سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پژوهشی در مبانی فقهی حجاب5

پژوهشی در مبانی فقهی حجاب

 

دلیل استثناهاى دوازده‏گانه در آن جا و دوگانه در این جا چیست؟

پاسخ: در این جا دو گروه را استثناء کرد:

1. ملک یمین. این خود، بحث دارد که آیا غلام و کنیز را در بر مى‏گیرد، یا نه، تنها کنیز را در بر مى‏گیرد؟ آیا بالغان را در بر مى‏گیرد، یا نابالغان را نیز در بر مى‏گیرد؟ از آن جا که هیچ‏کدام از انواع برده در زمان ما وجود خارجى ندارند، از بحث درباره آن، خوددارى مى‏شود.


2. کودکان غیربالغ خود انسان، نه هر کودک غیربالغ.

این گروه مى‏تواند به تمامى بدن مادر، غیر از عورت نگاه کند و پوشاندن بدن، به غیر از عورت، در برابر اینان، واجب نیست; از این روى مى‏توانند بدون اجازه، مگر در سه نوبت‏یاد شده، به اتاق پدر و مادر، وارد شوند.

ولى همین گروه و همین کودکان نابالغ، وقتى به سن بلوغ رسیدند، باید براى وارد شدن به اتاق پدر و مادر، در همه گاه اجازه بگیرند، چون چه بسا، ران و سینه و پاهاى مادر عریان باشد.

در این جا، معناى یک قید و کلمه‏اى که در آیه ذکر شده و مفسران به طور معمول آن را معنى نکرده و از آن گذشته‏اند، روشن مى‏شود.

آیه 60 سوره نور چنین بود:

«واذا بلغ الاطفال منکم الحلم، فلیستاذنوا کما استاذن الذین من قبلهم.»

«من قبلهم‏» در آیه شریفه به چه کسانى اشاره دارد؟ از کلام مفسران، مطلب روشنى به دست نمى‏آید، ولى با توجه به آیه 31 همین سوره که دوازده گروه استثنا شدهو، دوازدهمین کودکى بود که بر عورتهاى زنان آگاهى نداشت، روشن مى‏شود، کودکان در آیه 85، از گرفتن اجازه بخشوده شدند، مگر زمانى که به سن بلوغ برسند که در این صورت، باید اجازه بگیرند، همان‏گونه که «الذین من قبلهم‏»; یعنى یازده‏گروه قبلى، اجازه مى‏گرفتند. بنابراین، روشن مى‏شود که مراد از «من قبلهم‏» گروههاى یازده‏گانه قبلى است.

البته استثنا بودن زوج و زوجه از اجازه گرفتن و نگاه کردن، به خاطر آیات سوره مؤمن و معارج است و اشکالى به لیت‏بحث ما، وارد نمى‏سازد.

 

روایات:

حال که بحث از آیه 85 و 95 شد و زوایاى گوناگون آن دوروشن گردید، روایاتى را به عنوان تایید کننده که در ذیل دو آیه، 85 و 95 آورده شده، یادآور مى‏شویم:

1.امام صادق(ع) مى‏فرماید:

«یستاذن الذین ملکت ایمانهم والذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلاث مرات.کما امرکم الله عزوجل ومن بلغ الحلم فلا یلج على امه و لاعلى اخته ولا على خالته ولا على ماسوى ذلک الا باذن فلا یاذنوا حتى یسلموا و السلام طاعة الله عزوجل.» (58)

ملک یمین‏هاى شما و فرزندان نابالغ شما،همان‏گونه که خداوند امر فرموده به شما، در سه نوبت اجازه مى‏گیرند.هرکس به سن بلوغ رسید،به هیچ‏روى،بر مادر،دختر، خاله و غیر اینان، بدون اجازه وارد نمى‏شود.و اجازه نمى‏دهند، تا سلام کند;زیرا سلام، پیروى از خداوند است.

2.روایتى دیگر،همانند این روایت،از امام باقر(ع) رسیده است. (59)

3.در الدرالمنثور روایتهاى، بسیارى در این باب نقل شده، از جمله:

«راوى از پیامبر(ص) مى‏پرسد:آیا براى وارد شدن بر مادرم،باید اجازه بگیرم؟

حضرت مى‏فرماید:بله.

راوى مى‏پرسد:با مادرم در یک اتاق زندگى مى‏کنم، آیا براى وارد شدن بر ایشان، باید اجازه بگیرم؟

پیامبر(ص) مى‏فرماید: اجازه لازم است.

راوى مى‏گوید: من خدمتگزار مادرم هستم، آیا هر گاه وارد مى‏شوم، باید اجازه بگیرم؟

حضرت فرمود: آیا دوست دارى وى را برهنه ببینى؟

گفت: نه.

فرمود: پس اجازه بگیر و وارد شو.» (60)

این روایت، با دو سند: «ابن جریر عن زیدبن اسلم، ان رجلا سال النبى‏» و«ابن‏جریر و بیهقى عن عطاء بن یسار: ان رجلا قال یا رسول الله.» نقل شده است.

روایت نشان مى‏دهد که اجازه گرفتن براى این است که مادر، برهنه دیده نشود. عریان در این‏جا، اعم است از برهنگى کامل که حتى عورتین او دیده شود، یا نیمه برهنگى که سینه، شکم، ران و... دیده شود. ولى به قرینه روایاتى که از ابن‏مسعود و حذیفه، نقل شد: «ان لم‏تفعل رایت منها ما تکره‏» یا «ما على کل احیانها تحب ان تراها» معلوم مى‏شود که مراد از برهنگى در حدیث نبوى، برهنگى کامل نیست و روایات، تایید کننده همان چیزى است که از آیه برداشت‏شده.

 

خلاصه بحث:

1. حکم حجاب، کم‏کم و به مرور زمان، نازل شد و از خانه پیامبر اسلام(ص) شروع شد و سپس به دیگر خانه‏ها و خانواده‏ها سریان یافت.

2. حجاب براى سالم ماندن روح انسانها قرار داده شده است: (ذلکم اطهر لقلوبکم وقلوبهن).

3. جلباب (ل چادر) افزون بر تکلیف، حقى بوده براى خانمهاى پاکدامن که در ابتداء، جنبه حق بودن آن برترى داشته است.

4. پیش از آمدن حکم حجاب، زنان ، غیر از سروگردن، گریبان و دستها را تا حدود آرنج، باقى بدن خود را مى‏پوشانده‏اند. ظاهر بودن کمر، سینه، رانها و... رایج نبوده است. بنابراین، گروههاى استثناء شده، همان جاهایى که به طور معمول نمى‏پوشانده‏اند مجاز هستند که نگاه کنند و جایز بودن نگاه کردن به رانها، سینه، ساقهاى پا و... از آیه به دست نمى‏آید.

5. حکم حجاب، حکم فراگیر است و گروههاى استثناءشده به خاطر ضرورت و... بوده است.

6. اصل در مساله حجاب، جداسازى کامل محیط مرد و زن از یکدیگر است، به گونه‏اى که هر دو بتوانند در جامعه به کار و تلاش بپردازند و تماسها و برخوردها دراندازه بسیار کمى باشد.

7. حجاب و پوشش، مساله‏اى شخصى است و بازشناسى «ماظهر» و ضرورتها به عهده خود افراد است و از این آیات حکم و وظیفه‏اى براى مسؤولان امر و متولیان امور روشن نشد.

8. در این آیات هیچ بحثى درباره «مادر همسر» مطرح نشد و از هیچ یک از واژگان آیات روشن نشد که داماد مى‏تواند به مادر همسر خود نگاه کند.

بله، از آیه 32 سوره بقره روشن مى‏شود: ازدواج با مادر همسر حرام است، همان گونه که ازدواج با مادر، خواهر، دختر، عمه، خاله، دختر برادر و دختر خواهر حرام است، ولى ملازمه‏اى بین حرام بودن ازدواج با حلال بودن نگاه کردن وجود ندارد.

 

پى‏نوشتها:

1. سوره «احزاب‏»، آیه 35.

2. همان، آیه 23 33.

3. تفسیر «مجمع‏البیان‏»، امین الاسلام طبرسى، ج‏7 863/8.

4. سوره «احزاب‏»، آیه 55.

5. «وسائل الشیعه‏»، ج‏14، باب 129، از ابواب مقدمات النکاح، ج‏1/171 - 172.

6. همان، ح‏4.

7. تفسیر «مجمع‏البیان‏»، ج‏7 -8/368.

8. تفسیر «روح‏المعانى‏»، آلوسى بغدادى، ج‏12/107، دار احیاء التراث العربى، بیروت.

9. سوره «احزاب‏»، آیه 59.

10. همان، آیه 6.

11. همان، آیه 32.

12. تفسیر «الدر المنثور»، سیوطى، ج‏5/221.

13. همان.

14. همان.

15. همان.

16. همان.

17. «نهج‏البلاغه‏»، صبحى صالح، نامه 31، آخر نامه.

18. تفسیر على بن ابراهیم قمى، ج‏2/196.

19. تفسیر «روح‏المعانى‏»، ج‏2/127.

20. تفسیر «الدرالمنثور»، ج‏5/221.

21. تفسیر «روح‏المعانى‏»، ج‏12/127.

22. تفسیر «مجمع‏البیان‏»، ج‏7 - 8/369.

23. تفسیر «المیزان‏»، علامه طباطبایى، ج‏16/339.

24. تفسیر «الکاشف‏»، محمد جواد مغنیه، ج‏6/239.

25. «قاموس قرآن‏»، سید على اکبر قرشى، ماده جلباب، دار الکتب الاسلامیه.

26. «بحارالانوار»، علامه مجلسى، ج‏10/55، ح‏2.

27. همان، ج‏32،تحقیق محمد باقر محمودى،237،ح‏190 وزارت ارشاد.

28. همان، ج‏41/227، ح‏37.

29. همان، ج‏75/233، ح‏1.

30. همان، ج‏78/11، ح‏70.

31. همان، ج‏68/35، ح‏74.

32. همان، ج‏79/76، ح‏5.

33. سوره «احزاب‏»، آیه 60.

34. تفسیر «الکاشف‏»، محمد جواد مغنیه، ج‏6/239.

35. تفسیر «المیزان‏»، ج‏16/339.

36. تفسیر «روح‏المعانى‏»، ج‏12/127.

37. تفسیر «الکشاف‏»، ج‏3/560.

38. «فروع الکافى‏»، ج‏7/290، ح‏1، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت.

39. همان‏291/، ح‏5.

40. «تاریخ قرآن‏»، دکتر محمد رامیار/674، امیرکبیر.

41. همان/672.

42. تفسیر «مجمع‏البیان‏»، ج‏7 - 8/130.

43. تفسیر «نورالثقلین‏»، ج‏3/588; «کافى‏»، ج‏5/521، ح‏5.

44. تفسیر على‏بن ابراهیم قمى، ج‏2/101.

45. تفسیر «روح‏المعانى‏»، ج‏10/204، دارالفکر، بیروت.

46. «الدر المنثور»، ج‏5/42.

47. تفسیر «نورالثقلین‏»، ج‏3/589، ج‏95/590، ح‏105.

48. همان‏590/، ح‏103.

49. تفسیر «الدرالمنثور»، ج‏5/42.

50. تفسیر «مجمع‏البیان‏»، و دیگر تفسیرها، ذیل آیه.

51. تفسیر «نورالثقلین‏»، ج‏3/588، ح‏93.

52. تفسیر «روح‏المعانى‏»، ج‏10/209.

53. سوره «مؤمنون‏»، آیه 1 - 6.

54. تفسیر «مجمع‏البیان‏»، ج‏7-8/138.

55. همان.

56. سوره «احزاب‏»، آیه 32.

57. تفسیر «على‏بن ابراهیم قمى‏»، ج‏2/101; تفسیر «نورالثقلین‏»، ج‏3/592، ح‏119.

58. تفسیر «نورالثقلین‏»، ج‏3/621، ح‏229.

59. همان/622، ح‏231.

60. تفسیر «الدر المنثور»، ج‏5/75


 



[ سه شنبه 91/3/16 ] [ 12:11 صبح ] [ جلال ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه