پژوهشی در مبانی فقهی حجاب
دلیل استثناهاى دوازدهگانه در آن جا و دوگانه در این جا چیست؟
پاسخ: در این جا دو گروه را استثناء کرد:
1. ملک یمین. این خود، بحث دارد که آیا غلام و کنیز را در بر مىگیرد، یا نه، تنها کنیز را در بر مىگیرد؟ آیا بالغان را در بر مىگیرد، یا نابالغان را نیز در بر مىگیرد؟ از آن جا که هیچکدام از انواع برده در زمان ما وجود خارجى ندارند، از بحث درباره آن، خوددارى مىشود.
2. کودکان غیربالغ خود انسان، نه هر کودک غیربالغ.
این گروه مىتواند به تمامى بدن مادر، غیر از عورت نگاه کند و پوشاندن بدن، به غیر از عورت، در برابر اینان، واجب نیست; از این روى مىتوانند بدون اجازه، مگر در سه نوبتیاد شده، به اتاق پدر و مادر، وارد شوند.
ولى همین گروه و همین کودکان نابالغ، وقتى به سن بلوغ رسیدند، باید براى وارد شدن به اتاق پدر و مادر، در همه گاه اجازه بگیرند، چون چه بسا، ران و سینه و پاهاى مادر عریان باشد.
در این جا، معناى یک قید و کلمهاى که در آیه ذکر شده و مفسران به طور معمول آن را معنى نکرده و از آن گذشتهاند، روشن مىشود.
آیه 60 سوره نور چنین بود:
«واذا بلغ الاطفال منکم الحلم، فلیستاذنوا کما استاذن الذین من قبلهم.»
«من قبلهم» در آیه شریفه به چه کسانى اشاره دارد؟ از کلام مفسران، مطلب روشنى به دست نمىآید، ولى با توجه به آیه 31 همین سوره که دوازده گروه استثنا شدهو، دوازدهمین کودکى بود که بر عورتهاى زنان آگاهى نداشت، روشن مىشود، کودکان در آیه 85، از گرفتن اجازه بخشوده شدند، مگر زمانى که به سن بلوغ برسند که در این صورت، باید اجازه بگیرند، همانگونه که «الذین من قبلهم»; یعنى یازدهگروه قبلى، اجازه مىگرفتند. بنابراین، روشن مىشود که مراد از «من قبلهم» گروههاى یازدهگانه قبلى است.
البته استثنا بودن زوج و زوجه از اجازه گرفتن و نگاه کردن، به خاطر آیات سوره مؤمن و معارج است و اشکالى به لیتبحث ما، وارد نمىسازد.
روایات:
حال که بحث از آیه 85 و 95 شد و زوایاى گوناگون آن دوروشن گردید، روایاتى را به عنوان تایید کننده که در ذیل دو آیه، 85 و 95 آورده شده، یادآور مىشویم:
1.امام صادق(ع) مىفرماید:
«یستاذن الذین ملکت ایمانهم والذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلاث مرات.کما امرکم الله عزوجل ومن بلغ الحلم فلا یلج على امه و لاعلى اخته ولا على خالته ولا على ماسوى ذلک الا باذن فلا یاذنوا حتى یسلموا و السلام طاعة الله عزوجل.» (58)
ملک یمینهاى شما و فرزندان نابالغ شما،همانگونه که خداوند امر فرموده به شما، در سه نوبت اجازه مىگیرند.هرکس به سن بلوغ رسید،به هیچروى،بر مادر،دختر، خاله و غیر اینان، بدون اجازه وارد نمىشود.و اجازه نمىدهند، تا سلام کند;زیرا سلام، پیروى از خداوند است.
2.روایتى دیگر،همانند این روایت،از امام باقر(ع) رسیده است. (59)
3.در الدرالمنثور روایتهاى، بسیارى در این باب نقل شده، از جمله:
«راوى از پیامبر(ص) مىپرسد:آیا براى وارد شدن بر مادرم،باید اجازه بگیرم؟
حضرت مىفرماید:بله.
راوى مىپرسد:با مادرم در یک اتاق زندگى مىکنم، آیا براى وارد شدن بر ایشان، باید اجازه بگیرم؟
پیامبر(ص) مىفرماید: اجازه لازم است.
راوى مىگوید: من خدمتگزار مادرم هستم، آیا هر گاه وارد مىشوم، باید اجازه بگیرم؟
حضرت فرمود: آیا دوست دارى وى را برهنه ببینى؟
گفت: نه.
فرمود: پس اجازه بگیر و وارد شو.» (60)
این روایت، با دو سند: «ابن جریر عن زیدبن اسلم، ان رجلا سال النبى» و«ابنجریر و بیهقى عن عطاء بن یسار: ان رجلا قال یا رسول الله.» نقل شده است.
روایت نشان مىدهد که اجازه گرفتن براى این است که مادر، برهنه دیده نشود. عریان در اینجا، اعم است از برهنگى کامل که حتى عورتین او دیده شود، یا نیمه برهنگى که سینه، شکم، ران و... دیده شود. ولى به قرینه روایاتى که از ابنمسعود و حذیفه، نقل شد: «ان لمتفعل رایت منها ما تکره» یا «ما على کل احیانها تحب ان تراها» معلوم مىشود که مراد از برهنگى در حدیث نبوى، برهنگى کامل نیست و روایات، تایید کننده همان چیزى است که از آیه برداشتشده.
خلاصه بحث:
1. حکم حجاب، کمکم و به مرور زمان، نازل شد و از خانه پیامبر اسلام(ص) شروع شد و سپس به دیگر خانهها و خانوادهها سریان یافت.
2. حجاب براى سالم ماندن روح انسانها قرار داده شده است: (ذلکم اطهر لقلوبکم وقلوبهن).
3. جلباب (ل چادر) افزون بر تکلیف، حقى بوده براى خانمهاى پاکدامن که در ابتداء، جنبه حق بودن آن برترى داشته است.
4. پیش از آمدن حکم حجاب، زنان ، غیر از سروگردن، گریبان و دستها را تا حدود آرنج، باقى بدن خود را مىپوشاندهاند. ظاهر بودن کمر، سینه، رانها و... رایج نبوده است. بنابراین، گروههاى استثناء شده، همان جاهایى که به طور معمول نمىپوشاندهاند مجاز هستند که نگاه کنند و جایز بودن نگاه کردن به رانها، سینه، ساقهاى پا و... از آیه به دست نمىآید.
5. حکم حجاب، حکم فراگیر است و گروههاى استثناءشده به خاطر ضرورت و... بوده است.
6. اصل در مساله حجاب، جداسازى کامل محیط مرد و زن از یکدیگر است، به گونهاى که هر دو بتوانند در جامعه به کار و تلاش بپردازند و تماسها و برخوردها دراندازه بسیار کمى باشد.
7. حجاب و پوشش، مسالهاى شخصى است و بازشناسى «ماظهر» و ضرورتها به عهده خود افراد است و از این آیات حکم و وظیفهاى براى مسؤولان امر و متولیان امور روشن نشد.
8. در این آیات هیچ بحثى درباره «مادر همسر» مطرح نشد و از هیچ یک از واژگان آیات روشن نشد که داماد مىتواند به مادر همسر خود نگاه کند.
بله، از آیه 32 سوره بقره روشن مىشود: ازدواج با مادر همسر حرام است، همان گونه که ازدواج با مادر، خواهر، دختر، عمه، خاله، دختر برادر و دختر خواهر حرام است، ولى ملازمهاى بین حرام بودن ازدواج با حلال بودن نگاه کردن وجود ندارد.
پىنوشتها:
1. سوره «احزاب»، آیه 35.
2. همان، آیه 23 33.
3. تفسیر «مجمعالبیان»، امین الاسلام طبرسى، ج7 863/8.
4. سوره «احزاب»، آیه 55.
5. «وسائل الشیعه»، ج14، باب 129، از ابواب مقدمات النکاح، ج1/171 - 172.
6. همان، ح4.
7. تفسیر «مجمعالبیان»، ج7 -8/368.
8. تفسیر «روحالمعانى»، آلوسى بغدادى، ج12/107، دار احیاء التراث العربى، بیروت.
9. سوره «احزاب»، آیه 59.
10. همان، آیه 6.
11. همان، آیه 32.
12. تفسیر «الدر المنثور»، سیوطى، ج5/221.
13. همان.
14. همان.
15. همان.
16. همان.
17. «نهجالبلاغه»، صبحى صالح، نامه 31، آخر نامه.
18. تفسیر على بن ابراهیم قمى، ج2/196.
19. تفسیر «روحالمعانى»، ج2/127.
20. تفسیر «الدرالمنثور»، ج5/221.
21. تفسیر «روحالمعانى»، ج12/127.
22. تفسیر «مجمعالبیان»، ج7 - 8/369.
23. تفسیر «المیزان»، علامه طباطبایى، ج16/339.
24. تفسیر «الکاشف»، محمد جواد مغنیه، ج6/239.
25. «قاموس قرآن»، سید على اکبر قرشى، ماده جلباب، دار الکتب الاسلامیه.
26. «بحارالانوار»، علامه مجلسى، ج10/55، ح2.
27. همان، ج32،تحقیق محمد باقر محمودى،237،ح190 وزارت ارشاد.
28. همان، ج41/227، ح37.
29. همان، ج75/233، ح1.
30. همان، ج78/11، ح70.
31. همان، ج68/35، ح74.
32. همان، ج79/76، ح5.
33. سوره «احزاب»، آیه 60.
34. تفسیر «الکاشف»، محمد جواد مغنیه، ج6/239.
35. تفسیر «المیزان»، ج16/339.
36. تفسیر «روحالمعانى»، ج12/127.
37. تفسیر «الکشاف»، ج3/560.
38. «فروع الکافى»، ج7/290، ح1، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت.
39. همان291/، ح5.
40. «تاریخ قرآن»، دکتر محمد رامیار/674، امیرکبیر.
41. همان/672.
42. تفسیر «مجمعالبیان»، ج7 - 8/130.
43. تفسیر «نورالثقلین»، ج3/588; «کافى»، ج5/521، ح5.
44. تفسیر علىبن ابراهیم قمى، ج2/101.
45. تفسیر «روحالمعانى»، ج10/204، دارالفکر، بیروت.
46. «الدر المنثور»، ج5/42.
47. تفسیر «نورالثقلین»، ج3/589، ج95/590، ح105.
48. همان590/، ح103.
49. تفسیر «الدرالمنثور»، ج5/42.
50. تفسیر «مجمعالبیان»، و دیگر تفسیرها، ذیل آیه.
51. تفسیر «نورالثقلین»، ج3/588، ح93.
52. تفسیر «روحالمعانى»، ج10/209.
53. سوره «مؤمنون»، آیه 1 - 6.
54. تفسیر «مجمعالبیان»، ج7-8/138.
55. همان.
56. سوره «احزاب»، آیه 32.
57. تفسیر «علىبن ابراهیم قمى»، ج2/101; تفسیر «نورالثقلین»، ج3/592، ح119.
58. تفسیر «نورالثقلین»، ج3/621، ح229.
59. همان/622، ح231.
60. تفسیر «الدر المنثور»، ج5/75
[ سه شنبه 91/3/16 ] [ 12:11 صبح ] [ جلال ]