عن مسروق عن عائشة قالت کان رسول الله (ص) لا یکاد یخرج من البیت حتى یذکر خدیجة فیحسن الثناء علیها فذکرها یوما من الأیام فأدرکتنی الغیرة فقلت هل کانت إلا عجوزا فقد أبدلک الله خیرا منها فغضب حتى اهتز مقدم شعره من الغضب ثم قال لا والله ما أبدلنی الله خیرا منها آمنت بی إذ کفر الناس وصدقتنی إذ کذبنی الناس وواستنی فی مالها إذ حرمنی الناس ورزقنی الله منها أولادا إذ حرمنی أولاد النساء قالت عائشة فقلت فی نفسی لا أذکرها بسیئة أبدا.
مسروق از عائشه نقل کرده است که گفت: رسول خدا (ص) هیچگاه از خانه خارج نمیشد، مگر این که یادی از خدیجه (س) نموده و او را ستایش میکرد؛ روزی از او روزها که از او یاد کرد، حسادت من برانگیخته شد و گفتم: آیا او جز پیرزنی بود، خداوند بهتر از او را نصیب تو کرده است. رسول خدا از شنیدن این سخن آن قدر خشمگین شد که موهای جلوی سر آن حضرت میلرزید، سپس گفت: نه قسم به خدا، خداوند بهتر از او را به من نداده است، او به من ایمان آورد ، زمانی که مردم کافر بودند، مرا تصدیق کرد، زمانی که مردم مرا تکذیب میکردند، مالش را به من ایثار کرد در آن زمان که همه مرا محروم کرده بودند، خداوند از او فرزندانی نصیبم کرد که از دیگر زنانم نداد. عائشه گفت: با خودم گفتم که دیگر هیچگاه از او به بدی یاد نخواهم کرد.
رجوع کنید به :
[ یکشنبه 91/5/22 ] [ 4:37 صبح ] [ جلال ]
وقالت له مرة فی کلام غضبت عنده: أنت الذی تزعم أنک نبی؟ فتبسم رسول اللّه صلى الله علیه وسلم حلماً وکرماً، وکان رسول اللّه صلى الله علیه وسلم یقول لعائشة رضی اللّه عنها: إنی لأعرف غضبک من رضاک قالت: وکیف تعرف ذلک؟ قال:إنْ رضیت قلت: لا وإله محمد وإذا غضبت قلت: لا وإله إبراهیم قالت: صدقت إنما أهجر اسمک.
یکبار عائشه که خشمگین شده بود خطاب به رسول خدا گفت: تو کسى هستى که خیال مىکنى پیامبر خدا هستی؟ رسول خدا به خاطر بردبارى و کرمى که داشت در جواب او تبسمّ کرد. رسول خدا به عائشه مىگفت: من ناراحتى تو را از رضایتت تشخیص مىدهم، عائشه گفت: چگونه؟ رسول خدا فرمود: وقتى راضى هستى مىگویی: نه قسم به خداى محمد؛اما وقتى خشمگین هستى مىگویی: نه قسم به خداى ابراهیم، عائشه گفت: راست گفتی، این است و جز این نیست که من از بردن نام تو دورى مىکنم.
قوت القلوب فی معاملة المحبوب ووصف طریق المرید إلى مقام التوحید، ج2، ص418، تحقیق: د.عاصم إبراهیم الکیالی، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت/لبنان، الطبعة: الثانیة، 1426هـ -2005 م.
صحیح مسلم، ج2 ،ص 468، کتاب فضایل الصحابه، باب 13، حدیث شماره2439.
[ یکشنبه 91/5/22 ] [ 4:36 صبح ] [ جلال ]
حدثنا إسحاق بن إبراهیم الحنظلی. وحدثنا عبد بن حمید. کلاهما عن أبی نعیم. قال عبد: حدثنا أبو نعیم. حدثنا عبدالواحد بن أیمن. حدثنی ابن أبی ملیکة عن القاسم بن محمد، عن عائشة. قالت: کان رسول الله صلى الله علیه وسلم، إذا خرج، أقرع بین نسائه. فطارت القرعة على عائشة وحفصة. فخرجتا معه جمیعا. وکان رسول الله صلى الله علیه وسلم، إذا کان باللیل، سار مع عائشة، یتحدث معها. فقالت حفصة لعائشة: ألا ترکبین اللیلة بعیری وأرکب بعیرک، فتنظرین وأنظر؟ قالت: بلى. فرکبت عائشة على بعیر حفصة. ورکبت حفصة على بعیر عائشة. فجاء رسول الله صلى الله علیه وسلم إلى جمل عائشة، وعلیه حفصة، فسلم ثم سار معها. حتى نزلوا. فافتقدته عائشة فغارت. فلما نزلوا جعلت تجعل رجلها بین الإذخر وتقول: یا رب! سلط علی عقربا أو حیة تلدغنی. رسولک ولا أستطیع أن أقول له شیئا.
(ترجمه آزاد)عایشه نقل میکند:رسول خدا صلىاللهعلیهوآله هرگاه به سفرى مىرفت بین همسرانش با قرعه کسى را با خود همراه مىکرد. یکبار قرعه به نام عایشه و حفصه افتاد، حضرتش شبها همراه عایشه مىرفت و با او صحبت مىکرد. یکشب حفصه به عایشه پیشنهاد کرد که امشب جاى خود را عوض کنیم ببینیم چه مىشود. عایشه قبول کرد. رسول خدا صلىاللهعلیهوآله آن شب همراه شتر عایشه - که حفصه در آن بود - مىرفت تا آنکه در جائى فرود آمدند. عایشه پیامبر را گم کرد. حسادتش او را واداشت که پاهایش را در میان گیاه اذخر (که در آن حیوانات گزنده وجود دارد) قرار داده و گفت: خدایا! عقربى یا مارى را بر من مسلط کن که مرا بگزد. چه کنم پیامبر تو است و نمىتوانم چیزى بگویم.
پی نوشت:به نظر شما آیا کسی که اهل سنت او را با چنان القاب و صفاتی میدانند باید به حدی باشد که از شدت حسادت راضی به مرگ خویش شود؟
آیا عایشه که مادر اهل سنت است و این همه از پیامبر حدیث شنیده بود در مورد گناه کبیره بودن حسادت چیزی نشنیده بود ؟ یا اینکه شنیده بود و عمل نمیکرد؟؟
آیا این خود عایشه نبود که جایش را به حفصه داد ؟ پس این همه حسادت برای چه ؟؟
آیا با وجود چنین احادیثی میتوان باور کرد که پیامبر فرموده باشند عایشه افضل زنان است!!! انهم چنین کسی که با کوچکترین چیز به حدی حسادت میکند که راضی به مرگ خویش می شود
و آخر کلام اینکه آیا شما راضی می شوید چنین مادر حسودی داشته باشید؟؟
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَةَ نُوحٍ وَامْرَأَةَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَقیلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلینَ
خداوند براى کسانى که کافر شدهاند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شوید همراه کسانى که وارد مىشوند!
بسیاری از علما و بزرگان اهل سنت به نازل شدن این آیه شریفه در حق عایشه و حفصه اقرار کرده اند و حتی توضیحات تامل برانگیزی هم داده اند که جای هر گونه شک و تردید را از بین می برد به تعدادی از این نظرات دقت کنید!
1-قرطبی عالم و مفسر بزرگ اهل سنت:
قوله «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا» مثل ضربه الله یحذر به عائشة وحفصة فی المخالفة حین تظاهرتا على رسول الله.
این سخن خداوند «ضرب الله...» مثلى است که خداوند به منظور ترساندن عائشه و حفصه نازل کرده است ؛ در آن هنگام که مخالفت کردند و علیه رسو ل خدا همپیمان شدند .
الجامع لأحکام القرآن، ج 18، ص 202 ، ناشر: دار الشعب – القاهرة.
2-ابن قیم الجوزیه بارزترین شاگرد ابن تیمیه :
ثُمَّ فی هذه الْأَمْثَالِ من الْأَسْرَارِ الْبَدِیعَةِ ما یُنَاسِبُ سِیَاقَ السُّورَةِ فَإِنَّهَا سِیقَتْ فی ذِکْرِ أَزْوَاجِ النبی صلى اللَّهُ علیه وسلم وَالتَّحْذِیرِ من تَظَاهُرِهِنَّ علیه وَأَنَّهُنَّ إنْ لم یُطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیُرِدْنَ الدَّارَ الْآخِرَةَ لم یَنْفَعْهُنَّ اتِّصَالُهُنَّ بِرَسُولِ اللَّهِ صلى اللَّهُ علیه وسلم کما لم یَنْفَعْ امْرَأَة نُوحٍ وَلُوط اتِّصَالهمَا بِهِمَا وَلِهَذَا إنَّمَا ضَرْب فی هذه السُّورَةِ مَثَلَ اتِّصَالَ النِّکَاحِ دُونَ الْقَرَابَةِ.قال یحیى بن سَلَّامٍ ضَرَبَ اللَّهُ الْمَثَلَ الْأَوَّلَ یُحَذِّرُ عَائِشَةَ وَحَفْصَةَ ثُمَّ ضَرَبَ لَهُمَا الْمَثَلَ الثَّانِیَ یُحَرِّضُهُمَا على التَّمَسُّکِ بِالطَّاعَةِ.
در این مثالها اسرار عالى نهفته است که با سیاق آیه تناسب دارد؛ زیرا در باره همسران پیامبر و بر حذر داشتن آنان از نافرمانى آن حضرت نازل شده است که اگر از خدا و رسول اطاعت نکنند و در عین حال مشتاق سعادت اخروى باشند، پیوند با رسول خدا (ص) نفعى براى آنان نخواهد داشت؛ همانگونه که ازدواج با نوح و لوط براى همسران آنان فایدهاى نداشت و به همین جهت هم در این سوره از رابطه سببى یعنى ازدواج مثال آورد نه نسبى مثل فرزند و غیره.
یحیى بن سلام گفته است: خداوند در مثال اول عائشه و حفصه را بر حذر داشته و در مثل دوم آن دو را به پیروى و اطاعت از رسول خدا (ص) ترغیب فرموده است.
إعلام الموقعین عن رب العالمین، ج 1، ص 189، تحقیق: طه عبد الرؤوف سعد، ناشر: دار الجیل - بیروت - 1973؛
الأمثال فی القرآن الکریم، ج 1، ص 57، تحقیق: إبراهیم محمد، ناشر: مکتبة الصحابة - طنطا - مصر - 1406، الطبعة: الأولى.
3-علامه شوکانی از بزرگان اهل سنت:
وما أحسن من قال فإن ذکر امرأتی النبیین بعد ذکر قصتهما ومظاهرتهما على رسول الله صلى الله علیه وإله وسلم یرشد أقم إرشاد ویلوح أبلغ تلویح إلى ان المراد تخویفهما مع سائر أمهات المؤمنین وبیان أنهما وإن کانتا تحت عصمة خیر خلق الله وخاتم رسله فإن ذلک لا یغنی عنهما من الله شیئا... .
و چه نیکو سخنى گفته است آنکه گفت: یاد آورى داستان دو نفر (عائشه و حفصه) از همسران پیامبر و حرکت آن دو بر ضد رسول خدا (ص)، محکمترین پیام و ارشاد را همراه دارد، که به آن دو نفر و دیگر همسران رسول خدا (ص) اعلام مىدارد که همسر خاتم پیامبران بودن سبب نجات آنان نخواهد بود.
فتح القدیر الجامع بین فنی الروایة والدرایة من علم التفسیر، ج 5، ص 256، ناشر: دار الفکر – بیروت.
4-فیروز ابادی مفسر ،لغت شناس، و ادیب مشهور اهل سنت:
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً ... .
ثم خوّف عائشة وحفصة لإیذائهما النبى صلى الله علیه وسلم بامرأة نوح وامرأة لوط فقال «ضَرَبَ اللَّهُ» بین الله «مثلا» صفة «لِلَّذینَ کَفَرُوا» بالمرأتین الکافرتین « امْرَأَةَ نُوحٍ» واهلة « وَامْرَأَةَ لُوطٍ» واعلة « کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ» مرسلین « فَخانَتاهُما»... .
سپس خداوند عائشه و حفصه به خاطر اذیت کردن رسول خدا مىترساند و سرنوشت زن نوح و لوط را براى آنها مثال مىزند و ... .
تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس، ج 1، ص 478 ، ناشر: دار الکتب العلمیة – لبنان.
5-علامه فخر رازی مفسر بزرگ اهل سنت:
الحکایة الثانیة:أن عثمان رضی الله عنه أخر عن عائشة رضی الله عنها بعض أرزاقها فغضبت ثم قالت یا عثمان أکلت أمانتک وضیعت الرعیة وسلطت علیهم الأشرار من أهل بیتک والله لولا الصلوات الخمس لمشى إلیک أقوام ذوو بصائر یذبحونک کما یذبح الجمل.فقال عثمان رضی الله عنه ضرب الله مثلا للذین کفروا امرأة نوح وامرأة لوط الآیة فکانت عائشة رضی الله عنها تحرض علیه جهدها وطاقتها وتقول أیها الناس هذا قمیص رسول الله صلى الله علیه وسلم لم یبل وقد بلیت سنته اقتلوا نعثلا قتل الله نعثلا.
عثمان در ارسال بعضى از ما سهم بیت المال عائشه تاخیر کرد ؛ به همین جهت عائشه ناراحت شد وبه عثمان گفت: آنچه نزد تو به امانت بود خوردی، امت را تحقیر کردی، افراد بد خاندانت را بر آنان مسلط کردی، به خدا سوگند! اگر نمازهاى پنجگانه نبود گروههایى از مردم آگاه بر تو هجوم مىآوردند و تو را همانند شتر ذبح مىکردند.
عثمان به آیهاى از قرآن که در آن از دو تن از همسران پیامبران یعنى همسر نوح و لوط به بدى یاد شده است استشهاد مىکند: خدا براى افرادى که کفر ورزیده اند، زن نوح وزن لوط را مثل آورده است.
به همین سبب بود که عائشه با تمام توان وقدرتش مردم را علیه عثمان تحریک مىکرد و مىگفت: اى مردم این پیراهن رسول خدا (ص) است که هنوز کهنه نشده است؛ ولى سنت او را از بین بردند، بکشید نعثل را (اسم مردى از یهودیان مصر که ریش بلندى داشت وبه حماقت معروف بود)، خدا او را بکشد.
المحصول فی علم الأصول ، ج 4، ص 492، تحقیق : طه جابر فیاض العلوانی ، ناشر : جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة - الریاض ، الطبعة : الأولى ، 1400هـ.
6-ابن الجوزی الحنبلی
زاد المسیر فی علم التفسیر، ج 8، ص 314، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1404هـ؛
7-مقاتل بن سلیمان(متوفای150هـ)
تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج 3، ص 379 ، تحقیق : أحمد فرید ، ناشر : دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1424هـ - 2003م؛
8-ابن عادل الدمشقی الحنبلی
اللباب فی علوم الکتاب، ج 19، ص 351 ، تحقیق: الشیخ عادل أحمد عبد الموجود والشیخ علی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1419 هـ ـ 1998م؛
9-الثعالبی
الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن ، ج 9، ص 351 ، ناشر : مؤسسة الأعلمی للمطبوعات – بیروت؛
-----------------------------------
این پست حاوی نکات زیر است:
عایشه در قران
آزار و اذیت پیامبر توسط عایشه
مفسد بودن عایشه
ابن ابی شیبه در کتاب خویش المصنف می گوید:
حدثنا أبو بکر قال حدثنا وکیع عن العلاء بن عبد الکریم الیامی عن عمار بن عمران رجل من زید الله عن امرأة منهم عن عائشة أنها شوفت جاریة وطافت بها وقالت لعلنا نصطاد بها شباب قریش.
از عائشه روایت شده است که روزى کنیزى را آرایش کرده و او را چرخاند و گفت:شاید بتوانیم با این کنیز، جوانان قریش را شکار کنیم!
الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج4، ص49، ح17664، و ج4، ص484، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ناشر: مکتبة الرشد ـ الریاض، الطبعة: الأولى، 1409هـ.
لسان العرب، ج9، ص185، ناشر: دار صادر ـ بیروت، الطبعة: الأولى
النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج2، ص509، تحقیق طاهر أحمد الزاوی ـ محمود محمد الطناحی، ناشر: المکتبة العلمیة ـ بیروت ـ 1399هـ ـ 1979م.
تاج العروس من جواهر القاموس، ج23، ص534، تحقیق: مجموعة من المحققین، ناشر: دار الهدایة.
پی نوشت: حال سوال من از علمای سنی این است: هنگامی که این روایت را در کتب خویش نقل می نمودید آیا برایتان سوال نشد که چرا عایشه به نص شریف قران بی اعتنایی نمود؟ برایتان سوال نشد این عمل عایشه گناه کبیره و مصداق فساد فی الارض است آیا با خود نگفتید پس آیه «و قرن فی بیوتکن و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولی» چه میشود ؟ آیا این خداوند جبار نیست که در کتابش خطاب به زنان پیامبر می فرماید «در خانه های خود بمانید...» احزاب/33 آی ااین عمل عایشه مصداق تبرج الجاهلیه نبود؟؟؟
---------------------
این حدیث حاوی نکات زیر است:
اعترافات عایشه
مفسد بودن عایشه
عن عائشة قالت ما غرت على امرأة إلا دون ما غرت على ماریة وذلک أنها کانت جمیلة من النساء ... وأعجب بها رسول الله صلى الله علیه وسلم وکان أنزلها أول ما قدم بها فی بیت لحارثة بن النعمان فکانت جارتنا فکان رسول الله عامة النهار واللیل عندها حتى فرغنا لها فجزعت فحولها إلى العالیة فکان یختلف إلیها هناک فکان ذلک أشد علینا ثم رزق الله منها الولد وحرمنا منه.
از عائشه نقل شده است که من بر هیچ زنی حسادت نکردم؛ مگر این که کمتر از حسادت من نسبت به ماریه بود؛ زیرا او زن زیبائی بود( اهل سنت در اینجا خصوصیات ظاهری آن حضرت را نیز نقل کردهاند ، اما ما به خاطر حفظ حرمت رسول خدا از ذکر این مطالب ، خودداری میکنیم) و رسول خدا (ص) از او خوشش میآمد. نخستین بار که به نزد او رفت ، در خانه حارثة بن نعمان بود و به همین سبب همسایه ما شد ؛ رسول خدا روز و شب در کنار او بود تا اینکه ما تمام تلاش خود را بر ضد او به کار بردیم ! به همین سبب او دچار اندوه شد ؛ رسول خدا (ص) او را به عالیه بردند ؛ و شب و روز به نزد او میرفتند ؛ این مطلب برای ما سختتر از قبل شد ! سپس خداوند از او فرزندی به رسول خدا (ص) داد و ما از این فرزند محروم ماندیم !
الطبقات الکبرى، ج 8 ص 212ـ213، ناشر: دار صادر – بیروت؛
المنتخب من کتاب أزواج النبی صلى الله علیه وسلم ، ج 1 ص 57، تحقیق : سکینة الشهابی ، ناشر : مؤسسة الرسالة - بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1403هـ .
____________________________
این حدیث حاوی نکات زیر است:
1-حسادت عایشه
2-اعترافات عایشه
حَدَّثَنَا أَبُو نُعَیْمٍ حَدَّثَنَا یُونُسُ حَدَّثَنَا الْعِیزَارُ بْنُ حُرَیْثٍ قَالَ قَالَ النُّعْمَانُ بْنُ بَشِیرٍ قَالَ اسْتَأْذَنَ أَبُو بَکْرٍ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَسَمِعَ صَوْتَ عَائِشَةَ عَالِیًا وَهِیَ تَقُولُ وَاللَّهِ لَقَدْ عَرَفْتُ أَنَّ عَلِیًّا أَحَبُّ إِلَیْکَ مِنْ أَبِی وَمِنِّی مَرَّتَیْنِ أَوْ ثَلَاثًا فَاسْتَأْذَنَ أَبُو بَکْرٍ فَدَخَلَ فَأَهْوَى إِلَیْهَا فَقَالَ یَا بِنْتَ فُلَانَةَ أَلَا أَسْمَعُکِ تَرْفَعِینَ صَوْتَکِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ.
نعمان بن بشیر نقل کرده است که در یکى از روزها، «ابو بکر» براى تشرّف به حضور رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله اجازه مىخواست که همزمان صداى «عایشه» را شنید که فریاد مىزند! به خدا سوگند! اینک متوجه شدم که على (علیه السّلام) از پدر من و از خود من در نزد تو محبوبتر است- و این جمله را دو بار یا سه بار تکرار کرد-.
ابو بکر، پس از اذن ورود داخل منزل شد و به «عایشه» حمله برده و گفت: اى دختر فلانه! مبادا بشنوم که صدایت را با فریاد بلند کرده و بر سر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله داد مىزنى!
پی نوشت:ایا نص قران نیست که کسانی که صدایشان را بر پیامبر بلند کنند تمامی اعمالشان حبط ونابود میشود؟؟؟
آیا ام المومنین باید اینچنین ایات قران را زیر پا بگذارد و به آن بی توجه باشد ؟؟؟
آیا حتی یک زن عادی اینچنین بر سر شوهرش فریاد میزند ؟چه رسد به اینکه شوهر او رسول مکرم اسلام باشد ؟؟؟
ر.ک به مسند أحمد بن حنبل، ج4، ص275، ح18444، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
شرح مشکل الآثار، ج13، ص334، تحقیق شعیب الأرنؤوط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1408هـ - 1987م؛
معجم الصحابة، ج3، ص144، تحقیق: صلاح بن سالم المصراتی، ناشر: مکتبة الغرباء الأثریة - المدینة المنورة، الطبعة: الأولى، 1418هـ؛
المعتصر من المختصر من مشکل الآثار، ج2، ص355، ناشر: عالم الکتب / مکتبة المتنبی / مکتبة سعد الدین - بیروت / القاهرة / دمشق؛
فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج1، ص168، ناشر: المکتبة التجاریة الکبری - مصر، الطبعة: الأولى، 1356هـ.
خصائص امیرمؤمنان علی بن أبی طالب، ج1، ص126، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، ناشر: مکتبة المعلا - الکویت الطبعة: الأولى، 1406 هـ. البته روایت نسایی یک اضافه هم دارد اینکه ابوبکر به طرف عایشه امد تا به صورت او سیلی بزند به خاطر این کارش...
___________________
این روایت حاوی نکات زیر است :
1-حسد عایشه
2-بی ادبی عایشه
3-فریاد کشیدن عایشه بر سر پیامبر
[ یکشنبه 91/5/22 ] [ 4:34 صبح ] [ جلال ]
در منابع اهل سنت روایت جالبی است که پیشنهاد میکنم مطالعه آنرا از دست ندهید. روایت مذکور پیرامون درخواست شفا جناب ابوبکر و عمر از تورات و انجیل! می باشد. امیدوارم در فضایی منطقی و بدور از تعصب مطالعه نمایید
در روایات اهل سنت چنین آمده است:
ابوبکر بر عایشه وارد می شود و این در حالی بوده است که عایشه مریض بوده است و درد می کشیده است و یک زن یهودی او را آرام (طلسم) می کرد. ابوبکر گفت او را با کتاب خدا آرام(طلسم) کن
عن یحیى بن سعید عن عمرة عن عائشة قالت ( دخل أبو بکر رضی الله عنه علیها وعندها یهودیة ترقیها فقال ارقیها بکتاب الله عز وجل )
المجموع – محیى الدین النووی – ج 9 – ص 65- دارالفکر
السنن الکبرى – البیهقی – ج 9 – ص 349- دارالفکر
کتاب الأم – الإمام الشافعی – ج 7 – ص 241- دارالفکر
کتاب الموطأ – الإمام مالک – ج 2 – ص 943- دار إحیاء التراث العربی
المصنف – ابن أبی شیبة الکوفی – ج 5 – ص 444- درالفکر
صحیح ابن حبان – ابن حبان – ج 13 – ص 464- مؤسسة الرسالة
معرفة السنن والآثار – البیهقی – ج 7 – ص 282- دار الکتب العلمیة
الاستذکار – ابن عبد البر – ج 8 – ص 411- دار الکتب العلمیة
کنز العمال – المتقی الهندی – ج 10 – ص 100- موسسه الرساله
دوستان اهل سنت اسناد روایت مذکور صحیح هست. لطفا بهانه ضعف اسناد رو نفرمایید:
وروى البیهقی باسناده الصحیح
المجموع – محیى الدین النووی – ج 9 – ص 65- دارالفکر
حال اینجا عملا دو مطلب پیش می آید:
الف: زن یهودیه و عملش
در کتابهای المنجد و لغت ((الرقیه)) را طلسم و سحر معنا کرده اند. مگر طلسم و سحر حرام نبوده است؟
اصلا می گوییم طلسم و سحر نبوده است بلکه این زن مستجاب الدعوه بوده است و دعا میکرده است برای آرام و خوب شدن عایشه. چگونه یک زن یهودی مستجاب الدعوه می شود؟
ب: جناب ابوبکر و کتاب الله
برای هر مخاطب اهل تحقیقی اولین سوالی که از مطالعه متن ذیل به دست می آید. اینکه کتاب الله در کلام جناب ابوبکر یعنی چه کتابی؟
در متون کتب بزرگ اهل سنت به این سوال جواب داده شده است:
فقال أبو بکر : إرقیها بکتاب الله ، یعنی بالتوراة والإنجیل
کتاب الله = تورات و انجیل
عمدة القاری – العینی – ج 21 – ص 262- دار إحیاء التراث العربی
خب حالا یک سوال پیش می آید؟
چرا شخصی که طبق ادعای عزیزان اهل سنت خلیفه رسول الله هست. برای شفا دادن و آرام شدن دخترش از تورات و انجیل کمک می گیرد؟
زمانی که خلیفه مسلمین خود چنین باشد چه توقعی دارد که مسلمین تورات و انجیل را بر قرآن برتری ندهند؟
نظر شما مخاطب گرامی چیست؟
منبع: گفتگوی آرام شیعه و سنی
[ یکشنبه 91/5/22 ] [ 4:33 صبح ] [ جلال ]
چرا شیعه عایشه رانکوهش میکند؟
در آیهی شریفه «النّبی اولی بالمؤمنین من انفسهم و ازواجه امهاتهم» بهاحترام زنان پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) تصریح شده است. با این حال، چرا شیعه عایشه رانکوهش میکند؟
به چند دلیل مفهوم این آیه شامل عایشه نمیگردد و اگر شامل او نیز باشد حضرتعلی(علیه السلام) آنرا دربارهی عایشه رعایت کرده است. این دلیلها عبارت است از:
1 ـ اینکه در آیه از زنان پیامبر به عنوان مادران مؤمنان، آن هم مادر معنوی و روحانینه جسمانی یاد شده است. تنها تأثیر این ارتباط و پیوند معنوی مسألهی حفظ احترام وحرمت ازدواج با زنان پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) بود، چنان که در آیات همین سوره (احزاب) حکمصریح تحریم ازدواج با آنان، پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمده است. در غیر این صورت، ازنظر مسألهی ارث و دیگر محرّمات نسبی و سببی کمترین اثری ندارد؛ یعنی مسلمانانحق داشتند، با دختران پیامبر ازدواج کنند، در حالیکه هیچکس با دختر مادر خودنمیتواند ازدواج کند. همچنین نگاه کردن به همسران پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای هیچ کس جزمحارم آنان مجاز نبود.
در حدیثی آمده است که زنی به عایشه گفت: ای مادر! عایشه پاسخ داد: من مادر تونیستم، مادر مردان شما هستم. اشاره میکنیم که هدف از این تعبیر، حرمت ازدواج استو این تنها در مورد مردان امت صادق است. با این حال، همان گونه که گفتیم جز مسألهیازدواج، موضوع احترام و بزرگداشت نیز مطرح است. از این رو، زنان مسلمان نیزمیتوانستند به عنوان احترام، همسران پیامبر(صلی الله علیه و آله) را مادر خود خطاب کنند. به همیندلیل، در عبارتی از «ام سلمه» (یکی دیگر از زنان پیامبر(صلی الله علیه و آله) ) میخوانیم که میگوید:
انا ام الرجال منکم و النساء.
من مادر مردان و زنان شما هستم.
2ـ همسران پیامبر حریم دارند، ولی این حرمت داشتن آنها مشروط است و شرطآن، عمل به قرآن است. قرآن خطاب به همسران پیامبر(صلی الله علیه و آله) میفرماید:
وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ و لا تَبَرجَّن تبرُّجَ الجاهِلِیَّةِ الاُولی.
و در خانههای خود بمانید و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهرنشوید.
اشکال شیعیان، نقد قرآنی است که چرا عایشه به قرآن عمل نکرد و با جنگ جملبرضد امام وقت قیام کرد؛ قیامی که به خونریزی فراوان انجامید. به گفتهی برخیتاریخنگاران، شمار کشتگان این جنگ به 17 هزار نفر میرسید. به یقین، این قیام و ماجرابه هیچ وجه قابل توجیه نیست. حتی میدانیم که خود عایشه پس از این حادثه، اظهارپشیمانی کرد.
ثعلبی از عایشه چنین نقل میکند: «هنگامی که از او دربارهی جنگ جمل و دخالت اودر آن جنگ ویرانگر پرسیدند، (با اندوه) گفت: این یک تقدیر الهی بود! و هنگامی کهدربارهی علی(علیه السلام) از او پرسیدند، چنین گفت: آیا از من دربارهی کسی میپرسی کهمحبوبترین مردم نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود و از کسی میپرسی که همسر محبوبترین مردمنزد رسول خدا بود. من با چشم خود، علی و فاطمه و حسن و حسین را دیدم که پیامبر(صلی الله علیه و آله) آنها را در زیر لباسی جمع کرده بود و فرمود: خداوندا! اینها خاندان منهستند و حامیان من. رجس را از آنها دور کن و از آلودگیها پاکشان فرما. من عرضکردم: ای رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ! آیا من هم از آنها هستم؟ فرمود: دور باش تو بر خیر و نیکیهستی (امّا جزو این جمع نیستی).عیبجویی عایشه از خدیجه ـ بزرگترین، فداکارترین و با فضیلتترین زنان اسلام ـ در تاریخ اسلام مشهور است. این سخن به قدری بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) ناگوار آمد که از شدتغضب مو بر تنش راست شد و فرمود: «به خدا سوگند! هرگز همسری بهتر از او نداشتم.او زمانی ایمان آورد که مردم کافر بودند و زمانی اموالش را در اختیار من گذاشت کههمهی مردم از من جدا شده بودند».
3 ـ اینکه حضرت علی(علیه السلام) پس از جنگ جمل به عبدالرحمن بن ابیبکر مأموریت دادکه خواهرش، عایشه را با همراهی سی تن از زنان شریف قبیلهی «عبد قیس» و «همدان»به مدینه برسانند. این کار برای نگه داشتن حریم عایشه بود. در کلام امیرالمؤمنینعلی(علیه السلام) چنین آمده است:
عقدههای درونی که عایشه نسبت به من داشت، او را به جوشش درآورد. آزاری بهمن رسانید که دربارهی کسی چنین آزاری را روا نداشت، ولی با این حال، من او راهمانند گذشته مورد احترام و نیکوییهای خود قرار دادم و کردار نیک و بد او را به خداوامیگذارم. خداست که هر کسی را بخواهد در مقابل جرم و گناهش مجازات میکند یااو را مورد عفو قرار میدهد.
[ یکشنبه 91/5/22 ] [ 2:53 صبح ] [ جلال ]
فضائل امیر مؤمنان على(علیه السلام) از زبان دیگر خلفا
حدیث «طیر مشوى» دلیل تقدّم على(علیه السلام) در امر خلافت
قبل از بیان موضوع بحث لازم است به دو توضیح کوتاه در رابطه با عنوان فوق اشاره کنیم:
1 ـ به شرحى که حداقل 131 نفر از علماى سنى با ذکرسند آورده اند: در عصر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) زن مسلمانى مرغ سرخ کرده اى را براى آن حضرت هدیه برد، پس پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) با اینکه معمولاً یکى از همسران و نیز خادم خانه اش انس بن مالک حضور داشتند ـ أمّا نظر به موقعیت على در پیشگاه خدا رغبت نکرد بدون او آن مرغ سرخ شده را تناول فرماید ـ شاید هم مى خواست از این رهگذر محبوبیت على را در نزد خدا به دیگران خاطر نشان فرماید. پس عرض کرد:
«أللّهمّ ائتنى بأحبِّ خلقک یأکل معى هذا الطّعام».
بار خدایا محبوب ترین آفریدگانت را بفرست تا با من در خوردن این مرغ هم غذا شود.
[ یکشنبه 91/5/22 ] [ 2:29 صبح ] [ جلال ]
فضائل امیر مؤمنان على(علیه السلام) از زبان دیگر خلفا
حدیث منزلت از زبان عمر بن عبدالعزیز
ابن عساکر دمشقى با ذکر سند از عمر بن عبدالعزیز ـ نبیره مروان حکم و یکى از خلفاى اموى (متوفاى 101 هـ ) ـ نقل نموده و او از سعید بن مسیب و او از سعد بن وقاص، که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) حدیث «أنت منّى بمنزله هارون من موسى...» را درباره على(علیه السلام) فرمود.(226)
تأثیر ایمان على(علیه السلام) در قلب جبرئیل
خطیب خوارزمى با ذکر سند و واسطه حافظ ابن مردویه اصفهانى از عمر بن عبدالعزیز نقل نموده که چون شنید بعضى على بن ابى طالب را مورد طعن و تنقیص قرار مى دهند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى و صلوات بر پیامبر به ذکر فضائل على و سابقه او پرداخت، آنگاه با ذکر سند از اُمّ سلمه نقل نمود که گفت: وقتى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نزد من بود جبرئیل بر او نازل شد و حضرتش را صدا زد.
پس او تبسّم نمود و چون جبرئیل رفت، گفتم: پدر و مادرم بفدایت یا رسول الله، چه چیز شما را به خنده آورد؟
پیامبر فرمود: جبرئیل به من خبر داد وقتى على بزهاى خود را مى چراند، خواب او را ربود و قسمتى از بدنش نمایان شد، پس همینکه من لباسش را بر تنش انداختم، دستم به بدنش رسید و خُنکى ایمانش به قلب من سرایت کرد [و احساس لذّت نمودم] من از این گزارش جبرئیل خندان شدم.(227)
اگر مردم فضائل على(علیه السلام) را بدانند از ما متابعت نمى کنند
ابن ابى الحدید با ذکر سند از عمر بن عبدالعزیز نقل نموده که:
[ یکشنبه 91/5/22 ] [ 2:28 صبح ] [ جلال ]
فضائل امام على (علیه السلام) در کلام خلفا
ن:قال عمر بن الخطاب:على أقضانا. (28)
عمر بن خطاب گفت:بیناترین ما در داورى و قضاوت،على بن ابى طالب علیه السلام است.
س:عن عمر بن الخطاب،عن النبی صلى الله علیه و آله و سلم:کل سبب و نسب ینقطع یوم القیامه الا سببى و نسبى و کل ولد آدم فان عصبتهم لأبیهم ما خلا ولد فاطمه،فإنى أنا أبوهم و عصبتهم. (29)
عمر بن خطاب از نبى گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و سلم روایت کرد (که فرمود) :هر سبب و نسبى در روز قیامت قطع مىشود مگرسبب و نسب من.و همه فرزندان آدم پس همانا نسبت آنها به پدرشان است بجز فرزندى فاطمه علیها السلام پس به درستى که من پدر و عصبه آنان هستم.
ع:قال عمر بن الخطاب:لا یفتین احد فى المسجد و على حاضر. (30)
[ یکشنبه 91/5/22 ] [ 2:26 صبح ] [ جلال ]
فضائل امام على (علیه السلام) در کلام خلفا
از منابع مهمى که در شناخت وجود ملکوتى حضرت على علیه السلام موجود است، کلمات و مرویات خلفاى سه گانه مىباشد.دانستن این مطالب از چند جهت مورد توجه و اهمیت است:
اولامقام رفیع امیر المؤمنین على علیه السلام را از زبان کسانى که به عنوان بعضى از صحابه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم مطرح بودند،و سخنان آن حضرت را شنیدند،مىشناسیم .ثانیا:به طور قطع،میزان شناخت پیروان مذاهب مختلف عامه با مطالعه این مطالب،نسبت به آن حضرت بیشتر و کاملتر خواهد شد.و تحولى نو در آنان پدید خواهد آمد. (1) ثالثا:از این طریق،ماهیت کسانى که بعد از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم،سفارشها و وصایاى آن حضرت را در مورد خلافت و ولایت على علیه السلام نادیده گرفته و با ایجاد شوراى انحصارى،اقدام به تعیین خلیفه براى مسلمین کردند،کاملا روشن مىشود.در ادامه همین مباحث،سخنان و روایاتى که عایشه در زمینه عظمت على علیه السلام بیان کرده است نیز مورد توجه قرار خواهد گرفت.
اکنون به ترتیب و به صورت جداگانه سخنان و مرویات آنان را مورد دقت و توجه قرار مىدهیم :
1- سخنان و مرویات ابوبکر بن ابى قحافه
[ یکشنبه 91/5/22 ] [ 2:25 صبح ] [ جلال ]
فضائل امام على علیه السلام در کلام خلفا
ج:عن عمر بن الخطاب قال:نصب رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم علیا علما فقال:من کنت مولاه فعلى مولاه،اللهم وال من والاه و عاد من عاداه،و اخذل من خذله و انصر من نصره اللهم انت شهیدى علیهم.
قال عمر:و کان فى جنبى شاب حسن الوجه،طیب الریح،فقال:یا عمر،لقد عقد رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم عقدا لا یحله الا منافق فاحذر ان تحله.
قال عمر:فقلت یا رسول الله انک حیث قلت فى على (ما قلت) کان فى جنبى شاب حسن الوجه،طیب الریح قال کذا و کذا.
قال صلى الله علیه و آله و سلم:نعم یا عمر،انه لیس من ولد آدم،لکنه جبرئیلاراد ان یؤکد علیکم ما قلته فى على. (16)
از عمر بن خطاب روایت شد که گفت:رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم،على را مهتر و بزرگ (مسلمین) قرار داد،پس فرمود:هر کس من مولاى او هستم پس على مولاى اوست،پروردگارا دوست بدار دوست او را و دشمن بدار دشمن او را،و ذلیل نما کسى را که او را ذلیل مىکند و یارى فرما کسى را که یاور اوست.خدایا تو گواه من بر آنان مىباشى.
عمر گفت:در کنار من جوان خوش سیما و خوش بویى بود،پس گفت:اى عمر به درستى که رسول خدا پیمان و بیعتى انجام داد که جز منافق آن را نقض نمىکند پس بر حذر باش که مبادا آن را نقض کنى.عمر گفت:پس عرض کردم یا رسول الله،وقتى که شما در مورد على سخن مىگفتى در کنارم جوان خوش چهره و خوش بویى بود که به من چنین و چنان گفت.حضرت فرمود:بله اى عمر،او از فرزندان آدم نبود،بلکه جبرئیل بود و خواست تا بر شما در مورد آنچه که من در مورد على گفتم تأکید کند.
[ یکشنبه 91/5/22 ] [ 2:22 صبح ] [ جلال ]