سرگذشت فلسطین مملو از رویدادهای ناگوار بسیاری است. به گونهای که پایه و اساس نابسامانیهای امروز سرزمین فلسطین، به یک معنا، ریشه در ادعاهای تاریخی آن، آن هم تاریخی به درازای دو هزار سال پیش از میلاد دارد.
صهیونیسم اعلام میدارد که نماینده قریب پانزده میلیون یهودی دنیای امروز است! آنان بر این باورند که یهودیان امروز از همان نژاد بنیاسراییل هستند که حدود هزار و سیصد سال پیش از میلاد مسیح وارد سرزمین فلسطین شدهاند. همچنین بر این رأیاند که این نسل پراکنده و دربدر، صاحب سرزمین فلسطین است و میبایست در آنجا گرد هم آیند و زمینه را برای ظهور منجی عالم بشریت (ماشیح) آماده نمایند. به زعم آنان «ماشیح» در فلسطین ظهور میکند و با تکیه بر قدرت یهود، دنیا را در اختیار میگیرد. اکنون با نگاه به اهمیت تاریخ سرزمین فلسطین، سرفصلهای اصلی آن مورد اشاره قرار میگیرد. بدیهی است که پرداختن به هر بند، خود، مجالی نو و دفتری تازه را خواهان است.
تاریخ فلسطین را میتوان به پنج دورهی کلی تقسیم کرد:
1) دورهی پیش از تاریخ
2) دورهی تاریخ دور
3) دورهی تاریخ میانه
4) دورهی تاریخ نزدیک
5) دورهی تاریخ معاصر
لیکن مبحث و دوره ای که در اینجا شناخت از آن ضروری تر به نظر می رسد دوره معاصر است.
فلسطین در دورهی معاصر
در همان دورانی که انگلیس با اعراب درباره چگونگی شکست امپراطوری عثمانی با وعده استقلال عرب در حال مذاکره بود، با سران صهیونیسم هم درباره چگونگی تاسیس دولتی یهودی در فلسطین، مشغول گفتگو بود.
در سال 1897 نخستین کنگره صهیونیسم در شهر بال سوئیس تشکیل شد و مساله تشکیل دولت یهود در سرزمین فلسطین به تصویب صهیونیستهای حاضر در کنگره رسید. هرتزل در کنگره اعلام کرد:« همین امروز ما دولت یهودی را بوجود آوردیم!».در سال 1901 هرتزل با سلطان عبدالحمید خلیفه عثمانی تماس گرفت و امتیازاتی نظیر زمین و مهاجرت یهودیان را درخواست کرد و در مقابل تعهد کرد که وام کلانی را بانک عمران یهود به دربار خلیفه بدهد. اما سلطان عبدالحمید با همه نیازی که به پول داشت با این درخواست مخالفت کرد.
در دوم نوامبر 1917 بیانیه لرد بالفور وزیر خارجه دولت بریتانیا منتشر شد که در آن از حمایت انگلستان برای تشکیل یک دولت یهودی در سرزمین فلسطین سخن رفته بود.دولت انگلستان وقتی با اعتراض شدید شریف حسین روبرو شد، برای کاهش اعتراضات اقدام دیپلماتیک را شروع کرد و به عربها اطمینان داد که انگلستان بر سر پیمان خود با آنها ایستاده است و هدف اولیه آنان به اصطلاح آزاد کردن سرزمینهای عربی از سلطهی ترکان عثمانی است.
تصرف فلسطین در سپتامبر 1918 پایان گرفت. ژنرال «النبی» اعلام داشت که این منطقه توسط یک حکومت نظامی انگلیسی به نام «اداره جنوبی متصرفات دشمن»اداره خواهد شد. سوریهی داخلی یعنی از عقبه تا حلب، حکومتی عربی به ریاست فیصل پسر شریف حسین به نام «اداره شرقی متصرفات دشمن»تحت نظارت ارتش فرانسه قرار گرفت. به این ترتیب امپراطوری عثمانی پس از جنگ اول میان دولتهای قدرتمند غربی تقسیم شد و آنچه سهم عرب گشت تنها وعده استقلال بود.
در بیست و هشتم ژوئن 1919 پیمان جامعه ملل در کنگرهی صلح ورسای به امضاء رسید که در آن بر تحتالحمایگی و قیمومیت فرانسه و انگلیس بر سوریه، لبنان و فلسطین تاکید کرد. البته در متن تحتالحمایگی صرفاً بحث مورد مشورت قرار گرفتن دول قیم مطرح بود نه ادارهی حکومت. اما دولت انگلیس از فرصت استفاده کرد و خود را قیم حاکم خواند و ادارهی امور حکومتی را در فلسطین بر عهده گرفت. عرب بویژه در فلسطین و سوریه با این پیمان مخالفت کردند. در 24 ژوئیه 1920 فرانسه با استناد به این پیمان به سوریه حمله و آنجا را اشغال کرد.
مردم منطقه به این امر اعتراض کردند. در روزهای چهارم تا هشتم آوریل 1920 در بیتالمقدس اعتراض علیه سلطه انگلیس و حرکت یهودی کردن فلسطین به قیام بزرگی تبدیل شد و عده زیادی از یهودیان و عرب کشته و مجروح شدند. در اوایل ژوئیه 1920 دولت بریتانیا، پایان حکومت نظامی و شروع حکومت عادی را اعلام کرد. ریاست حکومت جدید انگلیسی در فلسطین بر عهده هربرت ساموئل، یک یهودی بود، نهاده شد! ساموئل زبان عبری، انگلیسی و عربی را زبان رسمی فلسطین اعلام نمود. حکومت جدید انگلیسی- صهیونیستی شروع به انتقال اراضی از دست فلسطینیان به یهود کرد. وسایل و ابزار ضروری کشاورزی در انحصار حکومت قرار گرفت و به بهانهی مقروض بودن فلسطینیان دامها و زمینهای کشاورزی آنان را مصادره کرد، بر مقدار مالیات افزوده شد و به ناچار فلسطینیان زمین را رها میکردند. حکومت قیم هم این زمینها و زمینهای مصادرهای را به یهود واگذار کرد. در کنار آن ورود یهودیان از اروپا و دیگر نقاط جهان را سرعت بخشید.
امتیازات آب و برق در مناطق گوناگون به یهود واگذار شد. در اول ماه مه 1920 اعتراض گسترده علیه حکومت قیم و سیاستهای یهودی کردن فلسطین از یافا شروع و طی مدت 15 روز سراسر فلسطین را فرا گرفت. ارتش بریتانیا و شبه نظامیان صهیونیست به سرکوب معترضین پرداختند.
در 1927 دولت سرپرست امتیاز استخراج املاح و معادن دریای مرده (بحرالمیت) را به یهود واگذار کرد و در ژانویه 1930 این امتیاز را به مدت 75 سال به آنان واگذار کرد!
در روز 23 سپتامبر 1928 یهودیان به حرم شریف در بیتالمقدس تجاوز کردند و بخشی از آن را متصرف شدند. در فردای آن روز (24 سپتامبر) مردم مسلمان علیه این تجاوزات تظاهرات کردند. در 23 اوت 1928 فلسطین شاهد درگیری شدید بین مسلمانان از یک سو و یهود و ارتش بریتانیا از سوی دیگر بود. در روز 29 اوت 1928 حرکت ضد استعماری مردم شدت گرفت و ارتش بریتانیا و شبه نظامیان یهود به شدت به کشتار انقلابیون پرداختند. از این قیام مردمی فلسطین با نام «انقلاب براق» یا قیام براق یاد میشود. پس از این حرکت دادگاههای انگلیسی مردم فلسطین را محاکمه و محکوم کردند. 3 نفر اعدام، 17 نفر حبس ابد و هشتصد نفر محکومیتهای چندین ساله و بسیاری از شهرها و دهات فلسطینی محکوم به پرداخت خسارات سنگین شدند که به بهانه عدم توان در پرداخت جرائم، زمینها و اموال آنان مصادره و در اختیار آژانس یهود قرار داده شد. دادگاه انگلیسی تنها یک پاسبان یهودی را که در یافا به خانه پیشنماز مسجدی وارد شده و او و شش نفر از اعضای خانوادهاش را سر بریده بود، ابتدا محکوم به اعدام، سپس حبس ابد و بعد به 10 سال زندان محکوم شد که پس از چندی آزاد گردید!
دولت انگلیس شروع به مسلح کردن یهود میکند و تعداد زیادی تفنگ میان کشاورزان و کارگران یهود توزیع میکند. در سوم اوت 1931 اعتراض گستردهای در نابلس و دیگر شهرهای فلسطین به تجهیز تسلیحاتی یهود رخ میدهد که به درگیری کشیده شد و عده زیادی هم از سوی دولت سرپرست به زندان افتادند.
در دوران ریاست واکهوب بر دولت سرپرست، انتقال اراضی فلسطینی به یهود شتاب گرفت و در کنار آن آمار مهاجرین صهیونیست به فلسطین نیز بالا رفت. در 13 اکتبر 1933 در بیتالمقدس تظاهرات ضد انگلیسی برگزار شد که توسط ارتش سرکوب میشود. در بیست و هفتم همان ماه در شهر یافا تظاهرات بزرگی انجام شد و کمکم به سراسر فلسطین کشیده شد. ارتش انگلیس همراه با شبه نظامیان صهیونیست مردم بیسلاح را زیر آتش قرار دادند.
تا پیش از جنگ دوم جهانی فلسطین اوضاع بسیار آشفتهای داشت. هر روز قوانین جدیدی از سوی دولت سرپرست به نفع یهود و به ضرر فلسطینیان تصویب و اجرا میشد و در کنار آن مصادره و انتقال اراضی به یهود و مهاجرت یهودیان به فلسطین، شتاب میگرفت. در کنار آن اعتراضات مردمی علیه این اقدامات بالا گرفت. با شروع جنگ دوم جهانی فعالیت صهیونیست برای ورود به فلسطین شتاب بیشتری گرفت. جنگ دوم و ادعای مرگ بیش از شش میلیون یهودی توسط آلمان بهترین فرصت را برای صهیونیستها فراهم کرد تا بتوانند با توجه به فضای ترحم نسبت به یهود پس از جنگ دوم بهره گرفته و پشتیبانی دولتمردان غربی بویژه آمریکا را در تشکیل دولت یهودی با خود داشته باشند. در کنار این اقدامات گروههای تروریستی هاگانا و ایرگون شکل میگیرند که بدنه اصلی ارتش رژیم صهیونیستی به شمار میآیند. این نیروهای شبه نظامی توسط ارتشیان یهودی کشورهای اروپایی بویژه لهستان آموزش میدیدند. از آغاز سال 1944 همین گروهها شروع به بمبگذاری و خرابکاری کردند.
در بیست و ششم فوریه 1947 بیفن وزیر امور خارجه انگلستان اعلام میکند که انگلیس در مسئله فلسطین به بنبست رسیده و ناچار تصمیم، به جامعه ملل ارجاع میشود! سازمان ملل متحد هم کمیسیونی را که متشکل از نمایندگان استرالیا، کانادا، چکسلواکی، یوگسلاوی، گواتمالا، هندوستان، ایران، پرو، سوئد و اوروگوئه بود برای بررسی به فلسطین میفرستد. کمیسیون هم طرح تقسیم سرزمین فلسطین به دو دولت یهودی و فلسطینی را ارائه داد!
در بیست و نهم نوامبر 1947 مجمع عمومی رای به تقسیم سرزمین فلسطین داد. کشورهای عربی با این طرح مخالف بودند. مردم مسلمان منطقه ناچار ارتش مردمی برای نجات فلسطین تشکیل دادند. در ژانویه 1948 اولین ستون نظامی داوطلبان وارد فلسطین شد و در شمال آن موضع گرفت. دومین ستون در فوریه همان سال وارد بیسان و نابلس شد. ستون سوم در ماه مارس به فلسطین وارد شد و در مثلث الرعب در پیرامون نابلس مستقر شد. پس از تصویب طرح تقسیم به مدت پنج ماه مبارزات شدید مسلمانان با ارتش بریتانیا و شبه نظامیان ایرگون، هاگانا و اشترن ادامه داشت.
انگلستان اعلام کرد که 15 می 1948 فلسطین را تخلیه خواهد کرد. ابتدا مناطق یهودی مثل شهر تلآویو را تخلیه کرد و تمام تجهیزات نظامی خود را برای یهود باقی گذاشت. در همان هنگام نیروهای انگلیسی مناطق عربی را به شدت کنترل میکردند و اجازه نمیدادند که عربها اسلحه بدست آورند. در دهم آوریل نیروهای مسلح یهود به دیریاسین حمله بردند و دویست و پنجاه نفر از اهالی آنجا را به طرز بسیار فجیعی قتلعام کردند در حالی که نیروهای انگلیسی در همان نزدیکی بودند و هیچ کاری انجام ندادند. این نخستین کشتار از این نوع بود. حادثه دوم نابودی روستای ناصرالدین در نزدیکی طبریه بود. وقتی دول عربی در صدد اعزام نیرو به فلسطین بودند، انگلستان اعلام کرد تا پیش از 15 می 1948 که پایان تخلیه ارتش انگلیس از فلسطین میباشد، ورود نیرو به فلسطین را تجاوز به انگلیس تلقی و با آن برخورد خواهد کرد!
به این ترتیب دولت انگلیس بتدرج مناطق فلسطینی را تخلیه و در اختیار نیروهای شبه نظامی صهیونیست قرار داد. این شیوه تخلیه ارتش که همراه با تجاوزات شدید صهیونیستها در پناه ارتش انگلیس بود موجب شد که بسیاری از مناطق و املاک از ساکنان اصلی تخلیه و صهیونیستها در آنجا مستقر شوند. بدین ترتیب بسیاری از فلسطینیان، آوارهی لبنان، سوریه مصر و اردن شدند آن هم به امید تخلیه کامل ارتش انگلیس تا پس از آن با کمک سپاه اعراب بتوانند به خانه و کاشانهی خود بازگردند! کاری که هرگز اتفاق نیفتاد.
در نیمه شب پانزدهم ماه می 1948 رئیس دولت قیم، پایان دوران سرپرستی انگلیس را اعلام داشت. در همان ساعت نیروهای عربی، متشکل از نظامیان سوری، عراقی، مصری و لبنانی از شمال، جنوب و شرق وارد فلسطین شدند.
در نیمه شب 15 می 1948 که نماینده عالی انگلیس فلسطین را از طریق بندر حیفا ترک گفت صهیونیستها تشکیل دولت را اعلام کردند. چند دقیقه بعد ترومن رئیسجمهور آمریکا آن را به رسمیت شناخت! درحالیکه هنوز شورای امنیت در مورد فلسطین در حال بررسی بود.
آشنایی با صهیونیسم
· صهیونیسم نام سازمانی سیاسی که در سال 1897 به رهبری یک روزنامه نگار یهودی اتریشی بنام تئودور هرتزل در اروپا اعلام موجودیت نمود.
· هرتزل در سال 1860 در بوداپست متولد و در سال 1904 در 45 سالگی در اتریش از دنیا رفت.
· رشته تحصیلی وی حقوق و شغل او روزنامه نگاری بود و افکار و نظراتش را در کتاب «دولت یهود» (یودن اشتات) منعکس نموده است.
· وی از 35 سالگی بصورت رسمی وارد مقوله سیاست شد و قضیه دریفوس اوج ورود وی به مقوله سیاست بود .
· دریفوس شخصی یهودی عضو ارتش فرانسه در آن زمان بود .
· وی به جرم خیانت در سال 1895 دستگیر شد .
· پیرو بازداشت وی موجی از نفرت نسبت به یهود ، اروپا را فرا گرفت .
· هرتزل در چنین موقعیتی به دفاع از هم کیش خود تلاش نمود .
· در نهایت دریفوس پس از یک ماجرای بسیار جنجالی در سال 1906 از اتهامات وارده تبرئه گشت .
· پس از آن موجی از ندامت نسبت به بدرفتاری با یهودیان شکل گرفت.
· بدنبال چنین ماجرایی موضوع وظیفه دول غربی در کمک به یهودیان برای تشکیل یک دولت نهادینه شد .
· تئودور هرتزل در چنین سالهایی تئوری تشکیل دولت یهودی را عنوان نمود .
· وی 37 سالگی رهبری جریانی که خواهان تشکیل دولت یهودی بودند را برعهده گرفت .
· در کنگره صهیونیست در سال 1903 یعنی یکسال قبل از مرگ هرتزل وی از ایجاد کشور یهودی در اوگاندا استقبال نمود که با مخالفت شدید سایر اعضاء مواجه شد.
· هرتزل در جستجوی وطنی برای یهود، فلسطین را نشانه رفت و صهیون (نام کوهی در اطراف بیت المقدس در فلسطین ) و نیز تا حدودی ادبیات دین مدارانه را پیشه خود نمود .
· عده زیادی از یهودیان عالم معتقدند «ماشیح» یا منجی عدالت روزی ظهور خواهد نمود و این کوه محل ظهور وی میباشد.
· به هر حال در سال 1897 صهیونیسم اولین کنگرة خود را در سوئیس برگزار و اعلام موجودیت نمود
[ پنج شنبه 91/5/26 ] [ 1:32 صبح ] [ جلال ]