سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ویژگی های تهاجم فرهنگی

ویژگی های تهاجم فرهنگی

فرهنگ وتعریف آن

فرهنگ بارمفهومی وسیعی دارد،به همین علت به چندگونه تعریف می شود.

فرهنگ(Culture  ):واژه ای است فارسی ومرکب ازدوجزء فر و هنگ.

فر به معنای شکوه وعظمت است. اگربه عنوان پیشوند بکاررود به معنای جلو،بالا،پیش وبیرون است. هنگ ازریشه ی اوستایی سنگ(Thanga  )به معنای کشیدن،سنگینی و وقاراست.

حال به تعاریف کامل فرهنگ ازدیدگاه های مختلف می پردازیم:

1- ادوارد بارنت تایلور درسال1871درکتاب فرهنگ ابتدایی نخستین تعریف رسمی ازفرهنگ راچنین بیان کرد: فرهنگ، مجموعه پیچیده ای است که شامل معارف،معتقدات،هنرها،صنایع،اخلاق،قوانین،سنن و بالاخره تمام عادات ورفتار وضوابطی است که فرد به عنوان عضوجامعه ازجامعه فرامی گیرد ودر برابرآن جامعه وظایف وتعهداتی رابرعهده دارد.

2- الوین هاچ دردایره المعارف علوم اجتماعی درتعریف فرهنگ می نویسد: فرهنگ، عبارتست ازشیوه ی زندگی یک قوم که شامل الگوهای مرسوم تفکر ورفتار، دربردارنده ی ارزش ها،اعتقادات،قوانین،سازمان سیاسی،فعالیت اقتصادی وهرچیزدیگری که ازطریق یادگیری نه توارث زیستی،ازنسلی به نسل دیگر انتقال یافته است.

3- گروهی ازجامعه شناسان عقیده دارند: فرهنگ، تفکرجمعی جامعه است که درپدیده ها ورفتاراجتماعی تجلی می یابدوتمامی اموراقتصادی،اجتماعی،سیاسی،نظامی،مادی ومعنوی را متاثّر می سازد.

نکته قابل تامل درتعاریف یادشده آن است که صاحب نظران دراکثرتعاریف فرهنگ،رابطه ی مذهب و فرهنگ رادرقالب کلی اعتقادات بررسی کرده ومذهب رایکی ازعناصر متاثّرازفرهنگ وزائیده ی اندیشه ی انسان می شمارند.درحالیکه ادیان الهی ومذاهب نه تنها محصول فکرواندیشه ی انسانی نیستند بلکه خود اصلی ترین مولد عناصر و پدیده های فرهنگی به حساب می آیند. لذا مذهب است که فرهنگ رابه وجود   می آورد.

تهاجم فرهنگی وتعریف آن

تهاجم ازمصدرهجوم است.هجوم به معنای حمله ناگهانی،ودراصل حمله ای که دشمن درخواب باشد،است.

تعریف تهاجم فرهنگی:حمله ی فرهنگی دوقوم(یادوگروه یادوملت وکشور)به یکدیگر به منظور تغییروتبدیل عناصروپدیده های فرهنگی قوم مقابل. بنابراین درتهاجم فرهنگی حمله دوجانبه ودوسویه مطرح است ودو قوم مقابل یکدیگر به هم یورش می آورند.

دربخش های بعدی به تعریف کامل تهاجم فرهنگی خواهیم پرداخت.زیرا پیش ازآن نیازاست تامفهوم های مختلفی گفته شود.

تعاریف وابسته به فرهنگ

تعریف سلطه فرهنگی

سلطه ی فرهنگی عبارتست ازمبادله ی یک جانبه عناصروپدیده های فرهنگی. گروه سلطه گرسعی می کند با تکیه برقدرت سیاسی،نظامی،اقتصادی وتبلیغی خویش،باورها،ارزش ها ورفتارهای خود رابرقوم دیگر،حاکم نماید وهویت فرهنگی گروه مقابل را تضعیف، تخریب و نابود سازد.

بنابرتعاریف یادشده و با نگاهی اجمالی به کتاب کنترل فرهنگ اثر ادوارد برمن می توان گفت: درسلطه ی فرهنگی، جامعه ی درحال رکود وضعف فرهنگی،عناصر جامعه ی مسلط را بدون نقد وبررسی وحق انتخاب می پذیرد که خود منجر به سردرگمی وهرج ومرج فرهنگی می شود.

تعریف مقاومت فرهنگی

مقاومت فرهنگی عبارتست ازپاسداری آگاهانه ومنطقی ازفرهنگ خودی وبرخورد هوشیارانه وهوشمندانه با فرهنگ بیگانه.

مقاومت فرهنگی-بویژه دربعد فرهنگ اسلامی- باید همه جانبه وجامع گرا باشد،زیرا فرهنگی راکه اسلام بنا نهاده است،حیات هدفداری است که ابعاد کمال جویی،زیبا خواهی،علم گرایی وآرمان طلبی انسان هارا به شدت به فعالیت رسانده وهمه ی عناصرفرهنگی رامتشکل می سازد.

رمزموفقیت درمقاومت فرهنگی،شناخت فرهنگ خودی وپدیده های اصولی وبنیادی آن است.هر فرهنگ مجموعه ای ازاصول معقول ثابت وپدیده های متغیر می باشد.اصول ثابت به مبانی ارزشی وفطرت انسان ها برمی گردد ومبتنی بردریافتهای عالی انسانی می باشد که تجسم عینی ومادی درجامعه پیدامی کند. پدیده های متغیرفرهنگی، مجموعه ای ازآداب ورسوم ونمود های فرهنگی است که متناسب با شرایط زمان ومکان تغییر می یابند. درمقاومت فرهنگی اولویت اصلی با صیانت وپاسداری ازعناصر ثابت ولاتغیر وفرهنگ خودی می باشد که باید آگاهانه وبا بصیرت کامل حفظ وحراست شوند. این پاسداری باید مبتنی برآگاهی مردم و

هوشیاری همگانی باشد وتمامی مردم درکلیه صحنه های فردی واجتماعی زندگی خویش،حافظ ونگهبان فرهنگ خودی باشند درغیراینصورت تجربه تاریخی ثابت کرده است که فرهنگ یک ملت رابازور واختناق  ویاکشیدن دیوارهای آهنین ومحدودیتهای شدید نمی توان کنترل نمود.

مفهوم کلی و واقعی تهاجم فرهنگی

باتوجه به تعاریف مختلف وبا بررسی مقاومت فرهنگی وسلطه ی فرهنگی،مفهوم واقعی تهاجم فرهنگی را می توان چنین بیان نمود:

تهاجم فرهنگی عبارتست از تلاش برنامه ریزی شده وسازمان یافته یک گروه و یا یک جامعه برای تحمیل باورها،اعتقادات،اخلاقیات ورفتارهای مورد نظر خویش برسایر گروه هاوجوامع.

مهاجم فرهنگی درصدد سلطه فرهنگی است. اوسعی می کند با استفاده ازبرتری اقتصادی،سیاسی،نظامی، تکنولوژیکی واجتماعی به مبانی افکار واعمال یک ملت هجوم آورده وبا نفی وطرد آنها زمینه ی حاکمیت اندیشه،ارزش ها ورفتارهای مطلوب خویش رافراهم آورد.

به بیان دیگر،تهاجم فرهنگی یعنی حمله به جهان بینی ها،بینش ها ودرنتیجه حمله به گرایش ها. ازآنجا که نحوه ی برخورد هرفرد باجهان وپدیده های آن باتوجه به شناخت وبینشی است که ازهستی،جهان، انسان وپدیده های موجود درجهان دارد،گروه مهاجم سعی می کند برداشت خاصی ازواقعیت وتغییر مشخصی اززندگی راکه بامنافع اوسازگارتر است، ترویج نموده وحاکمیت بخشد.

تهاجم فرهنگی باعث ازبین رفتن فرهنگ وهویت ملی وقومی می شود. رمز بقا وتداوم هرجامعه،وجود وجوه اشتراک درزمینه های فرهنگی،سیاسی،اجتماعی وعقیدتی بین افراد آن جامعه است که ازآن تعبیر به هویت قومی وملی می شود. تهاجم فرهنگی این هویت رامتلاشی کرده وازبین می برد.

اقوام وملت های سلطه پذیردربرابر تهاجم فرهنگی، هویت وقومیت واصالتهای فرهنگ خود را زیرپا می نهند وبه ظواهر فرهنگ بیگانه دل خوش می دارند ودوام خویش را درپرتو فرهنگ مهاجم جستجو می کنند.آنان هیچ باوری به مبانی و ارزشهای فرهنگ خودی ندارند و سربلندی خویش را در پذیرش فرهنگ بیگانه می دانند. در نتیجه آزادانه و داوطلبانه، عناصروپدیده های فرهنگ مهاجم راپذیرفته درصدد گسترش وعمقبخشی آنها برمی آیند. تاریخ ملت ها واقوام، نمونه های فراوانی ازسلطه پذیری فرهنگی، ودرنهایت تسلیم پذیری سیاسی،اقتصادی ونظامی رادر دل خود جای داده است.

 

بنابراین تهاجم فرهنگی به مفهوم نفی هویت های فرهنگی وملی،پذیرش سلطه ی فکری وفرهنگی بیگانه، تغییر باورها ورفتارها براساس ارزش های مهاجمان،دگرگونی روشها وآداب ورسوم زندگی فردی واجتماعی منطبق باالگوهای بیگانه می بشاد.

تفاوت تهاجم فرهنگی باتبادل فرهنگی

یکی از موضوعات اساسی در بررسی مسائل فرهنگی، بررسی تفاوت میان تبادل فرهنگی وتهاجم فرهنگی است. گردهی ازکسانی که منکر هرنوع تهاجم فرهنگی ازسوی دشمن هستند،اقدامات آنان رادرعرصه ی تبادل فرهنگی توجیه می کنند.

بررسی تفاوت ها:

* درتبادل فرهنگی،هدف باورکردن وکامل کردن فرهنگ ملی است ولی درتهاجم فرهنگی هدف ریشه کن کردن وازبین بردن فرهنگ ملی توسط فرهنگ مهاجم است.

* درتبادل فرهنگی، ملت گینده ی فرهنگ،چیز های مطبوع وخوب مورد علاقه رامی گیرد. یعنی فرصت و حق انتخاب رادارد اما درتهاجم فرهنگی چیزهایی رابه ملت موردتهاجم می دهند که خوب نیست وآن ملت حق انتخاب ندارد.

* تبادل فرهنگی ازطرف ملت هاست اما تهاجم فرهنگی ازطرف دشمن انجام می شود.

* تبادل فرهنگی هنگام قوت وتوانایی یک ملت انجام می گیرد، ولی تهاجم فرهنگی در روزگار ضعف یک ملت به وقوع می پیوندد.

* تبادل فرهنگی یک نیاز است ولازم است، بدین معنی که هیچ ملتی ازاین که معارفی رادرتمام زمینه ها ازجمله فرهنگ ومسائلی که عنوان فرهنگ به آن اطلاق می شود،را ازملتهای دیگربیاموزد، بی نیازنیست.اما تهاجم فرهنگی یک تحمیل است یعنی ناسازگار بافرهنگ ملی ومخرب آن به زور واردکشور می شود.

*آخرین ومهم ترین مورد:درتبادل فرهنگی،ملت آن چیزی را ازسایرملت ها می گیرد که خودمی خواهد و نیاز دارد ومکمل فرهنگ ملی اوست.لیکن درتهاجم فرهنگی این دشمن است که آنچه راخود می خواهد به اومی دهد ونقاط مثبت وسازنده ی فرهنگ خود رابه آن ملت نمی دهد.

امیر رضاقلی اصل،فعال درامور مبارزه با تهاجم فرهنگی

 

 در ادامه : ویژگی های فرهنگ مهاجم،مبانی تهاجم فرهنگی و...

 


ویژگی های فرهنگ مهاجم

فرهنگ مهاجم همان فرهنگ غرب است که دردوسده ی اخیر درکشورهای اروپایی به وجودآمده است.هر چند بستر رویش این فرهنگ،جامعه ی مسیحی ویهودی اروپا بوده است لیکن چون نهضت جدید به صورت رنسانسی علیه مسیحیت وکلیسا شکل گرفت درنتیجه فرهنگ جدید، مغایرت های اصولی وبنیادی با آنها داشته وبیشتر به فرهنگ یونان وروم باستان شباهت دارد. این فرهنگ به طورکلی اصول معنوی دینی و آسمانی را انکارمی کند وبریافته ها وتراوشات فکری انسان تاکیددارد.

دربررسی ویژگی های فرهنگ مهاجم، آن دسته ازخصوصیات فرهنگی بیگانه دراین بحث مورد نظر است که درتعارض ریشه ای واصولی با فرهنگ اسلامی حاکم برجامعه می باشند.

مهمترین ویژگی های فرهنگ مهاجم که دراکثریت مکاتب فلسفی،سیاسی،اقتصادی،فرهنگی واجتماعی خود نمایی می کنند عبارتنداز:

1- انسان محوری دربرابر خداباوری:

دراکثریت قریب به اتفاق تمدن های بشری درطول تاریخ، خدا وخداباوری، محوراندیشه وفرهنگ انسان ها بوده ومجموعه هستی-ازجمله انسان-مخلوق اوبوده است. لیکن درتمدن جدید، باتعریف نوین از انسان، نه تنها دیگر اومخلوق ومصنوع خداوند نیست بلکه به خدانیز چهره انسانی داده شده است. دراین فرهنگ، انسان جایگزین خدا گشته و اومانیسم وانسان گرایی، محورباورها واندیشه های بشرمعاصراست. دموکراسی یا انسان سالاری به معنی حکومت وحاکمیت قوانین بشری جایگزین تئوکراسی یاخدامحوری به مفهوم حاکمیت وحکومت احکام وقوانین الهی شده است.(نفی اصل توحید)

2- علم جانشین مذهب:

ویژگی نیاز انسان به مذاهب وتعالیم آسمانی درفرهنگ غرب، نادیده انگاشته شده وعلم ویافته های ذهنی و فکری انسان جایگزین دین وتعالیم پیامبران شدند.مذاهب وادیان آسمانی افیون وازبین برنده ی جامعه و عامل تخدیرانسان ها، ومکاتب بشری وعلوم نوین عامل تنویر افکار وسعادت وخوشبختی معرفی شدند. دستاورد های علم جدید که همان علم تجربی است ونیز نارسایی مذهب حاکم درغرب درپاسخگویی به نیاز های انسان معاصر، درعمومیت بخشیدن به این اندیشه انحرافی کمک شایانی کرده است.(نفی اصل نبوت وامامت)

3- اصالت دنیا وماده گرایی درمقابل آخرت گرایی:

درادیان الهی، ایمان به آخرت وقیامت همراه با باوردنیا وپذیرش محسوسات،تبلیغ وترویج شده است. دراین اندیشه عالم غیب وعالم شهادت دووجه ازجهان موجود هستند. لیکن درفرهنگ غرب با نفی آخرت، قیامت، روح وغیب،تنها محسوسات وموجودات مادی پذیرفته شده هستند وهستی درجهان مادی خلاصه شده است ودنیا اولین وآخرین منزلگاه بشر قلمداد شده است.(نفی اصل معاد)

4- لذت جویی مادی دربرابر آرامش خواهی معنوی:

فرهنگ غرب باهدف قراردادن دنیا واصالت بخشیدن بع عقل اقتصادی وتفکرتکنیکی سعی نمود خوشبختی وسعادت انسان رادربهره جویی هرچه بیشتر ازطبیعت ومواهب مادی خلاصه نماید. دراین اندیشه، لذت جویی دنیوی،هدف زندگی است. به همین دلیل مصرف گرایی وتجمل خواهی واباحیگری ودرنتیجه سرخوردگی ها، اضطراب ها واسترس های ناشی ازآن، ازویژگی های تمدن جدیداست. درحالیکه درادیان الهی دنیا مقدمه و معبر آخرت است وخوشبختی انسان درکسب آرامش دنیوی وسعادت اخروی تجلی    می یابد واین آرامش نیزدرپرتو تبعیت از اوامر ونواهی الهی حاصل می شود.

5- آزادی جایگزین آزادگی:

انسان متاثرازفرهنگ غرب،خود را ازهرقید وبندی آزاد احساس می کند وسعی دارد تاسرحد ممکن ازآزادی اقتصادی بهره جوید واز آزادی جنسی کام گیرد وازآزادی اجتماعی سودمند شود. اودربسیاری ازموارد مرز آزادی جمعی رادرمی نوردد تا به آزادی فردی بیشتری برسد. دراین اندیشه،هرکس فقط خودش را می بیند ودیگران رادرک نمی کند ودرزندگی فرد برای خود،هیچ قانونی حاکم نیست،او اگرپلید ترین وکثیف ترین کارهای شخصی را مرتکب بشود، آزاد است وهیچ کس حق جلوگیری اورا ندارد.

درصورتیکه انسان تربیت شده در مکاتب آسمانی بادرک عبودیت الهی،آزادی خویش رامقید ومشروط دانسته ودر راستای کسب آزادگی، ازامکانات ومواهب موجود استفاده می نماید.

باتوجه به ویژگی های فوق وتامل وتدبردرآنها، ثابت می گردد: فرهنگ رایج غرب اختلاف اصولی و بنیادی و ماهیتا بافرهنگ اسلامی دارد واین دواندیشه رانمی توان با هم آشتی داد. به بیان دیگر حاکمیت کامل یکی، نفی ونابودی دیگری را به همراه دارد. آنچه امروز درمغرب زمین،به عنوان فرهنگ مطرح است،ابتذال فرهنگی واستخدام فرهنگ درمسیر لذایذ حیوانی،سودجویی،سلطه گری ونفی شخصیت واقعی انسان است که ازاساس وریشه بافرهنگ اسلامی مغایرت دارد واین مفهوم واقعی تهاجم فرهنگی است.اختلافات مذکور، بیشترتفاوت

های فکری وفرهنگی مکتب را نشان می دهد وتجلی این مبانی دررفتار،*اخلاق ورفتار غربی* رارقم بزند که درتهاجم فرهنگی بیشترمشهود است نظیر: آلودگی به فساد وفحشاء،پوچ گرایی،مصرف گرایی وتجمل خواهی ،سستی بنیان خانواده ودرنهایت عدم پرستش پروردگار و...

مبانی تهاجم فرهنگی

دشمنان درتهاجم خویش علیه فرهنگ اسلامی از اصول وضوابط خاصی پیروی می کنند که شناخت این ویژگی ها،مبارزه با شبیخون فرهنگی آنان را آسان کرده وکسب موفقیت وپیروزی رامیسر می سازد. درادامه پنج اصل مهم ازاصول تهاجم فرهنگی را بررسی می شود:

1- برنامه ریزی:

مدعیان فرهنگ غرب وتمدن جدید، برای جلوگیری ازگسترش نفوذ جهانی اسلام ونیز آسیب رساندن به تعمیق باورهای مذهبی داخل کشور، برنامه های متنوع ومتعددی راطراحی وتدارک دیده اند. ایجاد سازمان های آشکاروپنهان به منظور شناخت دقیق اسلام، نیروهای انقلابی وپرکار، حرکتهای اسلامی وهمچنین اختصاص اعتبار وبودجه خاص به این امر وایجاد هماهنگی جهانی دراین زمینه، نشانگر برنامه ریزی مشخص آنان برای مقابله باحاکمیت فرهنگ معنویت واندیشه توحید درعصر حاضراست.

2- آینده نگری:

مهاجمان برای تحقق اهداف شوم خویش، متناسب با برنامه های تدوین شده، اهداف کوتاه مدت ودرازمدت تعیین کرده اند. آنان دراستراتژی تهاجم بیشتربه اهداف آینده خویش امید دارند.زیرا امروز محصولاتی را درو می کنند که بذر آن درچند سال گذشته کشت کرده اند. درنتیجه برای دستیابی به محصول نهایی درانتظار آینده هستند.

3- جوان گرایی:

هرچند تمامی اقشارجامعه مخاطب تهاجم فرهنگی دشمنان هستند لیکن لبه تیز حمله، متوجه نسل جوان است.بیش ازنیمی از جمعیت فعال کشور نسل جوان هستند که این گروه به دلیل شرایط سنی، نسبت به هجوم فرهنگ بیگانه آسیب پذیرترند. اگردشمن به نسل انقلابی دیروز امید چندان نداشت،ازآینده سازان جوان ناامید نیست وهدف خویش را به انحراف ونابودی آنان معطوف کرده است.

4- جامعیت:

دشمنان برای کسب موفقیت درمیدان مبارزه به تمامی مرزهای عقیدتی،سیاسی،اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی و...هجوم می آورند ودراین کشاکش ازتمامی ابزارها وروش ها بهره می گیرند. بنابراین منحصر دانستن هجوم فرهنگی دریک بعد وچند پدیده- مثلا بعد اجتماعی وپدیده های بدحجابی وفسادجنسی- اشتباه بوده وما باید بدانیم که تهاجم درتمامی زمینه ها صورت می گیرد اما شدت وضعف دارد. مثلا هجوم در بعد اجتماعی بیشتر ازهجوم دربعد سیاسی است.

5- گسستن پیوند مردم با دین ورهبری:

حکومت ونظام اسلامی برپایه ی سه اصل دین،مردم ورهبری شکل گرفته است. هرچه پیوند این سه عنصر قویتر وعمیق تر باشد، نظام اسلامی پایدارتر وبا ثبات تر خواهد بود وهرچه این پیوند سست تر وضعیف تر شود،جامعه آسیب پذیرتر خواهد شد. یکی ازاصول مهم هجوم فرهنگی دشمنان تضعیف،تخریب وقطع ارتباط وپیوند میان دین،مردم ورهبری است که می تواند جامعه رادر برابر فرهنگ مهاجم سلطه پذیر نماید.

امیر رضاقلی اصل،فعال درامور مبارزه با تهاجم فرهنگی

 

 

درادامه: ( بحث مورد نیاز)

مد

1- نود درصد افرادی که از مد استفاده می کنند،به صورت ناآگاهانه به انجام این امر ادامه می دهند. این افراد می گویند که طریقه لباس پوشیدنشان فقط به خودشان مربوط است اما غافل از اینکه تاثیر عظیمی برجامعه خواهد داشت. من جمله نگاه کردن وجلب توجه نامحرمان،ناراضی بودن پدران ومادران از این نوع لباس پوشیدن،یادگرفتن افرادی که رهگذر درخیابان هستند(آموزش منفی) و...

2- ما مسلمانان آریایی هستیم. پس باید با توجه به فرهنگ،آئین،تمدن ورسوممان لباس بپوشیم. اگر به کتیبه های تخت جمشید و... نگاه کنیم،خواهیم دید که مردان با پوششی بسیار محترمانه حاضرشده اند. از طرف دیگر کتیبه ای با نقش ونگارهای زنان درتخت جمشید دیده نمی شود واین نشان دهنده ی این است که زنان دردوران هخامنشیان و حتی دوره های پس ازآنها از شخصیتی بسیار والا، باحجاب وعفیفانه برخوردار بوده اند. از نظر اسلام هم زن باید حجاب داشته باشد وپاکدامنی پیشه نماید. پس درهرصورت برمردان وزنان این کشور واجب است که پیروی از فرهنگ غرب نکنند ولباس های آریایی- اسلامی برتن کنند.

3- ایران ازتمدن های اولیه بوده ودارای فرهنگی غنی است. فلهذا ما نباید از فرهنگ250 ساله آمریکا،800ساله انگلیس و... استفاده کنیم ومقهور آن شویم زیرا ایران عزیز بیشتر از10000سال تمدن غنی دارد. تمدنهایی نظیر عیلام،گوتی ها،لولوبی ها،کاسی ها وپس ازآنها آریایی ها وهم چنین پس ازآنها اسلام ازتمدن های غنی فلات ایران به شمار می آیند واین باعث تاسف است که از فرهنگ های بی پایه واساس دیگران استفاده نماییم.

4- اگر سخنان دکتر رحیم پور را دنبال کرده باشید: ایشان گفتند که پس از رنسانس دراروپا، روحی میمون مانند(تقلید کننده) درکالبد شرق دمیده شد وتمدن عظیم آسیا را به تقلید از غربیان واروپاییان واداشت. پس بیایید این روح تقلید گونه را از کالبدمان بیرون کرده ولباس فرهنگی ایران را برتن نماییم.

5- این بهانه از هیچکس پذیرفته نیست که ( لباس ایرانی نداریم) یا (لباس ایرانی کم است). زیرا در7 سال اخیر حرکتی عظیم برای تولید لباس های ایرانی با توجه به فرهنگمان در کشور ایجاد شده ولباس های ایرانی بسیار زیبا وارزان قیمت وبا پارچه های کتان و... درتولید انبوه حاضرشده است. پس لباس ایرانی بخریم.

6- دلیل بعدی اینکه هیچ زمان مد های جدید مانند شلوار زخمی،تی شرت با حروف انگلیسی بزرگ،کفش هایی باآرم های فرقه های منحرف،حلقه های ورساچ،گوچی وگردنبند های استیل همراه با مدل مو های فشن وخشن برای انسان آرامش نخواهند آورد بلکه این موی صاف و شلوار اتو کشیده و پیراهن با رنگ های ملیح وکفش های غیر زننده هستند که برای انسان آرامش می آورند و این پرستش خداوند است که برای انسان آرامش می آورد.( الا بذکر الله تطمئن القلوب)

7- از کوزه همان برون تراود که دراوست. افرادی که لباس های زننده ومدل موهای خشن را استعمال می کنند، مسلما درونشان نیز خشن وزننده وکثیف است. پس اگر خواستید با چنین فردی دوست شده یا ازدواج وزندگی کنید، بدانید این چنین فردی که دارای روحیه خشن است نخواهد توانست درمقابلتان وظایفش را انجام دهد.

8- این گونه افراد ازالگوی خاصی درزندگیشان پیروی نکرده وهمیشه سردرگم خواهند بود.

9- درجوامع هیچ رئیس جمهور،دکتر،وکیل،وزیر،رئیس وفرد متشخص و دارای اعتماد واحترام نزد مردم را با این چنین اوصافی که بحث شد، نخواهید دید زیرا فرد تحصیلکره ومورد احترام هیچ زمان خود را مضحکه جامعه نخواهد کرد. پس افراد دارای شخصیت بزرگ وسمت های سیاسی و... آنقدر احمق نیستند که چنین کاری کنند.

10- بیش از هزار دلیل این گونه لباس پوشیدن را نفی کرده وآن را به رسمیت نمی شناسند، پس...........

با تشکر از شما

امیر رضاقلی اصل،از فعالان مبارزه با تهاجم فرهنگی وشیطان پرستی کشور



[ جمعه 91/7/21 ] [ 7:5 عصر ] [ جلال ]

نظر

تحلیلی بر عملکرد نحله های انحرافی در ایران2

   فرقه انتظاریون ( آخرالزمانی‌ها )

فرقه مذهبی انتظاریون حدود یکصدسال پیش تشکیل گردید . ابتدا سید حسین طباطبایی و پس از فوت وی شخصی بنام حسینقلی ضیائی رهبری فرقه مذکور را به عهده گرفت .

ایشان پرهیز از اجتماع و زندگی ابتدایی دور از شهرها و درکنار – کوهها و رودخانه‌ها را ترجیح دادندو به همراه خانواده خود با عده‌ای از همفکران که درجلسات فرقه حضور می‌یافتند به منطقه سه هزار تنکابن رفته و به علت نامساعد بودن شرایط جوی و ناسازگار بودن آب و هوای شمال با روحیه فرقه به منطقه کوه های طالقان کنار رودخانه‌ای که در نزدیک تهران واقع شده است کوچ دسته جمعی نموده و دارای اعتقادات و اهداف ذیل می‌باشند :

اهداف فرقه انتظاریون :

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 91/4/29 ] [ 12:22 صبح ] [ جلال ]

نظر

تحلیلی بر عملکرد نحله های انحرافی در ایران1

چکیده:

   تأثیر تمدن و تکنولوژی جدید را برفاصله دگرگون و بهتر شدن وضع زندگی مادی بشر هرگز نمی‌توان از نظر دور داشت اما این واقعیت تلخ را نیز نمی‌توان کتمان کرد که تمدن مدرن ، یکی از عوامل مهم غفلت آدمیان از اصلی‌ترین ساحت وجودی معاصر بوده است .

ناتوانی تمدن صنعتی در برآوردن نیازهای معنوی و ارزشی انسان معاصر و درنتیجه ظهور بحران‌ها و بن‌بست‌های بغرنج درفضای ذهن و زندگی آدمیان ، سبب شده است تا بار دیگر دل‌های مضطرب، متوجه وسیله‌ای گردد تا انسان دور افتاده از اصالت‌های خویش را از گرداب وحشتناک کنونی نجات داده و به ساحل امن سعادت رهنمون شود.

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 91/4/29 ] [ 12:21 صبح ] [ جلال ]

نظر

روایت ذوالشهادتین امام و مطهری زمان از زمینههای فتنه 88 خدا میخو

 

این ادعای فتنه ای با ریشه 20 ساله را تبیین بفرمایید. این سیاست چه کسانی بوده و چه ویژگی هایی داشتند؟

 

من اشاره کنم به یک داستان واقعی که اوایل انقلاب گفت وگویی بین چند نفر از شخصیت ها واقع شد که الان هم موقعیت های خیلی مهمی در کشور دارند. در آن جلسه دوستانه که من البته به صورت اتفاقی در آن حاضر بودم، صحبت از این بود که هر یک از آنها آینده انقلاب را چگونه می بینند؟ فکر کنم همان سال های اول یا دوم انقلاب بود. جریانات منافقین و ترورها و ناامنی های داخل کشور پیش آمده بود. یکی از آن آقایان گفت: به نظر من امام تا هشت، نه سال دیگر زنده است. تا امام زنده است، بالاخره این انقلاب ادامه پیدا می کند اما بعد از وفات ایشان، کشور شلوغ می شود و اختلافات داخلی رخ می دهد و نهایتاً ایران مثل لبنان می شود.(منظور اینکه دچار جنگ داخلی می شود) فعلاً ماییم و این چند سال که امام زنده است. این یک آدم به اصطلاح خودی بود که آن وقت یک موقعیتی هم داشت که بعدها یک موقعیت مهم تری هم پیدا کرد و الان هم در جاهایی و در مجالس مهمی عضویت دارد. وقتی فردی که خودش در انقلاب است و مسئولیت هم دارد آینده انقلاب را این گونه می بیند، درباره دیگران و به ویژه بیگانگان باید چگونه قضاوت کرد. قطعاً امریکا، انگلیس و سران استکبار نهایت امیدشان به وفات امام بود و تلاش کردند که در همان سال های اول، انقلاب را از پا درآورند، وآخرین چیزی را که به خودشان وعده می دادند، فوت امام بود که تصور می کردند بعد از آن دیگر فاتحه انقلاب خوانده می شود. باز از باب تشبیه این دشمنان به صدر اسلام عرض می کنم، منافقین هم تمام امیدشان به رحلت پیامبر بود و می گفتند زمانی که پیغمبر بمیرد با توجه به اینکه فرزند هم ندارد، دیگر از اسلام اثری نمی ماند. عین همین جریان را درباره انقلاب ایران می گفتند که زمانی که امام از دنیا برود، با ایجاد اختلاف و جنگ های داخلی، نظام را از پا درمی آوریم. خب الان از زمان ارتحال امام تا حالا بیش از بیست سال می گذرد. طبعاً کسانی که چنین امیدی داشتند، برای این کار برنامه ریزی می کردند که اگر بخواهند این حکومت از بین برود، چه کار باید کنند؟ سناریوهایی گوناگونی را باید در نظر می گرفتند که اگر یک سناریو به نتیجه نرسید بروند دنبال گزینه دیگر. این را می دانید که شیاطین کارشان همین هست که پیش بینی هایی می کنند و یکی یکی آنها را تجربه می کنند. این غفلت است که فکر کنیم دشمنان و شیاطین و منافقین و منحرفین طراحی و برنامه ریزی برای این موارد ندارند.

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 91/3/15 ] [ 1:15 صبح ] [ جلال ]

نظر

روایت ذوالشهادتین امام و مطهری زمان از زمینههای فتنه 88 خدا میخو

 

«اگر خداوند متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کند، اما به لطف خدا، این شخصیت عزیز و عظیم القدر، خلأ آن عزیزان را در زمان ما پر می کند...» این جملات بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در تجلیل از شخصیت «آیت الله محمدتقی مصباح یزدی» است. درست در همان دوره منتهی به زمان ایراد این سخنان بود که جریان نفاق، جنگ رسانه ای سنگینی در تخریب چهره این عالم دردمند و مبارز به راه انداخته بود؛ جریانی که در نهایت با فتنه گری در سال 88 نقاب از چهره برانداخت و صحت سخنان و مواضع استاد مصباح در آن سالها را در عمل به اثبات رساند. رهبر معظم انقلاب پس از آنکه در سال 78 فرمودند: «بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقای مصباح را می شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحب نظر در مسائل اساسی اسلام ارادت قلبی دارم.» حمایتهای خود را از این عالم بصیر انقلابی همچنان ادامه دادند و در حالی که موج تخریبها علیه ایشان همچنان ادامه داشت، یک سال بعد در جمع دانشجویان طرح ولایت فرمودند: «این هجوم های تبلیغاتی که به شخصیت های برجسته و انسان های والا و بااخلاق برجسته وارد می کنند، نشان دهنده اهداف و نیات دشمن است. یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتاً این شخصیت عزیز، جزو شخصیت هایی است که همه دلسوزان اسلام و معارف اسلامی از اعماق دل بایستی قدردان و سپاس گزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرند! حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم هر جایی که باشد، آن جا را دشمن زود تشخیص می دهد، چون حسابگر است. دشمن آن جا را می شناسد و به مقابله اش می آید. با مرحوم شهید مطهری هم همین جور برخورد کردند.» برای کسانی که پای درس علامه طباطبایی نشسته بودند و سالها هم بحث و هم درس استاد مصباح بودند مقایسه او با شهید بزرگوار مرتضی مطهری چندان غریب نبود؛ آنها خود، از زبان علامه شنیده بودند که «مصباح در میان شاگردان من مثل انجیر در میان سایر میوه هاست؛ چرا که فکر او هیچ چیز دورانداختنی و زایدی ندارد.» مطهری قهرمان مبارزه با التقاطهای عصر خود بود و با مارکسیسم در ستیز؛ مصباح نیز قهرمان مقابله با لیبرالیسم، پلورالیسم و دیگر افکار التقاطی جریانات غربزده.

  ادامه مطلب...

[ دوشنبه 91/3/15 ] [ 1:14 صبح ] [ جلال ]

نظر

گروههای انحرافی4

 

چرا آیت الله مصباح جریان انحرافی را فراماسونر نامید؟

 

با آشکار شدن هر چه بیشتر چهره جریان انحرافی و خواستگاهی که پشت آن خوابیده است، بزرگانی که احساس خطر کردند به میدان آمدند و دست به روشنگری زدند. یکی از این بزرگان که در فتنه 88 نیز وارد میدان شد، آیت الله مصباح یزدی است. آیت الله مصباح یزدی اخیرا نسبت به تفکر فراماسونری هشدار دادند و جریان انحرافی را فراماسونر خواندند.

ادامه مطلب...

[ جمعه 91/3/12 ] [ 1:8 صبح ] [ جلال ]

نظر

گروههای انحرافی3 قسمت دوم

 

   شعاری‌ها و وهابیت  

دریکصد سال اخیر سه بار کانون ادبیات عرب شکل گرفته است که حتی نظر صاحب‌نظران دانشگاه الازهر مصر را به خود جلب نموده است .

ادامه مطلب...

[ جمعه 91/3/12 ] [ 1:2 صبح ] [ جلال ]

نظر

گروههای انحرافی3قسمت اول

تحلیلی بر عملکرد نحله های انحرافی در ایران

چکیده:

   تأثیر تمدن و تکنولوژی جدید را برفاصله دگرگون و بهتر شدن وضع زندگی مادی بشر هرگز نمی‌توان از نظر دور داشت اما این واقعیت تلخ را نیز نمی‌توان کتمان کرد که تمدن مدرن ، یکی از عوامل مهم غفلت آدمیان از اصلی‌ترین ساحت وجودی معاصر بوده است .

ادامه مطلب...

[ جمعه 91/3/12 ] [ 1:0 صبح ] [ جلال ]

نظر

گروههای انحرافی2قسمت دوم

سوالی که این روزها مطرح است این است  که انتقادهای فعلی آیت الله مصباح از دولت احمدی نژاد با حمایتهای قبلی چگونه سازگار است؟ البته کسانی که در جریان جزئیات مسائل بوده اند می گویند از همان ابتدا حمایت ایشان از دولت مطلق نبوده است و گاه و بی گاه انتقادهایی را از دولت مطرح می کردند. آیا شما در جریان این انتقادها بوده اید؟

آقای احمدی نژاد تیر ماه 84 به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند و در شهریور دولت را تحویل گرفتند. در آن ایام آیت الله مصباح هر روز بعد از نماز صبح در بوستان علوی پیاده روی می کردند که برنامه هر روز ایشان بود. همان اوایل دولت، روزی بعد از نماز صبح که مشغول پیاده روی بودیم یک مرتبه ایشان فرمودند: دو نفر آبروی آقای احمدی نژاد را خواهند برد. یکی از آنها آقای مشائی است. این زمانی بود که یک ماه از دولت نهم گذشته بود و در آن زمان ما هنوز آقای مشائی را نمی شناختیم.

چند روز بعد از این ماجرا

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 91/3/11 ] [ 12:21 صبح ] [ جلال ]

نظر

گروههای انحرافی2قسمت اول

حجت الاسلام و المسلمین دکتر جلالی مسئول دفتر آیت‌الله مصباح یزدی در گفت‌وگوی مفصل با سایت خبری ماهان نیوز مطالب جالب و قابل توجهی را درباره شخصیت آیت الله مصباح یزدی و فعالیت موسسه امام خمینی(ره)، جریان انحرافی و جبهه پایداری مطرح کرد.

جلالی متولد 1341 است. وی همزمان با تحصیل خارج فقه و اصول موفق شده است دکترای خود را در رشته روانشناسی بالینی بگیرد. وی را اگرچه غالب بسیجی های کرمانی به خاطر 25 ماه حضور در جبهه ها می‌شناسند اما شهرت این سال های او بیشتر بر میگردد به همراهی با حضرت آیت الله مصباح و سخنرانی ها و موضع گیری ها در برابر جریان فتنه.

بیش از یک دهه برعهده داشتن مسوولیت دفتر آیت الله مصباح و تالیفات متعدد در موضوعاتی چون اشتغال زنان، کنترل جمعیت،حکومت اسلامی و تدریس در حوزه و دانشگاه از وی چهره ای سیاسی، علمی نشان می دهد

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 91/3/11 ] [ 12:17 صبح ] [ جلال ]

نظر

<< مطالب جدیدتر :: مطالب قدیمی‌تر >>

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه