سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اعتبار کتاب بخاری و مسلم و راویان آنها، از دیدگاه علمای اهل سنت8

 

1. ذهبی (متوفای 748هـ)

ابو الطیب سید صدیق حسن قنوجى در کتاب خود به نقل از ذهبى چنین مى‌نویسد:

وأما جامع البخاری الصحیح فأجل کتب الإسلام وأفضلها بعد کتاب الله تعالى وهو أعلى فی وقتنا هذا إسنادا للناس ومن ثلاثین سنة یفرحون بعلو سماعه فکیف الیوم فلو رحل الشخص لسماعه من ألف فرسخ لما ضاعت رحلته انتهى وهذا قاله الذهبی فی سنة ثلاث عشرة وسبعمائة

اما کتاب صحیح بخارى، گرامى‌ترین کتاب و برترین کتاب اسلام بعد ازکتاب خدا است؛ و از جهت سندى در زمان ما کوتاه‌ترین سندها را دارد (یعنى سعى شده با کمترین واسطه این کتاب نقل شود)؛ بعد از سى سال از تالیفش مردم افتخار به داشتن سند عالى به این کتاب داشتند؛ چه رسد به امروز؛ بنا بر این اگر کسى براى شنیدن این کتاب هزار فرسنگ راه برود، سفر او بى حاصل نیست؛ این سخن را ذهبى در سال 713 بیان کرده است !

القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفاى1307هـ)، الحطة فی ذکر الصحاح الستة، ج1، ص178، ناشر: دار الکتب التعلیمیة - بیروت، الطبعة: الأولى 1405هـ/ 1985م.

2.     سبکی شافعی (متوفای 771)

وى نیز در کتاب خود چنین مى نویسد:

وأما کتابه الجامع الصحیح فأجل کتب الإسلام وأفضلها بعد کتاب الله.

کتاب صحیح بخارى، گرامى‌ترین کتاب اسلام و برترین کتاب پس از کتاب خدا است.

السبکی، تاج الدین بن علی بن عبد الکافی (متوفای 771هـ) طبقات الشافعیة الکبرى، ج2، ص 215، ناشر: هجر للطباعة والنشر والتوزیع - 1413هـ، الطبعة: ط2، تحقیق: د. محمود محمد الطناحی د.عبد الفتاح محمد الحلو

و. تکیه گاه تمامی مسلمانان

طبق برخى تعبیراتى‌که در مورد صحیح بخارى آمده، این کتاب به عنوان یک پایگاه و تکیه‌گاه در میان علماى اسلام است و این تعبیر از اعتبار ویژه این کتاب حکایت دارد.

مزی (متوفاى742هـ)

مزى در تهذیب الکمال در مورد صحیح بخارى چنین مى‌گوید:

أبو عبد الله بن أَبی الحسن البخاری الحافظ، صاحب "الصحیح". إمام هذا الشأن والمقتدى به فیه والمعول على کتابه بین أهل الاسلام.

ابو عبد الله بن ابو الحسن بخارى، حافظ، صاحب کتاب «صحیح» پیشواى حدیث شناسى و جلودار این میدان است. و کتاب او در بین همه اهل اسلام، (تکیه‌گاه) مورد استناد است.

المزی، ابوالحجاج یوسف بن الزکی عبدالرحمن (متوفاى742هـ)، تهذیب الکمال، ج24، ص431، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1400هـ – 1980م.

ز: معجزات و کرامات صحیح بخاری !!!

مطلب مهم دیگر، حایز اهمیت و قابل توجه در مورد کتاب صحیح بخارى این است‌که به ادعاى اهل سنت، این کتاب در طول تاریخ، حلّال بسیارى از مشکلات در پیش آمدها و دافع امراض و بلایا و باعث دست یابى به مقاصد و حاجات در میان آنان بوده‌است.

ابن حجر: صحیح بخاری گره‌گشای مشکلات است

ابن حجر عسقلانى در مقدمه فتح البارى از عده‌اى سخن گفته‌است که صحیح مسلم را ترجیح داده‌اند؛ ولى در پایان مطلبى را در مورد صحیح بخارى نقل کرده که با توجه به آن، صحیح بخارى مى‌تواند برترى خود را بر صحیح مسلم نشان دهد و در حقیقت بیانگر اعجاز این کتاب است. او سه جهت برترى براى بخارى بیان مى کند که عبارتند از:

1.      خواندن صحیح بخارى در مشکلات موجب گره گشایى است؛

2.      اگر صحیح بخارى در یک کشتى باشد، آن کشتى غرق نمى‌شود؛

3.      بخارى مستجاب الدعوة بود و براى خواننده صحیح بخارى دعا کرده‌است.

وإذا تقرر ذلک فلیقابل هذا التفضیل بحهة أخرى من وجوه التفضیل غیر ما یرجع إلى نفس الصحیح؛ وهی ما ذکره الإمام القدوة أبو محمد بن أبی جمرة فی اختصاره للبخاری قال قال لی من لقیته من العارفین عمن لقی من السادة المقر لهم بالفضل أن صحیح البخاری ما قرئ فی شدة الا فرجت ولا رکب به فی مرکب فغرق.

قال وکان مجاب الدعوة وقد دعا لقارئه رحمة الله تعالى.

وقتى که این مطالب مشخص شد، در مقابل فضائل صحیح مسلم، جهت دیگرى براى تفضیل صحیح بخارى وجود دارد،‌ که جداى از جهت صحت است؛ و این جهت همان است که امام پیشوا ابو محمد بن ابى جمرة در مختصر بخارى نقل کرده است که گفت:

یکى از عارفین از کسانى که او را دیدم، به من خبر داد از یکى از بزرگانى که اهل فضل است، که صحیح بخارى در هیچ سختى خوانده نشد مگر آنکه برطرف شد و در هیچ کشتى قرار نگرفت که آن کشتى غرق شود.

و گفت که بخارى مستجاب الدعوة بوده است و براى خواننده این کتاب دعا کرده است.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، هدی الساری مقدمة فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج1، ص13، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، محب الدین الخطیب، ناشر:دار المعرفة - بیروت – 1379هـ.

ابو سعید خادمی: صحیح بخاری گره‌گشاست و با خواندن آن باران می‌بارد !

ابو سعید خادمى در کتاب «بریقة محمودیة» علاوه بر نقل مطلب فوق از ابو جمره، سه خصوصیت دیگر بیان مى‌کند:

1.      خواندن بخارى موجب باریدن باران است؛

2.      بخارى نوش‌داروى مجرب است؛

3. براى مسائل بسیار مهم 120 بار خواندن صحیح بخارى موجب قضاى حاجت است !

وَعَنْ بَعْضِ الْعَارِفِینَ أَنَّهُ مَا قُرِئَ فِی شِدَّةٍ إلَّا فُرِجَتْ وَمَا رُکِبَ بِهِ فِی مَرْکَبٍ فَغَرِقَ وَأَنَّهُ کَانَ مُجَابَ الدَّعْوَةِ وَلَقَدْ دَعَا لِقَارِئِهِوَیُسْتَسْقَى بِقِرَاءَتِهِ قِیلَ وَهُوَ التِّرْیَاقُ الْمُجَرَّبُ وَنُقِلَ عَنْ بَعْضٍ أَنَّهُ قَرَأَ الْبُخَارِیَّ لِمُهِمَّاتٍ لِنَفْسِهِ وَلِغَیْرِهِ مِائَةً وَعِشْرِینَ مَرَّةً وَقَضَى حَاجَاتِهِ.

از بعضى از عارفین نقل شده‌است که گفت: بخارى در هیچ سختى خوانده نشد مگر آنکه بر طرف گشت و در هیچ کشتى قرار نگرفت که آن کشتى غرق شود؛ و همچنین بخارى مستجاب الدعوة بوده‌است و براى خواننده این کتاب دعا کرده‌است؛ همچنین با خواندن این کتاب، طلب باران مى‌شود.

گفته شده است که بخارى نوش‌داروى مجرب است؛ و همچنین از بعضى نقل شده است که بخارى را در کارهاى مهم براى خود و دیگران 120 !!! بار خواند و حاجتش برآورده شد !!!

الخادمی، أبو سعید محمد بن محمد (متوفاى 1156هـ) بریقة محمودیة، ج1، ص186، طبق برنامه الجامع الکبیر.

این روایت ابن ابو جمره در کتابهاى دیگر نیز نقل شده‌است:

المناوی، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین (متوفاى 1031هـ)، الیواقیت والدرر فی شرح نخبة ابن حجر، ج1، ص373، تحقیق: المرتضی الزین أحمد، ناشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولى، 1999م.

القسطنطینی الرومی الحنفی، مصطفی بن عبدالله (معروف به حاجی خلیفه) (متوفاى1067هـ)، کشف الظنون عن أسامی الکتب والفنون، ج1، ص544، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1413 – 1992.

القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفاى1307هـ)، الحطة فی ذکر الصحاح الستة، ج1، ص179، ناشر: دار الکتب التعلیمیة - بیروت، الطبعة: الأولى 1405هـ/ 1985م.

القاسمی، محمد جمال الدین (متوفاى1332هـ)، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ج1، ص263، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1399هـ - 1979م.

ابن کثیر: با خواندن صحیح بخاری، باران طلبیده می‌شود

سید صدیق حسن قنوجى در کتاب «الحطة فى ذکر الصحاح الستة» مى‌نویسد:

وقال الحافظ عماد الدین بن کثیر وکتاب البخاری الصحیح یستسقى بقراءته الغمام وأجمع على قبوله وصحة ما فیه أهل الإسلام.

حافظ عماد بن کثیر گفته است «کتاب صحیح بخارى براى طلب باران خوانده مى‌شود؛ و اهل اسلام همگى بر قبول آن و صحیح بودن روایات آن اجماع دارند»

القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفاى1307هـ)، الحطة فی ذکر الصحاح الستة، ج1، ص179، ناشر: دار الکتب التعلیمیة - بیروت، الطبعة: الأولى 1405هـ/ 1985م

شیخ عبد الحق دهلوی: ختم بخاری برای حصول مراد، قضای حاجت و...

قال الشیخ عبد الحق الدهلوی فی أشعة اللمعات قرأ کثیر من المشایخ والعلماء والثقات صحیح البخاری لحصول المرادات وکفایة المهمات وقضاء الحاجات ودفع البلیات وکشف الکربات وصحة الأمراض وشفاء المرضى عند المضایق والشدائد فحصل مرادهم وفازوا بمقاصدهم ووجدوه کالتریاق مجربا وقد بلغ هذا المعنى عند علماء الحدیث مرتبة الشهرة والاستفاضة.

ونقل السید جمال الدین المحدث عن أستاذه السید أصیل الدین أنه قال قرأت صحیح البخاری نحو عشرین ومائة مرة فی الوقائع والمهمات لنفسی وللناس الآخرین فبأی نیة قرأته حصل المقصود وکفى المطلوب

شیخ عبد الحق دهلوى در کتاب اشعة اللمعات مى‌گوید:

بسیارى از مشایخ و علما و ثقات، صحیح بخارى را براى حاصل شدن مقصود و انجام کارهاى مهم و قضاى حاجت و برطرف شدن بلیات و مشکلات و سلامتى در مرض و شفاى مریض در سختى‌ها و مشکلات مى‌خواندند و به مراد خود رسیده و مقصود را به دست مى آوردند؛ و آن را مانند نوش‌داروى مجرب یافتند؛ و این مطلب در نزد علماى حدیث به مرتبه شهرت و استفاضه رسیده است.

و سید جمال الدین محدث از استاد خود سید اصیل الدین نقل مى‌کند که گفت: صحیح بخارى را 120‌ بار در مسائل و وقایع مهم براى خود و دیگران خواندم و به هر نیتى خواندم، مقصود حاصل شد و مطلوب به دست آمد.

القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفاى1307هـ)، الحطة فی ذکر الصحاح الستة، ج1، ص179، ناشر: دار الکتب التعلیمیة - بیروت، الطبعة: الأولى 1405هـ/ 1985م

مقریزی و سیره علمای الازهر در دفع وباء با ختم بخاری

وى مى‌گوید:

وفی شعبان: تزاید الوباء فی القاهرة وعظم فی رمضان وقد دخل فصل الشتاء فرسم بالاجتماع فی الجوامع للدعاء. وفی یوم الجمعة سادس رمضان نودی أن یجتمع الناس بالصناجق الخلیفیة والمصاحف عند قبة النصر فاجتمع الناس بعامة جوامع مصر والقاهرة وخرج المصریون إلى مصلى خولان بالقرافة واستمرت قراءة البخاری بالجامع الأزهر وغیره عدة أیام والناس یدعون الله تعالى ویقنتون فی صلواتهم....

در ماه شعبان، وبا در قاهره زیاد شد و در ماه رمضان گسترش پیدا کرد، و فصل زمستان نیز شروع شده بود؛ دستور داده شد که در مساجد دعا کنند؛ در روز جمعه ششم رمضان ندا داده شد که مردم در دیوان حکومت جمع شوند و قرآن به همراه داشته در کنار قبة النصر حاضر شوند؛ مردم در همه مساجد مصر و قاهره جمع شدند و مصرى ها به مصلاى خولان در قرافه رفته و چند روز به خواندن بخارى در مساجد الازهر ادامه دادند؛ و در نمازها قنوت گرفته و از خداوند حاجت مى خواستند.

المقریزی، تقی الدین ابی العباس احمد بن علی بن عبد القادر العبیدی (متوفاقی 845 هـ) السلوک لمعرفة دول الملوک ج 4 ص 86، ناشر: دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت - 1418هـ - 1997م، الطبعة: الأولى، تحقیق: محمد عبد القادر عطا

علمای الازهر: ختم بخاری برای پیروزی در جنگها

جبرتى در مورد ختم صحیح بخارى در الازهر، مطالب جالبى دارد که به برخى از آنها اشاره مى‌کنیم:

وفی یوم الاثنین حضر إلى ثغر بولاق آغا اسود وعلى یده مقرر لعابدی باشا وخلعه لشریف مکة فطلع عابدی باشا إلى القلعة وعمل دیوانا فی یوم الثلاثاء واجتمع الامراء والمشایخ والقاضی وقرأوا المقرر ووصل صحبة الاغا المذکور ألف قرش رومی أرسلها حضرة السلطان تفرق على طلبه العلم بالأزهر ویقرأون له صحیح البخاری ویدعون له بالنصر.

در روز دوشنبه در ورودى بولاق، آغا اسود آمد و در دست او دستورى براى عابدى پاشا که شریف مکه را برکنار کند؛ عابدى پاشا به قلعه آمد و دفتر اعمال را در روز سه ‌شنبه سامان داد و امرا و مشایخ و قاضى را گرد آورد و دستور را خواندند، و هدیه اغا به دانشجویان الازهر هزار سکه رومى بود که سلطان فرستاده بود تا صحیح بخارى را براى او بخوانند و براى پیروزى‌اش دعا کنند !

الجبرتی، عبد الرحمن بن حسن (متوفاى1237هـ)، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم والأخبار، ج2، ص53، ناشر: دار الجیل – بیروت.

سپس در ادامه مى‌گوید:

وفی یوم الجمعة کتبوا قائمة أسماء المجاورین والطلبة وأخبروا الباشا ان الألف قرش لا تکفی طائفة من المجاورین فزادها ثلاثة آلاف قرش من عنده فوزعوها بحسب الحال أعلى وأوسط وآدنى فخص الاعلى عشرون قرشا والأوسط عشرة والأدنى أربعة وکذلک طوائف الأروقة بحسب الکثرة والقلة ثم احضروا اجزاء البخاری وقرأوا وصادف ذلک زیادة أمر الطاعون والکروب المختلفة.

در روز جمعه، فهرستى از اسم اهل شهر و طلاب را نوشتند و به پاشا خبر دادند که هزار سکه، حتى به گروهى از اهل شهر هم نمى‌رسد؛ به همین جهت سه هزار سکه از نزد خود اضافه کرد و آن را به حسب رتبه اشخاص به اعلى و وسط و پایین تقسیم کردند؛ به اعلى 20 سکه و به وسط ده و به پایین 4 سکه دادند؛ و همچنین رواق‌ها (ى الازهر) را به حسب تعداد از جهت زیاد و کم تقسیم کردند؛ سپس جلد‌هاى صحیح بخارى را آورده و خواندند و این کار همزمان با زیادى طاعون و مشکلات مختلف بود.

الجبرتی، عبد الرحمن بن حسن (متوفاى1237هـ)، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم والأخبار، ج2، ص53، ناشر: دار الجیل – بیروت.

بار دیگر مشکلات بر پادشاه فراوان شد و دوباره دستور به خواندن بخارى داد:

وفی یوم الخمیس ثامن عشرینه ورد مرسوم من الدولة فعمل الباشا الدیوان فی ذلک وقرأوه وفیه الأمر بقراءة صحیح البخاری بالأزهر والدعاء بالنصر للسلطان على الموسقو فإنهم تغلبوا واستولوا على قلاع ومدن عظیمة من مدن المسلمین وکذلک یدعون له بعد الاذان فی کل وقت وأمر الباشا بتقریر عشرة من المشایخ من المذاهب الثلاثة یقرأون البخاری فی کل یوم ورتب لهم فی کل یوم مائتین نصف فضة لکل مدرس عشرون نصفا من الضربخانة ووعدهم بتقریرها لهم على الدوام بفرمان.

در روز پنجشنبه، 28 ماه، نامه‌اى از دولت رسید، به همین دلیل پاشا دفتر اعمالى تهیه کرد و آن را خواندند و در آن دستور داده شده بود که در الازهر صحیح بخارى را بخوانند و دعا کنند که مسلمانان بر موسکو پیروز شوند، زیرا آنها هجوم آورده و چند قلعه و شهر بزرگ مسلمانان را گرفته بودند؛ و همچنین بعد از اذان براى او دعا کنند؛ همچنین پاشا دستور داد که ده نفر از بزرگان مذاهب ثلاثة هر روز براى او صحیح بخارى بخوانند و براى آنها در هر روز 200 نیم سکه نقره قرار داد؛ که هر مدرسى 20 نیم سکه از ضرابخانه بگیرد، و به آنها وعده داد که طبق فرمان، این مستمرى دائما براى آنها باشد !

الجبرتی، عبد الرحمن بن حسن (متوفاى1237هـ)، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم والأخبار، ج2، ص79، ناشر: دار الجیل – بیروت.

بار دیگر بخارى به قصد پیروزى خوانده شد:

وفی یوم الثلاثاء ثانی عشر صفر حضر الشیخ الأمیر إلى مصر من الدیار الرومیة ومعه مرسومات خطابا للباشا والامراء فرکب المشایخ ولا قوه من بولاق وتوجه إلى بیته ولم یأت للسلام علیه أحد من الامراء وأنعمت علیه الدولة بألف قرش ومرتب بالضربخانة قرش فی کل یوم وقرأ هنا البخاری عند الآثار الشریفة بقصد النصرة.

در روز سه شنبة دوازده صفر، شیخ امیر از دیار روم به مصر آمد و همراه او نامه‌هایى خطاب به پاشا و امرا بود؛ مشایخ همگى سوار شده و از بولاق براى دیدار او به سمت خانه‌اش رفتند؛ اما هیچ یک از امیران براى سلام بر او نیامدند؛ دولت به او 100 سکه هدیه داد و اینکه هر روز یک سکه از ضرابخانه بگیرد؛ و در نزد او بخارى به نیت پیروزى خوانده شد.

الجبرتی، عبد الرحمن بن حسن (متوفاى1237هـ)، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم والأخبار، ج2، ص135، ناشر: دار الجیل – بیروت.

علمای الازهر و ختم بخاری برای رفع مشکلات

در جاى دیگر جبرتى مى‌گوید وقتى مشکلات براى کسى زیاد مى‌شد بخارى مى‌خواندند !

فقلنا له هذا لا یکون ونحن لا نحب ثوران الفتن وانما اجتمعنا لأجل قراءة البخاری وندعو الله برفع الکرب.

به او گفتیم اینچنین نخواهد شد و ما دوست نداریم که فتنه ایجاد شود؛ ما اینجا جمع شده‌ایم تا بخارى خوانده و خدا را بخوانیم تا مشکلات بر طرف شود.

الجبرتی، عبد الرحمن بن حسن (متوفاى1237هـ)، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم والأخبار، ج3، ص268، ناشر: دار الجیل – بیروت.

علمای الازهر و ختم بخاری برای دفع طاعون و وبا

جبرتى در جاى دیگر مى نویسد:

وفیه ایضا زاد الارجاف بحصول الطاعون وواقع الموت منه بالإسکندریة فأمر الباشا بعمل کورنتینة... وامر أیضا بقراءة صحیح البخاری بالأزهر وکذلک یقرأون بالمساجد والزوایا سورة الملک والأحقاف فی کل لیلة بنیة رفع الوباء

در این سال نیز، لرزش‌هایى به خاطر آمدن طاعون ایجاد شد... همچنین دستور داد در الازهر صحیح بخارى بخوانند؛ همچنین در مساجد و خان‌ها سوره ملک و احقاف را در هر شب به نیت برطرف شدن وبا بخوانند.

الجبرتی، عبد الرحمن بن حسن (متوفاى1237هـ)، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم والأخبار، ج3، ص395، ناشر: دار الجیل – بیروت.




[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 10:52 عصر ] [ جلال ]

نظر

اعتبار کتاب بخاری و مسلم و راویان آنها، از دیدگاه علمای اهل سنت7

 

9. ابن نجار حنبلی (متوفاى972هـ)

فتوحى حنبلى معروف به ابن نجار، یکى از علماى حنابله در کتاب «شرح الکواکب المنیر» نیز تصریح مى‌کند که صحیح بخارى و مسلم صحیح ترین کتب بعد از قرآن است

علاء الدین على بن سلیمان مرداوى حنبلى در زمینه اصول فقه احمد بن حنبل کتاب «التحریر» را نوشته و ابن نجار تعلیقه‌اى را بر آن زده‌است. او در این کتاب مى‌نویسد:

 (وَ) یُرَجِّحُ (الشَّیْخَانِ) أَیْ: مَا اتَّفَقَ الْبُخَارِیُّ وَمُسْلِمٌ عَلَى رِوَایَتِهِ فِی کِتَابَیْهِمَا (عَلَى) مَا فِی کُتُبِ (غَیْرِهِمَا) مِنْ الْمُحَدِّثِینَ؛ لِأَنَّهُمَا أَصَحُّ الْکُتُبِ بَعْدَ الْقُرْآنِ، لِاتِّفَاقِ الْأُمَّةِ عَلَى تَلَقِّیهِمَا بِالْقَبُولِ حَتَّى قَالَ الشَّیْخُ تَقِیُّ الدِّینِ وَابْنُ الصَّلَاحِ، وَالْأُسْتَاذُ أَبُو إِسْحَاقَ: إنَّ مَا فِیهِمَا مَقْطُوعٌ بِصِحَّتِهِ.

شیخان (بخارى و مسلم) ترجیح داده مى‌شوند؛ یعنى آنچه را بخارى و مسلم بر روایت آنها در این دو کتابش اتفاق دارند بر کتاب هاى غیر آنان از محدثان دیگر ترجیح دارند؛ چرا که این دو کتاب صحیح ترین کتابها پس از قرآن هستند؛ زیرا امت قبول آنها اتفاق نظر دارند. تا جایى‌که شیخ تقى الدین و ابن صلاح و استاد ابو اسحاق گفته‌اند: آنچه در این دو کتاب آمده صحت شان قطعى است.

الفتوحی الحنبلی، محمد بن أحمد بن عبد العزیز بن علی المعروف بابن النجار (متوفاى972 هـ)، شرح الکوکب المنیر المسمى بمختصر التحریر أو المختبر المبتکر شرح المختصر فی أصول الفقه، ج4، ص651، تحقیق: د. محمد، د. نزیه حماد، ناشر: جامعة أم القرى - معهد البحوث العلمیة، الطبعة: الثانیة1413 هـ

10. ابن حجر هیتمی (متوفاى973هـ)

ابن حجر هیتمى در کتاب «الصواعق المحرقة» نخستین باب را در کتابش با عنوان «باب الاول فى بیان کیفیة خلافة الصدیق...» باز کرده و در فصل اول «الفصل الاول فى بیان کیفیتها» به این مطلب تصریح مى‌کند و مى‌نویسد:

روى الشیخان البخاری ومسلم فی صحیحیهما اللذین هما أصح الکتب بعد القرآن بإجماع من یعتد به أن عمر رضی الله عنه خطب الناس مرجعه من الحج فقال فی خطبته قد بلغنی أن قائلا منکم یقول لو مات عمر بایعت فلانا.

شیخان (بخارى و مسلم) در دو کتاب صحیح خود، همان دو کتابى که به اجماع تمام علمایى که به سخن آن‌ها اعتنا مى‌شود، صحیح ترین کتابها پس از قرآن هستند، روایت کرده‌اند که عمر هنگامى‌که از حج بازگشت با مردم خطبه خواند و در خطبه خود گفت:....

الهیثمی، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر (متوفاى973هـ)، الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، ج1، ص31، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ - 1997م.

11. ملا علی قاری (متوفاى1014هـ)

ملاعلى قارى یکى دیگر از علماى اهل سنت در قرن یازدهم اتفاق علماء را در این مورد نقل کرده‌است:

ثم اتفقت العلماء علی الصحیحین بالقبول وأنهما أصح الکتب المؤلف، ثم الجمهور على أن صحیح البخاری أرجحهما وأصحهما.

علماء بر قبول صحیحین اتفاق نظر دارند و این‌که این دو کتاب صحیح ترین کتابهاى تألیف شه است؛ سپس جمهور علماى بر این هستند که صحیح بخارى برتر و صحیح ترین آن دو است.

ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفاى1014هـ)، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج1، ص62، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ - 2001م.

او در جاى دیگر سخن شافعى را در مورد کتاب «مؤطأ» امام مالک که این کتاب را صحیح ترین کتب بعد از قرآن مى‌داند، نقل کرده و سپس خودش مى‌گوید:

لکن هذا قبل وجود الصحیحین وإلا فصحیح البخاری هو الأصح مطلقاً على الأصح والله أعلم.

این سخن شافعى قبل از وجود صحیحین بود و گرنه بنابر قول صحیح، کتاب صحیح بخارى مطلقا صحیح ترین کتب است.

ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفاى1014هـ)، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج1، ص392، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ - 2001م.

12. عبد الرؤوف مناوی (متوفاى1031هـ)

مناوى در کتاب «التیسیر بشرح الجامع الصغیر» مى‌نویسد:

(وهذه رموزه) أی إشاراته الدالة على من خرّج الحدیث من أهل الأثر (خ للبخاری) صاحب أصح الکتب بعد القرآن.

این رموز او است؛ یعنى اشاره‌هایى که دلالت مى‌کند روایت را از چه کسى نقل کرده‌است. مثلاً: (خ) اشاره به بخارى، صاحب صحیح ترین کتاب بعد از قرآن است.

المناوی، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین (متوفاى 1031هـ)، التیسیر بشرح الجامع الصغیر، ج1، ص5، ناشر: مکتبة الإمام الشافعی - الریاض، الطبعة: الثالثة، 1408هـ ـ 1988م.

13. شیخ عبد القادر عیدروسی (متوفای1037 هـ)

وى در کتاب خود، تاریخ النور السافر، در مورد صحیح بخارى چنین سروده است:

ومتى أردت جوامع الکلم التزم بالجامع العالی الصحیح الأفضل

فأصح کتب بعد کتب الله ما  جمع البخاری وهو أحسن ما تلی

هر زمان که خواستى بهترین سخنان را به دست آورى، با کتاب عالى و برترین صحیح همراه شو

صحیح ترین کتاب بعد از کتاب خدا آن چیزى است که بخارى آن را جمع کرد و بهترین کتابى است که خوانده مى‌شود

العیدروسی، عبد القادر بن شیخ بن عبد الله (متوفای 1037 هـ)، تاریخ النور السافر عن أخبار القرن العاشر ج1، ص359؛ ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1405، الطبعة: الأولى

14. عبد الحق دهلوی (متوفای1052هـ)

دهلوى نیز بر این مطلب تصریح کرده‌است:

فاعلم أن الذی تقرر عند جمهور المحدثین أن صحیح البخاری مقدم على سائر الکتب المصنفة حتى قالوا أصح الکتب بعد کتاب الله تعالى صحیح البخاری.

بدان، آنچه نزد جمهور محدثان ثابت است این است که صحیح بخارى بر سائر کتابهاى تصنیف شده مقدم است تا آنجایى‌که گفته‌اند: صحیح ترین کتابها پس از کتاب خداوند متعال صحیح بخارى است.

البخاری الدهلوی، عبد الحق بن سیف الدین بن سعد الله (متوفای1052هـ)، مقدمة فی أصول الحدیث، ج1، ص85، تحقیق: سلمان الحسینی الندوی، دار النشر: دار البشائر الإسلامیة - بیروت – لبنان، الطبعة: الثانیة1406هـ - 1986م

15. مصطفی قسطنطینی حاجی خلیفة (متوفاى1067هـ)

قسطنطینى حنفى در کتاب «کشف الظنون عن أسامى الکتب والفنون» مى‌نویسد:

الجامع الصحیح للامام الحافظ أبی الحسین مسلم بن الحجاج القشیری النیسابوری الشافعی المتوفى سنة 261 إحدى وستین ومائتین وهو الثانی من کتاب الستة وأحد الصحیحن اللذین هما أصح الکتب بعد کتاب الله العزیز..

جامع صحیح مال امام و حافظ ابو الحسین مسلم بن حجاج نیشابورى شافعى متوفاى.... است و این دومین کتاب از کتب ششگانه و یکى از دو کتاب صحیح بعد از کتاب خداوند متعال (قرآن) است.

القسطنطینی الرومی الحنفی، مصطفی بن عبدالله (معروف به حاجی خلیفه) (متوفاى1067هـ)، کشف الظنون عن أسامی الکتب والفنون، ج1، ص555، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1413 – 1992.

وى در جاى دیگر مى‌نویسد:

والکتب المصنفة فی علم الحدیث أکثر من ان تحصى الا ان السلف والخلف قد اطبقوا على ان أصح الکتب بعد کتاب الله سبحانه وتعالى صحیح البخاری ثم صحیح مسلم ثم الموطأ ثم بقیة الکتب الستة وهی سنن أبی داود والترمذی والنسائی وابن ماجة والدارقطنی والمسندات المشهورة ولنذکرها هنا فی هذا الکتاب على ترتیبه الالف.

کتابهایى که در علم حدیث نوشته شده بسیار و از حد شماره بیرون است؛ اما گذشتگان و آیندگان اتفاق دارند بر این‌که صحیح ترین کتابها بعد از کتاب خداوند متعال صحیح بخارى و سپس صحیح مسلم بعد از آن کتاب مؤطأ و بعد از آن سایر کتب ششگانه است.....

القسطنطینی الرومی الحنفی، مصطفی بن عبدالله (معروف به حاجی خلیفه) (متوفاى1067هـ)، کشف الظنون عن أسامی الکتب والفنون، ج1، ص641، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1413 – 1992.

16. سید صدیق حسن قنوجی (متوفاى1307هـ)

قنوجى بخارى نیز مى‌نویسد:

الفصل الثالث فی ذکر الجامع الصحیح للإمام الحافظ أبی الحسین مسلم بن الحجاج القشیری الشافعی المتوفى سنة إحدى وستین ومائتین وهو أحد الصحیحین اللذین هما أصح الکتب بعد کتاب الله تعالى.

فصل سوم در بیان جامع صحیح امام و حافظ ابو الحسین مسلم بن حجاج نیشابورى شافعى متوفاى 261هـ است این کتاب یکى از دو کتاب صحیح بعد از کتاب خداوند متعال است.

القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفاى1307هـ)، الحطة فی ذکر الصحاح الستة، ج1، ص198، ناشر: دار الکتب التعلیمیة - بیروت، الطبعة: الأولى 1405هـ/ 1985م.

عدم نیاز به بررسی سندی صحاح همانند قرآن

نتیجه این گفتارها در مورد صحیح بخارى و مسلم این است که این دو کتاب از جهت متن رتبه دوم بعد از قرآن را دارند؛ زیرا «اصح»، از ماده «صحح» است و دلالت مى‌کند که در بین کتب صحیح، در ابتدا قرآن قرار دارد و سپس کتاب صحیح و بخارى؛ و این خود اجماع علماى اهل سنت را بر صحت متون این دو کتاب بیان مى‌کند؛ و به همین جهت، دیگر روایات این دو کتاب نیازى به بررسى سندى ندارند.

د. صحیح ترین کتابهای تصنیف شده

تعبیر دیگر در باره کتاب صحیح بخارى و مسلم تعبر «اصح الکتب المصنفة» است. در این قسمت نیز متن کلام علماى اهل سنت در این باره نقل مى‌کنیم:

1. محیی الدین نووی (متوفای676هـ)

نووى بعد از این‌که روایت «انما الاعمال بالنیات» را نقل کرده مى‌نویسد:

رواه إماما المحدثین أبو عبد الله محمد بن إسماعیل بن إبراهیم بن المغیرة بن بردزبة البخاری وأبو الحسن مسلم بن الحجاج بن مسلم القشیری النیسابوری فی صحیحیهما اللذین هما أصح الکتب المصنفة ".

این روایت پیشواى محدثان ابو عبد الله محمد بن اسماعیل بخارى و ابو الحسن مسلم بن حجاج نیشابورى در صحیح شان نقل کرده‌اند. همان دو کتابى صححى که صحیح ترین کتب تألیف شده هستند.

النووی، أبو زکریا محیی الدین یحیى بن شرف (متوفای676هـ)، شرح الأربعین النوویة، ج1، ص5، دار النشر: طبق برنامه الجامع الکبیر.

وى همین تعبیر را در کتاب دیگرش دارد:

النووی، أبو زکریا محیی الدین یحیى بن شرف (متوفای676هـ)، ریاض الصالحین من کلام سید المرسلین، ج1، ص5، دار النشر: دار الفکر – بیروت، الطبعة: الثالثة1421هـ -2000م

نووى در کتاب دیگر در باره جایگاه صحیح بخارى این‌گونه مى‌نویسد:

واما محله فقال العلماء هو اول مصنف صنف فی الصحیح المجرد واتفق العلماء أن أصح الکتب المصنفة صحیحا البخاری ومسلم واتفق الجمهور على ان صحیح البخاری أصحهما صحیحا وأکثرهما فوائد.

جایگاه بخاری: علماء گفته‌اند: بخارى نخستین کتابى است که در باره روایت نبوى تألیف شده‌است. و علماء اتفاق نظر دارند بر این‌که صحیح بخارى و مسلم صحیح ترین کتابهاى تألیف شده هستند و جمهور اتفاق دارند بر این‌که صحیح بخارى صحیح تر و فوائدش بیشتر از صحیح مسلم است.

النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، تهذیب الأسماء واللغات، ج1، ص91، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الأولى، 1996م.

2. یافعی (متوفاى768هـ)

یافعى نیز بعد از این‌که تاریخ وفات بخارى را متذکر شده کتاب او را صحیح‌ترین کتابهاى تألیف شده در زمینه روایت مى‌داند و مى‌نویسد:

وفی لیلة عید الفطر منها توفی البخارى الحافظ الامام قدوة الانام وعالى المقام جامع اصح الکتب المصنفة فی السنن والاحکام امام المحدثین وشیخ الاسلام أبو عبد الله محمد بن إسماعیل بن إبراهیم بن المغیرة بن بردزیة البخاری.

در شب عید فطر همان سال (256) بخارى، حافظ، امام، پیشواى مردم و بلند مقام و جامع صحیح ترین کتابهاى تصنیف شده در سنت و احکام، پیشواى محدثان و شیخ الاسلام ابو عبد الله محمد بن اسماعیل بخارى... وفات یافت.

الیافعی، ابومحمد عبد الله بن أسعد بن علی بن سلیمان (متوفاى768هـ)، مرآة الجنان وعبرة الیقظان، ج2، ص167، ناشر: دار الکتاب الإسلامی - القاهرة - 1413هـ - 1993م.

او در جاى دیگر بعد از تمجید کتابهاى غزالى در باره صحیح بخارى و مسلم مى‌نویسد:

... فصحیحا البخاری ومسلم اصح الکتب المصنفات.

الیافعی، ابومحمد عبد الله بن أسعد بن علی بن سلیمان (متوفاى768هـ)، مرآة الجنان وعبرة الیقظان، ج3، ص191، ناشر: دار الکتاب الإسلامی - القاهرة - 1413هـ - 1993م.

3. ابی العز حنفی (متوفای792هـ)

صدر الدین حنفى در کتاب «الاتباع» مى‌نویسد:

... ولکن الصحیحان اللذان جمعهما البخاری ومسلم أصح الکتب المصنفة هذا الذی علیه أئمة الإسلام ولفظ بعضهم ولیس بعد القرآن کتاب أصح من کتاب مسلم والبخاری...

 اما صحیحین که آنها را بخارى و مسلم گردآورى کرده، صحیح ترین کتابهاى تألیف شده‌است. این مطلب مورد قبول پیشوایان اسلام است. و سخن برخى این است که بعد از قرآن، کتابى صحیح تر از مسلم و بخارى نیست....

الحنفی، صدر الدین ابن أبی العز (متوفای792هـ)، الاتباع، ج1، ص46، تحقیق: محمد عطا الله حنیف - عاصم بن عبد الله القریوتی، دار النشر: عالم الکتب – لبنان،‌ الطبعة: الثانیة1405هـ

وى در جاى دیگر مى‌نویسد:

وهذا الذی قاله أهل العلم من أنه لیس بعد القرآن کتاب أصح من کتابی البخاری ومسلم إنما کان لأن هذین الکتابین جرد فیهما الحدیث الصحیح المسند ولم یکن القصد بتصنیفهما ذکر آثار الصحابة والتابعین ولا تمییز الحسن والمرسل وشبه ذلک وما جرد فیه الصحیح المسند عن رسول الله صلى الله علیه وسلم فهو أصح الکتب المصنفة لأنه أصح منقول عن المعصوم.

این که اهل علم گفته‌اند: بعد از قرآن، کتابى صحیح تر از بخارى و مسلم نیست بر اساس این است که در این دو کتاب تنها روایت صحیح و با سند آمده و هدف این نبوده است که روایات صحابه و تابعان را بیاورد و همچنین هدف نویسنده‌اش این نبوده‌است که روایات حسن و مرسل را و مانند آن را از همدیگر تمییز ندهند. آنچه در این دو کتاب آورده شده روایات صحیح مسند از رسول خدا صلى الله علیه وسلم است؛ پس صحیح بخارى صحیح ترین کتب تألیف شده است؛ ‌چرا که صحیح ترین روایت نقل شده از معصوم ‌است.

الحنفی، صدر الدین ابن أبی العز (متوفای792هـ)، الاتباع، ج1، ص50، تحقیق: محمد عطا الله حنیف - عاصم بن عبد الله القریوتی، دار النشر: عالم الکتب – لبنان،‌ الطبعة: الثانیة1405هـ

هـ. افضل الکتب

برخى از علماى اهل سنت در مورد بخارى تعبیر «اجل کتب الاسلام و افضل کتب بعد کتاب الله» دارند:

[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 10:52 عصر ] [ جلال ]

نظر

اعتبار کتاب بخاری و مسلم و راویان آنها، از دیدگاه علمای اهل سنت6

 

7. ابن تیمیة (متوفاى728 هـ)

ابن تیمیه نخستین پایه گذار وهابیت تمام متون صحیح بخارى و مسلم را مورد اتفاق علماى حدیث دانسته و مى‌گوید:

ولکن جمهور متون الصحیحین متفق علیها بین أئمة الحدیث تلقوها بالقبول وأجمعوا علیها وهم یعلمون علما قطعیا أن النبى قالها.

تمام متون صحیحین در نزد علماى علم روایت مورد اتفاق و مورد قبول است و بر صحت آنها اجماع دارند و به صورت قطعى مى‌دانند که تمام این روایات را رسول خدا صلى الله علیه وسلم بیان کرده‌است.

ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، قاعدة جلیلة فی التوسل والوسیلة، ج1، ص87، تحقیق: زهیر الشاویش، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت -1390 - 1970

ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج1، ص257، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.

8. ابن کثیر (متوفای 774)

سید صدیق حسن قنوجى در کتاب «الحطة فى ذکر الصحاح الستة» به نقل از ابن کثیر مى‌نویسد:

وقال الحافظ عماد الدین بن کثیر وکتاب البخاری الصحیح یستسقى بقراءته الغمام وأجمع على قبوله وصحة ما فیه أهل الإسلام.

القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفاى1307هـ)، الحطة فی ذکر الصحاح الستة، ج1، ص179، ناشر: دار الکتب التعلیمیة - بیروت، الطبعة: الأولى 1405هـ/ 1985م

9. ابن ملقن الشافعی (متوفای804هـ)

ابن ملقن شافعى نیز مى‌نویسد:

وهلم جرًّا إلى زمن الإِمامین، الحافظین، الناقدین: أبی عبد الله محمد بن إسماعیل البخاری، وأبی الحسین مسلم بن (الحجاج) (135) القشیری، فصنفا کتابیهما الصحیحین، والتزما ألَّا یوردا فیهما إلَّا حدیثًا صحیحًا، وتلقَّتهما الأمة بالقبول.

همین طور تا زمان دو امام حافظ و ناقد ابو عبد الله محمد بن اسماعیل بخارى و ابو الحسین مسلم بن حجاج قشیرى. این دو شخص کتاب هاى صحیحین را تصنیف کردند و ملتزم شدند که در این دو کتاب تنها روایات صحیح را وارد کنند و امت اسلامى این دو کتاب را کاملا قبول دارند.

الأنصاری الشافعی، سراج الدین أبی حفص عمر بن علی بن أحمد المعروف بابن الملقن، البدر المنیر فی تخریج الأحادیث والأثار الواقعة فی الشرح الکبیر، ج1، ص274، تحقیق: مصطفی ابوالغیط وعبدالله بن سلیمان ویاسر بن کمال، ناشر: دار الهجرة للنشر والتوزیع - الریاض-السعودیة، الطبعة: الاولى، 1425هـ-2004م.

10. ابن خلدون (متوفاى808 هـ)

ابن خلدون یکى از کسانى‌است که اجماع امت را بر قبول روایات این دو کتاب نقل کرده‌است. وى در مقدمه خودش در فصل پنجاو دو، از روایات حضرت مهدى علیه السلام سخن به میان آورده و متذکر شده‌است که روایات مربوط به آن حضرت را علماى حدیث اهل سنت در کتاب‌هایشان با سندهاى متعددى نقل کرده‌اند و بعد مى‌گوید:

إلا أن المعروف عند أهل الحدیث أن الجرح مقدم على التعدیل فإذا وجدنا طعنا فی بعض رجال الأسانید بغفلة أو بسوء حفظ أو ضعف أو سوء رأی تطرق ذلک إلى صحة الحدیث وأوهن منها ولا تقولن مثل ذلک ربما یتطرق إلى رجال الصحیحین فإن الإجماع قد اتصل فی الأمة على تلقیهما بالقبول والعمل بما فیهما وفی الإجماع أعظم حمایة وأحسن دفعا ولیس غیر الصحیحین بمثابتهما فی ذلک.

معروف در نزد اهل حدیث این است که جرح مقدم بر تعدیل است؛‌ پس زمانى‌که در برخى رجال سند روایات طعنى همانند: غفلت، سوء حفظ، یا ضعف دیگر و سؤ رأى دیده شود، این طعن در صحت روایت هم راه پیدا مى‌کند ورایت را سست مى‌کند. اما نباید گفت که این سخن در رجال صحیح هم سرایت مى‌کند؛‌ چرا که در میان امت اجماع از اول تا آخر وجود دارد که روایات این دو کتاب را مورد قبول قرار داده اند و طبق آن عمل کرده‌اند و در اجماع امت بزرگترین حمایت و بهترین دفاع جود دارد که در غیر صحیحین این اجماع وجود ندارد.

إبن خلدون الحضرمی، عبد الرحمن بن محمد (متوفاى808 هـ)، مقدمة ابن خلدون، ج1، ص312، ناشر: دار القلم - بیروت - 1984، الطبعة: الخامسة.

11. ملا علی قاری (متوفاى1014هـ)

ملا على قارى هروى در کتاب «مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح» مى‌نویسد:

ثم اعلم أن جمعاً من المحدثین وغیرهم ذهبوا إلى أن جمیع ما وقع مسنداً فی الصحیحین أو أحدهما من الأحادیث یقطع بصحته لتلقی الأمة له بالقبول من حیث الصحة وکذا العمل ما لم یمنع منه نحو نسخ أو تخصیص، وإجماع هذه الأمة معصوم عن الخطأ کما قال صلى الله علیه وسلم.

بدان گروهى از محدثان و غیر آنان عقیده دارند بر این‌که تمام روایات مسندى که در صحیحین یا یکى از آنها آمده قطعا صحیح است؛‌ چرا که امت آن ها را از جهت صحت مورد قبول قرار داده‌اند و نیز از نظر عمل تا مادامى‌که مانعى همانند نسخ و یا تخصیص نباشد. و اجماع این امت معصوم از خطاء است؛ همانگونه که رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرموده‌است.

ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفاى1014هـ)، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج1، ص104، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ - 2001م.

وى همچنین در جاى دیگر مى‌گوید:

ثم اتفقت العلماء علی الصحیحین بالقبول وأنهما أصح الکتب المؤلف، ثم الجمهور على أن صحیح البخاری أرجحهما وأصحهما.

علماء بر قبول صحیحین اتفاق نظر دارند و این‌که این دو کتاب صحیح ترین کتابهاى تألیف شه است؛ سپس جمهور علماى بر این هستند که صحیح بخارى برتر و صحیح ترین آن دو است.

ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفاى1014هـ)، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج1، ص62، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ - 2001م.

12. شاه ولی الله دهلوی (متوفای1176هـ)

دهلوى وهابى در باره صحیح بخارى در دو کتابش مى‌نویسد:

ولعمری أنه نال من الشهرة والقبول درجة لا یرام فوقها.

سوگند به جان من صحیح بخارى به درجه‌اى از شهرت و قبول رسیده است که بالاتر از آن تصور نمى‌شود.

الدهلوی، الإمام أحمد المعروف بشاه ولی الله ابن عبد الرحیم (متوفاى 1176هـ)، حجة الله البالغة، ج1، ص318، ناشر: دار الکتب الحدیثة - مکتبة المثنی - القاهرة - بغداد، تحقیق: سید سابق.

الدهلوی، الإمام أحمد المعروف بشاه ولی الله ابن عبد الرحیم (متوفاى 1176هـ)، الإنصاف فی بیان أسباب الاختلاف، ج1، ص55، تحقیق: عبد الفتاح أبو غدة، دار النشر: دار النفائس – بیروت،‌ الطبعة: الثانیة 1404

13. قنوجی بخاری (متوفاى1307هـ)

سید صدیق حسن قنوجى نیز در کتاب «الحطة فى ذکر الصحاح الستة» مى‌نویسد:

وأما فضله فهو أصح الکتب المؤلفة فی هذا الشأن والمتلقى بالقبول من العلماء فی کل زمان.

اما برترى صحیح بخارى این است که او صحیح ترین کتاب هاى تألیف شده در زمینه روایت و مورد قبول تمام علماء در همه زمانها است.

القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفاى1307هـ)، الحطة فی ذکر الصحاح الستة، ج1، ص177، ناشر: دار الکتب التعلیمیة - بیروت، الطبعة: الأولى 1405هـ/ 1985م.

عصمت اجماع از خطاء از دیدگاه اهل سنت

با توجه به مطالب فوق روشن شد که علماى اهل سنت بر صحت روایات و مطالب دو کتاب صحیح بخارى و مسلم اتفاق نظر و اجماع دارند؛ اما نکته مهم و مورد توجه این است که اجماع از نظر آنها معصوم از خطا است؛ یعنى اگر بر صحت یک مطلب اجماع حاصل شد از نظر آنها مجمعین معصوم از خطا است و احتمال خطا در آن راه ندارد.

بنابراین از آنجایى که صحت روایات صحیحین مورد اجماع است پس همه آن روایت بدون شک و تردید صحیح و قطعى است.

بر این نکته فوق (عصمت اجماع از خطا)، ابن صلاح و ملا على قارى بعد از این‌که گفته‌اند امت صحیح بخارى و مسلم را مورد قبول قرار داده‌اند، تصریح کرده‌اند:

ابن صلاح مى‌نویسد:

والامة فی اجماعها معصومة من الخطأ.

و امت در اجماعش معصوم از خطا است.

النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج1، ص19، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة الثانیة، 1392 هـ.

ملا على قارى نیز مى‌نویسد:

وإجماع هذه الأمة معصوم عن الخطأ کما قال صلى الله علیه وسلم.

و اجماع این امت معصوم از خطا است؛ همانگونه که رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرموده ‌است.

ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفاى1014هـ)، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج1، ص104، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ - 2001م

ج: صحیح ترین کتابها بعد از قرآن کریم

سومین تعبیرى‌که نشان دهنده اهمیت کتاب بخارى و مسلم مى‌باشد این است گفته‌اند: صحیح بخارى و مسلم صحیح ترین کتابها پس از قرآن کریم است. در این باره نیز سخنان برخى از علماى اهل سنت را متذکر مى‌شویم:

1. عثمان بن عبد الرحمن شهرزوری (متوفاى643هـ)

عثمان کردى شهرزورى، در کتاب «علوم الحدیث» که به «مقدمه ابن صلاح» معروف است مى‌نویسد:

الثالثة:

أول من صنف الصحیح، البخاری أبو عبد الله محمد بن إسماعیل الجعفی مولاهم وتلاه أبو الحسین مسلم بن الحجاج النیسابوری القشیری من أنفسهم ومسلم مع أنه أخذ عن البخاری واستفاد منه یشارکه فی کثیر من شیوخه وکتاباهما أصح الکتب بعد کتاب الله العزیز وأما ما روینا عن الشافعی رضی الله عنه من أنه قال ما أعلم فی الأرض کتابا فی العلم أکثر صوابا من کتاب مالک ومنهم من رواه بغیر هذا اللفظ فإنما قال ذلک قبل وجود کتابی البخاری ومسلم ثم إن کتاب البخاری أصح الکتابین صحیحا وأکثرهما فوائد.

نخستین کسى‌که «صحیح» را نوشت، بخارى، ابو عبد الله محمد بن اسماعیل بخارى جعفى است. و به دنبال او ابو الحسین مسلم بن حجاج نیشابورى قشیرى است. با این‌که مسلم از محضر بخارى استفاده کرده در بسیارى از شیوخ با وى اشتراک دارد.

کتاب این دو، صحیح‌ترین کتابها بعد از قرآن کریم است. ولى آنچه را ما از شافعى روایت کردیم که گفته: من در روى زمین کتاب علمى که صحیح‌تر از کتاب مالک باشد سراغ ندارم. برخى سخن شافعى را با عبارت دیگر نقل کرده‌اند.

شافعى این سخن را قبل از این‌که کتابهاى بخارى و مسلم نوشته شود گفته است. پس از آن کتاب بخارى صحیح‌ترین آنها و داراى بیشترین فوائد است.

الکردی الشهرزوری، أبو عمرو عثمان بن عبد الرحمن بن عثمان (متوفاى643هـ)، علوم الحدیث (مقدمة ابن الصلاح)، ج1، ص17، تحقیق: نور الدین عتر، ناشر: دار الفکر المعاصر - بیروت - 1397هـ - 1977م.

2. محیی الدین نووی (متوفای676هـ)

محیى الدین نووى شافعى از شارحان صحیح مسلم، در چند جاى از کتابهایش تصریح کرده‌است که صحیح بخارى و مسلم صحیح ترین کتب بعد از قرآن است.

در شرح صحیح مسلم مى‌نویسد:

اتفق العلماء رحمهم الله على أن أصح الکتب بعد القرآن العزیز الصحیحان البخاری ومسلم وتلقتهما الامة بالقبول وکتاب البخاری أصحهما وأکثرهما فوائد ومعارف ظاهرة وغامضة وقد صح أن مسلما کان ممن یستفید من البخاری ویعترف بأنه لیس له نظیر فی علم الحدیث.

علماء اتفاق نظر دارند که صحیح‌ترین کتابها پس از قرآن کریم، صحیح بخارى و مسلم است. و امت اسلامى این مطلب را قبول دارند و کتاب بخارى صحیح ترین آن دو تا و داراى بیشترین فوائد و معارف ظاهر و پیچیده است.

صحیح این است که مسلم از محضر بخارى استفاده کرده و اعتراف نموده بر این‌که همانند او در علم حدیث نیست.

النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج1، ص14، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة الثانیة، 1392 هـ.

او در کتاب «التبیان فى آداب حملة‌ القرآن» در ضمن روایتى که از عثمان بن عفان در مورد یادگیرى قرآن کریم روایت کرده، به این نکته اشاره مى‌کند و مى‌نویسد:

وروینا عن عثمان بن عفان رضی الله عنه قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم خیرکم من تعلم القرآن وعلمه رواه أبو عبدالله محمد بن إسماعیل بن إبراهیم البخاری فی صحیحه الذی هو أصح الکتب بعد القرآن.

ما از عثمان بن عفان روایت کردیم که رسول خدا صلى الله علیه وآله فرموده: بهترین شما کسى‌است که یاد بگیرد و آن را به دیگران تعلیم دهد. این روایت را ابو عبد الله بن محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بخارى در کتاب صحیحش که صحیح ترین کتابها بعد از قرآن است.

النووی، أبو زکریا یحیى بن شرف الدین (متوفای676هـ)، التبیان فی آداب حملة القرآن، ج1، ص11، دار النشر: الوکالة العامة للتوزیع – دمشق،‌ الطبعة: الأولى1403هـ - 1983م

همچنین وى در کتاب «التقریب» مى‌نویسد:

أول مصنف فی الصحیح المجرد، صحیح البخاری، ثم مسلم، وهما أصح الکتب بعد القرآن، والبخاری أصحهما وأکثرهما فوائد.

نخستین کتابى که تنها روایات صحیح را گردآورى کرده، صحیح بخارى و پس از آن صحیح مسلم است. و این دو تا صحیح‌ترین کتابها پس از قرآن کریم هستند، و بخارى صحیح ترین آن دو و دارى بیشترین فوائد است.

النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، التقریب، ج1، ص14، طبق برنامه الجامع الکبیر

نووى در کتاب «بستان العارفین» بعد از بحث در باره روایت «انما الاعمال بالنیات» مى‌نویسد:

واستحب العلماء رضی الله تعالى عنه عنهم أن تستفتح المصنفات بهذا الحدیث وممن ابتدأ به فی أول کتابه الإمام أبو عبد الله البخاری رحمه الله فی أول حدیثه فی صحیحه الذی هو أصح الکتب بعد کتاب الله تعالى.

علماء مستحب دانسته‌اند که کتابهاى خودشان را به این روایت شروع کنند و از جمله کسانى‌که کتابش را با این روایت آغاز کرده، امام ابو عبد الله بخارى است. این روایت نخستین روایتى است که بخارى آن را (که صحیح ترین کتابها بعد از کتاب خدا است) آورده‌است.

النووی، أبو زکریا محیی الدین بن شرف (متوفای676هـ)، بستان العارفین، ج1، ص32، تحقیق: بسام عبد الوهاب الجابی، دار النشر: دار ابن حزم - بیروت/ لبنان، الطبعة: الأولى 1424 هـ - 2003م

3. ابن تیمیه حنبلی (متوفاى728 هـ)

ابن تیمیه حرانى حنبلى نیز تصریح مى‌کند که صحیح بخارى و مسلم صحیح ترین کتابها پس از قرآن کریم است:

فان الذی اتفق علیه أهل العلم انه لیس بعد القرآن کتاب أصح من کتاب البخارى ومسلم.

وإنما کان هذان الکتابان کذلک لأنه جرد فیهما الحدیث الصحیح المسند ولم یکن القصد بتصنیفهما ذکر آثار الصحابة والتابعین ولا سائر الحدیث من الحسن والمرسل وشبه ذلک ولا ریب ان ما جرد فیه الحدیث الصحیح المسند عن رسول الله فهو اصح الکتب لأنه اصح منقولا عن المعصوم من الکتب المصنفة.

آنچه اهل علم بر آن اتفاق نظر دارند این است‌که بعد از قرآن کریم صحیح تر از کتاب بخارى و مسلم کتاب دیگر نیست.

دلیل این مطلب این است که در این دو کتاب تنها احادیث صحیح و مسند را جمع آورى شده است؛ همچنین هدف این دو نفر ذکر آثار صحابه و تابعین و نیز احادیث حسن و مرسل و شبیه آن نیست؛ و تردیدى نیست که اگر کتابى که در آن تنها حدیث صحیح و مسند از پیامبر (ص) نقل شده باشد، صحیح‌ترین کتاب‌ها است؛ زیرا این نوع نقل روایت، صحیح‌ترین نقل‌ها از یک شخص معصوم در بین کتاب‌ها است.

ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج20، ص321، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.

4. ابن القیم الجوزیه (متوفای751هـ)

ابن القیم الجوزیه، شاگرد ارشد ابن تیمه، نیز در کتاب «الکافیة الشافیة فى الانتصار للفرقة الناجیة»، در قالب شعر صحیح بخارى و مسلم را صحیح ترین کتابها پس از قرآن کریم معرفى کرده است. این سخن او را احمد بن ابراهیم بن عسیى در کتاب «توضیح المقاصد وتصحیح القواعد فى شرح قصیدة الإمام ابن القیم» این‌گونه نقل کرده‌است.

ابن قیم جوزى مى‌گوید:

ولقد أتانا فی الصحیحین اللذین هما أصح الکتب بعد قرآن

بروایة الثقة الصدوق جریر البجلی عمن جاء بالقرآن

أن العباد یرونه سبحانه     رؤیا العیان کما یرى القمران

در دو کتاب صحیح که صحیح ترین کتابها بعد از قرآن است، روایت موثق و راستگو؛ یعنى جریر بجلى آمده است که بر طبق آن، بندگان خداوند متعال را با چشم سر مى‌بینند؛ همان‌گونه دو قمر را مى‌بینند.

أحمد بن إبراهیم بن عیسى (متوفای1329هـ)، توضیح المقاصد وتصحیح القواعد فی شرح قصیدة الإمام ابن القیم، ج2، ص577، تحقیق: زهیر الشاویش، دار النشر: المکتب الإسلامی – بیروت،‌ الطبعة: الثالثة 1406

5. جمال الدین جیشی (متوفای782هـ)

جمال الدین جیشى با یاد آورى یک روایت تصریح مى‌کند که کتاب بخارى و مسلم صحیح ترین کتابها پس از قرآن کریم است:

فصل: وقد حکم رسول الله صلى الله علیه وسلم بأن الفقهاء هم خیار الناس بقوله علیه السلام (الناس معادن کمعادن الذهب والفضة خیارهم فی الجاهلیة خیارهم فی الإسلام إذا فقهوا) رویاه إماما المحدثین البخاری ومسلم رحمهما الله فی صحیحهما اللذین هما أصح الکتب بعد القرآن.

رسول خدا صلى الله علیه وآله در روایت ذیل حکم نموده به این‌که فقهاء بهترین مردم است آن جا که فرمود: مردم همانند معدن هاى طلا و نقره هستند بهترین آنها در زمان جاهلیت بهترین آنها در زمان اسلام است اگر فقیه شوند. این روایت را دو پیشواى روایان، بخارى و مسلم در دو صحیح شان که بعد از قرآن صحیح ترین کتابها است روایت کرده‌اند.

الجیشی، الامام جمال الدین محمد بن عبد الرحمن بن عمر (متوفای782هـ)، نشر طیّ التعریف فی فضل جملة العلم الشریف والرد على ما قتلهم السخیف، ج1، ص66، دار النشر: دار المنهاج – جدة، الطبعة: الأولى 1417هـ/ 1997م

6. انصاری شافعی معروف به ابن ملقن (متوفای804هـ)

ابن ملقن در دو کتابش تصریح نموده‌است که بخارى و مسلم صحیح ترین کتاب بعد از قرآن کریم است. او در کتاب «المقنع فى علوم الحدیث» مى‌نویسد:

وکتابهما أصح الکتب بعد القرآن أعنی کتاب البخاری ومسلم.

کتاب بخارى و مسلم، صحیح ترین کتاب‌ها پس از قرآن هستند.

الأنصاری، سراج الدین عمر بن علی بن أحمد (متوفای804هـ)، المقنع فی علوم الحدیث، ج1، ص57، تحقیق: عبد الله بن یوسف الجدیع، دار النشر: دار فواز للنشر – السعودیة، الطبعة: الأولى1413هـ

وى در کتاب «البدر المنیر» از صحیح بخارى به عنوان صحیح ترین بعد از قرآن نام برده‌ و مى‌نویسد:

فصل وأما (صحیح الإِمام أبی عبد الله البخاری) فهو أصح الکتب بعد القرآن.

الأنصاری الشافعی، سراج الدین أبی حفص عمر بن علی بن أحمد المعروف بابن الملقن، البدر المنیر فی تخریج الأحادیث والأثار الواقعة فی الشرح الکبیر، ج1، ص297، تحقیق: مصطفی ابوالغیط و عبدالله بن سلیمان ویاسر بن کمال، ناشر: دار الهجرة للنشر والتوزیع - الریاض-السعودیة، الطبعة: الاولى، 1425هـ-2004م.

7. ابن حجر عسقلانی (متوفاى852هـ)

ابن حجر عسقلانى نیز در مقدمه فتح البارى مى‌نویسد:

وکتاباهما أصح الکتب بعد کتاب الله العزیز.

کتاب بخارى و مسلم، صحیح ترین کتابها بعد از کتاب خداوند عزیز است.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، هدی الساری مقدمة فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج1، ص10، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، محب الدین الخطیب، ناشر:دار المعرفة - بیروت – 1379هـ.

8. بدر الدین عینی (متوفای855هـ)

عینى در کتاب «عمدة القارى شرح صحیح البخاری»، آورده است که به اتفاق علماى شرق و غرب صحیح بخارى و مسلم صحیح ترین کتابها پس از قرآن کریم است:

اتفق علماء الشرق والغرب على أنه لیس بعد کتاب الله تعالى أصح من صحیحی البخاری ومسلم فرجح البعض منهم المغاربة صحیح مسلم على صحیح البخاری والجمهور على ترجیح البخاری على مسلم لأنه أکثر فوائد منه.

علماى شرق و غرب اتفاق دارند بر این‌که بعد از کتاب خداوند متعال صحیح تر از صحیح بخارى و مسلم کتاب دیگرى نیست. برخى از اهل مغرب صحیح مسلم را بر صحیح بخارى ترجیح داده‌اند ولى جمهور علماء طرفدار ترجیح صحیح بخارى بر مسلم هستند؛ چرا که فائده این کتاب بیشتر از صحیح مسلم است.

العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابومحمد محمود بن أحمد (متوفای 855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج1، ص5، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 10:51 عصر ] [ جلال ]

نظر

اعتبار کتاب بخاری و مسلم و راویان آنها، از دیدگاه علمای اهل سنت5

شاهدی دیگر؛

رسول خدا (ص) صحیح بخاری ومسلم را تأیید و نقل روایاتش را برای شیخ عبد المعطی تونسی اجازه می‌دهد

مرحوم میرحامد حسین، در کتاب استقصاء الإفحام ج2، ص868 به نقل از شاه‌ولى الله دهلوى در کتاب «رسالة الدرّ الثمین فى مبشّرات النبى الأمین، الحدیث الثالث والثلاثون» این چنین مى‌نویسد:

أخبرنی الشیخ محمد بن عبد الرحمن الخطاب شارح مختصر الخلیل قال: مشینا مع شیخنا العارف بالله تعالى الشیخ عبد المعطی التونسی لزیارة النبی صلى الله علیه وسلم فلما قربنا من الروضة الشریفة ترجّلنا، فجعل الشیخ عبد المعطی یمشی خطوات ویقف، حتى وقف تجاه القبر الشریف فتکلم بکلام لم نفهمه، فلما انصرف سألناه عن وقفاته فقال: کنت أطلب الإذن من رسول الله صلى الله علیه وسلم فی القدوم علیه، فإذا قال لی أقدم قدمت ساعة ثم وقفت، وهکذا حتى وصلت إلیه فقلت: یا رسول الله أکلما روى البخاری عنک صحیح؟ فقال: صحیح. فقلت له: أرویه عنک یا رسول الله؟ قال: أروه عنی. وقد أجاز الشیخ عبد المعطی ـ نفعنا الله به ـ الشیخ محمد الخطّاب یرویه عنه.

شیخ محمد بن عبدالرحمن خطاب شارح مختصر الخلیل مى‌گوید:

من با استادم شیخ عبدالمعطى تونسى به زیارت حرم مطهر حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) مشرف شدم، دیدم استادم برخلاف معمول در میان حرم مطهر چند قدم بر می دارد و چند لحظه توقف می کند و به این صورت به قبر شریف نزدیک شد و در مقابل قبر جملاتى می گفت که من مضمون آن را نفهمیدم، پس از مراجعت از زیارت قبر شریف از جریان توقف و گفتگوى غیر متعارف او سؤال نمودم، او در جواب من گفت: من براى وارد شدن به حرم مطهر و زیارت حضرت رسول(صلى الله علیه و آله وسلم) از خود آن حضرت اجازه خواستم تا این که اجازه داد و وارد شدم و به آن حضرت نزدیک شدم و عرض کردم: یا رسول الله! تمام احادیثى که بخارى از شما نقل نموده است صحیح است؟ فرمود: آرى صحیح است. عرض کردم: تمام حدیثهاى آن را از شما نقل کنم؟ فرمود: آرى از زبان من نقل کن.

سپس سند دیگرى براى مدعاى خویش نقل مى‌کند و مى‌گوید:

ثم قال: ووجدت هذا الحدیث بخط الشیخ عبد الحق الدهلوی بإسناد له عن الشیخ عبد المعطی بمعناه وفیه: فلمّا فرغ من الزیارة وما یتعلق بها سأله أن یروی عنه صلى الله علیه وسلم صحیح البخاری وصحیح مسلم فسمع الإجازة من النبی (صلى الله علیه وسلم فذکر صحیح مسلم أیضا

این روایت را به خط شیخ عبد الحق دهلوى با سند وى از شیخ عبد المعطى با همین مضمون دیدم و در آن بود وقتى که زیارت و فروعات آن تمام شد، از رسول خدا (ص) اجازه خواست که کتاب صحیح بخارى و صحیح مسلم را از خود حضرت نقل کند؛ و اجازه را از خود رسول خدا (ص) شنید.

پس در عبارت وى صحیح مسلم نیز آمده است.(یعنى صحیح مسلم نیز کتاب پیامبر است)

ب. اجماع امت و یا اهل علم بر صحت روایات و جمیع متون صحیحین

بسیارى از بزرگان اهل سنت گفته‌اند که تمام روایات موجود در کتب صحیحین مورد قبول امت اسلامى است و در این باره ادعاى اجماع کرده‌اند؛ اما گاهى اجماع را به تمام امت اسلامى نسبت مى‌دهند و گاهى به اهل علم. (البته این اختلاف تعبیر تاثیرى در حجیت ندارد، زیرا اجماع معتبر نزد اهل سنت، اجماع علما است؛ و وقتى از علما بالاتر رفت نیز تاییدى بیشتر بر حجیت است) تعبیرات متفاوت علماى بزرگ اهل سنت در این باره به ترتیب تاریخ وفات ذکر مى‌شود:

1.     ابو اسحاق اسفرائنی (متوفای418هـ)

اسفرائنى یکى از علماء و فقهاى شافعى و از بزرگان آنها است. شمس الدین سخاوى به نقل از وى مى‌نویسد:

ولفظ الأستاذ أبی إسحاق الإسفرائینی أهل الصنعة مجمعون على أن الأخبار التی اشتمل علیها الصحیحان مقطوع بصحة أصولها ومتونها ولا یحصل الخلاف فیها بحال وإن حصل فذاک اختلاف فی طرقها ورواتها قال فمن خالف حکمه خبرا منها ولیس له تأویل سایغ للخبر نقضنا حکمه لأن هذه الأخبار تلقتها الأمة بالقبول.

سخن استاد ابو اسحاق اسفرائینى این است که اهل فن اجماع دارند بر این‌که اخبارى‌که در صحیح بخارى و مسلم آمده، از نظر متن و اصول، صحت آنها قطعى است و هیچ گونه اختلافى در آنها نیست و اگر اختلافى هم باشد در طرق و راوایان آنها است؛ پس حکم هرکسى مخالف یک خبر از این دو کتاب باشد، و تأویلى هم نباشد که حکم او را تجویز کند، ما حکم وى را نقض مى‌کنیم؛ چرا که امت اسلامى این روایات را قبول کرده‌اند.

السخاوی، شمس الدین محمد بن عبد الرحمن (متوفاى902هـ)، فتح المغیث شرح ألفیة الحدیث، ج1، ص51، ناشر: دار الکتب العلمیة - لبنان، الطبعة: الأولى، 1403هـ.

برخى دیگر نیز همین سخن امام الحرمین را نقل کرده‌اند که تنها به مدارک آن اشاره مى‌کنیم:

القاسمی، محمد جمال الدین (متوفاى1332 هـ)، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ج1، ص85، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1399هـ - 1979م.

المناوی، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین (متوفاى 1031هـ)، الیواقیت والدرر فی شرح نخبة ابن حجر، ج1، ص311، تحقیق: المرتضی الزین أحمد، ناشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولى 1999م.

الجزائری الدمشقی، طاهر بن صالح بن أحمد (متوفاى: 1338هـ)، توجیه النظر إلی أصول الأثر، ج1، ص307، تحقیق: عبد الفتاح ابوغدة، ناشر: مکتبة المطبوعات الإسلامیة - حلب، الطبعة: الأولى، 1416هـ ـ 1995م

ترجمه ابو اسحاق:

براى این‌که ابو اسحاق اسفرائنى را بیشتر بشناسیم ترجمه او را از زبان علماى اهل سنت نقل مى‌کنیم.

ذهبى او را این‌گونه معرفى کرده‌ است:

الأستاذ أبو إسحاق الإسفرائینی، الأصولی، المتلکم، الفقیه الشافعی، إمام أهل خُراسان. رُکن الدین، أحد من بلغ رتبة الإجتهاد.

استاد ابو اسحاق اسفرائینى، اصولى، متکلم، فقیه شافعى، پیشواى خراسانیان، پایه دین و از جمله کسانى است که به رتبه اجتهاد دست یافته‌است.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج28، ص437، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م.

عکرى حنبلى نیز در کتاب «شذرات الذهب فى أخبار من ذهب» مى‌نویسد:

أبو إسحاق الإسفرائینی إبراهیم بن محمد بن إبراهیم بن مهران الأصولی المتکلم الشافعی أحد الأعلام وصاحب التصانیف..

ابو اسحاق اسفرائینى، ابراهیم بن محمد بن ابراهیم بن مهران اصولى، متکلم شافعى، یکى از بزرگان و صاحب تصانیف است.

العکری الحنبلی، عبد الحی بن أحمد بن محمد (متوفاى1089هـ)، شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، ج3، ص209، تحقیق: عبد القادر الأرنؤوط، محمود الأرناؤوط، ناشر: دار بن کثیر - دمشق، الطبعة: الأولی، 1406هـ.

2. ابو نصر سجزی (متوفای444هـ)

ابراهیم ابناسى از علماى شافعى اهل سنت در قرن نهم، روایات بخارى را به چند دسته تقسیم کرده‌است:

دسته اول:روایات داراى سند متصل

دسته دوم: روایاتى‌که در ابتداى آن یک راوى و یا چند تن حذف شده ولى بخارى آن را با عبارتى آورده است که دلیل بر صحت او است.

دسته سوم: در صورتى‌که عبارت آن به صورت قطعى و جزمى نیست و حکم به صحت ندارد.

طبق گفته ابو نصر سجزى دو دسته اول صحیح و دسته سوم هم در نزد اهل سنت مقبول است؛ زیرا بخارى این روایت را در صحیحش نقل کرده و صرف نقل او مشعر به صحت این روایت است. متن سخن وى چنین این است:

ومع ذلک فإیراده له فی أثناء الصحیح مشعر بصحة أصله إشعارا یؤنس به ویرکن إلیه.

پس از این تقسیم بندى و تذکر نکته فوق به سخن بخارى اشاره کرده و کلام ابو نصر سجزى را نیز یادآورى مى‌کند و مى‌نویسد:

وإلى الخصوص الذی بیناه یرجع مطلق قوله ما أدخلت فی کتاب الجامع إلا ما صح وکذلک مطلق قول الحافظ أبی نصر الوائلی السجزى أجمع أهل العلم الفقهاء وغیرهم أن رجلا لو حلف بالطلاق أن جمیع ما فی کتاب البخاری مما روی عن النبی صلى الله علیه وسلم قد صح عنه ورسول الله قاله لا شک فیه أنه لا یحنث والمرأة بحالها فی حبالته.

به این ویژگى که آن را بیان کردیم اطلاق قول بخارى که گفته: آنچه را در کتاب جامع آوردم صحیح است، بر مى‌گردد. و نیز اطلاق سخن حافظ ابو نصر وائلى سجزى که گفته: اهل علم از فقهاء و غیر آنان اجماع دارند بر این‌که اگر مردى این‌گونه قسم بخورد که اگر تمام روایاتى که در بخارى نقل شده از رسول خدا نباشد و رسول خدا آن را نگفته باشد، زنم طلاق باشد. اگر کسى این‌گونه سوگند خورد، سوگندش شکسته نمى‌شود و زنش هم در حباله نکاح او است و این طلاق بى فائده است؛(چرا که این روایات از رسول خدا است و هیچ شکى در آن نیست).

الأبناسی المصری الشافعی، أبو إسحاق برهان الدین إبراهیم بن موسى بن أیوب (متوفاى802هـ)، الشذا الفیاح من علوم ابن الصلاح، ج1، ص94، تحقیق: صلاح فتحی هلل، ناشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولى1418هـ ـ 1998م.

صنعانى کتابى را به اسم «توضیح الافکار» در شرح کتاب «تنقیح الانظار» که نویسنده آن «علامه نظار محمد بن ابراهیم وزیر» مى‌باشد، نوشته و بعد از پایان کلام سجزى، از نظار محمد بن ابراهیم این سخن را نقل کرده‌است:

فقال المصنف فی العواصم بعد نقله الظاهر إجماعهم على ذاک وإجماع غیرهم لأن المعروف فی کتب الفقه أن من حلف بالطلاق على صحة أمر وهو یظن صحته ولم ینکشف بطلانه لم یحنث لأن الأصل بقاء الزوجیة ولا تطلق بمجرد الاحتمال المرجوح.

مصنف در کتاب عواصم بعد از نقل اجماع علماء و غیر علما را بر این مطلب نقل کرده است؛ چرا که در کتاب فقه معروف است اگر کسى بر صحت امرى به طلاق زنش سوگند یاد کند و گمان به صحت آن داشته باشد و بطلانش هم کشف نشود، سوگندش شکسته نمى‌شود؛ چرا که اصل بقاء زوجیت است و به صرف احتمال مرجوح طلاق صورت نمى‌گیرد.

الحسنی الصنعانی، محمد بن إسماعیل الأمیر (متوفای1182هـ)، توضیح الأفکار لمعانی تنقیح الأنظار، ج1، ص99، تحقیق: محمد محی الدین عبد الحمید، دار النشر: المکتبة السلفیة - المدینة المنورة، طبق برنامه الجامع الکبیر.

با توجه به سخن علامه نظار محمد بن ابراهیم، عدم صحت روایات بخارى و مسلم یک احتمال مرجوحى است که اگر کسى به آن سوگند بخورد باعث حنث قسم نمى‌شود.

ترجمه ابو نصر سجزی:

ابو نصر سجزى یکى از چهره‌هاى سرشناس علم حدیث است. ابوبکر بغدادى او را با عناوین «حافظ، امام، علم السنة» مى‌ستاید:

114 الحافظ الأمام علم السنة عبید الله بن سعید بن حاتم أبو نصر السجزی المتوفی سنة 444 ه من أحفظ أهل زمانه للحدیث طوف الآفاق فی طلب الحدیث.

 حافظ، امام، پرچم اهل سنت عبید الله بن سعد بن حاتم ابو نصر سجزى متوفاى 444 هجرى از حافظ ترین اهل زمان خودش بود و در جستجوى روایات به نقاط مختلف مسافرت کرد.

البغدادی، أحمد بن علی بن ثابت أبو بکر (متوفای463هـ)، الرحلة فی طلب الحدیث، ج1، ص212، تحقیق: نور الدین عتر، دار النشر: دار الکتب اتلعلمیة – بیروت،‌ الطبعة: الأولى1395

شمس الدین ذهبى نیز در کتاب «تذکرة الحفاظ» مى‌نویسد:

1005 أبو نصر السجزی الحافظ الإمام علم السنة عبید الله بن سعید بن حاتم بن أحمد الوائلی البکری نزیل الحرم ومصر وصاحب الإبانة الکبرى فی مسألة القرآن وهو کتاب طویل فی معناه دال على أمامة الرجل وبصره بالرجال والطرق.

وى کتاب الابانة الکبرى در مساله قرآن را دارد که کتابى طولانى در این زمینه است که نشان مى‌دهد این شخص امام بوده و به علم رجال و طرق آن آشنا است.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، تذکرة الحفاظ، ج3، ص1118، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى.

3. ابو المعالی امام الحرمین جوینی (متوفای478هـ)

جوینى یکى از استوانه‌هاى علمى شافعى و مورد احترام اهل سنت و معروف به «امام الحرمین، فخر الاسلام، امام الائمه» است.

امام الحرمین نیز در مورد کتاب بخارى و مسلم همان مطلب سوگند خوردن به طلاق را مطرح کرده و در پایان به اجماع علماى اهل سنت بر صحت روایات بخارى و مسلم اشاره مى‌کند.

متن کلام وى را عثمان کردى شهرزورى این‌گونه نقل کرده‌است:

عن الحافظ الفقیه أبی طاهر أحمد بن محمد الأصبهانی رحمه الله قال سمعت القاضی أبا حکیم الجیلی یقول سمعت أبا المعالی عبد الملک بن عبد الله بن یوسف الجوینی بنیسابور یقول لو حلف إنسان بطلاق امرأته أن ما فی کتابی البخاری ومسلم مما حکما بصحته من قول النبی صلى الله علیه وسلم لما ألزمته الطلاق ولا حنثته لإجماع علماء المسلمین على صحتهما.

حافظ، فقیه، ابو طاهر احمد بن محمد اصفهانى مى‌گوید: از ابو حکیم جیلى شنیدم که مى‌گفت: از ابو المعالى عبد الملک بن عبد الله بن یوسف جوینى در نیشابور شنیدم که مى‌گفت: اگر انسان سوگند یاد کند به اینکه اگر روایات صحیح بخارى و مسلم صحیح نباشد و گفتار رسول خدا نباشد، زنش را طلاق بدهد، با این سوگند طلاق زنش منعقد نمى‌شود و سوگندش هم شکسته نمى‌شود؛ چرا که علماى مسلمین بر صحیح روایات این دو کتاب اجماع دارند.

الکردی الشهرزوری، أبو عمرو عثمان بن عبد الرحمن بن عثمان (متوفاى643هـ)، صیانة صحیح مسلم من الإخلال والغلط وحمایته من الإسقاط والسقط، ج1، ص86، تحقیق: موفق عبدالله عبدالقادر، ناشر: دار الغرب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة 1408هـ.

این سخن امام الحرمین را بسیارى از بزرگان اهل سنت نقل کرده‌اند:

نووى یکى از شارحان صحیح مسلم مى‌نویسد:

وقد قال امام الحرمین لو حلف انسان بطلاق امرأته أن ما فی کتابی البخاری ومسلم مما حکما بصحته من قول النبی صلى الله علیه وسلم لما ألزمته الطلاق ولا حنثته لاجماع علماء المسلمین.

صحیح مسلم بشرح النووی، أبو زکریا یحیى بن شرف بن مری النووی (متوفای676 هـ) ج 1، ص 19، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت - 1392، الطبعة: الطبعة الثانیة.

السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج1، ص131، تحقیق: عبد الوهاب عبد اللطیف، ناشر: مکتبة الریاض الحدیثة - الریاض.

الحسنی الصنعانی، محمد بن إسماعیل الأمیر (متوفای1182هـ)، توضیح الأفکار لمعانی تنقیح الأنظار، ج1، ص122، تحقیق: محمد محی الدین عبد الحمید، دار النشر: المکتبة السلفیة - المدینة المنورة، طبق برنامه الجامع الکبیر.

ترجمه ابو المعالی الجوینی:

صیرفینى او را این‌گونه معرفى کرده‌است:

 أبو المعالی الجوینی: عبد الملک بن عبد الله بن یوسف الجوینی أبو المعالی ابن رکن الإسلام أبی محمد الجوینی إمام الحرمین فخر الإسلام إمام الأئمة على الإطلاق حبر الشریعة المجتمع على إمامته شرقا وغربا المقر بفضله السراة والحداة عجما وعربا من لم تر العیون مثله قبل ولا ترى بعده...

ابو المعالى جوینى عبد الملک بن عبد الله بن یوسف جوینى ابو المعالى ابن رکن الاسلام ابو محمد جوینى، امام الحرمین،‌ فخر اسلام، پیشواى على الاطلاق پیشوایان،‌ دانشمند شریعت، کسى است‌که بر امامت او علماى شرق و غرب اجماع دارند؛ کسى که بزرگ و کوچک عجم و عرب به فضیلت او اقرار دارند؛ او کسى است‌که چشم روزگار همانند او را در گذشته ندیده و در آینده نخواهد دید.

الصیرفینی، تقی الدین أبو إسحاق إبراهیم بن محمد (متوفای641هـ)، المنتخب من کتاب السیاق لتاریخ نیسابور، ج1، ص361، تحقیق: خالد حیدر، دار النشر: دار الفکر للطباعة والنشر التوزیع - بیروت - 1414هـ

4. ابوالفرج ابن الجوزی (متوفای597 هـ)

ابن جوزى از علماى بلند پایه حنابله در قرن ششم، روایات را بر چند دسته تقسیم کرده و از نظر او نخستین دسته آن روایاتى است که همه بر صحت آنها اتفاق دارند. او مى‌نویسد:

واعلم وفقک الله أن الأحادیث على ستة أقسام، القسم الأول ما اتفق على صحته وکان أبو عبد الله البخاری أول من الصحاح، ثم تبعه مسلم.

خداوند تو را موفق بدارد، بدان که روایات بر شش دسته هستند: قسم نخست روایاتى‌است که صحت آنها مورد اتفاق است و ابو عبد الله بخارى نخستین صحاح را دارد پس از آن مسلم است.

القرشی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای597 هـ)، الموضوعات، ج1، ص11، تحقیق: توفیق حمدان، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت،‌ الطبعة: الأولى 1415 هـ -1995م

5. تاج الدین سبکی (متوفای646هـ)

سبکى شافعى بعد از این‌که سخن از کتاب هاى ابن ماجه و ابن خزیمه به میان آورده در باره صحیح بخارى و مسلم مى‌نویسد:

فالصحیحان مقدمان علیه، ولو کان على شرطهما؛ لأن لشهرتهما وقبول الأمة بالقبول ما لیس لغیرهما، وإن ساواهما فی درجة الصحة، ولذلک قال الأستاذ أبو إسحاق وغیره من أئمتنا: إن کل ما فیهما مقطوع به.

صحیح بخارى و مسلم مقدم بر کتاب هاى ابن ماجه هستند؛ چرا که شهرت این دو کتاب، و قبول شدن این دو کتاب توسط امت، خصوصیتى است که کتابهاى دیگر آن را ندارند؛ اگر چه در درجه صحت مساوى صحیح بخارى و مسلم هستند. از این روى استاد ابو اسحاق و غیر او از پیشوایان ما گفته‌اند: همانا تمام روایات بخارى و مسلم قطعى است.

السبکی، تاج الدین أبی النصر عبد الوهاب بن علی بن عبد الکافی (متوفای646هـ)، رفع الحاجب عن مختصر ابن الحاجب، ج4، ص618، تحقیق: علی محمد معوض، عادل أحمد عبد الموجود، دار النشر: عالم الکتب - لبنان / بیروت - 1999م - 1419هـ الطبعة: الأولى

6. عثمان بن عبد الرحمن الکردی مشهور به ابن صلاح (متوفاى643هـ)

کردى شهروزى مشهور به ابن صلاح در کتاب «صیانة صحیح مسلم»‌ مى‌نویسد: تمام آنچه در مسلم و بخارى آمده، قطعا صحیح و امت اسلامى آن را قبول دارند:

الفصل الرابع جمیع ما حکم مسلم بصحته من هذا الکتاب فهو مقطوع بصحته والعلم النظری حاصل بصحته فی نفس الأمر وهکذا ما حکم البخاری بصحته فی کتابه وذلک لأن الأمة تلقت ذلک بالقبول سوى من لا یعتد بخلافه ووفاقه فی الإجماع.

فصل چهارم: تمام آن روایاتى‌را که مسلم به صحت آن در این کتاب حکم کرده، قطعاً صحیح است و در و اقع علم نظرى بر صحت آن حاصل است. و هم چنین است آن روایاتى را که بخارى در کتابش حکم به صحتش کرده‌است. دلیل برصحت روایات این دوکتاب این است که امت اسلام آنها را قبول دارند جز اندک افرادى که مخالفت و موافقت آنها ارزشى ندارد و ضررى به اجماع نمى‌زند.

الکردی الشهرزوری، أبو عمرو عثمان بن عبد الرحمن بن عثمان (متوفاى643هـ)، صیانة صحیح مسلم من الإخلال والغلط وحمایته من الإسقاط والسقط، ج1، ص86، تحقیق: موفق عبدالله عبدالقادر، ناشر: دار الغرب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة 1408هـ.

سخن ابن صلاح را نووى شافعى در شرح صحیح مسلم این‌گونه نقل کرده‌است:

قال الشیخ أبو عمرو بن الصلاح رحمه الله جمیع ما حکم مسلم رحمه الله بصحته فى هذا الکتاب فهو مقطوع بصحته والعلم النظرى حاصل بصحته فى نفس الأمر وهکذا ما حکم البخارى بصحته فى کتابه وذلک لان الأمة تلقت ذلک بالقبول سوى من لا یعتد بخلافه ووفاقه فى الاجماع قال الشیخ والذى نختاره أن تلقى الأمة للخبر المنحط عن درجة التواتر بالقبول یوجب العلم النظرى بصدقه خلافا لبعض محققى الاصولیین حیث نفى ذلک بناء على أنه لا یفید فى حق کل منهم الا الظن وانما قبله لانه یجب علیه العمل بالظن والظن قد یخطىء قال الشیخ وهذا مندفع لان ظن من هو معصوم من الخطأ لا یخطىء والامة فی اجماعها معصومة من الخطأ.

شیخ ابو عمرو بن صلاح مى‌گوید: تمام آنچه را که مسلم بر صحت آن در این کتاب حکم نموده قطعاً‌ صحیح است و در واقع علم نظرى به صحت آن حاصل است. و هم چنین آن چه را بخارى بر صحت آن حکم کرده قطعاً صحیح است؛ چرا که امت آن را تلقى به قبول کرده جز افرادى که مخالفت و وفاق آنها مورد اعتنا نیست و به اجماع ضررى ندارد. شیخ ابن صلاح گفته است: آنچه را که من اختیار کردم این است که وقتى امت خبرى را که درجه اش پایین تر از تواتر است قبول مى‌کنند، این خودش باعث علم نظرى به صدق آن خبر مى‌شود. بر خلاف نظر برخى محققان اصول که این مطلب را نفى کرده‌اند؛ چرا که خبر پایین تر از تواتر مفید ظن است و اما اینکه امت آن را قبول کرده‌اند به خاطر این است که عمل بر ظن واجب است اما ظن گاهى خطا مى‌کند. شیخ ابن صلاح مى‌گوید: این سخن درست نیست؛ چرا که ظن کسانى‌که معصوم از خطا است به خطا نمى‌رود و امت در اجماعش معصوم از خطاء است.

النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج1، ص19، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة الثانیة، 1392 هـ.

ابن حجر عسقلانى نیز سخن ابن صلاح را نقل کرده‌است:

وإنما نقل ابن الصلاح أن الأمة أجمعت على تلقیهما بالقبول من حیث الصحة.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 هـ)، النکت على کتاب ابن الصلاح، ج1، ص371، دار النشر: طبق برنامه الجامع الکبیر

طاهر دمشقى متوفاى قرن چهارده نیز در کتاب «توجیه النظر»‌ اختلاف نظر ابن صلاح و بقیه محققان را نقل کرده و در مورد نظر ابن صلاح در باره روایات صحیحین مى‌نویسد:

وأما هو فقال إن تلقی الأمة للصحیحین بالقبول یقتضی الحکم بصحة جمیع ما فیهما من الأحادیث سوى ما استثنى من ذلک فحکم على ما لا یحصى من الأحادیث المختلفة المراتب بحکم واحد وهو القطع بصحتها لوجودها فی کتابین تلقتهما الأمة بالقبول.

ابن صلاح گفته‌است: مقتضاى این‌که امت صحیحین را مورد قبول قرار داده‌اند صحت تمام روایات صحیحین است جز آنچه از آن استثناء شده‌است. ابن صلاح بر بسیارى از روایاتى داراى مراتب مختلف است حکم واحدى را اجراء کرده که همان قطع به صحت آنها است؛ چرا که این روایات در دو کتابى است که امت آنها را قبول دارند.

الجزائری الدمشقی، طاهر بن صالح بن أحمد (متوفاى 1338هـ)، توجیه النظر إلی أصول الأثر، ج1، ص316، تحقیق: عبد الفتاح ابوغدة، ناشر: مکتبة المطبوعات الإسلامیة - حلب، الطبعة: الأولى، 1416هـ ـ 1995م

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 10:50 عصر ] [ جلال ]

نظر

اعتبار کتاب بخاری و مسلم و راویان آنها، از دیدگاه علمای اهل سنت4

صحیح مسلم مایه نجات ابو علی زغوری شد

خطیب بغدادى خوابى را از ابو سعید بن یعقوب نقل مى‌کند که او ابو على زغورى را (که یکى از ارادتمندان به صحیح مسلم بوده) در خواب دیده که در دستش یک جلد کتاب صحیح مسلم بود در خیابان حیره راه مى‌رفت. از او سؤال کرد خداوند با تو چه کار کرد؟ او در جواب گفت به خاطر کتاب صحیح مسلم نجات پیدا کردم:

أخبرنی بن یعقوب أخبرنا محمد بن نعیم قال سمعت عمر بن أحمد الزاهد یقول سمعت الثقة من أصحابنا وأکثر ظنی انه أبو سعید بن یعقوب یقول رأیت فیما یرى النائم کأن أبا علی الزغوری یمضی فی شارع الحیرة وبیده جزء من کتاب مسلم یعنی بن الحجاجفقلت له ما فعل الله بک فقال نجوت بهذا وأشار إلى ذلک الجزء.

ابن النجار البغدادی، محب الدین أبی عبد الله محمد بن محمود بن الحسن (متوفاى 643هـ)، ذیل تاریخ بغداد، ج13، ص101، ناشر:دار الکتب العلمیة - لبنان / بیروت.

این قضیه را ابن عساکر در «تاریخ مدینة دمشق» نیز آورده است:

ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفاى571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج58، ص92، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت - 1995.

عثمان کردى شهروزى در کتاب «صیانة صحیح مسلم من الإخلال والغلط» آورده است که ابو على زعورى در خیابان حیره راه مى‌رفت در حالى که گریه مى‌کرد و در دستش یک جلد از کتاب مسلم بود:

کأن أبا علی الزغوری یمشی فی شارع الحیرة ویبکی وبیده جزء من کتاب مسلم فقلت له ما فعل الله بک؟ فقال نجوت بهذا وأشار إلى ذلک الجزء.

آنگاه ابو على زغورى را این‌گونه معرفى کرده است:

أبو علی هذا هو محمد بن عبد العزیز الزغوری بفتح الزای وضم الغین المعجمة وبعدها واو ساکنة ثم راء مهملة وکانت له عنایة بصحیح مسلم والتخریج علیه وشارع الحیرة هو بنیسابور نفعنا الله الکریم بالدأب کما نفعه آمین والله أعلم.

ابو على همان محمد بن عبد العزیز زغورى است... او توجه ویژه نسبت به صحیح مسلم داشت. شارع حیره نیز در نیشابور است خداوند ما را با این ادب نفع دهد همانگونه که او را نفع بخشید.

الکردی الشهرزوری، أبو عمرو عثمان بن عبد الرحمن بن عثمان (متوفاى643هـ)، صیانة صحیح مسلم من الإخلال والغلط وحمایته من الإسقاط والسقط، ج1، ص71، تحقیق: موفق عبدالله عبدالقادر، ناشر: دار الغرب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة 1408هـ.

همانگونه که در ابتدا متذکر شدیم از این‌که علماى اهل سنت رتبه مسلم را پس از رتبه بخارى مى‌دانند و طبیعتا کتابش را نیز از جهت اعتبار در رتبه دوم قرار داده‌اند، فضیلت زیادى براى مسلم نقل نکرده‌اند،‌ همانگونه که فضیلت عثمان بن عفان در مقایسه با فضائل ابوبکر و عمر در کتابهاى اهل سنت اندک ذکر شده‌است.

 ما هم در این قسمت به همین مقدار در باره این نویسندگان مشهور بسنده مى‌کنیم.

تعداد روایات مسلم:

در باره تعداد روایت صحیح مسلم نیز اختلاف وجود دارد، برخى تعداد آن را دوازه هزار و برخى دیگر 7275 روایت بدون مکررات ذکر کرده‌اند. شمس الدین ذهبى در سیر أعلام النبلاء و تاریخ الإسلام به نقل از أحمد بن سلمه مى‌نویسد که تعداد روایات مسلم دوازه هزار روایت است:

قال أحمد بن سلمة کنت مع مسلم فی تألیف صحیحه خمس عشرة سنة قال وهو اثنا عشر ألف حدیث.

احمد بن سلمه گفت: من مسلم را در تألیف صحیحش پانزده سال همراهى کرد. این کتاب دوازه هزار حدیث داشت.

الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای748هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج 12، ص 566، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ؛

الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای748هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج 20، ص 186، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م؛

الأتابکی، جمال الدین أبی المحاسن یوسف بن تغری بردى (متوفای874هـ)، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج 3، ص 33، ناشر: وزارة الثقافة والإرشاد القومی – مصر.

اما حاجى خلیفه به نقل از خود مسلم مى‌نویسد که بدون تکرار چهار هزار و با مکررات هفت و دویست و هفتاد و پنج حدیث در صحیح مسلم وجود دارد:

وروى عن مسلم ان کتابه أربعة آلاف حدیث أصول دون المکررات وبالمکررات سبعة آلاف ومائتان وخمسة وسبعون حدیثا

از مسلم نقل شده است که کتاب حاوى چهار هزار حدیث اصلى (بدون روایات تعلیقى و تبعی) بدون مکرارت است و با مکررات هفت هزار و دویست هفتاد و پنج روایت مى‌شود.

القسطنطینی الرومی الحنفی، مصطفی بن عبدالله (معروف به حاجی خلیفه) (متوفای1067هـ)، کشف الظنون عن أسامی الکتب والفنون، ج 1، ص 556،ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1413 – 1992؛

الجزائری الدمشقی، طاهر بن صالح بن أحمد (متوفای: 1338هـ)، توجیه النظر إلی أصول الأثر، ج 1، ص 234، تحقیق: عبد الفتاح ابوغدة، ناشر: مکتبة المطبوعات الإسلامیة - حلب، الطبعة: الأولى، 1416هـ ـ 1995م.

کردى شهرزورى هم مى‌نویسد که روایات مسلم بدون تکرار چهار هزار روایت است:

روینا عن أبی قریش الحافظ رحمه الله وإیانا قال کنت عند أبی زرعة الرازی فجاء مسلم بن الحجاج فسلم علیه وجلس ساعة فتذاکرا فلما أن قام قلت له هذا جمع أربعة آلاف حدیث فی الصحیح فقال أبو زرعة فلمن ترک الباقی أراد والله أعلم إن کتابه هذا أربعة آلاف حدیث أصول دون المکررات.

از أبى قریش حافظ براى ما روایت شده است که من نزد ابوزرعه رازى بودم که مسلم بن حجاج وارد شد و سلام کرد و ساعتى نشست، آن دو با هم گفتگو کردند و هنگامى که بلند من گفتم: این همان شخصى است که چهار هزار حدیث را در صحیح خود جمع کرده ابوزرعه گفت: باقى روایات را براى چه کسى گذاشته است خدا مى‌داند. این کتاب او چهار هزار حدیث اصلى بدون مکررات دارد.

الکردی الشهرزوری، أبو عمرو عثمان بن عبد الرحمن بن عثمان (متوفای643هـ)، صیانة صحیح مسلم من الإخلال والغلط وحمایته من الإسقاط والسقط، ج 1، ص 101، تحقیق: موفق عبدالله عبدالقادر، ناشر: دار الغرب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1408هـ؛

النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفای676 هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج 1، ص 21، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة الثانیة، 1392 هـ؛

فصل دوم؛ گفتار علمای اهل سنت در مورد صحیحین

براى این‌که میزان صحت و سقم روایات این دو کتاب و اعتبار آنها روشن شود، در فصل نخست گفتارها و اظهار نظرهاى استوانه‌هاى علمى اهل سنت را در مورد این دو کتاب بر مى‌شماریم؛ البته علماء و بزرگان اهل سنت در تأیید و صحت این دو کتاب، تعبیرات مختلف و متفاوتى دارند که آن را به صورت ذیل دسته بندى کرده و تقدیم خوانندگان عزیز مى‌نماییم:

ا. صحیح بخاری کتاب رسول خدا (ص)

مهمترین تعبیرى که در مورد صحیح بخارى در منابع اهل سنت به چشم مى‌خورد این است که صحیح بخارى «کتاب رسول خدا» صلى الله علیه وآله است.

انصارى هروى معروف به شیخ الاسلام در کتاب «ذم الکلام و اهله» روایتى را نقل کرده‌ که ابو زید مزورى از فقهاى زمان خودش رسول خدا صلى الله علیه وآله را در خواب دید و حضرت از او گلایه نمود که چرا کتاب آن حضرت را تدریس نمى‌کند. وى از رسول خدا سؤال نمود کتاب شما کدام است؟ حضرت فرمود: کتاب من جامع محمد بن اسماعیل است.

متن روایت این‌گونه است:

أخبرنا أحمد بن محمد بن إسماعیل المهرونی سمعت خالد بن عبد الله المروزی سمعت أبا سهل محمد بن أحمد المروزی سمعت أبا زید المروزی الفقیه یقول کنت نائما بین الرکن والمقام فرأیت النبی صلى الله علیه وسلم فی المنام فقال لی یا أبا زید إلى متى تدرس کتاب الشافعی ولا تدرس کتابی فقلت یا رسول الله وما کتابک قال جامع محمد بن إسماعیل.

احمد بن محمد بن اسماعیل مهرونى مى‌گوید: از خالد بن عبد الله مروزى شنیدم که او از ابو سهل محمد بن احمد مروزى شینده که ابو زید مروزى گفته است: من در میان رکن و مقام خواب بودم رسول خدا صلى الله علیه وآله را در خواب دیدم، حضرت به من فرمود: اى ابو زید! تا چه زمانى کتاب شافعى را تدریس مى‌کنى و چرا کتاب مرا تدریس نمى‌کنی؟ عرض کردم یا رسول الله کتاب شما کدام است؟ فرمود: جامع محمد بن اسماعیل بخارى.

الأنصاری الهروی، شیخ الإسلام أبو إسماعیل عبد الله بن محمد (متوفاى481هـ)، ذم الکلام وأهله، ج2، ص190، تحقیق: عبد الرحمن عبد العزیز الشبل، ناشر: مکتبة العلوم والحکم - المدینة المنورة، الطبعة: الأولى 1418هـ ـ 1998م.

بسیارى از علماى اهل سنت نیز این روایت را نقل کرده‌اند:

النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، تهذیب الأسماء واللغات، ج2، ص517، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الأولى، 1996م.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج12، ص438، و ج16، ص314، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج26، ص505، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، هدی الساری مقدمة فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج1، ص 489، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، محب الدین الخطیب، ناشر:دار المعرفة - بیروت – 1379هـ.

ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفاى1014هـ)، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج1، ص64، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ - 2001م.

الدهلوی، الإمام أحمد المعروف بشاه ولی الله ابن عبد الرحیم (متوفاى 1176هـ)، حجة الله البالغة، ج1، ص318، ناشر: دار الکتب الحدیثة - مکتبة المثنی - القاهرة - بغداد، تحقیق: سید سابق.

القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفاى1307هـ)، الحطة فی ذکر الصحاح الستة، ج1، ص177، ناشر: دار الکتب التعلیمیة - بیروت، الطبعة: الأولى 1405هـ/ 1985م.

صحت سند روایت از دیدگاه علمای اهل سنت

همانطورى‌که ملاحظه مى‌شود ابو زید مروزى که یکى از فقهاى برجسته این خواب دیده و براى ابو سهل نقل کرده‌است. از دیدگاه علماى اهل سنت هم این شخص مورد تأیید و نیز این روایت توثیق شده‌است.

ابن حجر عسقلانى بعد از نقل این روایت مى‌نویسد:

قلت: إسناد هذه الحکایة صحیح ورواتها ثقات أئمة وأبو زید من کبار الشافعیة له وجه فی المذهب وقد سمع صحیح البخاری من الفربری وحدث به عنه وهو أجل من حدث به عن الفربری.

سند این حکایت صحیح و راویان آن از پیشوایان موثق هستند. و ابو زید از بزرگان شافعیه است که در این مذهب از جایگاه خاصى برخوردار است. ابوزید صحیح بخارى را از فربرى شنیده و از وى روایت نقل کرده و او بهترین کسى‌است که از فربرى روایت کرده‌است.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، تغلیق التعلیق، ج5، ص422، تحقیق: سعید عبد الرحمن موسى القزقی، ناشر: المکتب الإسلامی، دار عمار - بیروت، عمان - الأردن، الطبعة: الأولى1405

حجیت این خواب برای اهل سنت

یکى از روایاتى که تقریبا در تمامى جوامع روایى اهل سنت آمده‌است، این مضمون است که پیامبر صلى الله علیه وآله فرموده‌اند: هرکس من را در خواب ببیند، در واقع خود من را دیده است؛ زیرا شیطان نمى‌تواند خود را به شکل من در بیاورد.

این روایت از طرق متعدد ذیل نقل شده‌است:

1. از طریق ابو هریره:

اسماعیل بخارى، مسلم نیشابورى و ابن ماجه از معروف ترین علماى حدیث اهل سنت این روایت را نقل کرده‌اند:

110 حدثنا مُوسَى قال حدثنا أبو عَوَانَةَ عن أبی حَصِینٍ عن أبی صَالِحٍ عن أبی هُرَیْرَةَ عن النبی صلى الله علیه وسلم قال تَسَمَّوْا بِاسْمِی ولا تَکْتَنُوا بِکُنْیَتِی وَمَنْ رَآنِی فی الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِی فإن الشَّیْطَانَ لَا یَتَمَثَّلُ فی صُورَتِی وَمَنْ کَذَبَ عَلَیَّ مُتَعَمِّدًا فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ من النَّارِ.

ابو هریره مى‌گوید: رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرمود: به اسم من نام گذارى کنید نه به کنیه من. و کسى‌که مرا در خواب ببیند گویا مرا دیده است؛ چرا شیطان نمى‌توان خود را به شکل من در بیاورد و کسى‌که از روى عمد بر من دروغ ببندند خداوند نشیمن گاه او را از آتش پر سازد.

البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج1، ص52، و ج5، ص2290، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحیح مسلم، ج4، ص1775، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.

القزوینی، ابوعبدالله محمد بن یزید (متوفاى275هـ)، سنن ابن ماجه، ج2، ص1284، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر - بیروت.

2. از طریق انس:

طریق دوم روایت انس بن مالک است:

6593 حدثنا مُعَلَّى بن أَسَدٍ حدثنا عبد الْعَزِیزِ بن مُخْتَارٍ حدثنا ثَابِتٌ الْبُنَانِیُّ عن أَنَسٍ رضی الله عنه قال قال النبی صلى الله علیه وسلم من رَآنِی فی الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِی فإن الشَّیْطَانَ لَا یَتَخَیَّلُ بِی وَرُؤْیَا الْمُؤْمِنِ جُزْءٌ من سِتَّةٍ وَأَرْبَعِینَ جُزْءًا من النُّبُوَّةِ

انس مى‌گوید: رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرمود: کسى‌که مرا در خواب ببیند، گویا من را دیده‌است؛ چرا که شیطان به شکل من تصور هم نمى‌شود و خواب مؤمن یک جزأ از چهل و شش جزء نبوت است.

البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج6، ص2568، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

3. از طریق جابر بن عبد الله انصاری:

در طریق دیگر این روایت جابر بن عبد الله انصارى قرار دارد:

2268 وحدثنی محمد بن حَاتِمٍ حدثنا رَوْحٌ حدثنا زکریا بن إسحاق حدثنی أبو الزُّبَیْرِ أَنَّهُ سمع جَابِرَ بن عبد اللَّهِ یقول قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم من رَآنِی فی النَّوْمِ فَقَدْ رَآنِی فإنه لَا یَنْبَغِی لِلشَّیْطَانِ أَنْ یَتَشَبَّهَ بِی.

جابر مى‌گوید: رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرمود: کسى‌که مرا در خواب ببیند، به تحقیق مرا دیده‌است؛ چرا که شایسته نیست که شیطان خود را شبیه من در بیاورد.

النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحیح مسلم، ج4، ص1776، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.

القزوینی، ابوعبدالله محمد بن یزید (متوفاى275هـ)، سنن ابن ماجه، ج2، ص1284، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر - بیروت.

4. از طریق عبد الله بن مسعود:

عبد الله بن مسعود یکى دیگر افرادى است که در طریق این رویت قرار دارد:

3900 حدثنا عَلِیُّ بن مُحَمَّدٍ ثنا وَکِیعٌ عن سُفْیَانَ عن أبی إسحاق عن أبی الْأَحْوَصِ عن عبد اللَّهِ عن النبی صلى الله علیه وسلم قال من رَآنِی فی الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِی فی الْیَقَظَةِ فإن الشَّیْطَانَ لَا یَتَمَثَّلُ على صُورَتِی

عبد الله بن مسعود مى‌گوید: رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرمود: کسى‌که مرا در خواب ببیند، به تحقیق مرا در بیدارى دیده‌است؛ چرا که به شکل من نمى‌تواند خودش را در بیاورد.

القزوینی، ابوعبدالله محمد بن یزید (متوفاى275هـ)، سنن ابن ماجه، ج2، ص1284، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر - بیروت.

ابن ماجه قزوینى در صفحه این کتابش بعد از این که روایت ابن مسعود را ذکر مى‌کند مى‌گوید: در این باب از طریق ابو هریره، ابو قتاده، ابن عباس، ابو سعید خدرى، جابر بن عبد الله، انس بن مالک، ابو مالک اشجعى، ابو بکره و ابو جحفه روایت نقل شده و این روایت صحیح است:

2276 حدثنا محمد بن بَشَّارٍ حدثنا عبد الرحمن بن مَهْدِیٍّ حدثنا سُفْیَانُ عن أبی إسحاق عن أبی الْأَحْوَصِ عن عبد اللَّهِ عن النبی صلى الله علیه وسلم قال من رَآنِی فی الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِی فإن الشَّیْطَانَ لَا یَتَمَثَّلُ بِی قال وفی الْبَاب عن أبی هُرَیْرَةَ وَأَبِی قَتَادَةَ وبن عَبَّاسٍ وَأَبِی سَعِیدٍ وَجَابِرٍ وَأَنَسٍ وَأَبِی مَالِکٍ الْأَشْجَعِیِّ عن أبیه وَأَبِی بَکْرَةَ وَأَبِی جُحَیْفَةَ قال أبو عِیسَى هذا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ.

القزوینی، ابوعبدالله محمد بن یزید (متوفاى275هـ)، سنن ابن ماجه، ج2، ص535، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر - بیروت.

5. از طریق ابو سعید خدری:

ابو سعید خدرى نیز از رسول خدا صلى الله علیه وآله روایت کرده‌است:

3903 حدثنا أبو بَکْرِ بن أبی شَیْبَةَ وأبو کُرَیْبٍ قالا ثنا بَکْرُ بن عبد الرحمن ثنا عِیسَى بن الْمُخْتَارِ عن بن أبی لَیْلَى عن عَطِیَّةَ عن أبی سَعِیدٍ عن النبی صلى الله علیه وسلم قال من رَآنِی فی الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِی فإن الشَّیْطَانَ لَا یَتَمَثَّلُ بِی.

القزوینی، ابوعبدالله محمد بن یزید (متوفاى275هـ)، سنن ابن ماجه، ج2، ص1284، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر - بیروت.

6. از طریق ابن عباس:

ابن ماجه از طریق ابن عباس نیز روایت را نقل کرده‌است:

3905 حدثنا محمد بن یحیى ثنا أبو الْوَلِیدِ قال أبو عَوَانَةَ ثنا عن جَابِرٍ عن عَمَّارٍ هو الدُّهْنِیُّ عن سَعِیدِ بن جُبَیْرٍ عن بن عَبَّاسٍ قال قال رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم من رَآنِی فی الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِی فإن الشَّیْطَانَ لَا یَتَمَثَّلُ بِی.

القزوینی، ابوعبدالله محمد بن یزید (متوفاى275هـ)، سنن ابن ماجه، ج2، ص1285، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر - بیروت.

و البانى وهابى نیز در السلسلة الصحیحة ج 6، ص513 در ذیل شماره 2729 این روایت را صحیح مى‌داند؛ بنا بر این، یکى از علماى اهل سنت، پیامبر صلى الله علیه وآله را در خواب دیده‌است که فرمودند صحیح بخارى کتاب من است !‌ و وى قطعاً پیامبر صلى الله علیه وآله را دیده‌است؛ چون خواب رسول خدا صلى الله علیه وآله براى اهل سنت حجیت دارد؛ پس به گفته خود رسول خدا صلى الله علیه وآله، این کتاب، براى خود حضرت است و ممکن نیست اشتباه باشد !

شاهدی دیگر؛

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 10:48 عصر ] [ جلال ]

نظر

اعتبار کتاب بخاری و مسلم و راویان آنها، از دیدگاه علمای اهل سنت3

تعداد روایات بخاری

در این مطلب که بخارى صحیحش را در مکه نوشته و یا در جاى دیگر، اختلاف است. ولى طبق تصریح بزرگان علماى اهل سنت این کتاب را در مدت 16 سال نوشته‌ و تنها روایات صحیح را در آن جمع آورى کرده است.

در باره تعداد دقیق روایات بخارى؛ چه با در نظر گرفتن مکررات و چه بدون آن، اختلاف شدیدى میان علماى اهل سنت وجود دارد.

صفدى از قول خود بخارى نقل کرده است که او گفته من در این کتاب نزدیک به شش هزار روایت آورده‌ام:

وقال أخرجت فی هذا الکتاب من نحو ست مایة ألف حدیث وصنفته فی ست عشرة سنة وجعلته حجة فیما بینی وبین الله تعالى.

الصفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک (متوفاى764هـ)، الوافی بالوفیات، ج2، ص149،‌ تحقیق أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفى، ناشر: دار إحیاء التراث - بیروت - 1420هـ- 2000م.

بدرالدین عینى و همچنین محیى الدین نووى، تعداد روایات را با تکرار 7275 روایت و بدون تکرار نزدیک به چهار هزار روایت مى‌دانند:

 (الرابعة) جملة ما فیه من الأحادیث المسندة سبعة آلاف ومائتان وخمسة وسبعون حدیثا بالأحادیث المکررة وبحذفها نحو أربعة آلاف حدیث

وقال أبو حفص عمر بن عبد المجید المیانشی الذی اشتمل علیه کتاب البخاری من الأحادیث سبعة آلاف وستمائة ونیف.

 قال واشتمل کتابه وکتاب مسلم على ألف حدیث ومائتی حدیث من الأحکام فروت عائشة رضی الله تعالى عنها من جملة الکتاب مائتین ونیفا وسبعین حدیثا لم تخرج غیر الأحکام منها إلا یسیرا قال الحاکم فحمل عنها ربع الشریعة ومن الغریب ما فی کتاب الجهر بالبسملة لابن سعد إسماعیل ابن أبی القاسم البوشنجی نقل عن البخاری أنه صنف کتابا أورد فیه مائة ألف حدیث صحیح.

تمام روایات مسند 7275 روایت و با حذف روایت تکرارى نزدیک به 4000 هزار روایت است.

ابو حفص گفته: کتاب بخارى 7600 و چند روایت دارد.

او گفته است: کتاب بخارى و مسلم تنها در زمینه احکام 1200 روایت دارد که از عایشه 270 و چند روایت آورده‌اند و در زمینه احکام تعداد کمى روایت از عایشه نقل کرده‌اند. حاکم مى‌گوید: از عایشه یک چهارم شریعت روایت نقل شده‌است. و تعجب این‌که ابن سعد اسماعیل بن ابو القاسم بوشنجى از بخارى نقل کرده که او کتابى را تصنیف کرده که در آن صد هزار روایت صحیح نقل کرده‌است.

العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابومحمد محمود بن أحمد (متوفای 855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج1، ص6، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.

نووى نیز در باره تعداد روایات بخارى مى‌نویسد:

جملة ما فی صحیح البخاری من الأحادیث المسندة سبعة آلاف ومائتان وخمسة وسبعون حدیثا بالأحادیث المکررة وبحذف المکررة نحو اربعة آلاف.

النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، تهذیب الأسماء واللغات، ج1، ص92، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الأولى، 1996م.

ابن حجر عسقلانى معتقد است که تمام احادیث صحیح بخارى با حذف مکررات، 2761 روایت بیشتر نیست.

فجمیع ما فی صحیح البخاری من المتون الموصولة بلا تکریر على التحریر ألفا حدیث وستمائة حدیث وحدیثان ومن المتون المعلقة المرفوعة التی لم یوصلها فی موضع آخر من الجامع المذکور مائة وتسعة وخمسون حدیثا فجمیع ذلک ألفا حدیث وسبعمائة وأحد وستون حدیثا.

تمام آن چه در صحیح بخارى با سند نقل شده، بدون در نظر گرفتن روایات تکرارى 2602 است و متونى که به صورت تعلیقى و به صورت مرفوع (مستقیم از صحابه) نقل شده که در جاى دیگر سند آن ذکر نشده: 159 روایت است که مجموع آن‌ها 2761 روایت مى‌شود.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، هدی الساری مقدمة فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 1، ص 477، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، محب الدین الخطیب، ناشر:دار المعرفة - بیروت – 1379هـ.

وهو - أعنی البخاری - أول مصنف فی الحدیث المجرد، وجملة ما فیه: سبعة آلاف حدیث ومائتان وخمسة وسبعون بالمکرر، وبحذفه أربعة آلاف. کذا قاله النووی کابن الصلاح لکن قال المؤلف: عددتها فبلغت بالمکرر - سوى المتابعات والمعلقات - سبعة آلاف وثلاثمائة وسبعة وتسعون، وبدون المکرر ألفین وخمسمائة وثلاثة عشر.

بخارى، نخستین است که کتاب اختصاصى در باب حدیث نوشته است، تمام روایات موجود در آن، 7275 روایت با تکرار و بدون تکرار چهاز هزار روایت است. این مطلب را نووى و ابن صلاح گفته‌اند؛ ولى مؤلف گوید: من آن را شمرده‌ام؛ پس با مکررات ـ بدون روایات تبعى و تعلیقى ـ 7397 روایت و بدون مکررات 2513 روایت است.

المناوی، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین (متوفای 1031هـ)، الیواقیت والدرر فی شرح نخبة ابن حجر، ج 1، ص 375، تحقیق: المرتضی الزین أحمد، ناشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولى، 1999م.

البته چاپ‌هاى امروزى از صحیح بخارى نیز در شمارش روایات اختلاف شدیدى دارند؛ تا جائى گاها بین نسخه‌هاى مختلف آن هزاران شماره اختلاف وجود دارد.

اعتراف بخاری بر نوشتن روایات صحیح

اگر هیچ کدام از علماى اهل سنت کلامى در تعریف و تمجید صحیح بخارى نداشته باشند، سخن خود بخارى در این زمینه کافى خواهد بود که از کتاب خودش تعریف کرده‌است. او مى‌گوید: هر روایتى که مى‌خواستم در این کتاب بنویسم ابتدا استخاره مى‌کردم و دو رکعت نماز بجا مى‌آوردم و بعد از این‌که به صحت آن یقین پیدا مى‌کردم آن را مى‌نوشتم.

این سخن بخارى را ابن حجر عسقلانى یکى از شارحان صحیح بخارى این‌گونه نقل کرده‌است:

وقال أبو سعید الإدریسی أخبرنا سلیمان بن داود الهروی سمعت عبد الله بن محمد بن هاشم یقول قال عمر بن محمد بن بجیر البجیری سمعت محمد بن إسماعیل یقول صنفت کتابی الجامع فی المسجد الحرام وما أدخلت فیه حدیثا حتى استخرت الله تعالى وصلیت رکعتین وتیقنت صحته.

محمد بن بجیر بجیرى مى‌گوید: از محمد بن اسماعیل بخارى شنیدم که مى‌گفت: کتاب جامع خودم را در مسجد الحرام نوشتم و در آن وارد نکردم روایتى را تا این‌که قبل از آن استخاره مى‌گرفتم و دو رکعت نماز مى‌خواند پس از آن که یقین به صحتش پیدا مى‌کردم روایت را مى‌نوشتم.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، هدی الساری مقدمة فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج1، ص489، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، محب الدین الخطیب، ناشر:دار المعرفة - بیروت – 1379هـ.

به نقل صفدى در کتاب «الوافى بالوفیات» خود بخارى گفته‌است: قبل از نوشتن هر روایت غسل کردم و دو رکعت نماز خواندم ‌آنگاه روایت را نوشتم:

وقال ما وضعت فی الصحیح حدیثا إلا اغتسلت قبل ذلک وصلیت رکعتین.

بخارى گفته‌است: در صحیح بخارى روایتى وارد نکردم مگر این‌که قبل از آن غسل مى‌کردم و دو رکعت نماز مى‌خواندم.

الصفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک (متوفاى764هـ)، الوافی بالوفیات، ج2، ص149، تحقیق أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفى، ناشر: دار إحیاء التراث - بیروت - 1420هـ- 2000م.

ابو سعید خادمى نیز مى‌نویسد:

قَالَ الْبُخَارِیُّ مَا وَضَعْت فِی صَحِیحِی حَدِیثًا إلَّا بَعْدَ غُسْلٍ وَصَلَاةِ رَکْعَتَیْنِ وَصَنَّفْته فِی سِتَّ عَشْرَةَ سَنَةً وَجَعَلْته حُجَّةً فِیمَا بَیْنِی وَبَیْنَ اللَّهِ تَعَالَى وَصَنَّفْته فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَا أَدْخَلْت فِیهِ حَدِیثًا إلَّا بِاسْتِخَارَةٍ وَرَکْعَتَیْنِ فَیَتَیَقَّنُ صِحَّتَهُ.

بخارى گفته‌است: در کتاب صحیح خودم نگذاشتم روایتى را مگر بعد از غسل کردن و دو رکعت نماز گزاردن. این کتاب را در 16 سال نوشتم و آن را حجت بین خودم و خدا قرار دادم و این کتاب را در مسجد الحرام تصنیف کردم. در این کتاب وارد نکردم روایتى را مگر بعد از استخاره و دو رکعت نماز تا این‌که به صحت روایت یقین پیدا کردم.

الخادمی، أبو سعید محمد بن محمد (متوفاى 1156هـ) بریقة محمودیة، ج1، ص185، طبق برنامه الجامع الکبیر.

با این توصیف، بخارى نزدیک به هفت هزار بار غسل کرده است؛ البته اگر براى نوشتن روایات تکرارى نیز غسل را تکرار کرده باشد.

سلام رسول خدا (ص) به محمد بن اسماعیل بخاری

اهل سنت براى بالا بردن شخصیت بخارى و نقل فضائلش از هر راه ممکن وارد شده و چیزى در این باره کم نگذاشته‌اند؛ اما فراموش کرده‌اند که نباید همه را از طریق خواب و تعبیر خواب برایش اثبات کنند و شاید چاره‌اى هم جز این نبوده‌ و تنها راه ممکن همین راه بوده‌است.

یکى از فضائل بخارى که از طریق خواب برایش ثابت شده این است که رسول خدا صلى الله علیه وآله توسط شاگردش به او سلام رسانده‌است. نووى این داستان را از فربرى این‌گونه نقل کرده‌است:

وروینا عن أبی عبد الله محمد بن یوسف الفربری روایة صحیح البخاری قال رأیت النبی صلى الله علیه وسلم فی النوم فقال أین ترید قلت أرید محمد بن إسماعیل البخاری فقال اقرئه منی السلام.

از طریق ابو عبد الله محمد بن یوسف فربرى روایت صحیح بخارى براى ما روایت شده‌است. فربرى مى‌گوید: رسول خدا صلى الله علیه وسلم را در خواب دیدم به من فرمود: کجا مى‌خواهى بروی؟ گفتم: نزد محمد بن اسماعیل بخارى. آن حضرت فرمود: سلام مرا به او برسان.

النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، تهذیب الأسماء واللغات، ج1، ص86، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الأولى، 1996م.

نکته تعجب آور این است که رسول خدا صلى الله علیه وآله تنها به بخارى سلام خشک و خالى مى‌فرستد و کدام پیغام دیگرى و تشکر و قدر دانى از زحمات بى‌شائبه او در جمع آورى احادیث نبوى به عمل نمى‌آورد!!.

بخاری قدم جای قدم رسول خدا (ص) گذاشت

طبق روایت دیگر، فربرى شاگرد بخارى این بار خود بخارى را در خواب دیده که پشت سر رسول خدا صلى الله علیه وآله راه مى‌رفته است؛ اما راه رفتن او به صورت معمولى نبوده؛ بلکه بسیار دقیق، حساب شده و پایش را جاى پاى رسول خدا صلى الله علیه وآله مى‌گذاشته‌است.

نووى روایت را این‌گونه نقل کرده‌است:

وروینا عن الفربری قال رأیت أبا عبد الله محمد بن إسماعیل البخاری رحمه الله فی النوم خلف النبی صلى الله علیه وسلم والنبی صلى الله علیه وسلم یمشی کلما رفع قدمه وضع البخاری قدمه فی ذلک الموضع.

از فربرى روایت شده است که من محمد بن اسماعیل بخارى را در عالم خواب دیدم که پشت سر رسول خدا صلى الله علیه وسلم راه مى‌رفت هر زمانى که رسول خدا قدمش را بر مى‌داشت بخارى پایش را جاى قدمش مى‌گذاشت.

النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، تهذیب الأسماء واللغات، ج1، ص86، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الأولى، 1996م.

ستایش علمای اهل سنت از بخاری

از نقل داستانهاى خواب و تعبیر خواب که بگذریم علماى اهل سنت در بیدارى نیز از نویسنده صحیح بخارى تعریف و تمجیدهاى فراوانى کرده‌اند.

بدر الدین عینى که شارح صحیح بخارى است این‌گونه او را مى‌ستاید:

الحافظ الحفیظ الشهیر الممیز الناقد البصیر الذی شهدت بحفظه العلماء الثقات واعترفت بضبطه المشایخ الأثبات ولم ینکر فضله علماء هذا الشأن ولا تنازع فی صحة تنقیده اثنان الإمام الهمام حجة الإسلام أبو عبد الله محمد بن إسماعیل البخاری أسکنه الله تعالى بحابیح جنانه بعفوه الجاری وقد دون فی السنة کتابا فاق على أمثاله وتمیز على أشکاله ووشحه بجواهر الألفاظ من درر المعانی ورشحه بالتبویبات الغریبة المبانی بحیث قد أطبق على قبوله بلا خلاف علماء الأسلاف والأخلاف.

حافظ (کسى که یک صد هزار حدیث حفظ است) داراى حافظه قوى، نامدار و... همان کسى‌که علماى موثق به حافظ بودنش شهادت داده‌اند و به دقت او، اساتید فن اعتراف نموده‌اند و هیچ یکى از علماى علم روایت منکر فضل او نشده‌اند و حتى دو تن از علما در صحت نقد روایت توسط او تردید نکرده‌اند....

العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابومحمد محمود بن أحمد (متوفای 855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج1، ص2، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.

ابو سعید خادمى نیز او را «امیر المؤمنین در روایت» قلمداد نموده و تصریح نموده که همانند او دیده نشده‌است و از قوه حافظه او به اندازه‌اى تعریف مى‌کند که گویا با یک نگاه تمام کتاب را حفظ مى‌شده است. او مى‌نویسد:

 (خ) یَعْنِی خَرَّجَ الْبُخَارِیُّ هُوَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ إسْمَاعِیلَ الْبُخَارِیُّ نِسْبَةً إلَى بُخَارَى بَلْدَةٌ مِنْ بِلَادِ مَا وَرَاءَ النَّهْرِ وُلِدَ فِیهَا وَصَارَ کَالْعَلَمِ لَهُ وَلِکِتَابِهِ وَیُقَالُ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فِی الْحَدِیثِ لِأَنَّهُ لَمْ یُرَ مِثْلُهُ فِی حِفْظِ الْحَدِیثِ وَإِتْقَانِهِ وَفَهْمِ مَعَانِی کِتَابِ اللَّهِ وَسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ وَحِدَّةِ ذِهْنِهِ وَدِقَّةِ نَظَرِهِ وَوُفُورِ فِقْهِهِ وَکَمَالِ زُهْدِهِ وَغَایَةِ وَرَعِهِ وَکَثْرَةِ اطِّلَاعِهِ عَلَى طُرُقِ الْحَدِیثِ وَعِلَلِهِ کَانَ فِی حِفْظِهِ مِائَةُ أَلْفِ حَدِیثٍ صَحِیحٍ وَمِائَتَا أَلْفٍ غَیْرُ صَحِیحٍ مِمَّا یُطْلِقُ السَّلَفُ عَلَیْهِ حَدِیثًا وَفِی صِبَاهُ کَانَ فِی حِفْظِهِ سَبْعُونَ أَلْفَ حَدِیثٍ وَبِنَظَرٍ وَاحِدٍ یَحْفَظُ مَا فِی الْکِتَابِ.

(خ) اشاره به این است که بخارى روایت را آورده است. بخارى کنیه اش ابو عبدالله نامش محمد فرزند اسماعیل بخارى است. بخارى منسوب به بخارا است که شهرى از شهرهاى ماوراء النهر. بخارى در آن جا به دنیا آمد و بخارى براى او و کتابش علم شد. به بخارى «امیرالمؤمنین در حدیث» گفته مى‌شود؛ چرا که همانند او در حفظ و نگهدارى روایت، فهم معناى کتاب خدا و سنت رسول خدا تیز هوشى، دقت نظر، فهم زیاد، کمال زهد، نهایت ورع، اطلاعات فراوان او به طرق روایات و علل آن، دیده نشده‌است. او تعداد صدهزار روایت صحیح و دویست هزار روایت غیر صحیح را حفظ بود. او در کودکى هفتاد هزار روایت را حفظ بود و با یک نگاه تمام کتاب را حفظ مى‌کرد.

الخادمی، أبو سعید محمد بن محمد (متوفاى 1156هـ) بریقة محمودیة، ج1، ص185، طبق برنامه الجامع الکبیر.

ملا على قارى در کتاب «مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح»، از سید جمال الدین محدث نقل مى‌کند:

قال السید جمال الدین المحدث: یقال له أمیر المؤمنین فی الحدیث وناصر الأحادیث النبویة وناشر المواریث المحمدیة، قیل: لم یر فی زمانه مثله من جهة حفظ الحدیث واتقانه وفهم معانی کتاب الله وسنة رسوله، ومن حیثیة حدة ذهنه، ودقة نظره ووفور فقهه، وکمال زهده وغایة ورعه، وکثرة اطلاعه على طرق الحدیث وعلله، وقوة اجتهاده واستنباطه.

سید جمال الدین محدث گفته‌است: به بخارى امیر المؤمنین در روایت،‌ یاور روایات نبوى،‌ نشر دهنده میراث هاى محمدى گفته شده است. گفته در زمان بخارى همانند او در حفظ روایت، و پا برجایى روایت، و دانستن معناى کتاب خدا و سنت رسول خدا...... دیده نشده‌است.

ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفاى1014هـ)، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج1، ص57، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ - 2001م.

نووى در کتاب «تهذیب الأسماء واللغات» اعتراف احمد بن حنبل را در مورد بخارى نقل کرده‌است:

وروینا عن الإمام أحمد بن حنبل قال ما اخرجت خراسان مثل محمد بن إسماعیل.

از امام احمد بن حنبل روایت شده که او گفته‌است: خراسان فردى همانند محمد بن اسماعیل بیرون نداده‌است.

النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، تهذیب الأسماء واللغات، ج1، ص86، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الأولى، 1996م.

به همین مقدار در نقل فضائل خود محمد بن اسماعیل بخارى و کتابش بسنده مى‌کنیم.

ب. مسلم بن الحجاج نیشابوری

مسلم نیشابورى بعد از محمد بن اسماعیل بخارى حائز دومین رتبه اعتبار در میان محدثان اهل سنت است. از این جهت لازم است به مهمترین مطالبى که در باره او گفته شده نیز اشاره شود.

شخصیت علمی

مسلم بن حجاج نیشابورى از جهت نسب نیشابورى و لى در میان عرب بزرگ شده‌ و از محضر افرادى همچون محمد بن اسماعیل بخارى استفاده کرده‌‌است و در نهایت یکى از بزرگان و پیشوایان روایت اهل سنت شد.

نووى در باره او مى‌نویسد:

أبو الحسین مسلم بن الحجاج بن مسلم القشیرى نسبا النیسابورى وطنا عربى صلیبة وهو أحد أعلام أئمة هذا الشأن وکبار المبرزین فیه وأهل الحفظ والاتقان والرحالین فى طلبه إلى أئمة الاقطار والبلدان والمعترف له بالتقدم فیه بلا خلاف عند أهل الحذق والعرفان والمرجوع إلى کتابه والمعتمد علیه فى کل الازمان.

ابو الحسین مسلم بن حجاج بن مسلم قشیرى از جهت نسب نیشابورى و از نگاه مسکن عربى بوده‌است. مسلم یکى از بزرگان و پیشوایان و تلاش‌گران عرصه روایت، و اهل حفظ و اتقان و در جستجوى روایات به سوى پیشوایان روایت در شهرها سفر کرده‌است....

النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج1، ص10، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة الثانیة، 1392 هـ.

ذهبى در کتاب «سیر أعلام النبلاء»، مى‌نویسد:

 مسلم (ت)

هو الإمام الکبیر الحافظ المجود الحجة الصادق أبو الحسین مسلم ابن الحجاج بن مسلم بن ورد بن کوشاذ القشیری النیسابوری صاحب الصحیح.

مسلم پیشواى بزرگ، حافظ ستوده و حجت راستگو ابو الحسن مسلم بن حجاج... صاحب کتاب صحیح است.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج12، ص557، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.

یکی از حافظان چهارگانه

در روایت دیگر که از محمد بن بشار نقل شده او در این دنیا چهار تن را به عنوان «حفاظ دنیا» معرفى کرده که یکى از آنان مسلم نیشابورى است.

خطیب بغدادى در کتاب «تاریخ بغداد» روایت را این‌گونه نقل کرده‌‌است:

وأخبرنی الحسن قال أنبأنا محمد بن أبى بکر قال أنبأنا أبو شجاع الفضیل بن العباس بن الخصیب التمیمی قال نبأنا أبو قریش محمد بن جمعة بن خلف قال سمعت بندارا محمد بن بشار یقول حفاظ الدنیا أربعة أبو زرعة بالری ومسلم بن الحجاج بنیسابور وعبد الله بن عبد الرحمن الدارمی بسمرقند ومحمد بن إسماعیل البخاری ببخارى.

بندار مى‌گوید: از محمد بن بشار شنیدم که مى‌گفت: حفاظ دنیا چهار نفر هستند: ابو زرعه در رى، مسلم بن حجاج در نیشابور، عبد الله بن عبد الرحمن دارمى در سمرقند و محمد بن اسماعیل بخارى در بخارا.

ابن النجار البغدادی، محب الدین أبی عبد الله محمد بن محمود بن الحسن (متوفاى 643هـ)، ذیل تاریخ بغداد، ج2، ص16، ناشر:دار الکتب العلمیة - لبنان / بیروت.

این مطلب در بسیارى از کتابهاى اهل سنت با آدرس ذیل آمده‌است:

النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، تهذیب الأسماء واللغات، ج1، ص87، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الأولى، 1996م.

المزی، ابوالحجاج یوسف بن الزکی عبدالرحمن (متوفاى742هـ)، تهذیب الکمال، ج15، ص214، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1400هـ – 1980م.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج12، ص226، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.

القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفاى1307هـ)، الحطة فی ذکر الصحاح الستة، ج1، ص242، ناشر: دار الکتب التعلیمیة - بیروت، الطبعة: الأولى 1405هـ/ 1985م.

تقدم مسلم از دیدگاه ابو زرعه و ابو حاتم

مسلم بن حجاج نیشابورى در زمان خودش در زمینه روایت و علوم حدیث شهرت بسیار داشت به گونه‌اى که ابو زرعه و ابو حاتم، مسلم را بر دیگران مقدم مى‌داشتند.

این مطلب را نووى در شرح صحیح مسلم این‌گونه نقل کرده‌است:

قال الحاکم أبو عبد الله حدثنا أبو الفضل محمد بن إبراهیم قال سمعت أحمد بن سلمة یقول رأیت أبا زرعة وأبا حاتم یقدمان مسلم بن الحجاج فى معرفة الصحیح على مشایخ عصرهما وفى روایة فى معرفة الحدیث.

محمد بن فضل مى‌گوید: از احمد بن سلمه شنیدم که مى‌گفت: ابوزرعه و ابو حاتم مسلم بن حجاج را در شناخت روایات صحیح بر مشایخ عصرش مقدم مى‌دانستند.

النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج1، ص10، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة الثانیة، 1392 هـ.

در این جا مناسب که دیدگاه نووى شارح صحیح مسلم را نیز بدانیم. او مى‌گوید:

قلت: ومن حقق نظره فى صحیح مسلم رحمه الله واطلع على ما أورده فى أسانیده وترتیبه وحسن سیاقته وبدیع طریقته من نفائس التحقیق وجواهر التدقیق وأنواع الورع والاحتیاط والتحرى فى الروایة وتلخیص الطرق واختصارها وضبط متفرقها وانتشارها وکثرة اطلاعه واتساع روایته وغیر ذلک مما فیه من المحاسن والاعجوبات واللطائف الظاهرات والخفیات علم أنه امام لا یلحقه من بعد عصره وقل من یساویه بل یدانیه من أهل وقته ودهره وذلک فضل الله یؤتیه من یشاء والله ذو الفضل العظیم.

کسیکه در باره صحیح مسلم تحقیق کند و در سند،‌ ترتیب سند،‌ زیبایى سیاق، نو بودن روش، جوهر و اصل تحقیق،‌ انواع پرهیزگارى و احتیاط و تسلط در روایت، خلاصه کردن طرق، ظبط متفرقات و انتشارآن، وسعت اطلاع بر روایت و بسیارى از چیزهاى دیگرى که محسنات و لطائف ظاهرى و پنهانى است،‌ مى‌بیند که او پیشوایى بوده که بعد از او چنین کسى نمى‌آید و در میان اهل عصرش بسیار اندک خواهد بود کسانى‌که همطراز او بوده باشند، و این از فضل خداوند است که به هرکه بخواهد عنایت مى‌کند و خداوند صاحب فضل بزرگ است.

النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج1، ص11، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة الثانیة، 1392 هـ.

در زیر آسمان کتابی صحیح تر از کتاب مسلم نیست

آن چه تا کنون گفته شد راجع به شخصیت علمى مسلم نیشابورى بود؛ اما در تعریف از کتاب صحیحش نیز علماى اهل سنت سخنان بسیارى گفته‌اند. از جمله نووى مى‌گوید: تدوین این کتاب صحیح از عنایت ویژه خداوند بوده‌است:

وصنف مسلم رحمه الله فى علم الحدیث کتبا کثیرة منها هذا الکتاب الصحیح الذى من الله الکریم وله الحمد والنعمة والفضل والمنة به على المسلمین وأبقى لمسلم به ذکرا جمیلا وثناء حسنا إلى یوم الدین.

مسلم رحمه الله در علم روایت کتابهاى بسیارى را تألیف کرده است از جمله آن این کتاب صحیح است که منتى از جانب خداوند کریم است و تمام حمد براى خداونداست....

النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج1، ص10، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة الثانیة، 1392 هـ.

به نقل خطیب بغدادى، حسین بن على نیشابورى مى‌گوید: در زیر آسمان کتابى صحیح تر از کتاب مسلم نیست:

خطیب بغدادى در کتاب «الجامع لأخلاق الراوى وآداب السامع» مى‌نویسد:

1563 حدثنی ابوالقاسم عبد الله بن أحمد بن علی السوذرجانی قال سمعت محمد بن إسحاق بن مندة یقول سمعت أبا علی الحسین بن علی النیسابوری یقول ما تحت ادیم السماء اصح من کتاب مسلم بن الحجاج فی علم الحدیث.

محمد بن اسحاق بن منده مى‌گوید: از ابو على نیشابورى شنیدم که مى گفت: در زیر این آسمان، کتابى صحیح تر از کتاب مسلم نیست.

البغدادی، ابوبکر أحمد بن علی بن ثابت الخطیب (متوفاى463هـ)، الجامع لأخلاق الراوی وآداب السامع، ج2، ص185، تحقیق: د. محمود الطحان، ناشر: مکتبة المعارف - الریاض – 1403هـ

سخن ابو على حسین نیشابورى را بسیارى از علماى دیگر اهل سنت نقل کرده‌اند:

ابن أثیر الجزری، المبارک بن محمد ابن الأثیر (متوفاى544هـ)، معجم جامع الأصول فی أحادیث الرسول، ج1، ص188، طبق برنامه الجامع الکبیر.

ابن النجار البغدادی، محب الدین أبی عبد الله محمد بن محمود بن الحسن (متوفاى 643هـ)، ذیل تاریخ بغداد، ج13، ص101، ناشر:دار الکتب العلمیة - لبنان / بیروت.

السمعانی، أبی سعید عبد الکریم بن محمد ابن منصور التمیمی (متوفای562هـ)، الأنساب، ج4، ص503، تحقیق: عبد الله عمر البارودی، دار النشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الأولى 1998م

ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفاى571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج14، ص275، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت - 1995.

الشیبانی الجزری، أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد (متوفای630هـ)، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج3، ص38، دار النشر: دار صادر - بیروت - 1400هـ - 1980م

الکردی الشهرزوری، أبو عمرو عثمان بن عبد الرحمن بن عثمان (متوفاى643هـ)، علوم الحدیث (مقدمة ابن الصلاح)، ج1، ص19، تحقیق: نور الدین عتر، ناشر: دار الفکر المعاصر - بیروت - 1397هـ - 1977م.

و....

صحیح مسلم مایه نجات ابو علی زغوری شد

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 10:30 عصر ] [ جلال ]

نظر

اعتبار کتاب بخاری و مسلم و راویان آنها، از دیدگاه علمای اهل سنت2

نسب خانوادگی محمد بن اسماعیل بخاری

دین مقدس اسلام در خانواده اسماعیل بخارى از زمان جد نخستش (مغیره) راه یافته‌است و قبل از آن، اجدادش مجوسى بوده‌اند و بر همین اعتقاد از دنیا رفته‌اند؛ اما مغیره که جد نخست بخارى مى‌شود به دست شخصى به نام «یمان بخارى جعفی» که والى خراسان بوده مسلمان شد.

نووى در کتاب «تهذیب الأسماء واللغات» نسب بخارى را این‌گونه آورده‌است:

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 10:27 عصر ] [ جلال ]

نظر

اعتبار کتاب بخاری و مسلم و راویان آنها، از دیدگاه علمای اهل سنت1

اعتبار کتاب بخاری و مسلم و راویان آن‌ها، از دیدگاه علمای اهل سنت

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

فهرست مطالب:

 

اعتبار کتاب بخاری و مسلم و راویان آن‌ها، از دیدگاه علمای اهل سنت

مقدمه

فصل اول؛ شخصیت بخاری و مسلم از دیدگاه علمای اهل سنت

ا. محمد بن اسماعیل البخاری

ب. مسلم بن الحجاج نیشابوری

فصل دوم؛ گفتار علمای اهل سنت در مورد صحیحین

ا. صحیح بخاری کتاب رسول خدا (ص)

ب. اجماع امت و یا اهل علم بر صحت روایات و جمیع متون صحیحین

ج: صحیح ترین کتابها بعد از قرآن کریم

د. صحیح ترین کتابهای تصنیف شده

هـ. افضل الکتب

و. تکیه گاه تمامی مسلمانان

ز: معجزات و کرامات صحیح بخاری !!!

فصل سوم: استدلال بر وثاقت و عدالت افراد به دلیل وجود آنها در صحیحین

استدلال بزرگان اهل سنت بر وثاقت راویان صحیح بخاری

 

**************

 

مقدمه

از دیدگاه اهل سنت، کتاب‌هاى روائى از نظر اعتبار به چند دسته تقسیم مى‌شوند که از این میان، شش کتاب که با عنوان «صحاح سته» مشهور شده است، اعتبار بیشترى نسبت به سایر کتاب‌هاى روائى دارد.

از میان صحاح سته، دو کتاب صحیح بخارى و صحیح مسلم اعتبار بیشترى دارد و اهل سنت معتقد هستند که تمام روایات این دو کتاب قطعى الصدور هستند و هیچ اشکالى در سند حتى روایت از روایات آن وجود ندارد.

عبد الحق دهلوى در باره کتب سته مى‌نویسد:

الکتب الستة المشهورة المقررة فی الإسلام التی یقال لها الصحاح الستة هی:

1 صحیح البخاری 2 وصحیح مسلم 3 والجامع للترمذی 4 والسنن لأبی داود 5 والنسائی 6 وسنن ابن ماجه وعند البعض الموطأ بدل ابن ماجه.

کتابهایى ششگانه مشهورى که در اسلام ثابت شده‌اند، که به آنها صحاح سته مى‌گویند، به قرار ذیل است: 1. صحیح بخارى. 2. صحیح مسلم 3. جامع ترمذى 4. سنن ابو داود 5. سنن ابن ماجه و برخى به جاى سنن ابن ماجه موطأ مالک را گفته‌اند.

البخاری الدهلوی، عبد الحق بن سیف الدین بن سعد الله (متوفای1052هـ)، مقدمة فی أصول الحدیث، ج1، ص96، تحقیق: سلمان الحسینی الندوی، دار النشر: دار البشائر الإسلامیة - بیروت – لبنان، الطبعة: الثانیة1406هـ - 1986م

سید صدیق حسن قنوجى نیز در کتاب «الحطة فى ذکر الصحاح الستة» یادآور مى‌شود که صحاح سته از منابع دست اول و داراى برترین رتبه در میان جوامع روایى اهل سنت بوده و از شهرت و قبول تغییر ناپذیرى در میان امت اسلام (از گذشته تا کنون) برخوردار هستند:

کتب الحدیث وإن کانت فی نفسها کثیرة ولدى أهل العلم شهیرة لکن الطبقة العلیا منها هی الصحاح الستة التی خصت بمزید الصحة والشهرة والقبول وتلقتها الأمة المرحومة جمیعا من السلف والخلف تلقیا لا یحول ولا یزول واعتنى بروایتها عصابة أهل الحدیث عنایة تامة وأذعن لضبطها ونشرها فی کل عصر خاصتهم والعامة بل علیها اقتصروا فی قراءة کتب الحدیث وتدریسه.

کتابهاى روایى هرچند که بسیار و در نزد اهل علم مشهور هستند؛ اما برترین ‌آنها «صحاح ششگانه» است که ویژگى‌هاى منحصر به فرد آنها صحت، شهرت و قبول روایات آنها است و امت مرحومه (منظور امت اسلام است) همگى از گذشته تا کنون روایاتشان را قبول داشته و دارند به گونه‌اى قابل تغییر و برطرف شدن نیست و گروهى از محدثان به روایات این کتابها عناویت ویژه‌اى دارند و اعتقاد به حفظ دارند و این روایات آن را در تمام عصرها منتشر کرده‌اند؛ بلکه بر قرائت کتابهاى روایى و تدریس آنها اهتمام ورزیده‌اند.

القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفاى1307هـ)، الحطة فی ذکر الصحاح الستة، ج1، ص12، ناشر: دار الکتب التعلیمیة - بیروت، الطبعة: الأولى 1405هـ/ 1985م.

و گاهى در باره برخى از این کتابها نیز ستایش‌هاى حیرت انگیزى به چشم مى‌خورد. به عنوان مثال، ابو عیسى ترمذى در باره مسندش گفته‌است: اگر کسى این کتاب را در خانه‌اش داشته باشد گویا یک پیامبرى با او سخن مى‌گوید.

متن سخن ترمذى را ابوبکر بغدادى این‌گونه نقل کرده‌است:

أخبرنا أبو سعد البناء أنبا علی بن حمزة الموسوی إجازة أنبأ نجیب بن میمون الواسطی الأصل الأدیب الهروی عن أبی علی منصور بن عبد الله بن خالد بن أحمد بن خالد بن حماد الذهلی قال قال أبو عیسى محمد بن عیسى الترمذی رحمه الله:

صنفت هذا الکتاب یعنی المسند الصحیح فعرضته على علماء الحجاز فرضوا به وعرضته على علماء العراق فرضوا به وعرضته على علماء خراسان فرضوا به ومن کان فی بیته هذا الکتاب فکأنما کان فی بیته نبی یتکلم.

احمد بن خالد ذهلى مى‌گوید: ابو عسى ترمذى گفته‌است: من این کتاب (یعنى کتاب مسند صحیح) را تصنیف کردم و آن را بر علماى حجاز عرضه داشتم و آنان از این کتاب راضى بودند. بار دیگر این کتاب را بر علماى عراق عرضه داشتم و مورد رضایت آنان نیز واقع شد. بار سوم بر علماى خراسان عرضه کردم آنان مورد پسند آنان نیز واقع شد آنگاه مى‌گوید: هرکه در خانه‌اش این کتاب باشد و آن را بخواند گویا پیامبرى با او سخن مى‌گوید.

البغدادی، محمد بن عبد الغنی أبو بکر (متوفای629هـ)، التقیید لمعرفة رواة السنن والمسانید، ج1، ص97، تحقیق: کمال یوسف الحوت، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت،‌ الطبعة: الأولى 1408

و یا ذکریا ساجى سنن ابو داود را «عهد الاسلام» معرفى کرده‌است:

حدثنی أبو المعمر المبارک بن أحمد بن عبدالعزیز بن المعمر نا أبو الفضل محمد بن طاهر المقدسی أنا أبو القاسم عبدالله بن طاهر التمیمی الفقیه قدم علینا الری حاجا أنا علی بن محمد بن نصر الدینوری نا القاضی أبو الحسن علی بن الحسن بن محمد المالکی نا أبو القاسم الحسن بن محمد بن أحمد حدثنی أبو بکر محمد بن إسحاق نا الصولی قال سمعت أبا یحیى زکریا بن یحیى الساجی یقول: کتاب الله عز وجل أصل الإسلام وکتاب السنن لأبی داود عهد الإسلام.

صولى مى‌گوید: از ساجى شنیدم که مى‌گفت: کتاب خداوند متعال اصل اسلام و کتاب سنن ابو داود عهد اسلام است.

ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفاى571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج22، ص197، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت - 1995.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج13، ص215، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.

السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، طبقات الحفاظ، ج1، ص266، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ.

اما با توجه به سخنان محدثان و علماى برجسته اهل سنت، از میان صحاح سته، دو کتاب صحیح بخارى و مسلم بالاترین و برترین جایگاه را در نزد آنها دارند و در طول تاریخ علماى علم حدیث، فقه، تفسیر و تاریخ نسبت به این دو کتاب عنایت ویژه‌اى داشته و دارند و در تعبیرات متعددى این دو کتاب را صحیح ترین کتب اهل سنت بعد از قرآن و یا کتاب رسول خدا صلى الله علیه وآله مى‌دانند.

هدف از تدوین این نوشتار، جمع‌آورى کلمات علماى اهل سنت در باره اعتبار روایات بخارى و مسلم و همچنین اثبات وثاقت و عدالت راویان این دو کتاب است تا از این مسأله در مناظرات و گفتگو‌ها با اهل سنت استفاده شود.

در حقیقت ما مى‌خواهیم در این نوشتار ثابت کنیم که از دیدگاه اهل سنت، تمام روایات بخارى و مسلم قطعى الصدور هستند و هیچ شبهه‌اى در صحت این روایات از دیدگاه آن‌ها وجود ندارد.

همچنین تمام کسانى که در سلسله سند روایات این دو کتاب آمده، از دیدگاه اهل سنت موثق و عادل و روایات این راویان معتبر هستند.

طبیعى است که اثبات این مطلب کمک شایانى به شیعیان در مناظره و گفتگو با اهل سنت خواهد کرد؛ چرا که در این دو کتاب مطالب بسیار مهمى وجود دارد که شیعیان با استناد به آن‌ها مى‌توانند خصم خود را قانع و صحت اعتقادات خود را از صحیح‌ترین کتاب‌هاى اهل سنت ثابت کنند.

همچنین رواتى که در سلسله سند این دو کتاب آمده، روایات مهمى را در دیگر کتاب‌هاى اهل سنت نقل کرده‌اند که گاهی دیده مى‌شود برخی از علمای اهل سنت، آن روات را جرح و روایت او را رد کرده‌اند، ما وقتى ثابت کنیم که تمام روات بخارى و مسلم عادل هستند، این اشکالات به راحتى دفع می‌شود .

البته با بررسى سخنان علماى اهل سنت به این نتیجه مى‌رسیم که آنان براى صحیح بخارى اعتبارى بیشترى نسبت به صحیح مسلم قائل هستند که در پایان، متن کلام آنها در این مورد اشاره خواهد شد.

فصل اول؛ شخصیت بخاری و مسلم از دیدگاه علمای اهل سنت

از آنجایى‌که کتاب صحیح بخارى و مسلم از دیدگاه علماى اهل سنت داراى اعتبار ویژه مى‌باشد در ابتدا لازم است به صورت مختصر با شخصیت خانواده‌گى و علمى این دو محدث نام آور اهل سنت آشنا شویم.

ا. محمد بن اسماعیل البخاری

در مورد مؤلف کتاب صحیح بخارى سخن بسیار گفته شده‌است؛ اما بناى ما در این مقاله بر اختصار است از این جهت به مهمترین مطالب آن اشاره مى‌کنیم:

نسب خانوادگی محمد بن اسماعیل بخاری

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 10:26 عصر ] [ جلال ]

نظر

حضرت علی(ع)در نگاه اهل سنت
چنان‌که خوانندگان گرامی می‌دانند، در نقاط مختلفی از کتب و منابع اهل سنّت، به فضایل خاندان پیامبر(ص) تصریح شده است تا آنجا که گفته می‌شود در سال‌های اخیر برخی از افراطیان به از بین بردن بخش‌هایی از آثار و منابع و نسخ کهن که در آنها از فضایل اهل بیت(ع) سخن به میان آمده است، اقدام نموده‌اند. 

آنچه در این مطلب، تقدیم شما می‌گردد، تنها گزیده‌ای از فضایل امیرالمؤمنین(ع) در منابع اهل سنّت، به ویژه دو منبع بسیار مهمّ اهل سنّت: «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» است. امید که مقبول طبعتان قرار گیرد.



الف) فضایل امیرمؤمنان(ع) در صحیحین

1. دشمنی افراد با علی، دشمنی در راه خدا 
... ابوذر می‌گوید آیه «هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ؛1 اینها دو دشمن بودند که در راه خدا با هم عداوت و دشمنی می‌نمودند»، درباره سه نفر مؤمن خالص و سه نفر کافر ازگروه قریش نازل گردید که این شش تن در جبهه مقابل با هم مبارزه می‌کردند: علی، حمزه و عبید\ بن حارث در جبهه توحید، شیبه، عتبه و ولید در جبهه شرک و بت پرستی.
بارقیس از امیرمؤمنان(ع) نقل می‌کند که آیه فوق درباره ما نازل گردیده است.2

2. دوستی با علی نشانه ایمان و دشمنی با وی علامت نفاق
... عدی بن ثابت از زر نقل می‌کند که امیرمؤمنان(ع) فرمود: «سوگند به خدایی که دانه را شکافت و انسان‌ها را بیافرید، این پیمانی است از پیامبر اکرم(ص) بر من که مرا دوست نمی‌دارد، جز مؤمن و با من دشمنی نمی‌ورزد، جز منافق.»3
این حدیث در «صحیح» مسلم آمده است.
ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 10:9 عصر ] [ جلال ]

نظر

حدیث قدسی درباره ولایت امیرالمومنین حضرت علی (ع)

oولایه علی بن ابی طالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی (و)لواجتمع الناس کلهم علی ولایه علی ما خلقت النار (ارشادالقلوب)
oولایت علی بن ابی طالب دژمن است هرکس به این دژ درآید،از عذابم ایمن است.اگر مردمان همه بر ولایت علی گرد می آمدند دوزخ را نمی آفریدم.



[ جمعه 91/3/26 ] [ 7:10 عصر ] [ جلال ]

نظر

<< مطالب جدیدتر :: مطالب قدیمی‌تر >>

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه