"مصلح بزرگ جهان" دوازدهمین جانشین برحق پیامبر(صلی الله علیه و آله) است. عقیده شیعه بر این است که امام مهدی(عج) دوازدهمین جانشین پیامبر(صلی الله علیه و آله) و فرزند امام حسن عسکرى(علیه السلام)؛ نامش "محمّد" و کنیهاش "أبوالقاسم" و لقبش "مهدى" و "صاحب الزّمان" و "قائم" است.
"امام مهدی(عج) هم اکنون زنده است و چون تولّدش به سال 255 هجرى بوده هم اکنون بیش از هزار سال از عمر او مىگذرد.
امام مهدی(عج) در عین اینکه در حال حیات است، از نظرها پنهان است؛ یعنى، با اینکه از یک زندگى طبیعى برخوردار است، ولى به طور ناشناس در همین جهان زندگى دارد.
امّا بقیه فرق اسلامى - جز معدودى - عقیده دارند که او در آخر زمان متولّد مىشود، هر چند از دودمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) است؛ بنابراین، عمرى با این غیبت طولانى براى او قائل نیستند؛ البتّه افراد کمى از اهل تسنّن نیز او را فرزند امام حسن عسکرى(علیه السلام) مىدانند.
عقیده ویژه شیعه نسبت به امام مهدی(عج) 3 سوال مهم را برمىانگیزد:
ادامه مطلب...[ پنج شنبه 91/4/15 ] [ 10:3 عصر ] [ جلال ]
نظام سلطه جهانى و جبهه استکبار براى استمرار بخشیدن به نفوذ و تسلط و حفظ منافع نامشروع خود، با دقت فراوان، امکانات و نقاط قوت جهان اسلام را زیر نظر دارد تا آن ها را به دقت شناسایى کرده و نابود سازد.
یکى از این نقاط قوت، اندیشه رهایى بخشِ "مهدى باورى " است که درخط مشى مبارزاتى امت مسلمان از جایگاه استراتژیکى برخوردار است. از این رو استکبار جهانى، سناریوهاى متعددى را جهت تضعیف و نابودى این اندیشه مقدس طراحى کرده و متناوباً به اجرا گذارده است که به برخى از آن ها اشاره می کنیم:
1. دخالت مستقیم و حمایت از پروسه شخصیت پردازى و مهدى تراشى: حمایت خائنانه استعمارگران و جبهه استکبار از مدعیان مهدویت مانند مهدى الصومال در آفریقا، سید على محمد باب، حسینعلى بهاء و سید محمد نوربخش در ایران، میرزا غلام احمد قادیانى در پاکستان، سید محمد جونپورى در هند و محمد بن عبدالله القحطانى در حجاز، به خوبى روشنگر اهداف شوم و پلید آنان است.
2. تخریب پایه هاى فکرى مهدى باورى از طریق ژست هاى علمی و به ظاهر شرق شناسى: نظام سلطه زیر نقاب شرق شناسى، سربازان صلیبى خود مانند فان فلوتن، گلدزیهر یهودى ، ولهوسن پروکیلمن ودونالد سن را با نام مستشرق، راهى کشورهاى اسلامی کرد تا شاید از طریق شبهه سازى و تردید افکنى، اذهان افراد غیر متخصص و غیر آشنا با مبانى دقیق اسلامی را مشوب سازند که متأسفانه در این باب به توفیقاتى هم نایل شدند و اسلام گرایانى چون )احمد امین و محمد رشید رضا را به این دام کشیدند.
3. پرورش و حمایت از خودباختگان سرسپرده داخلى: کوته فکرانى چون احمد کسروى، شریعت سنگلجی، سلمان رشدى و احمد الکاتب طعمه هاى خوبى بودند که استکبار جهانى آنان را به راحتى یا اعطاى مدال هاى نویسنده آزاد اندیشه، متفکر منصف و پژوهنده روشنفکر به دام خود بکشند و به آنان گوشزد کنند که هر لقب و عنوان در برابر یک ضربه به اصول و باورها یا دهن کجى به مفاخر و ارزش ها، نصیبشان خواهد شد.
4. انتشار تبلیغات مسموم رسانه اى: مانند ساخت سریالى به نام نوستر داموس که به مدت سه ماه متوالى از شبکه تلویریونى آمریکا پخش شد و هدف از آن به تصویر کشیدن چهره اى خشن و گرفتارِ جنون قدرت از مهدى موعود نستجیر بالله و تحریک عواطف ملل غربى علیه اسلام و منجى موعود آن بود. تحریف اندیشه ناب مهدویت از طریق ارایه مقالات به ظاهر تحقیقى درکتب معتبر[1]
[ سه شنبه 91/4/13 ] [ 11:19 عصر ] [ جلال ]
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ابا صالح المهدی
شیوه های ارتباط با امام زمان(عج)
باید به این نکته توجّه داشت که شناخت و ایمان نسبت به امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - و استواری در آن، بر هر چیز دیگر، مقدم است چرا که در عصر امامان پیشین، کسانی بودند که در کنار ائمه عصمت و طهارت زندگی میکردند ولی چون نسبت به آن برگزیدگان الهی، معرفت و ایمان نداشتهاند، بهرهای از آنها نبرده و چه بسا با آنها هم مخالفت کردهاند.
حال ما چه کنیم که بتوانیم امام زمان خویش را بشناسیم و انس و ارتباط حقیقی با آن حضرت برقرار نماییم؟ در اینجا به برخی از مهمترین راههای آن اشاره مینماییم:
1. تقوا 2. عشق و محبت به آن سرور.
تقوا به معنای ترس از پروردگار و نگهداری نفس میباشد یعنی اطاعت کامل از خداوند و فرمانبرداری از دستورات او که خلاصهاش انجام واجبات و ترک محرمات میشود، البتّه تقوا مراتبی دارد و اگر این نردبان را آدمی تا آخرین پلهاش طی کند به سعادت بزرگی دست خواهد یافت که در نهایت به جایی میرسد که خداوند متعال میفرماید: ای بنده من اطاعتم کن تو را مثل خودم قرار میدهم. من زنده هستم و نمیمیرم، تو را هم زنده قرار میدهم و نمیمیری و من بینیاز هستم و محتاج نمیشوم، تو را هم بینیاز قرار میدهم که محتاج نمیشوی. من هر چه را اراده کنم تحقق پیدا میکند، تو را هم به صورتی قرار میدهم که هر چه را بخواهی تحقق پیدا میکند.[1]
برای رسیدن به این مرحله، علاوه بر انجام واجبات و ترک محرمات تا حد امکان باید مستحبات را هم انجام دهد و از شبهات و مکروهات هم دوری کند.
تقوا سبب نورانیت و قرب به حضرت ولیعصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف - و اتصال روحی با آن حضرت میشود. در توقیع شریف امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف- به شیخ مفید،امام میفرماید: «... پس هر فردی از شما عمل کند به آن چیزی که به وسیله آن به محبت ما نزدیک میشود و دوری کند از آن چیزهایی که به وسیله آن به اکراه و خشم ما نزدیک میشود. پس به درستی که امر ظهور ما یک دفعه و ناگهانی است، در وقتی که توبه برای فرد، نفعی ندارد و نجات نمیدهد او را از عقاب ما، پشیمانی بر رفتارهای ناپسند. خداوند شما را با الهامات غیبی خود ارشاد و توفیقات خویش را در سایه رحمتش نصیب شما فرماید».
خداوند متعال میفرماید: ای بنده من اطاعتم کن تو را مثل خودم قرار میدهم. من زنده هستم و نمیمیرم، تو را هم زنده قرار میدهم و نمیمیری و من بینیاز هستم و محتاج نمیشوم، تو را هم بینیاز قرار میدهم که محتاج نمیشوی. من هر چه را اراده کنم تحقق پیدا میکند، تو را هم به صورتی قرار میدهم که هر چه را بخواهی تحقق پیدا میکند
پس آنچنان که از کلمات گهربار آن وجود مقدس دانسته میشود، تنها چیزی که نمیگذارد به آن حضرت نزدیک شویم ، اعمال سوء و گناهان ماست که آن مولا را ناراحت میسازد در حقیقت علّت اصلی این حجاب بین ما و آن حضرت در خود ماست. معصیت خدا سبب میشود که دل و قلب انسان از محبت خاندان وحی خالی گردد و بُعد روحی و جسمی از آقا امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف - پیش آید و اعمال شایسته ما، این اتصال روحی با امام را از بین برده و سبب دور شدن ما از آن وجود مقدس میگردد.
در تشرف علی بن ابراهیم بن مهزیار، امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- همین نکته را باز تذکر نمودهاند که پسر مهزیار نقل میکند که پس از توسلات عدیدهای در یک سفر در جستجوی آن وجود مقدس به مکه مشرف میشود، شبی در مسجدالحرام مقابل درب کعبه شخص وارستهای را میبیند که پس از سلام و معرفی خود، به اینکه از سوی حضرت مأمور بردن پسر مهزیار به جهت پابوسی حضرت بقیه الله -عجل الله تعالی فرجه الشریف- است، از پسر مهزیار میپرسد: چه چیزی را طلب میکنی ای ابالحسن؟
گفتم: امامی که محجوب و مخفی از عالم است.
گفت: او از شما پوشیده و مخفی نیست و لکن اعمال بد شما او را از شما پوشانده و مخفی ساخته است.
وقتی آن شخص پس از مقدماتی، عتی بن مهزیار را خدمت حضرت صاحب الامر -عجل الله تعالی فرجه الشریف- میبرد حضرت در قسمتی از سخنانشان خطابه به او میفرماید: ای ابوالحسن شب و روز توقع و انتظار آمدن تو را داشتم، چه چیز آمدنت را نزد ما تأخیر انداخت؟
پسر مهزیار در جواب میگوید: ای آقای من تا الان کسی را نیافته بودم که مرا راهنمایی کند.
حضرت فرمودند: کسی را نیافتی که راهنمائیت کند؟!
آنگاه با انگشتان مبارکشان بر روی زمین فشار دادند و سپس فرمودند: و لکن شما اموالتان را زیاد نمودید، ضعفاء مؤمنین را دچار حیرت ساختید و بین خود قطع رحم نمودید پس الان برای شما چه عذری مانده است؟[2]
پس مهمترین عامل،که موجب ایجاد انس با مولایمان امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- و از بین رفتن موانع بهرهمندی از فیض حضور آن حضرت میگرددتقوا،پرهیزکاری و ترک محرمات و انجام واجبات الهی است.
امر دوّم برای نزدیک شدن به محضر مبارک امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- عشق به آن حضرت و ایجاد محبت در خود نسبت به آن مقام مقدس میباشد. در حدیث گرانبهایی که در مورد رابطه قلبی بین امام معصوم و شیعه، مضامین زیبایی در آن نقل گردیده است، راوی سؤال میکند: «آیا شما برای من دعا مینمایید؟ امام رضا -علیه السلام- میفرماید: آیا تو غیر از این را گمان میکنی؟ راوی جواب میگوید: خیر و سپس حضرت میفرماید:
اگر خواستی که دریابی که مقام محبت من با تو و اهتمام داشتن من در امر تو چقدر است، پس به قلب خود نظر کن و ببین که در قلبت و در کارهایت چقدر به من محبت داری و به فکر من هستی؟»[3]
این یک قاعده کلی است که هر قدر شما به شخصی نزدیک باشید و او را دوست داشته باشید او هم شما را به همان مقدار دوست خواهد داشت لذا امام در حدیث میفرمایند که به خود نظر کن و آنگاه درجه محبت خویش را نسبت به ما بسنج. پس بدان به همان مقداری که تو به یاد ما هستی ما هم به یاد تو هستیم.
گاهی میشود محّب و عاشق، از یک دوستی عادی گام فراتر میگذارد به گونهای که محبوب و معشوق را بیش از خود دوست دارد و او را با همه دنیا عوض نمیکند و حاضر است جان را فدایش کند و اوامرش را بی چون و چرا، اجرا کند در این صورت مقام محبت و مودت به آخرین درجه خود میرسد که شاید قابل وصف نباشد، وقتی چنین حالت و رابطهای بین عاشق و معشوق پدید آمد، هیچ چیز نمیتواند مانع اتصال گردد و هیچ سدی نمیتواند در برابر عاشق بایستد. از آن طرف هم وقتی محبوب این حالت محب را مشاهده میکند در لطف و مهرورزیدن نسبت به محب کوتاهی نمیکند او را در سرای خویش میهمان مینماید و پذیرایی و میهماننوازی از او را به حد اعلی میرساند از او میخواهد که در کنارش برای همیشه بماند تا این حالت محبت و دوستی از بین نرود.
اگر این حالت علاقه با نهایت درجهاش در قلب و روح انسان پدید آمد که امام و آقا و مولای خود را بیش از خویش بخواهد و حاضر باشد که جان در راه او دهد و موانع دنیایی نتواند در مقابلش بایستد، البتّه از طرف آن حضرت عنایاتی که نمیتوان مثل و مانند آن عنایات و محبتها را در دنیا یافت، به او خواهد شد.
اگر دل از علائق کنده باشی به منزل بار خود افکنده باشی
ارتباط وانس با حضرت ولی عصرامام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- اعم از ملاقات میباشد و میتواند جلوههای دیگری از جمله خواب، ارتباط قلبی و... داشته باشد
البتّه وسائل و راههای دیگری هم وجود دارد که میتواند موجب قرب و نزدیک شدن به آن حضرت گردد که به مهمترین آنها اشاره میگردد:
1. معرفت و شناخت در حد امکان، از آن چهارده نور تابناک خصوصاً حضرت بقیه الله -عجل الله تعالی فرجه الشریف- .
2. به یاد آن حضرت بودن در همه اوقات.
3. انتشار دادن نام و یاد آن حضرت در بین مردم.
4. عظیم شمردن نام آن وجود مقدس.
5. گریه و ناله در دوری از آن امام و حزن و اندوه در غربت او.
6. دعا برای تعجیل فرج در هر صبح و شام در اوقات اذان که در توقیع شریف فرمودند: و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم «برای تعجیل ظهور زیاد دعا نمایید که همانا آن(دعا کردن) موجب گشایش در امور و رهایی شما است.»[4]
7. هدیه نمودن ثواب عبادات به آن حضرت .
8. قرائت قرآن و عمل به آن و هدیه ختم قرآن به آن وجود مقدس و مبارک.9. توجه به خواندن زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره و نماز شب که همانا استمرار بر آنها،آثاری بس شگفتانگیز دارد.
10. زیارت نمودن آن حضرت به ادعیهای که در خصوص آن بزرگوار وارد گردیده است.
11. انفاق مال در راه و صدقه دادن برای سلامتی و تعجیل در ظهور آن حضرت.
12. عزاداری و گریه در مصیبت جد بزرگوارش امام حسین ـ علیه السّلام ـ و عمهاش زینب-علیها السلام-.
13. دوست داشتن خوبان و شیعیان مخلص و محبان واقعی آن حضرت و احترام گذاشتن به آنها.
14. یاری رساندن به شیعیان آن حضرت و رفع مشکلات دوستان آن بزرگوار.
البتّه از این نکته نباید غافل شد که ارتباط وانس با حضرت ولی عصرامام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- اعم از ملاقات میباشد و میتواند جلوههای دیگری از جمله خواب، ارتباط قلبی و... داشته باشد .
خدایا توفیق درک انس و محبت مولایمان امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- و توفیق زیارت آن حضرت را به ما آن عنایت فرما و ما را از سربازان و یاوران مخلص آن حضرت مقرر گردان «آمین یا رب العالمین»
پی نوشت ها :
[1] . مستدرک وسائلالشیعه ج 11، ص 258.
[2] . دلائل الامامه، ص 296 محمد بن جریر طبری.
[3] . اصول کافی، ج 2، ص 652.
[4] . بحارالانوار، 52 ص، غیبه الطوسی ص 290.
منبع:تبیان
[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 10:22 عصر ] [ جلال ]
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا بقیه الله
پس از آن که امام زمان ( علیه السلام ) ظهور کرد چه اتفاقاتی می افتد؟
اتفاقاتى که در دوره ظهور امام مهدى(عج) مىافتد، بسیار است. با بهره مندى از روایات اهل بیت(ع) تنها به بیان چند رخداد مهم اشاره مىکنیم:
1- اعلان ظهور: اولین حادثهاى که بعد از ظهور امام زمان(ع) شکل مىگیرد، اعلام ظهور امام زمان(ع) است. ظهور حضرت به وسیله منادى آسمانى اعلام مىگردد، آن گاه حضرت در حالى که به کعبه تکیه داده است، با دعوت به حق، ظهور خود را اعلام مىدارد.(1) دعوت حضرت هم به منظور اعلام ظهور حضرت است و هم به منظور فراخوان عمومى جهت پذیرش حکومت جهانى صورت مىگیرد. امام على(ع) فرمود: «هنگامى که منادى از آسمان ندا مىدهد: حق از آنِ آل محمد است و اگر طالب هدایت و سعادت هستید، به دامان آل محمد چنگ زنید، حضرت مهدى(عج) ظهور مىکند»(2)
2- رجعت و بازگشت برخى از مؤمنان صالح و پیامبران الهى مانند حضرت عیسى(ع) که در رکاب حضرت مهدى(عج) خواهند بود و در قیام و مبارزه او با ستمگران شرکت دارند.
3- مبارزات امام زمان(عج): یکى از حوادث مهم که بعد از ظهور امام زمان(ع) به وجود مىآید، مبارزه امام با دشمنان و مخالفان ظهور است. برخى از افراد و گروهها حکومت عدالت گستر امام زمان(ع) را بر نمىتابند و با حضرت به جنگ مىپردازند. مخالفان امام را افراد و گروههاى مختلف تشکیل مىدهند(3) و سیاست امام در برابر آنها متفاوت است.
امام زمان(ع) نخست همگان را به دین و صلح فرا مىخواند و با مدارا با آنها رفتار مىنماید.
امّا دشمنان دعوت امام را نادیده مىگیرند و به جنگ با امام مىپردازند. امام با بهرهگیرى از همه قدرت و امکانات، با دشمنان برخورد مىکند، و جنگ سختى به وقوع مىپیوندد.(4) از جمله جنگ امام زمان(عج) با دجال(5) و سفیانى.(6)
4- پیروزى امام زمان(عج): در این درگیرىها سرانجام حضرت پیروز مىشود. در برخى روایات از پیروزى امام بر شرق و غرب،(7)، جنوب و قبله(8) گزارش شده است.
امام باقر(ع) فرمود: «حضرت قائم از ما است و فرمانروایى حضرت شرق و غرب را فرا مىگیرد».(9) از پیامبر اسلام(ص) گزارش شده است که حضرت مهدى(عج) لشکریانش را به سراسر زمین گسیل مىدارد.(10)
5- تشکیل حکومت جهانى و برچیده شدن مرزهاى جغرافیایى:
امام مهدى(عج) حکومت جهانى تشکیل مىدهد و مرزهاى جغرافیایى را بر مىچیند. این حکومت همان حکومت آرمانى موعود است که از آن در روایات گاهى به مدینه »فاضله« سخن گفته شده است.(11) گاهى به جامعه مطلوب و گاهى به «دولت کریمه» یاد شده است.
حکومت جهانى امام زمان(ع) از مؤلّفهها و شاخصه هایى برخوردار است که تحقق هر کدام از آنها مىتواند یکى از حوادث بعد از ظهور امام زمان(ع) محسوب شوند، از جمله:
أ) گسترش عدالت:
یکى از ویژگىهاى حکومت امام زمان(ع) عدالت است. عدالت عنصر گم شدهاى است که همگان دنبال آن هستند. این گمشده در حکومت امام زمان تحقق پیدا مىکند.
پیامبر اسلام فرمود: «یملاء الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئتْ ظلماً و جوراً»؛(12) امام زمان(ع) حکومت را به گونهاى سازماندهى مىکند که دیگر واژه ستم از ذهنها رخت بر مىبندد و کسى به دیگرى ظلم نمىکند؛
ب) گزینش کارگزاران شایسته:
طبیعى است که حکومت آرمانى امام زمان(ع) که رهبرى آن را امام مصلح و پارسا بر عهده دارد، کارگزاران آن نیز از صالحان و پارسایان خواهند بود، از این رو در روایات آمده است که دولت امام زمان(ع) را برخى از پیامبران و جانشینان آنان و صالحان و از اصحاب پیامبر اسلام(ص) تشکیل مىدهند. حضرت عیسى(ع) به امام زمان(ع) مىگوید: »من به عنوان وزیر فرستاده شدهام؛ نه امیر و فرمانروا.(13)
6- رشد آگاهى و دانش: یکى از حوادث بسیار مهم رشد دانش و صنعت در عصر امام زمان(ع) است. دوره ظهور دوران گسترش علم و دانایى است و مدینه فاضله اسلامى «مدینة العلم» است. با آمدن آن منجى همان گونه که ظلم جاى خود را به عدل و داد مىدهد، دانایى و فرزانگى جایگزین جهل و نادانى مىشود و جهان از نور عقل و دانش آکنده مىگردد.(14)
7- رشد عقل و خرد ورزى: در این دوره بشر به حاکمیت عقلانیت نایل مىگردد.
در روایات آمده است که در عصر ظهور حضرت مهدى(عج) برکات خداوندى به بشر ارزانى داشته و دست رحمت ایزدى بر عقلهاى مردم کشیده مىشود و مردم از نظر عقل و بصیرت در وضع بى مانندى قرار مىگیرند.(15)
8- رفاه اقتصادى و معیشتى: به فرموده پیامبر اسلام(ص) در دوره حضور حضرت مهدى(عج) مردم به نعمت هایى نایل مىگردند که در هیچ زمانى سابقه ندارد. براى همگان برکات الهى از آسمان نازل مىشود و زمین چیزى از روییدنىهاى خود را پنهان نمىکند.(16)
سطح رفاه زندگى در این دوره به حدّى است که طبق روایات رسیده از امام صادق(ع) در این دوره فقیرى یافت نمىشود تا مردم زکات اموالشان را به او بدهند.(17)
9- برقرارى امنیت اجتماعى: در این دوره امنیت اجتماعى به نحو کامل برقرار مىگردد. به گونهاى که اگر زنى به تنهایى بخواهد از عراق به شام مسافرت نماید، در مورد امنیتش هیچ ترس و دلهرهاى ندارد.(18)
10- رشد تربیتى و شکوفایى فرهنگى و اخلاقى: در این دوره افراد به رشد تربیتى و اخلاقى و جامعه به بالاترین درجه تعالى و شکوفایى نایل مىگردند. امام على(ع) فرمود: «چون قائم ما قیام کند، کینهها از دلها زدوده مىشود».(19) امام باقر(ع) فرمود: «هنگامى که قائم ما قیام کند، خداوند قواى فکرى مردم را تعالى مىبخشد و اخلاق آنان را به کمال مىرساند».(20)
در روایتى دیگر از آن حضرت نقل شده است که «در دوره ظهور، دوستى و یگانگى بین مؤمنان در نهایت خود قرار مىگیرد، به گونهاى که هر کس نیازمند باشد، بدون هیچ ممانعتى از جیب دیگرى پول بر مىدارد (و دیگرى هم از این کار راضى است».(21)
براى اطلاع بیشتر در این مورد به کتاب عصر زندگى و چگونگى آینده انسان و اسلام، پژوهشى در انقلاب جهانى حضرت مهدى(عج)، تألیف محمد حکیمى مراجعه نمایید.
در مورد بعد از ظهور حضرت مهدى(عج)؛ یعنى مدتى که حضرت مهدى (عج) حکومت مىکند، نیز بعد از آن دوره تا برپایى قیامت، نمىتوان پاسخ قاطع و روشنى از روایات به دست آورد، چرا که در لابلاى روایات مدت حکومت حضرت مهدى(عج) نوزده سال و چند ماه،(22) هفتاد سال،(23) سیصد و نه سال،(24) آمده است.
در روایتى ذکر شده که بعد از حضرت مهدى(عج) فردى از اهل بیت سیصد و نه سال حکومت خواهد کرد.(25) و بعد قیامت برپا خواهد شد، یا یکایک امامان(ع) رجعت و حکومت مىکنند و سپس قیامت بر پا خواهد شد(26) و...
برخى از پژوهشگران اسلامى بیان داشتهاند: در مورد مدت حکومت حضرت مهدى(عج) اگر چه برخى روایات حد معیّنى را بیان کردهاند و دوران حکومت حضرت را به هفت یا نه سال محدود نمودهاند، لیکن این گونه روایات در منابع اهل سنّت ذکر شده، امّا عدهاى بدون تحقیق این گونه روایات را در کتابهاى شیعى وارد نمودهاند. هیچ روایت صحیح السندى از امامان(ع) نرسیده است که دوران حکومت حضرت مهدى(عج) را محدود کرده باشد. این گونه روایات علاوه بر ضعف سند، با روح آیات و محتواى روایات متواترى (که وعده دادهاند با ظهور و قیامت حضرت، زحمات انبیا به ثمر مىرسد: و جهان پر از عدل مىگردد) منافات دارد.(27)
مقام معظم رهبرى در این باره مىفرماید: «بعضى خیال مىکنند دوران ظهور حضرت بقیة اللَّه آخر دنیا است. من عرض مىکنم دوران ظهور بقیة اللَّه(ع) اوّل دنیا است. اوّل شروع حرکت انسان در صراط مستقیم است، با مانع کمتر یا بدون مانع، با سرعت بیشتر، با فراهم بودن همه امکانات براى این حرکت. اگر صراط مستقیم الهى را مثل یک جاده وسیع، مستقیم و هموارى فرض کنیم، همه انبیا در این چند هزار سال گذشته آمدهاند تا بشر را از کوره راهها به این جاده برسانند. وقتى به این جاده رسید، مسیر تندتر، عمومىتر، موفقتر، بى ضایعات یا کم ضایعاتتر خواهد بود.
دوره ظهور، دورهاى است که بشریت مىتواند نفس راحتى بکشد. مىتواند راه خدا را طى کند. مىتواند از همه استعدادهاى موجود در عالم طبیعت و در وجود انسان به شکل بهینه استفاده کند».(28)
روایات تعیین کننده دوران حکومت امام زمان(ع) با دستهاى دیگر از روایات که با روح تعالیم قرآنى بیشتر توافق دارد، در تزاحم و تعارض است. مفضل بن عمر مىگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: مدت خلافت حضرت قائم(ع) چه مقدار است. حضرت در جوابم آیات 105 تا 108 سوره هود را تا «عطاء غیر مجذوذ» تلاوت فرمود، سپس در توضیح آیه فرمود: منظور از «عطاء غیر مجذوذ» این است که آن نعمت و عطا از ایشان بریده نمىشود بلکه نعمتى است دایمى و مُلْکى است که نهایت ندارد و حکمى است که منقطع نمىگردد و امرى است که باطل نمىشود، مگر به اراده و مشیّت حق تعالى و از آن اراده و مشیّت کسى جز ذات او، آگاه نیست.(29)
آیات مذکور بیانگر طولانى بودن نعمتهاى الهى براى اهل بهشت است. امام صادق(ع) با تلاوت آن و سپس تفسیر و تأویلش فرمود: »همان گونه که نعمتهاى الهى از اهل بهشت منقطع نمىگردد مگر به اراده خداوند، مدت خلافت حضرت قائم نیز بسیار طولانى است و از پایان آن کسى جز خداوند آگاهى ندارد».
منبع : نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا
[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 10:22 عصر ] [ جلال ]
الگوی یاران امام مهدی (ع)
به قلم: سکینه خانی
یکی از نیازهای اساسی منتظران در عصر غیبت، لزوم برخورداری از الگوهای عملی، در مسیر خودسازی و نیز همراهی و مساعدت امام معصوم است، کسانی که توانسته باشند در عرصه عمل، برای تحقق اهداف و آرمانهای امام خود، جان فشانی کنند و نمونههای روشنی در طریق اطاعت و سرسپردگی باشند و به راستی، چه کسانی شایستهتر از یاران امام حسین علیه السلام؟ !
یارانی که امام خود را در تحقق بخشیدن به اهدافش یاری کردند؛ یاران بزرگ و مجاهدی که عقل بشری از درک مقامشان عاجز است؛ آنهایی که امام معصوم علیه السلام، در وصفیشان فرمود: «فَإنی لا أعلمُ أصحاباً أوفی و لا خیراً أصحابی...؛ من یارانی بهتر و باوفاتر از اصحاب خود نمیشناسم.»1
در حقیقت یاران اباعبدالله علیه السلام، معیارهایی را در اختیار ما قرار دادهاند تا به وسیله آنها، خود را محک زده و با عمل به آنها، خود را برای قیام جهانی و روز باشکوه ظهور، آمادهتر سازیم.
معرفت و محبت
محبت، حالتی بین محب و محبوب است که اگرچه از درون و قلب، سرچشمه میگیرد، اما در ظاهر و افعال و اعمال محب، به روشنی بروز پیدا میکند. محبتی پایدار و حقیقی است که در پی معرفت باشد؛ چراکه هرچه شناخت بیشتر باشد، محبت شدیدتر و عمیقتر خواهد بود. راه ایجاد و تعمیق محبت به ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف آن است که انسان به صاحب الزمان به عنوان مطلوب کامل خویش، معرفت حاصل کند و ابعاد وجودش را بشناسد.
[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 10:21 عصر ] [ جلال ]
نویسنده: حسین الهی نژاد
رهبران و بزرگان دین، برای جلوگیری از انحرافها و کجرویها، باید منجی و مصلحِ آخر زمان را با تمام شاخصهها و خصال معرفی نمایند و برای ظهور او نشانهها و علایمی را بیان کنند تا مردم در تحیر و تردید نمانند.
ظهور منجی بشر در دوران آخرزمان، باوری است قطعی و همگانی. ادیان و شرایع توحیدی و غیرتوحیدی و نیز بعضی از مکاتب بشری، نوید چنین روزی را به پیروان خویش دادهاند. در این میان، اسلام با مبانی قویِ نظری و عملی، موضوع ظهور را به صورت صحیح تبیین کرده و با راهکارهای مناسب و درخور، واژه انتظار و منتظرِ مصلح را در میان جوامع اسلامی تبیین کرده است.
واژه مهدویّت و مهدی علیهالسلام تبلور فرهنگ انتظار است که همه مسلمین، اعم از شیعه و اهل سنت در باور داشتِ آن، اتفاق نظر دارند. از زمان ظهور اسلام، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و اهل بیت علیهمالسلام و صحابه و یاران ایشان، عهدهدار تبیین فرهنگِ مهدویت بودهاند و این رسالت در هر عصری، میان آنها ادامه پیدا کرده تا دوران غیبت کبرایِ امام زمان علیهالسلام که در این برهه مهم و حساس، علما و مبلغان دینی مسئولیت تبیین و تثبیت آن را به عهده گرفته و مردم را به فرا رسیدن روزگار ظهور امیدوار میکنند.
ضرورت بیان نشانههای ظهور
هر مسئلهای که اهمیت و مقبولیت عمومی داشته باشد، مخاطرات و تهدیدها نسبت به آن از ناحیه سودجویان و فرصت طلبان بیشتر خواهد شد؛ از جمله این مسائل که دارای شاخصههای جهانی و همگانی است، ظهور منجی است که به منزله اعتقاد و باور عمومی در همه ادیان مطرح شده است. طبیعی است افرادی که به دنبال منفعت و سودجویی فردیاند با آزمندی بسیار و با ظاهر سازی فریبنده به اغفال مردم میپردازند تا به نیّت سوء خود برسند.
از اینرو بیان نشانهها و علایم ظهور، ضروری است و رهبران و بزرگان دین، برای جلوگیری از این انحرافها و کجرویها و برای حفظ باورهای اصیل مردم، باید منجی و مصلحِ آخر زمان را با تمام شاخصهها و خصال معرفی نمایند و برای ظهور و قیام او نشانهها و علایمی را بیان کنند تا مردم در تمیز سره از ناسره در تحیر و تردید نمانند.
از همین رو در روایات و احادیث بسیاری منجیِ آخر زمان (= حضرت مهدی علیهالسلام ) و کیفیت ظهور او، با تمام علایم و نشانهها بیان شده است.
در رویکرد کلی و کلان، میتوان نشانهها و علایم ظهور امام زمان علیهالسلام را به انواع مختلف تقسیم کرد که به یکایک آنها خواهیم پراخت:
الف) نشانههای عام و خاص
1. نشانههای عام:
آن دسته از نشانهها و علایمی که شاخصههای کلی و عمومی دارند یعنی در قالب پدیده خاص، در برهه خاص و در افراد خاصی متصف نشدهاند، «علایم عمومی» نامیده میشوند؛ نظیر احادیث و روایاتی که از احوال و اوضاع مردمان آخر زمان خبر میدهند و از انحرافات و کج رویهایی که در آن دوره رخ میدهد سخن به میان آوردهاند که در واقع، نوعی بیان علایم و نشانههای ظهور امام زمان علیهالسلام است، امّا در قالب و معیار کلی و عمومی.
«عَنْ اِبْنِ عَباس عَنْ رَسُولِ اللّهِ صلیاللهعلیهوآله : فِی حَدیثٍ اَنَّ اللّهَ اَوْحی اِلَیهِ لَیْلَةً اَسْری بِهِ اَنْ یُوصِیَ اِلی عَلِیِّ وَاَخْبَرَهُ بِالْأَئِمّةِ مِنْ وُلْدِهِ اِلی اَنْ قالَ وَآخِرُ رَجُلٍ مِنْهُمْ یُصَلّی عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ خَلْفَهُ یَمْلأُ الاَْرْضَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَورا وَظُلْما... فَقُلْتُ اِلهی وَسَیِّدی مَتی یَکُوُنُ ذاکَ؟ فَاَوْحَی اللّهُ عَزَّوَجَلَّ اِلَیَّ: یَکُوُنُ ذالِکَ اِذا رُفِعَ الْعِلْمُ وَظَهَرَ الْجَهْلُ وَکَثُرَ القِراءَةُ وَقَلَّ الْعَمَلُ وَکَثُرَ الْقَتْلُ وَقَلَّ الْفُقَهاء وَالْهادُونَ وَکَثُرَ فُقَهاءُ الضَّلالةِ وَالْخَوْنَةِ... وَکَثُرَ الْجَورُ وَالْفَسادُ وَظَهَرَ الْمُنْکَرُ وَاَمَرَ اُمّتُکَ بِهِ وَنَهی عَنِ الْمَعْروُفِ...؛1
ابن عباس میگوید: «در شب معراج، مطالبی به رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله وحی شد که باید به حضرت علی علیهالسلام سفارش کند و به او در مورد ائمه بعد از آن حضرت که از فرزندانش هستند خبر داد؛ تا آنجا که فرمود: آخرین آنها [نشانه هایی دارد؛ از جمله اینکه [عیسی بن مریم پشت سرش نماز میخواند؛ زمین را پر از عدل و داد میکند، چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد،... عرض کردم: خداوندا! آن کی خواهد شد؟ خداوند به من وحی کرد: هر گاه علم از میان برداشته شود و جهل و نادانی ظاهر شود؛ قرائتهای [قرآن [زیاد امّا عمل کم شود؛ قتل و کشتار زیاد شود، فقهاء و هدایت کنندگان واقعی کم شوند؛ علمای فاسق و خیانتکار زیاد شوند،... جور و فساد زیاد شود؛ منکر ظاهر شود؛ امت تو امر به منکر و نهی از معروف کنند،...»
«حضرت علی علیهالسلام در جواب سؤال «صعصعة بن صوحان» ـ که از یاران آن حضرت بود ـ در باب دجّال و خروجش، و پیرامون نشانههایی از ظهور امام زمان علیهالسلام ، چنین فرمودند:
«فَاِنَّ عَلامَةَ ذلِکَ اِذا اَماتَ النّاسُ الصَّلاةَ وَاَضاعُوا الاَمانَةَ وَاسْتَحَلُّوا الْکِذْبَ، وَاکَلُوا الرِّبا وَاَخَذُوا الرُّشا وَشَیَّدُوا البُنْیانَ وَباعُوا الدّین بِالدُّنْیا وَاسْتَعْمَلُوا السُّفَهاءَ وَشاوَرُوا النِّساءَ وَقَطَعُوا الاَرْحامَ وَاتَّبَعُوا الاَهْواءَ، وَاسْتَخَفُّوا بِالدِّماءِ...؛2 علامت خروج و قیام دجال زمانی است که مردم نماز را ترک کنند [و در میان مردم بمیرد]، امانتها را ضایع کنند؛ دروغ گفتن را حلال شمارند؛ ربا بخورند؛ رشوه بگیرند؛ ساختمانها را محکم سازند و دین را به دنیا فروشند؛ مردمان کم عقل را بر کارها گمارند؛ زنان را در کارهای اجتماعی و شخصی طرف مشورت قرار دهند؛ قطع صله ارحام کنند؛ از هوا و هوس پیروی کنند و [کشتار و [خونریزی را کوچک شمارند،... .»
2. نشانههای خاص:
بعضی از نشانهها و علایم ظهور، به صورت خاص و با شاخصهای ویژه در افراد متعین، تبلور مییابد؛ مثلاً در روایات بسیاری ذکر شده است، که ظهور امام زمان علیهالسلام در سال فرد و در روز فرد تحقق پیدا خواهد کرد. ظهور و خروج افرادی به نام «دجال» و «سفیانی» که مظهر ضلالت و گمراهی و نیز قیام افرادی مثل یمانی و سید خراسانی که سنبل هدایت هستند جزء علایم خاص شمرده میشود و در احادیث، با اسم و رسم و با ویژگیهای مخصوصشان وارد شده است.
امام باقر علیهالسلام فرمودند:
«تَنْزِلُ الرّایاتُ السُّودُ الَّتی تَخْرُجُ مِنْ خُراسان اِلیَ الْکُوفَةِ، فَاِذا ظَهَرَ الْمَهدیُّ بَعَثَ اِلَیه بِالْبَیْعَةِ؛3 پرچمهای سیاهی از ناحیه خراسان بیرون میآید و به جانب کوفه به حرکت در میآید. پس چون مهدی ظاهر شود، اینان وی را دعوت به بیعت میکنند.»
و نیز امام باقر علیهالسلام فرمود:
«برای مهدی ما، دو نشانه است که از هنگامی که خداوند آسمانها و زمین را خلق فرمود، سابقه ندارد: خسوف در شب اوّل ماه رمضان و کسوف در نیمه همان ماه. و این دو از زمانی که خداوند آسمانها و زمین را خلق کرده است، [این چنین ] وجود نداشته است.»4
در روایات فوق نشانهها و علایم خاصی برای ظهور امام زمان علیهالسلام تعیین شده است.
ب) نشانههای حتمی و غیر حتمی
1. نشانههای حتمی:
علایم و نشانههایی که به طور قطع قبل از ظهور حضرت، رخ خواهند داد و در واقع، هیچ گونه قید و شرطی در ایجاد آنها لحاظ نشده است علایم حتمی نامیده میشوند و شاید بتوان گفت که ادعای ظهور قبل از تحقق آنها کذب و دروغ است.
امام سجاد علیهالسلام فرمود:
«اِنَّ اَمْرَالْقائِمِ حَتْمٌ مِنَ اللّهِ وَاَمْرَ السُّفیانِی حَتْمٌ مِنَ اللّهِ وَلایَکُونُ قائِمٌ اِلاّ بِسُفْیانِی5؛ ظهور قائم، از ناحیه خداوند، قطعی و خروج سفیانی نیز، از جانب خداوند قطعی است و قائمی جز با سفیانی وجود ندارد.»
امام صادق علیهالسلام فرمود:
«وَالْیَمانِی مِنَالْمَحْتُومِ؛ [قیام] یمانی از نشانههای حتمی است.»
فضل بن شاذان از ابی حمزه ثمالی نقل میکند:
«قُلْتُ لاَبیِ جَعْفَرٍ خُرُوجُ السُّفْیانِی مِنَ الْمَحْتُوم؟ قالَ نَعَمْ وَالنِّداءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَطُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِها مِنَ الْمَحتُومِ وَاخْتِلافُ بَنِی الْعَباسِ فِی الدَّوْلَةِ مِنَ الْمحْتُومِ وَقَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیة مَحْتُومٌ وَخُرُوجُ الْقائِمِ مِنْ آلِ مُحَّمد مَحْتُومٌ...6؛ به امام باقر علیهالسلام عرض کردم: آیا خروج سفیانی حتمی است؟ فرمودند آری، صیحه آسمانی نیز از علایم حتمی است و طلوع خورشید از مغرب حتمی است. اختلاف بین بنی عباس در رابطه با حکومت، حتمی است. کشته شدن نفس زکیّه حتمی است، قیام قائم آل محمد صلیاللهعلیهوآله حتمی است،...»
2. نشانههای غیر حتمی:
بعضی از نشانههای ظهور قبل از ظهور، بطور مشروط رخ میدهند؛ یعنی اگر مقتضی آنها موجود و موانع مفقود باشد، تحققشان حتمی خواهد بود. در میان نشانهها و علایم، آنچه حتمی شمرده شده، جزء محتومیات هستند و غیر از آنها که گروه بسیاری از علایم را تشکیل میدهند جزء علایم غیر حتمی شمرده میشوند.
ج: علایم با فاصله و بیفاصله
1. نشانههای نزدیک به وقت ظهور:
در بعضی از روایات، تصریح شده که بعضی از علایم در سال ظهور امام زمان علیهالسلام ، رخ میدهند؛ یعنی قبل از ظهور و در آستانه قیام حضرت مهدی علیهالسلام ، این نشانهها یکی پس از دیگری پدیدار شده، به ظهور امام زمان منتهی میشود.
امام صادق علیهالسلام فرمود:
«خُرُوجُ الثَّلاثَةِ، اَلخُراسانِی وَالسُّفْیانِی وَالیَمانِی فِی سَنَةٍ واحِدَةٍ فِی شَهْرٍ واحِدِ، فِی یَوْمٍ واحِدٍ وَلَیْسَ فیها رایةً بِأَهْدی مِنْ رایةِ الْیَمانی یَهدی اِلَی الْحَقِّ؛7
خروج سه کس: قیام خراسانی و سفیانی و یمانی، در یک سال و در یک ماه و یک روز خواهد بود و در این میان، هیچ پرچمی به اندازه پرچم یمانی، به حق و هدایت دعوت نمیکند.»
امام باقر علیهالسلام فرمود:
«لَیْسَ بَیْنَ قِیامِ القائمِ وَقَتْلِ النَّفْسِ الزَّکیَّةِ اَکْثَرَ مِنْ خَمْسَ عَشَرَ لَیْلَة8؛ بین ظهور مهدی علیهالسلام و کشته شدن نفس زکیه، بیش از پانزده شب فاصله نیست.»
2. علایمی که با ظهور، فاصله زمانی دارد:
بعضی از نشانهها و علایم در بستر تاریخ با فاصله بسیاری با وقت ظهور تحقق مییابد؛ حتی بعضی از آنها قبل از تولد امام زمان رخ مینمایند و بعضی بعد از تولد و قبل از ظهور با فاصله زیاد، تحقق پیدا کرده و خواهند کرد؛ چنان که شماری از آنها، همچون از هم گسستن بنی امیه و بنی عباس، خروج ابومسلم خراسانی، اختلاف بین مسلمانان و... اتفاق افتاده است.
د) علایم زمینی و آسمانی
1. علایم طبیعی و زمینی:
در میان نشانهها و علایم ظهور، غالب آنها نشانههای طبیعی و زمینیاند و هر کدام در تثبیت حقانیت ظهور و قیام حضرت مهدی علیهالسلام نقش اساسی دارند.
امام علی علیهالسلام فرمود:
«وَیَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَیْتی فِی الْحَرَمِ فَیَبْلُغُ السُّفْیانِی، فَیَبْعَثُ اِلَیه جُنْدا مِنْ جُنْدِهِ فَیهْزِمُهُمْ فَیَسیرُ اِلَیه السُّفْیانی بِمَنْ مَعَهُ، حَتّی اِذا جاوَزوا بِبَیْداء مِنَ الاَرْضِ، خَسَفَ بِهِمْ، فَلایَنْجوا منْهُمْ اِلاّ المُخْبِرُ عَنْهُمْ؛ مردی از خاندان من، در سرزمین حرم قیام میکند، پس خبر خروج وی به سفیانی میرسد.
وی، سپاهی از لشکریان خود رابرای جنگ، به سوی او میفرستد و آنان را شکست میدهد، آنگاه خود سفیانی با همراهانش به جنگ وی میروند و چون از سرزمین بیداء میگذرند، زمین آنان را فرو میبرد و جز یک نفر، که خبر آنان را میآورد کسی از آنان نجات نمییابد.»
نشانه هایی نظیر فرو رفتن سفیانی در بیداء، قیام یمانی، خراسانی، سفیانی، دجّال، قتل نفس زکیّه، جنگهای خونین و غیره ... از جمله علایم زمینی و طبیعی هستند.
2. علایم آسمانی:
به علت اهمّیت ظهور امام زمان، علاوه بر نشانههای زمینی و طبیعی، برخی علایم آسمانی نیز در زمان ظهور حضرت رخ خواهند داد، تا مردم بهتر رهبر و مصلح آسمانی را شناخته و در راستای تحققِ رسالت و اهداف او مشارکت کنند؛ مانند:
ـ صیحه آسمانی:
امام صادق علیهالسلام فرمود:
«اِذا نادی مُنادٍ مِنَ السَّماءِ اَنَّ الْحَقَّ فِی آل محمَدٍ صلیاللهعلیهوآله فَعِنْدَ ذلِکَ یَظْهَرُ المَهدیُّ عَلی اَفْواهِ النّاسِ وَیَشْربُونَ حُبَّهُ، وَلایَکُونُ لَهُمْ ذِکْرُ غَیْرِهِ؛ هر گاه گویندهای از آسمان ندا دهد که حق با اولاد محمد صلیاللهعلیهوآله است، در آن هنگام، ظهور مهدی علیهالسلام به سر زبانها میافتد، و همه [شراب] دوستی او مینوشند و غیر او را یاد نمیکنند.»
ـ کسوف:
امام صادق علیهالسلام فرمود:
«عَلامَةُ خُرُوجِ الْمَهْدی کُسُوفُ الشَّمسِ فِی شَهْرِ رَمَضانٍ فی ثَلاثَ عَشَرَةَ وَاَرْبَعَ عَشَرَةَ مِنْهُ9؛
نشانه ظهور مهدی علیهالسلام کسوف خورشید در ماه مبارک رمضان است [و وقت کسوف] سیزدهم یا چهاردهم ماه رمضان خواهد بود.»
پی نوشت ها :
1. اثباة الهداه، ج7، ص390.
2. بحار الانوار، ج 52، ص193.
3. بحار الانوار، ج 52، ص217.
4. منتخب الاثر، ص444.
5. بحارالانوار، ج52، ص82.
6. ارشاد مفید، ج3، ص347.
7. کتاب غیبت نعمانی، ص252.
8. ارشاد مفید، ج2، ص374؛ اعلام الوری، ص427.
9. غیبت نعمانی، ص270.
منبع: www.bfnews.ir
[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 10:20 عصر ] [ جلال ]
توصیه های اخلاقی آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی(ره) به جوانان
سعی کنید با افراد متدیّن معاشرت کنید و با افرادی که فکر و حرکت آنها شما را به گناه میکشاند همصحبت نشوید، و افکار شیطانی را از فکر خود محو نمایید. به معنویات روی آورید و در مجالس وعظ و خطابه شرکت کنید. اذکار خود را بیشتر کنید و در هر کاری از خدا کمک بخواهید.
شیطان همواره در کمین است، امّا انسان باید آنقدر تهذیب نفس داشته باشد که اجازه ندهد شیطان در او رسوخ کند و او را فریب دهد، لذا قبل از اینکه پشیمان شوید، شیطان را از خود برانید؛ زیرا خدای ناکرده اگر سریع به فکر خود نباشید، ممکن است نتوانید در آینده از القائات شیطان رها شوید. تا جوان هستید فرصت دارید خود را خلاص کنید.
اوّلین گام برای شما این است که یک شخص متدین را راهنمای خود قرار دهید؛ از فردی که خود صاحب کمال است، کمک بخواهید و قدری از روز را با او بگذرانید. سعی کنید با افراد متدیّن معاشرت کنید و با افرادی که فکر و حرکت آنها شما را به گناه میکشاند همصحبت نشوید، و افکار شیطانی را از فکر خود محو نمایید. به معنویات روی آورید و در مجالس وعظ و خطابه شرکت کنید. اذکار خود را بیشتر کنید و در هر کاری از خدا کمک بخواهید.
با خود زیاد خلوت نکنید، اگر فکر گناه به ذهنتان خطور کرد از محل خارج شده، شروع به قدم زدن نمایید و خود را به کاری مشغول کنید تا فکر باطل از ذهن شما خارج شود. باید ببینید سبب اصلی تحریک شهوت شما چیست، بعد آن را علاج یا از آن دوری کنید، به مرور زمان، مسئله گناه را ـ ان شاءالله ـ فراموش خواهید کرد. اگر بتوانید هنگامی که شیطان به سراغ شما آمد وضو ساخته و شروع به نماز خواندن نمایید، بسیار مؤثر است، در آن برکاتی است که شما را در جهت خلاصی از این مشکل، کمک خواهد کرد.
توسّل به اهل بیت(ع)
اصولاً توسّل به پیامبر اکرم(ص)، صدیقه طاهره و ائمه معصومین(ع) و واسطه قرار دادن آنها در پیشگاه خداوند متعال برای برآورده شدن حاجات، در اذهان عموم مؤمنین، علما و اصحاب ائمّه، از مسلّمات و مرتکزات (ثابت ها) بوده و جای هیچ شک و شبههای در آن نیست. اگر در موردی مانند این موارد که از مسلّمات بین مؤمنین است روایات زیادی در دسترس نباشد، نه به جهت ضعف مطلب؛ بلکه به جهت وضوح مطلب و رسوخ آن در اذهان است و این خود کافی بوده و نیازی به نقل و ضبط ندارد.
اصحاب ائمّه، عمده اهتمامشان بر این بود که در فروع [احکام دین]، جهات مختلف را مورد سؤال قرار داده و روایات آن را ضبط و نقل نمایند و در اصول و مسائل اعتقادی و آنچه که به مقام و منزلت معصومین(ع) مربوط میشود، به جهت وضوح و مسلّم بودن به سؤال و نقل معدود اکتفا میکردند. مسئله توسل به پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) امری نیست که کسی بتواند در آن تشکیک کند، هر چند بعضیها که نمیدانند یا نمیخواهند بدانند، از جهاتی در صدد ایجاد شبهه در اذهان مردم، به خصوص ضعفای مؤمنین هستند، امّا تلاش اینان بیثمر بوده و به نتیجهای نخواهد رسید.
مگر نه اینکه خداوند متعال در قرآن مجید فرموده است: َوَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَة؛ یعنی برای رسیدن به خداوند و تقرّب به درگاه او وسیله بجویید (مائده/35). چه وسیله و واسطهای مهمتر و اساسیتر از پیامبر اکرم(ص) و ائمّه معصومین(ع) میباشد؟ توسّل به آن ذوات مقدسه نه تنها در میان مؤمنین این امّت و علما و اصحاب ائمّه، امری رایج بوده، بلکه نزد انبیای سابق هم مورد توجّه بوده است؛ چنانکه از روایاتی که در توبة حضرت آدم در ذیل آیه شریف: «فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ»(بقره/37) وارد شده و غیر از این مورد، از روایات متعدد در مورد انبیا به دست میآید. بنابراین، توسل و التجا به آن بزرگواران و شفیع قرار دادن آنها در پیشگاه خداوند متعال، جهت عظمت مقام آن حضرات در نتیجه عبودیت و نهایت تذلّل و بندگیشان در درگاه خداوند، ثابت است.
خواندن دعای توسل یا حدیث کسا و امثال آن از مصادیق: «وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَة» و موجب نجات و خلاصی از ناگواریها و دشواریها و ایجاد [کننده] زمینه برخورداری از برکات و مواهب میباشد. همانطور که شفاعت آنها در آخرت موجب نجات و رهایی از عذاب آخرت است و مؤمنین به شفاعت آن بزرگواران امید دارند و خداوند متعال هم شفاعت آنها را میپذیرد، بر اساس آی شریف: «وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ»(سبا/23) اگر بنا باشد که خداوند متعال به شفاعت کسی در روز قیامت اذن بدهد، در مرتبة اوّل پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) طاهرینش میباشند و رسول گرامی اسلام(ص) و ائمّه، قدر متیقّن از اذن در شفاعت برخوردار میباشند، همانطور که قبول ولایت آن بزرگواران، اقتدا و تأسی به آنها در مقام عمل، تنها راه رسیدن به سعادت و رستگاری میباشد و هدایت تنها در این راه است.
یکی از مصادیق « وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَة» دعا است که «حدیث کسا» را شامل میشود. این حدیث شریف، مصداق بارز توسل به مقام شامخ اهل بیت(ع) است، آن را بخوانید که مضامین آن بسیار عالی است و بسیاری از افراد جهت حلّ مشکل، آن را تجربه کرده و نتیجه گرفتهاند. و ان شاءالله به عنایت امام زمان(ع) مشکل حل میشود، نگران نباشید. از خدا بخواهید که لذت عبادت را به شما عنایت نماید و بعد از چشیدن حلاوت عبادت، در قلب شما جای خواهد گرفت و معنویتی در خود احساس میکنید که لذّت آن از هر چیزی بالاتر خواهد بود.
به تکالیف الهی توجّه داشته و بسیار به یاد قیامت و روز حساب باشید. سعی کنید کاری کنید که حضرت ولیّعصر(ع) از شما راضی باشد. اگر با جدیت درس بخوانید و تکالیف الهی را همراه با تهذیب نفس مدّ نظر بگیرید، ان شاءالله قلب مقدس امام زمان(ع) را شاد خواهید کرد. و در راه تحصیل با توکّل به خداوند متعال و توسل به ائمّه اطهار(ع) بکوشید تا خوب درس بخوانید و در تحصیل عجله نکنید، تا کتابی را تمام نکرده و نفهمیدهاید کتاب دیگری را شروع نکنید. سعی کنید بعد از تمام کردن یک کتاب، آن را درس دهید.
در استفاده از جوانی و سرمایه عمر، کمال مراقبت را بنمایید که جوانی زودگذر است و فرصتها به سرعت از دست میروند؛ فرصت را مغتنم بشمارید و توفیق را از خداوند متعال بخواهید و از دوستی با اشخاصی که عمر را تباه میکنند بپرهیزید. از شبنشینی و گذراندن بینتیجه وقت بپرهیزید و سعی کنید با افراد متدین، مؤمن و درسخوان نشست و برخاست داشته باشید. سرمایه جوانی را مغتنم شمرده، این نعمت الهی را ارزان از دست ندهید.
شوخی و خنده، حکم نمک در غذا را دارد، انسان باید از شوخی و خنده زیاد بپرهیزد، به خصوص طلبه[دانشجو] جوان که دوران سازندگی خود را میگذراند و خدای ناکرده شوخی و خنده زیاد موجب دلمردگی میشود و اگر خدای ناکرده این اتّفاق بیفتد، خارج شدن از آن حالت بسیار سخت است. هر کاری میکنید، معقول باشد، تا نگویند این چه طلبهای است. خنده زیاد شخصیّت شما را نزد متدیّنان کمرنگ میکند. با دوستان متدین و مؤمن خود میتوانید جملات معقول و موزون رد و بدل کنید، امّا باید مواظب باشید که دروغ، تهمت، بهتان، افترا، و ایذاء کسی در آن نباشد؛ در سخن گفتن و شوخی معقول، تمام جوانب شرعی و اخلاقی را در نظر بگیرید. کاری کنید که رضایت امام زمان(ع) در آن باشد، شکل ظاهری و حرکت شما نیز به گونهای باشد که اگر کسی شما را دید، از خُلق و التزام شما لذت ببرد و مصداق «کونوا لنا زیناً» باشید، خداوند به شما توفیق بدهد.
منابع: افق حوزه، ش 205. ماهنامه موعود شماره 107.
[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 10:18 عصر ] [ جلال ]
یکی از پرمخاطرهترین مراحل برای علاقهمندان و شیعیان صاحبالامر(ع)، زمان و عصر ظهور حضرت(ع) است. زیرا عدم آشنایی به روش خاص و جدید حضرت ولی عصر(ع) در ارائة اسلام از سویی و نیز نوع برخورد با باطل و شدت و سختگیری امام از سوی دیگر؛ آزمایش بزرگی است که اگر کسی در آن دچار تزلزل شود، ممکن است اصل مسئله را نفی و انکار نماید. به نظر میرسد اینکه ائمه(ع) به برگشت برخی از مؤمنان از امام زمان(ع) و اقبال و رویآوری غیر مؤمنان به ایشان در عصر ظهور خبر دادهاند ـ در بعضی موارد آن ـ ریشه در همین تحیر و شک و تردید ـ که منشأ آن عدم اطلاع و آگاهی از روش حضرت مهدی(ع) در زمان ظهور است ـ دارد، از جمله حدیث قابل تدبّر ذیل: «عبدالحمید میگوید: کسی که از امام صادق(ع) شنیده بود به من خبر داد که، حضرت فرمود: هنگامی که قائم(ع) خروج میکند، خارج میشود از این امر [از اسلام یا تشیع یا ایمان یا حداقل از قبول امام زمان(ع)] کسی که خویش را از اهل حضرت میدید [و فکر میکرد از یاران و از معتقدان راسخ به امام زمان(ع) است] و داخل میشود در این امر [یعنی در تبعیت از امام زمان و ولایت او] کسی که مانند آفتابپرست و ماهپرست است...».1
از این روایت اسرار دیگری را نیز دربارة عصر ظهور میتوان دریافت ولی حداقل یکی از اسرار این برگشت و آن روی آوری، روش خاص و جدید حضرت در ارائة اسلام و برخورد با اهل باطل است که متحیران، مضطربان و متزلزلان را از حضرت برمیگرداند.
به بیان دیگر، در زمان ظهور حضرت مهدی(ع) عدهای با او موافق و گروهی با او مخالف هستند. در میان مخالفان برخی پیش از ظهور با او دشمن بوده و بعضی پس از خروج و قیام او، در برابرش میایستند؛ این دسته در زمان غیبت حضرت جزء موافقان و دوستداران و شیعیان او به شمار می آیند ولی پس از آنکه ولی عصر(ع) نقاب غیبت کبرا از رخ برکشید، به علل و عواملی او را نپذیرفته و بدتر در مقابل او صفآرایی میکنند.
شمارش تمامی عوامل روگردانی این گروه از حضرت در زمان غیبت در این مختصر نمیگنجد، از این رو به مهمترین آنها اشاره میشود.
1. ارائة اسلام جدید
در زیارات خطاب به امام زمان(ع) گفته میشود: «السلام علی الحقّ الجدید؛2 درود بر حقّ جدید» این فراز اشاره به این حقیقت دارد که حضرت با ظهور خویش روش جدیدی در ارائة اسلام فرا روی انسانها قرار میدهد؛ این بدان معنا نیست که ایشان اسلام را عوض میکند؛ بلکه مقصود آن است که اسلام را تجدید میکند و به آن حیات دوباره میبخشد، چرا؟ چون در عصر غیبت، اسلام حقیقی و ناب به مردم ارائه نشده و تحریفها، کژرویها، کژاندیشیها و بدعتها چهرة اصلی و واقعی آن را مستور ساخته است. اکنون نیز همة ما شاهدیم که در بسیاری از ممالک اسلامی به نام دولت اسلامی و حاکمیت اسلام چگونه این دین به شکل وارونه و نادرست به مردم ارائه میشود. بسیار دیگری نیز هستند که برداشت صحیحی از آموزههای اسلام نداشته، براساس بافت فکری خویش تلقی خاصی از اسلام دارند. این دو گروه در مواجهه با امام زمان(ع) که روشش، ارائة صحیح اسلام و حاکمیت اسلام ناب در دنیاست، چگونه برخورد خواهند کرد؟! عدهای از اینان نه تنها خود حضرت را قبول نمیکنند بلکه در برابر دعوت و قیام او برای احقاق حق و نفی باطل قیام مینمایند. اگر آدمی در حقانیت و حق بودن حضرت شک و تردید نداشته باشد، به تبعیت از حضرت، روش و تلقی ناصحیح خویش را به کناری افکنده، سیرة حضرت را در ارائة اسلام میپذیرد و به آن تن میدهد. امّا اگر متزلزل بود نه تنها دعوت حضرت را ردّ میکند بلکه نعوذبالله در برابر او میایستد.
این مسئله علاوه بر آنکه آزمایش بزرگی برای مسلمانان است، برای حضرت نیز کار را مشکل میکند. براساس روایات کار امام زمان(ع) در عصر ظهور بسیار دشوار است و حتی سختتر از عصر رسول خدا(ص). زیرا رسول اکرم(ص) با یک عده جاهل بتپرست یا مشرک روبرو بود ولی حضرت مهدی(ع) با مسلمانانی روبرو خواهد شد که با او با قرآن و تأویل آن و تفسیر به رأی و تحلیلهای ناروا مقابله میکنند. در دو روایت ذیل تأمل کنیم:
الف) روایت اوّل: فضیل بن یسار میگوید، شنیدم امام صادق(ع) میفرمود: «حقیقت آن است هنگامی که قائم ما قیام کند، با مردمی روبرو میشود که از نظر نادانی، جاهلتر از مردمی هستند که رسول خدا(ص) با ایشان روبرو شد»، [فضیل بن یسار میگوید] پس گفتم: این تشابه چگونه است؟! حضرت فرمود: «رسول خدا(ص) به سوی مردم آمد در حالی که آنها سنگهای کوچک و بزرگ، درختان خرما و چوبهای ساخته شده [به دست خویش] را میپرستیدند و حقیقت آن است که قائم ما هنگامی که قیام میکند به سوی مردم میآید در حالی که مردم، کتاب خدا را علیه او تفسیر کرده، در مخالفت با او به قرآن استدلال میکنند». سپس حضرت فرمود: «سوگند به خدا، آگاه باشید هر آینه عدل حضرت قائم در خانههای آنان [و کسانی که با قرآن به مخالفت با حضرت برخاستهاند] میرود چنانکه گرما و سرما به درون خانههاشان میرود».3
باید توجه داشت که برخی از مخالفان حضرت از روی جاهطلبی و حبّ ریاست به تأویل آیات قرآن دست میزنند و گروهی به جهت برداشت غلط و ناصحیح خویش از آیات قرآن؛ سخن ما در این مقطع ناظر به گروه دوم است.
ب) روایت دوم: محمد بن ابیحمزه از برخی اصحاب از امام صادق(ع) نقل کرده، شنیدم امام صادق(ع) فرمود: «حضرت قائم(ع) در جنگهایش با چیزی مواجه میشود که رسول خدا(ص) مواجه نشد. حقیقت آن است که رسول خدا(ص) به سوی مردم آمد در حالی که آنها سنگهای شکافته شده و چوبهای ساخته شده را میپرستیدند و به درستی که قائم(ع) [هنگامی که ظهور میفرماید] علیه او خروج میکنند، سپس قرآن را علیه او تأویل میکنند و علیه او جنگ میکنند».4
این حدیث نیز به روشنی حکایتگر این حقیقت است که کسانی تفسیر ناب و صحیح اسلام را از ناحیة امام زمان(ع) برنمیتابند و ارائه اسلام و حق به شکل نوین آن برایشان سخت و سنگین است، از این رو با او به مقابله برخاسته، حتی با وی به جنگ میپردازند.
2. مبارزة سخت با باطل
بنابر منابع اصیل اسلامی امام زمان(ع) مظهر اسم «منتقم» خداوند متعال است. یعنی انتقام حضرت حق از طریق وجود ولیعصر(ع) پیاده خواهد شد. همة انبیاء و امامان(ع) در جای خود مظهری از اسماء الهی بودهاند ولی اسم «منتقم» حق تا به حال در هیچ داعیهای ظهور نکرده است. انبیا، اوصیا و ائمه(ع) بیشتر مظهر نامهای «هادی»، «رئوف»، «رحیم» و «عفوّ» خداوند متعال بودهاند. خداوند منان چنین خواسته است تا اسم «منتقم»اش توسط بقیـ[الله(ع) در دنیا جلوهگر شود. آن حضرت علاوه بر پیاده کردن حق، مظهریّتی برای انتقام حق در دنیا نیز خواهد داشت.
تجلی «انتقام» حق بدین معنی است که به رغم ارسال رسل و ابلاغ کتب و تبلیغ اوصیاء و هدایتگری هادیان راستین، نوع انسانها به سوی طغیان، سرکشی و مخالفت پیش رفتهاند. با توجه به اینکه خداوند وعیدهایی در زمینة عذاب دنیوی طاغیان، ظالمان و فاجران داده است، در مقطعی از زمان که ستمگری ستمکاران و گناهکاری گناهکاران و ناسپاسی ناسپاسان و کژروی کژروان و فساد فسادگران به اوج خود رسد در حدّی که آه مظلومان و دینداران و دینخواهان به سوی آسمان رود، غضب حق در انتقام و تحقق عذاب دنیوی جلوه میکند، انسان نتیجة طغیان و نافرمانی خویش را در دنیا خواهد دید.
این تحقق غضب الهی و جلوهگری انتقام حق از نوع بشر، توسط حضرت صاحب(ع) خواهد بود، از اینرو با ظهور حضرت ـ که روز ظهور وعیدهای دنیوی الهی در خصوص زیانکاران است ـ مبارزة سختی درمیگیرد و آن حضرت از کشتن مخالفان، معاندان و کسانی که مانع تحقق توحید در زمین هستند هیچ ابایی ندارد و آنقدر ستمگران و زیانکاران را میکشد و از میان میبرد تا مایة فساد و طغیان از روی زمین ریشهکن شود.
واضح است با شروع چنین مبارزة سهمگین، شدید و سختی، عدهای به دلیل شیوة عملی حضرت نسبت به مخالفان، دچار شک و تردید شده، حقانیت حضرت را رد نموده، بدتر از آن، در برابر او بایستند. به بیان دیگر، مبارزة سخت حضرت با باطل و شیوة مقابلة وی موجب میشود عدهای در شک و تردید بغلطند و از حضرت برگشته و به ردّ و مخالفت با او بپردازند. آنان اگر از ثبات عقیدتی و عملی برخوردار بودند، هیچگاه با روش و سیرة حضرت در مواجهه با باطل متزلزل نمیشدند، زیرا بر این باور بودند که روز ظهور قیام امام زمان(ع) روز ظهور «انتقام» حق و غضب الهی است و این اسم اعظم توسط ولیعصر(ع) در دنیا جلوهگر میشود.
دربارة شدت قوت برخورد امام زمان(ع) با مخالفان و اهل باطل، روایات فروانی وجود دارد که برای تدبّر، تأمل و درسآموزی بیشتر به تعدادی از آنها اشاره میشود:
1. زراره میگوید، از امام باقر(ع) پرسیدم: آیا [قائم(ع)] به سیره و روش حضرت محمد(ص) سیر میکند؟ حضرت فرمود: «هرگز، هرگز، ای زراره حضرت قائم با روش رسول اکرم(ص) پیش نمیرود». گفتم: فدایت شوم، چرا؟ فرمود: «زیرا رسول خدا(ص) با ملایمت، الفت و مهربانی با مردم پیش میآمد و قائم با کشتن پیش میرود و در کتابی که با اوست، امر شده است تا با مقاتله و کشتار پیش رود و توبة [ظاهری] کسی را هم قبول نکند...».5
رسول اکرم(ص) حتی توبة ظاهری توبهکنندگان را پذیرفت و آنان را رد نکرد. پیامبر اسلام(ص) به خوبی میدانست که ابوسفیان توبة حقیقی و واقعی نکرده است ولی در عین حال توبة ظاهری او را پذیرفت، چون بنابر رأفت، رحمت و گذشت بود و رسول خدا با چنین روشی با مخالفان برخورد میفرمود. امّا حضرت حجت(ع)، توبة متظاهران را نمیپذیرد؛ زیرا وی مظهر «انتقام» حق است و باید دسیسهبازان، دروغگویان و اغواگران را مجازات نماید. او باید عدل را در جامعه مستقر سازد و با وجود مدّعیان توبه، جامعه روی عدالت را نخواهد دید، زیرا اکنون به ظاهر توبه میکنند و فردا از توبة خود دست میشویند و دوباره دغلکاری و شیطنت را آغاز میکنند.
در واقع حضرت صاحب(ع) به خلاف انبیا و ائمة گذشته در این خصوص به علم غیب خویش، به اذن خداوند عمل میکند. پیامبر اسلام و ائمة دیگر نیز با توجه به علم غیب خویش، دروغگو و صادق را از هم به خوبی تشخیص میدادند ولی سیره و روششان آن بود که در برخوردها به علم غیب خویش عمل نکنند؛ امّا حضرت مهدی(ع) به اذن خداوند متعال به علم غیب خویش تمسّک میجوید و با دیدن چهره و قیافة مجرمان از نیات شوم و عمل دروغین آنان باخبر گشته، علاوه بر عدم پذیرش توبه ظاهریشان، آنان را مجازات نیز مینماید؛ چنانکه امام صادق(ع) در حدیث ذیل به خوبی این حقیقت را بازگفته است:
ابوبصیر میگوید، از امام صادق(ع) در خصوص تفسیر و معنی آیه «یعرف المجرمون بسیماهم؛6 مجرمان به چهرههایشان شناخته میشوند» پرسش نمودم، حضرت فرمود: «خدا ایشان را میشناسد ولکن این آیه دربارة حضرت قائم(ع) نازل شده است که مجرمان را به چهره و سیمای ظاهریشان میشناسد، پس او و اصحابش مجرمان را با شمشیر سخت میزنند و از میان میبرند».7
در این حدیث یکی از معانی آیة «یعرف المجرمون بسیماهم» شناخت حضرت مهدی از چهرة ظاهری مجرمان دانسته شده و این نکته نیز مورد تأکید است که ولیعصر(ع) در مواجهه با مجرمان با شدت برخورد کرده، او و یارانش آنان را از میان میبرند. به هر روی باید این به حقیقت توجه داشت که روش «بقیـ[الله» با روش ائمه و انبیای دیگر متفاوت است. آن آیت عظما، مأموریت خاصّی دارد و حساب خاص. در عین آنکه اسلام و حق را پیاده میسازد، ولی در سیره و روش، با معصومان دیگر متفاوت است و از اینرو دارای فضیلت ویژهای است که شخصیتی مانند امام صادق(ع) میفرماید: «اگر او را درک میکردم همة دوران حیات و زندگی خویش را به او خدمت مینمودم». 8
2. عبدالله بن عطا میگوید از امام باقر(ع) پرسیدم، هنگامی که قائم(ع) قیام میفرماید به کدام روش در میان مردم پیش میرود؟ حضرت فرمود: «آنچه را قبل از او رایج بوده است از میان میبرد [و کنار میگذارد] چنانکه رسول خدا(ص) چنین کرد و اسلام را به صورت جدید استیناف میکند [یعنی اسلام را به همان صورت ناب و اصیلی که داشته عرضه میفرماید]».9
3. ابوبصیر میگوید، امام باقر(ع) فرمود: «حضرت قائم به امر جدید و کتاب جدید و حکم جدید10 که بر عرب سخت است، قیام میفرماید و شأنش جز شمشیر نمیباشد و توبة [ظاهری] کسی را نمیپذیرد [و در این روش و سیرة خویش] سرزنش سرزنشکنندگان او را از اجرای احکام الهی باز نمیدارد».11
4. محمد بن مسلم میگوید، از امام باقر(ع) شنیدم که میفرمود: «اگر مردم میدانستند که حضرت قائم هنگام خروج و ظهور چه خواهد کرد، بیشترشان دوست داشتند که او را نبینند، به خاطر کثرت کشتار انسانها». آگاه شوید که آن حضرت از [گروهی] آغاز نمیکند مگر قریش، پس از ایشان نمیستاند مگر شمشیر را و به ایشان نمیدهد مگر شمشیر را [یعنی با ایشان به شدت میجنگد]؛ [این مقاتله و کشتار توسط حضرت به حدی است که] حتی بسیاری از مردم [به دلیل عدم ثبات عقیدتی و عملی و تزلزل و تردید در سیرة حضرت ولیعصر(ع)] میگویند: این مرد [یعنی مهدی(ع)] از آل محمد نیست، زیرا اگر از آل محمد بود ]همچون رسول اکرم(ص)] به مخالفان رحم میکرد».12
ناگفته نماند که اوّلاً، سختگیریهای خاصّ حضرت در ابتدای ظهور، جهت از میان بردن اهل باطل است، امّا پس از آن، وضعیت چه از نظر معنوی و معرفتی و چه از حیث امکانات مادی، آسایش، امنیّت و عدالت ارتقا مییابد.13
ثانیاً، با توجه به قرائن و شواهد موجود در روایات، عدم پذیرش توبة ظاهری مخالفان از سوی حضرت ولیعصر(ع) ناظر به گناهان شخصی و توبه در امور فردی نیست، بلکه براساس فلسفة قیام حضرت، مقصود مفسدان اجتماعیاند که با مخالفت و عناد خویش جامعه را از مسیر توحید و انسانیت منحرف میسازند و در برخورد با مهدی(ع) میخواهند پشت نقاب توبة ظاهری، خویش را مخفی ساخته و در زمان مناسب فساد و اغواگری و انحراف را در جامعه ترویج کنند.
امّا از آنجا که در زمان حضرت، بنا بر حاکمیت توحید است، دیگر به این گروه مهلت داده نمیشود و توبة دروغینشان مقبول نمیافتد.
3. راحتطلبی و عافیتگرایی
از علل دیگری که موجب میشود مؤمنانی که به حضرت اعتقاد دارند، پس از عصر ظهور، حضرت را قبول نکنند بلکه در برابر او بایستند، راحتطلبی و عافیتگرایی است که متأسفانه انسانها به آن عادت داشته و معمولاً چنیناند. در علائم مقارن ظهور آمد که خروج حضرت در کشاکش جنگی بزرگ و خونریزی شدید و قتالی عظیم و فتنههای بسیار و ناامنیهای فوقالعاده و مرضهای ناگوار و بلایای بیشماری است که در تمامی جهان وجود داشته و مرکز آن در خاورمیانه است. در این میان، حضرت که ظهور میفرمایند، خود نیز در صفی مستقل با یاران صدیقشان در برابر مخالفان، معاندان و منافقان میایستند و با آنها به قتال میپردازند. واضح است که در چنین شرایطی، مشکلات، مصائب و سختیهای فراوان متوجه حضرت و اصحاب او شده و شداید مضاعف خواهد گشت. روایات ذیل این سختیها را با بیان گوناگون گزارش کردهاند. 1. ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل کرده که فرمود: این چه شتابی است که مردم در خصوص قیام حضرت قائم میکنند! پس به خدا سوگند که لباس او نیست مگر کلفت و ضخیم و خوراکش نیست مگر درشت و نیست او مگر [با] شمشیر و مرگ زیر سایة شمشیر».14
این روایت به خوبی شداید و سختیهای زمان ظهور حضرت را با لحن خاصی مطرح کرده و با اظهار تعجب از شتاب و عجلة مردم برای ظهور حضرت، حکایت از این میکند که هر کسی تاب و تحمل این مشکلات را ندارد و تنها کسانی که از راحتطلبی و عاقبتخواهی به دورند میتوانند همراه و یار وفادار حضرت باشند. 2. مفضل بن عمر میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که احوال حضرت قائم(ع) را ذکر میکرد، پس به حضرت گفتم: من امیدوارم که امر [حضرت مهدی(ع)] در آسانی باشد. امام(ع) فرمود: «چنین نیست تا جایی که خون و عرق را مسح میکنید».15
3. معمر بن خلاد روایت کرده که در خدمت امام رضا(ع) سخن از حضرت قائم(ع) شد. امام فرمود: «امنیت و آرامش شما در این ایام و امروز بیشتر است از امنیتتان در آن روز». جمع حاضر گفتند: این چگونه است؟ امام فرمود: «اگر قائم ما قیام و خروج نماید، نمیباشد مگر شدتها و جاری شدن خونها و خواب بر روی زینها و لباس حضرت قائم(ع) نیست مگر کلفت و طعامش نیست مگر درشت».16
تعبیر «خواب بر روی زینها» حکایتگر این حقیقت است که به قدری جنگ و قتال و برخورد زیاد است که مبارزان دائم بر روی اسب بوده و گویا فرصت پایین آمدن و استراحت کردن روی زمین را ندارند.
به هر روی، وجود امام و حضور او، در زمان شداید و همراهی با سختیهاست، از این رو عافیتطلبان مشکلات را برنتابیده، از حضرت روی برگردانده و بدتر با او مقابله میکنند. حقیقت آن است که اگر بقیة ائمه(ع) نیز مجال حکومت مییافتند، به دلیل دشواریهایی که بر سر راهشان قرار داشت و مخالفتهایی که از سوی دشمنان میشد و ستیزهجوییهایی که از ناحیة ستمگران به وجود میآمد، همیاری و همدلی و همکاری بسیاری از مدعیان محبت به اهل بیت کمرنگ میشد و چه بسا به مخالفت میکشید. روایت ذیل در این زمینه قابل تدبر است:
عمرو بن شمر میگوید، در خانة امام صادق(ع) بودم و خانه مملو از جمعیت بود. پس مردم از حضرت سؤال میکردند و او به همة آنها پاسخ میداد. پس [در این حال] من از یک سمت خانه گریه کردم، پس امام فرمود: «یا عمرو! چه چیزی تو را میگریاند؟» گفتم: فدایت شوم چگونه نگریم و حال آنکه در میان این امت مانند تو هست که درها به رویت بسته و پردة انکار بر تو افکنده شده است؟! پس امام فرمود: «یا عمرو، گریه مکن، [زیرا هماکنون که ما بر مسند خلافت و حکومت نیستیم] چیزهای لذیذ میخوریم و لباسهای نرم میپوشیم [ولی] اگر آنچه که تو میگویی میشد [یعنی خلافت و حکومت در دست ما بود] نمیشد مگر خوردن چیزهای درشت (و سفت) و پوشیدن لباسهای خشن مانند امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) [که به دلیل حاکمیتش او و یارانش چه سختیها و شدایدی را تحمل کردند] و اگر اینگونه نباشد [و ما به وظیفة اصلی خویش در زمان تصدی حکومت عمل ننماییم باید در میان زنجیرهای آتشین جهنّم آنها را علاج بکنیم».17
4. گناه و نافرمانی
یکی دیگر از علل روگردانی در عصر ظهور، معصیت و گناه است. فرد خطاکار و نافرمان از اوامر و نواهی الهی، نتیجة عمل ناپسند و زشت خود را خواهد دید و یکی از مواقع این مسئله هنگام خروج و قیام حضرت خواهد بود. انسانی که مدام گناه میکند و توبه را پیشة خود نمیسازد، فردی که غرق در حرامها و نبایدها است و فکری به حال خویش نمیکند، چوب این تخطّیها را خواهد خورد و در زمان ظهور حضرت ولیعصر(ع) گناهان او را به جایی میکشاند که نه تنها از حضرت رو برمیگرداند بلکه در صف مخالفان او نیز قرار میگیرد. از همین روست که ائمه(ع) با لحنهای گوناگون توصیه میکنند که یاران مهدی(ع) و دوستداران و محبان وی باید متقی و پارسا باشند.18باید از خداوند متعال و نبی اکرم(ص) و اهل بیت(ع) با تضرع خواست که ما در زمرة اعراض کنندگان و رویگردانان از حضرت مهدی(ع) نباشیم که جز خسران دنیوی و اخروی نتیجهای دیگر نخواهد داشت.
آیتالله محمّد شجاعی
[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 10:18 عصر ] [ جلال ]
اشاره:
حجت الاسلام و المسلمین ماندگاری از مبلّغان موفق کشور و مسئول مؤسسة تفحص سیرة شهدا در شهر مقدس قم هستند. تاکنون مباحث فرهنگی و تربیتی مختلفی از سوی ایشان در صدا و سیما و مراکز آموزشی به ویژه با رویکرد به جوانان ارائه گردیده است. تجارب ایشان در حوزة تعلیم و تربیت و مشاوره، موجب بود تا دربارة «انتظارات امام زمان(ع) از ما» و نحوة آمادهسازی جامعه برای مهیّا شدن ظهور مقدس به گفتوگویی صمیمانه بنشینیم که حاصل آن را همزمان با نهم ربیع الاوّل سالروز آغاز امامت آن حضرت(ع) تقدیم خوانندگان گرامی موعود میکنیم.
- معمولاً وقتی که ما به امام زمان(ع) متوسل میشویم، با پیشزمینهای از درخواستها، حوائج و به بیان بهتر مطالباتی که داریم، خدمت ایشان میرسیم. امّا شاید کمتر به این موضوع توجّه کردهایم که ائمه از ما چه انتظاری دارند و به طور خاص در عصر حاضر که عصر امامت امام عصر(ع) است، آن حضرت از ما چه انتظاری دارند و از ما میخواهند چگونه باشیم و چگونه زندگی کنیم؟ لطفاً دیدگاهتان را مطرح کنید؟
ادامه مطلب...
[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 10:16 عصر ] [ جلال ]
آیتالله العظمی بهجت(ره)
انجام طاعت و ترک معصیت به حسب ظاهر مشکل است و مسلمان شدن مشکل، بلکه کالمحال [مانند محال] است و بنابراین غیر از معصومان(ع) همه به ترک طاعت و فعل معصیت مبتلا هستیم و معصوم بودن مثل اینکه نشدنی است، ولی در افراد بشر، شمر هم بسیار است؛ امّا آیا چیزی هست که مطلب را آسان کند؟
از اموری که خیلی سهل المؤونه و آسان است ـ اگرچه عمل بر خلاف قول باشد ـ این است که انسان ملاحظه کند و ببیند اگر ملتزم به طاعت و ترک معصیت باشد، آیا حال او مثل صورتی است که ترک طاعت و فعل معصیت میکند و آیا این حال، مثل حالت اوّل است؟
فرض کنید اگر انسان نزد رئیسجمهور یا هر رئیس مطلق، مقرّب باشد، این برای او بهتر است یا اینکه نزد فقیر تهیدست و محروم؟! آیا خوب است به ذاتی که موت، حیات، مرض، صحّت، غنا و فقر به دست اوست، مراجعه کنیم و رابطة دوستی داشته باشیم، یا با کسی که خود محتاج، ناتوان و بیچاره است؟! در اطاعت اوامر الهی و نیز در معصیت و به فرمان شیطان و نفس بودن، امر دایر است بین اینکه با کسی که حیات و ممات، غنا و فقر، مرض و صحّت، مریضخانه و دکتر، خزانه و ثروت و... به دست اوست؛ مجالست کنیم یا با کسی که هیچ ندارد؟! انسان کدام را اختیار میکند و محبّت وجدانیّه (نه به حسب خوف نار یا شوق بهشت) با کدام طرف است؟
به حسب ظاهر، بندة مطیع، پشتیبانش مثل کوه، محکم و استوار و منبع همة خیرات است و بندة عاصی پشتیبانش، محتاجتر از او و دشمن دانایی (شیطان) است که از دوست نادان، بدتر است و صلاحدیدش تمام به زیان او است. نظیر شخصی که نزد کسی رفت تا او را از فقر، فشار و ناراحتی روزگار نجات دهد، او گفت: شایستهترین کار برای شما، اقدام به مرگ و خودکشی است! صلاحدیدش از این قبیل است که بگوید: صلاح و نجات شما در این است که قرص مرگآور یا خوابآور بخورید تا راحت شوید! بنابراین، ما در عزم به طاعت، عازم به رفاقت، دوستی و همنشینی با غنیّ قادر و دانای کریم هستیم و در عزم بر معصیت، عازم به رفاقت و همنشینی با فقیر عاجز جاهل و لئیم.
اگر این معنا را درست تشخیص دهیم و بفهمیم و به طور واضح و روشن باور کنیم، خواهیم فهمید که در اطاعت سود بردهایم، نه زیان و خسارت؛ به دلیل اینکه دیدهایم افرادی «و اُحی الموتی بإذن الله؛1 مردگان را به اذن خدا زنده میکنند» و کراماتی از این قبیل را داشتهاند و شدنی است و محال نیست و اختصاص به انبیا(ع) هم ندارد، بلکه هر که از آنها متابعت کند، میتواند از این راه به مقامات، کمالات و کرامات آنها دست یابد، البتّه بدون تحدّی نبوّت و کذّابیت مدّعی آن.
پس اگر انسان یقین کند و برای او واضح و آشکار شود که در طاعت، با غنی، قادر، کریم و... رفاقت کرده و در معصیت با عاجزتر و محتاجتر از خود، طبعاً هیچگاه به معصیت تمایل پیدا نمیکند و از قصر شاهنشاهی و از کنار هرگونه ناز، نعمت، آبادی و آسایش، به کاروانسرای خرابه و ویرانه نمی رود و با صاحب آن رفیق و همنشین نمیشود، در حالی که خود آن صاحبخانه هم راضی نیست که رفیق او و همراهش باشیم و از هر چیز محروم گردیم!
بنابراین، برای تسهیل طاعت و اجتناب از معصیت، راهی جز این نداریم که متوجّه شویم و یقین [پیدا] کنیم که طاعت، نزدیکی به تمام نعمتها، خوشیها، داراییها، عزّتها و... است و معصیت، عبارت است از محرومیّت، ناخوشی، نداری، ذلّت و... .
ماهنامه موعود شماره 118
پینوشت:
? برگرفته از افق حوزه، سال هفتم، ش 231.
1. سورة آل عمران (3)، آیة 49.
[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 10:15 عصر ] [ جلال ]