برافراشته اند. 

اگر می خواهیم بدانیم که چرا اینک دستیابی به سینمای ملی تبدیل به رویای ما شده است، شک نکنید ناگزیر به واشکافی جریان ماسونی در سینمای کشورمان هستیم. 

تکرار می کنم وقتی از جریان ماسونی حرف می زنیم منظور انتساب تشکیلاتی عده ای مشخص به لژهای ماسونی نیست بلکه انتساب خواسته و ناخواسته ذهنی و تشابه اندیشه، ملاک قضاوت و حکم است.



[ پنج شنبه 91/5/26 ] [ 1:21 صبح ] [ جلال ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه