سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لعنت رسول الله (ص) بر قاتلین حضرت زهرا(س)

 

روای می‌گوید وقتی حضرت زهراء (سلام الله علیها) در آخرین لحظات حیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد منزل پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چشمش به زهراء (سلام الله علیها) افتاد و قطرات اشکش جاری شد. سؤال کردم که یا رسول الله چرا گریه می‌کنی؟

فرمود وقتی نظرم به زهراء (سلام الله علیها) افتاد، به یاد آوردم مصایبی را که پس از من به زهراء (سلام الله علیها) وارد می‌شود. می‌بینم که ذلت و خواری داخل خانه زهراء شده،حرمت او را شکسته‌اند، حق او را به یغما برده‌اند، ارث او را تصرف کرده‌اند، پهلوی او را شکسته‌اند و جنین او را سقط کرده‌اند در حالیکه او فریاد می‌زند که یا محمدا، ولی کسی کمک نمی‌کند. از مردم کمک می‌طلبد ولی کسی به فریادش نمی‌رسد ... اول کسی که به من ملحق می‌شود، زهراء (سلام الله علیها) است. پس او می‌آید نزد من درحالیکه محزون و گرفته و غمناک و حقش غصب شده و به شهادت رسیده است.

وقتی  زهراء (سلام الله علیها) را با این وضع می‌بینم، می‌گویم :

دست بر می‌دارم و نفرین می‌کنم و می‌گویم خدایا! لعنت کن کسی را که به او ظلم کرد، ... در آتش جاودانه کن آنکس که او را کتک زد تا فرزندش سقط شود. در این حال ملائکه آمین می‌گویند.

جوینی(از علمای اهل سنت) ، فرائد السمطین، ج2، ص34

 



[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 3:21 صبح ] [ جلال ]

نظر

پاسخ به 14 شبهه اساسی ایه ولایت4

 

شبهه 12 : آنکه در حدیث ثعلبی الفاظی است که با توجه به آنها روشن میشود که پیامبر چنین نفرمود: زیرا علی قائد تمام نیکوکاران و برره، و قاتل تمام کفار و کفره نبوده است بلکه برای این امت خدا محمدr را رسول قرار داده، و همچنین قتل کفار همه بدست علی نبوده بلکه بعضی را علی و بعضی را سایر مجاهدینی که قتال کردند به قتل رساندند و همچنین است جملات دیگر حدیث ((مانند منصور من نصره و مخذول من خذله)) یعنی منصور کسی است که علی را یاری کند و مخذول و خوار کسی است که علی را خوار کند و اگر این حق و صحیح بود باید تمام خلفاء و اصحاب رسولr که به قول شما او را مخذول کرده و حق او را گرفتند و یاریش نکردند مخذول باشند و شما منصور و حال آنکه آنان منصور بودند و بلاد کفار از فارس و روم و مصر و غیره را فتح کردند، شیعه میگوید امت او را مخذول کردند تا آنکه عثمان کشته شد و معلوم است که امت قبل از کشته شدن عثمان همه منصور و مؤید و سربلند بودند و چون عثمان کشته شد امت متفرق و مخذول گردید، حزبی با علی، و حزبی علیه علی، و حزبی گوشه گیر نه طرفدار و نه مخالف علی شدند، و نیز معلوم است که ایمان مردم و اطاعتشان بخاطر علی نبود تا کمر رسول خداr به واسطه ی علی محکم شده باشد خدا رسول خود را به یاری خود و مؤمنین عزیز نمود، و چنین نبود که فقط علی به یاری پیغمبرr اختصاص داشته و دیگران او را یاری نکرده باشند. و همچنین ایمان مردم به پیامبرr بخاطر علی و دعوت او نبود. ولی بنی اسراییل هارون را دوست می داشتند و از موسی هراس داشتند و به واسطه ی، هارون به موسی نزدیک می شدند، و بین دلهایشان الفت میگرفت، پس علی را نمیتوان به هارون تشبیه نمود، در حالیکه شیعیان میگویند که مسلمین علی را دشمن داشتند و بخاطر بغض با او بیعت نکردند و نص رسولr را کتمان کردند، بنابراین رسول خداr محتاج به علی نبود آن چنانکه موسی به هارون احتیاج داشت، پس چگونه رسول خدا جل جلاله گفت به واسطه ی علی کمرم را محکم کن، و این ابوبکر است که بدست او پنج نفر از عشره ی مبشره که از بزرگان و یاوران رسولr بودند ایمان آوردند، یعنی عثمان و طلحه و سعد بن ابی وقاص و ابوعبیده و عبدالرحمن بن عوف به راهنمایی ابوبکر مسلمان شدند و کسی از سابقین را ما ندیدیم که بدست علی مسلمان شده باشد. و این مصعب بن عمیر از سابقین است که بدست او اسید بن حضیر و سعد بن معاذ و ببرکت او بزرگان انصار مسلمان شدند.

 

 

پاسخ : ثعلبی  می گوید که پیامبر علی را به عنوان "قائد البرره و قاتل الکفره و منصور مننصره و مخذول من خذله" معرفی کرده و حال آنکه این اوصاف حاصل نشده است. اولا پیامبردر غدیر و در جاهای دیگر این مطالب را با الفاظ تقاضا از خدا خواست .خدا هم قطعا دعای پیامبرش را اجابت می کند . با توجه به اجابت خدا ،پیامبر این خبر ها را داده ؛گیرم  پیامبر دروغ بگوید  اما آن که این ها را واقع شده نمی داند ، آیا انکار دارد که علی پیشوای نیکوکاران است ؟  اگر کسانی علی را به پیشوایی نگرفته باشند ، می توانند ادعای نیک بودن کنند؟ آیا قاتل کافران بودن علی را انکار می کند؟  اگر گفتیم علی قاتل کافران است معنایش این است که همه کافران فقط به دست علی کشته شده باشند ؟ آیا معنایش این است که جز علی کسی دیگر قاتل کافران نیست ؟ این اشکال ها آیا جز  دلیل بی سوادی یا غرض ورزی است؟
آیا اینکه یاور علی یاری شده خدایی است ،معنایش این است که یاوران علی حاکم و مسلط و پیروز در دنیا باشند یا همین که در آخرت مورد یاری خدایند و در  دنیا هم خدا آنان را به پایداری بر این صراط کمک کرده ، کافی است ؟ آیا اگر دشمنان علی در  دنیا مسلط بودند، نشانه آن است که مخذول خدایی نمی باشند؟ اگر این گونه باشد که همه پیامبران مورد خذلان خدا و همه کافران و نمرود ها و فرعون ها یاری شده خدایی بوده اند چون پیامبران در دنیا مغلوب و کافران در دنیا به ظاهر پیروز بوده اند.

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 3:17 صبح ] [ جلال ]

نظر

پاسخ به 14 شبهه اساسی ایه ولایت3


 

شبهه 7 : بر مردی مدح نمی شود مگر به کاری پسندیده و زکات دادن در رکوع مستحب و محمود نیست، و اگر مستحب بود باید رسول خدا این کار را کرده باشد و بر آن ترغیب نموده باشد علی و دیگران همه مکرر انجام دهند

 

پاسخ : در این آیه دادن زکات و صدقه در حال رکوع مدح نشده بلکه واقعه خارجی دادن زکات در حال رکوع به عنوان نشانه ذکر شده است.

 

شبهه 8 : نماز خود شغلی است که نباید شغل دیگری در آن باشد پس چگونه ممکن است که خداوند بگوید ولی برای شما نیست جز آنانی که در حال رکوع نماز صدقه و زکات بدهند سپس فرموده ی خداوند: (وَیُؤْتُونَ الزَّکَاة) دلالت بر وجوب زکات می کند.

 

پاسخ : انسان باید در نماز حضور قلب داشته باشد و از غیر خدا منقطع گردد ولی طبیعی است که این انقطاع در همه نماز ها و در همه مکا ن ها  یکسان حاصل نمی شود . معمولا در مناجات ها و در نماز های شب و نمازهایی که اولیای خدا در خلوت های خود می خوانند ،  انقطاع هایی به طور کامل حاصل می شود اما در نماز های جماعت و نماز هایی که در مسجد و در ملاء   عام می خوانند ، شرایط برای پیدا شدن چنین انقطاع هایی مهیا نیست . توجه اجمالی به اطراف و با خبر شدن از اتفاقات پیرامون با توجه به نماز و حضور قلب، منافات ندارد . اگر امام در مسجد نماز مستحب یا واجب می خواند و نیازمندی مراجعه  و تقاضا می کند و اجابت نمی شود و امام متوجه شده و به او در حال نماز و رکوع کمک می کند ،  با توجه به عبادت منافات ندارد بلکه خودش عبادتی است که در ضمن عبادت دیگر واقع شده و نشان از توجه انجام دهنده به کسب رضای خدا دارد.

  ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 3:16 صبح ] [ جلال ]

نظر

پاسخ به 14 شبهه اساسی ایه ولایت2

شبهه 2 : تو گفتی بر نزول این آیه در حق علی اجماع است. ما تو را از این ادعا می بخشیم و میگوییم فقط یک سند صحیح بیاور اگر راست میگویی. و آن روایت که از ثعلبی وارد کردی ضعیف است، زیرا در راویان آن مردمانی متهم به دروغ و بی دینی وجود دارند. و اما ابن مغازلی واسطی در کتاب خود دروغهای عجیبی جمع کرده اند که بر کمترین حدیث شناس آن دروغها پوشیده نیست.

پاسخ : جمهور مفسرین و محدثین اهل سنت در کتب معتبر خود آورده اند که این ایه در مورد حضرت علی است از قبیل: شواهد التنزیل (حاکم حسکانی حنفی) ج 1 ص 161 ح 216 و 217 و 218 و 219 و 221 و 222 و 223 و 224 و 225 و 226 و 227 و 228 و 229 و 230 و 231 و 232 و 233 و 234 و 235 و 236 و 237 و 238 و 239 و 240 و 241 ط بیروت _ مناقب علی بن ابیطالب (ابن مغازلی شافعی) ص 311 ح 354 و 355 و 356 و 357 و 358 _ کفایةالطالب (گنجی شافعی) ص 228 و 250 و 251 ط الحیدریه _ ذخائر العقبی (محب الدین طبری شافعی) ص 88 و 102 _ المناقب (خوارزرمی حنفی) ص 187 _ ترجمة الامام علی بن ابیطالب از تاریخ دمشق (ابن عساکر شافعی) ج 2 ص 409 ح 908 و 909 _ الفصول المهمه (ابن صباغ مالکی) ص 123 و 108 _ الدرّ المنثور (سیوطی) ج 2 ص 293 _ فتح القدیر (شوکانی) ج 2 ص 53 _ التسهیل لعلوم التنزیل (کلبی) ج 1 ص 181 _ الکشاف (زمخشری) ج 1 ص 649 _ تفسیر (طبری) ج 6 ص 288 و 289 _ زاد المسیر فی علم التفسیر (ابن جوزی حنبلی) ج 2 ص 383 _ تفسیر (قرطبی) ج 6 ص 219 و 220 _ التفسیر المنیر لمعالم التنزیل (جاوی) ج 1 ص 210 _فتح البیان فی مقاصد القرآن (صدیق حسن خان) ج 3 ص 51 _ اسباب النزول (واحدی) ص 113 ط الحلبی مصر _ لباب النقول (سیوطی) در حاشیه تفسیر (الجلالین) ص 213 _ تذکرة الخواص (سبط بن جوزی حنفی) ص 15 ط الحیدریه _ نور الابصار (شبلنجی) ص 71 ط العثمانیه _ ینابیع الموده (قندوزی حنفی) ص 115 ط اسلامبول _ تفسیر (فخر رازی) ج 12 ص 26 و 20 ط البهیه مصر _ تفسیر (ابن کثیر) ج 2 ص 71 ط دار احیاء الکتب _ احکام القرآن ( جصاص) ج 4 ص 102 ط عبد الرحمن محمد _ مجمع الزوائد (هیثمی) ج 7 ص 17 _ نظم درر السمطین (زرندی حنفی) ص 86 و 88 _ شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 13 ص 277 ط مصر با تحقیق محمد ابو الفضل _ الصواعق المحرقه (ابن حجر) ص 24 ط المیمنیه _ انساب الاشراف (بلاذری) ج 2 ص 150 ح 151 ط بیروت _ تفسیر (نسفی) ج 1 ص 289 _ الحاوی للفتاوی (سیوطی) ج 1 ص 139 و 140 _ کنز العمال (متقی هندی) در حاسیه مسند (احمد بن حنبل) ج 5 ص 38 _ جامع الاصول (ابن اثیر) ج 9 ص 478 _ الریاض النضره (محب الدین طبری) ج 2 ص 273 و 302 _ مطالب السئوول (ابن طلحه شافعی) ج 1 ص 87 _ معالم التنزیل (بغوی) در حاشیه تفسیر المخازن (علاءالدین بغدادی) ج 2 ص 55 _ فرائد السمطین (حموینی) ج 1 ص 11 و 190 ح 150 و 151 و 153 ط 1 .
و بالاخره اکثر رجال علم و دانش اهل سنت تصدیق نموده اند نقلا از سدی و مجاهد و حسن بصری و اعمش و عتبة بن ابی حکیم و غالب بن عبد الله و قیس بن ربیعه و عبایة بنربعی و عبد الله بن عباس (حبر امت و ترجمان قرآن ) و ابوذر غفاری و جابر بن عبد الله انصاری و عمّار و ابو رافع و عبد الله بن سلام و غیرهم که این آیه شریفه در شأن علی بن ابیطالب (ع) نازل گردیده و هر یک به عبارت و الفاظ مختلفه ذکر نموده اند زمانی که آنحضرت در حال رکوع نماز انگشتر خود را در در راه خدا انفاق و بسائل داد این آیه شریف نازل گردید.

 

شبهه 3 : اگر چنانکه شما می گویید مراد از این آیت این باشد که باید زکات در حالت رکوع داده شود پس واجب است که زکات پرداختن در رکوع شرط موالات یعنی دوست گرفتن باشد و بنابراین مسلمان باید تنها علی را ولی بگیرد، و حسن و حسین و غیره را دوست و ولی خود قرار ندهند. زیرا آنان در حالت رکوع زکات نپرداخته اند.


پاسخ : چه کسی گفته که شرط ولی، دادن زکات در حال رکوع است؟ رسول خدا تقاضای یاور کرده و خدا با اشاره به واقعه ای خارجی که اتفاق افتاده و می توانند با یک سوال  از آن با خبر شوند؛ "الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون" را به عنوان "ولی" مؤمنان بعد از خدا و رسول و به عنوان اجابت دعای پیامبر معرفی می کند. بنا بر این لازم نیست همه کسانی که توسط پیامبر به عنوان ولی مؤمنان بعد از ایشان خواهند آمد ، در رکوع زکات بدهند همچنان که لازم نیست همه کسانی که مصداق اهل بیت و معصوم خواهند بود ، زیر عبا با پیامبر  باشند.

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 3:12 صبح ] [ جلال ]

نظر

پاسخ به 14 شبهه اساسی ایه ولایت1

بنام خدا

در این مقاله سعی شده است که به بیشتر شبهات وارد شده به ایه ولایت که غالبا از طرف ابن تیمیه است پاسخ داده شود.

ابن تیمیه شخصیتی است که بزرگان اهل سنت نظراتشان در مورد او اینچنین است :

 

ابن حجر هیتمی که ، ابن تیمیه را بنده ای میداند که خدا او را خوار کرده و گمراه و کور و کر کرده است ( ر.ک.: الفتاوی الحدیثة:ص144 )


علامه تقی الدین الحصنی» ابن تیمیه را نسانی میداند که در دلش بیماری و انحراف و فتنه جوست ( ر.ک: دفع شبهة عن الرسول و الرسالة:ص83 )


قاضی القضاه تاج الدین السبکی که ، ابن تیمیه را زیان زننده به علما میداند و میگوید: وی شاگردانش را به پرتگاه دوزخ برده است ( - طبقات الشافعیة:4/76رقم759 )

آلوسی صاحب تفسیر، ابن تیمیه را منحرف و همان دیدگاه ابن حجر را درباره افراط گرهای وی در ناسزا گویی میآورد(- ر.ک: روح المعانی: 1/18-19 )

حصنی دمشقی میگوید : ابن تیمیه گفته است هرکس به مرده و یا فرد دور از نظر استغاثه کندضالم و گمراه و مشرک است !!! از این سخن وی بدن انسان میلرزد این سخن قبال از اوی زندیق از دهان هیکس بیرون نیامده است . ( دفع الشبه عن رسول ص 131 )

 

نظر یکی از بزرگان شیعه در مورد او :

علامه حلی :  بنا بر آنچه که ابن حجر در لسان المیزان دارد، وقتی علامه حلی (ره) کتاب ابن‌تیمیه (که در رد کتاب او نوشته شده بود) را خواند، گفت:

 اگر می دانستم ابن‌تیمیه حرف من را می فهمد، برای او جواب می نوشتم، ولی یقین دارم که حرف مرا نمی فهمد.

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 3:11 صبح ] [ جلال ]

نظر

پاسخ به چند شبه وهابیت3

 

6- شیعیان میگویند که وجوب تعیین امام به قاعده لطف الهی بر میگردد، و عجیب این است که امام دوازدهم آنها در کودکی پنهان شده و تا به امروز بیرون نیامده استپس از امام شدن او چه لطفی به مسلمین رسیده است؟!

 

جواب سوال 6: دلایل غیبت امام زمان عبارت است از

چون که خداوندمتعال آن وجود مقدس را ازدیده ها پنهانى داشته است و افعال خدا هم با نهایت استحکام و بر طبق مصالح و حکم واقعى صادر مى شود، غیبت آن جناب را نیز علت و حکمتى خواهد بود، گرچه تفصیلش براى ما مجهول باشد.حدیث ذیل دلالت مى کند که : علت وسبب اساسى غیبت ،براى مردم بیان نشده و بجز ائمهء اطهار(ع) کسى از آن اطلاع ندارد
بحار الانوار ج 52 ص 91 
عبدالله بن فضل هاشمى مى گوید:امام صادق(ع) فرمود:حضرت صاحب الامر ناچار غیبتى خواهدداشت، بطورى که گمراهان در شک واقع مى شوند.عرض کردم: چرا؟فرمود: مأذون نیستیم علتش را بیان کنیم . گفتم: حکمتش چیست؟ فرمود همان حکمتى که در غیبت حجتهاى گذشته وجود داشت، در غیبت آن جناب نیز وجود دارد. اما حکمتش ظاهر نمى شود مگر بعد از ظهور او، چنانکه حکمت سوراخ کردن کشتى و کشتن جوان و اصلاح دیوار به دست خضر(ع) براى موسی(ع) آشکار نشد جزهنگامى که مى خواستنداز هم جداشوند.اى پسر فضل! موضوع غیبت سرى است از اسرار خدا و غیبتى است از غیوب الهی
چون خدارا حکیم مى دانیم باید اعتراف کنیم که کارهایش ازروى حکمت صادرمى شود، گرچه تفصیلش براى ما مجهول باشد از حدیث مذکور استفاده مى شود که علت اصلى و اساسى غیبت بیان نشده است، یا براى اینکه اطلاع برآن صلاح مردم نبوده یااینکه استعداد فهمش را نداشته اند
در احادیث، سه حکمت براى غیبت بیان شده است
فایده اول: امتحان و آزمایش است. گروهى که ایمان محکمى ندارند باطنشان ظاهر شود و کسانى که ایمان در اعماق دلشان ریشه کرده به واسطهء انتظار فرج و صبر برشدائد و ایمان به غیب ارزششان معلوم شود و به درجاتى از ثواب نائل گردند.موسى بن جعفر(ع) فرمود: هنگامى که پنجمین فرزند امام هفتم غائب شد، مواظب دین خود باشید، مبادا کسى شما را از دین خارج کند.اى پسرک من! براى صاحب الامر ناچار غیبتى خواهدبود، به طوریکه گروهى از مؤمنین از عقیده برمى گردند. خدا به وسیلهء غیبت، بندگانش را امتحان مى کند 
قال موسى بن جعفر علیه السلام: اذا فقد الخامس من ولد السابع من الائمة فالله الله فى ادیانکم لا یزیلنکم عنها احد، یا بنى انه لا بد لصاحب هذاالامر من غیبة حتى یرجع عن هذا الامر من کان یقول به، انما هى محنة من الله امتحن الله بها خلقه ــ بحار ج 52 ص 113
فایده دوم: به وسیلهء غیبت از بیعت نمودن با ستمکاران محفوظ مى ماند

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 3:6 صبح ] [ جلال ]

نظر

پاسخ به چند شبه وهابیت2

 

3- شیعیان معتقدند که اصحاب درستکار و عادل نیستند؛ اما در کتابهای شیعه روایاتی را میبینیم که بر عدالت اصحاب دلالت میکننداز آن جمله روایتی است که از پیامبر ص روایت کردهاند که در حجه الوداع گفت: «نضّر الله عبداً سمع مقالتی فوعاها، ثم بلغها إلى من لم یسمعها..».

«خداوند تر و تازه نماید بندهای را که سخن را شنید و آن را حفظ کرد و سپس به کسى که آن را نشنیده رساند ... ».

اگر اصحاب عادل و درستکار نبودند چگونه پیامبر به آنها اعتماد میکند تا هر یک از آنها سخن او را به کسانی که آن را نشنیدهاند برساند؟!

 

پاسخ به سوال 3 : البته این تنها شیعیان نیستند که همچین عقیده ای دارند بلکه  بزرگان اهل سنت هم همین اعتقاد را دارند.حال ما نمونه ای از گفتار انها را منعکس میکنیم تا بفهمیم که انها عادل نیستند :

نمونه اول : من (پیامبر)، فردای قیامت در کنار حوض می آیم و تعدادی از صحابه می خواهند نزد من بیایند، ولی آنها را از طرف حوض بر می گردانند به سوی دیگر. گفتم: اینها را کجا می برید؟ میگویند: به خدا قسم! اینها را به سمت آتش جهنم می بریم. عرضه می کنم: مگر اینها چه کار کرده اند؟ خطاب می آید: درست است که اصحاب تو هستند، ولی بعد از تو مرتد شدند و بدعتها گذاشتند و به دوران جاهلیت برگشتند. سپس گروه دیگری را اینگونه به سمت آتش می برند و ... ، و از اینها هیچکس از آتش نجات پیدا نمی کند، مگر به اندازه هَمَل نعم. (چهارپایان بازیگوشی که معمولا از گله جدا می شوند و مشغول بازیگوشی هستند و سرگردان میشوند و این نشان قِلَّتْ و کمی تعداد آنهاست(

صحیح بخاری، ج7، ص208، ح6587، کتاب الرقاق

در روایت دیگر آمده که:

لیردن على أقوام أعرفهم و یعرفونی ثم یحال بینی و بینهم

... من آنها را می شناسم و آنها هم مرا می شناسند و آنها را به جهنم می برند.

صحیح بخاری، ج7، ص208

 

حال سوال ما از شما : ایا اگر صحابه عادل بودند گرفتار اتش میشدند ؟

نمونه دوم : بخاری از ابو هریره نقل می کند

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 3:6 صبح ] [ جلال ]

نظر

پاسخ به چند شبه وهابیت1

با سلام خدمت دوستان عزیزم 

این مطالبی که جمع آوری شده رو مطالعه کنید همچنین برای بالاتر رفتن سطح معارف خودتون به کتب دیگر هم مراجعه کنید ضمننا چند تا کتاب خوب هم معرفی کردم حتما مطالعه کنید.

برای آشنایی بیشتر می تونین به کتاب جامعی به نام پاسخ جوانان شیعه به شبهات وهابی ها در رد کتاب سوالاتی که باعث هدایت جوانان شیعه نوشته شده است مراجعه کنید.

همچنین این کتابهای کامل رو پیشنهاد میکنم. شبهای پیشاور(آیت الله العظمی شیرازی)-آنگاه که هدایت شدم(دکتر محمد تیجانی)-الجتهاد ونص(علامه سید عبدالحسین شرف الدین)(شامل  بر 100 اجتهاد خلفا و عایشه در برابر حکم صریح خدا و پیامبر(ص))

حضرت آیت الله استادی در کتابی مستقل با عنوان « پاسخ جوانان شیعه به شبهات وهابی ها » به شبهات کتاب مذکور پاسخ داده است . دوستانی که علاقه به خواندن کتاب را دارند می توانند با شماره 02517743222 تماس بگیرند و کتاب را سفارش بدهند .

 

1- اگر به شما گفته شود که رهبری مؤمن و صالح و پرهیزگار سرپرست و حاکم مردمانی است که بعضی منافقاند و بعضی مؤمناند، و این مرد به لطف و عنایت الهی منافقان را از طرز سخنشان میشناسد، اما با وجود آن این مرد از افراد شایسته و صالح دوری مینماید، و منافقان را انتخاب کرده و پستهای مهم و فرماندهی را به آنان داده و در دوران حیات خود آنها را رئیس و سرور مردم قرار داده است، بلکه خودش را با آنها نزدیک کرده و با دختر بعضیها ازدواج کرده و بعضی داماد او هستند و او در حالی که از آنها خوشنود و راضی بوده از جهان چشم فرو بسته است؛ نظر شما دربارة این مرد چیست؟!

شیعه در مورد پیامبر ص چنین عقیده و باوری دارند!

 

جواب سوال1 :دوست عزیز سیره پیامبر چیزی است که احتیاج به بازگو کردن ندارد.اوست پیمبر رحمت.حال ما  چند نکته اساسی ازسیره ایشان را بیان خواهیم کرد تا بفهمید معنای رحمت چیست :

نمونه اول : بیهقى در دلائل النبوة از عروه روایت کرده که او گفت: هنگامى که رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله با مسلمین از تبوک مراجعت می کرد و در راه مدینه بسیر خود ادامه میداد ، گروهى از اصحاب او اجتماعى کردند ، و تصمیم گرفتند که آن جناب را در یکى از گردنه هاى بین راه به طور مخفیانه از بین ببرند ، و در نظر داشتند که با آن حضرت از راه عقبه حرکت کنند .

پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم ) از این تصمیم خائنانه مطلع شد و فرمود : هر کس میل دارد از راه بیابان برود ؛ زیرا که آن راه وسیع است و جمعیت به آسانى از آن می گذرد ، حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم ) هم از راه عقبه که منطقه کوهستانى بود به راه خود ادامه داد ، اما آن چند نفر که اراده قتل پیغمبر را داشتند براى این کار مهیا شدند ، و صورت هاى خود را پوشانیدند و جلو راه را گرفتند. حضرت رسول امر فرمود ، حذیفة بن یمان و عمار بن یاسر در خدمتش باشند ، و به عمار فرمود : مهار شتر را بگیرد و حذیفه هم او را سوق دهد ، در این هنگام که راه میرفتند ناگهان صداى دویدن آن جماعت را شنیدند ، که از پشت سر حرکت میکنند و آنان حضرت رسول را در میان گرفتند و در نظر داشتند قصد شوم خود را عملى کنند .

پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) از این جهت به غضب آمد ، و به حذیفه امر کرد که آن جماعت منافق را از آن جناب دور کند ، حذیفه به طرف آن ها حمله کرد و با عصائى که در دست داشت ، بر صورت مرکبهاى آنها زد و خود آنها را هم مضروب کرد ، و آنها را شناخت ، پس از این جریان خداوند آنها را مرعوب نمود و آنها فهمیدند که حذیفه آنان را شناخته و مکرشان آشکار شده است ، و با شتاب و عجله خودشان را به مسلمین رسانیدند و در میان آنها داخل شدند .

بعد از رفتن آنها حذیفه خدمت حضرت رسول رسید ، و پیغمبر فرمود : حرکت کنید ، و با شتاب از عقبه خارج شدند ، و منتظر بودند تا مردم برسند ، پیغمبر اکرم فرمود : اى حذیفه شما این افراد را شناختید ؟ عرض کرد : مرکب فلان و فلان را شناختم ، و چون شب تاریک بود ، و آنها هم صورتهاى خود را پوشیده بودند ، از تشخیص آنها عاجز شدم .

حضرت فرمود: فهمیدید که اینها چه قصدى داشتند و در نظر داشتند چه عملى انجام دهند ؟ گفتند : مقصود آنان را ندانستیم ، گفت : این جماعت در نظر گرفته بودند از تاریکى شب استفاده کنند و مرا از کوه بزیر اندازند ، عرض کردند :

یا رسول اللَّه ! امر کنید تا مردم گردن آنها را بزنند ، فرمود : من دوست ندارم مردم بگویند که محمد اصحاب خود را متهم میکند و آنها را میکشد ، سپس رسول خدا آنها را معرفی کرد و فرمود : شما این موضوع را ندیده بگیرید و ابراز نکنید .

الدر المنثور - جلال الدین السیوطی - ج 3 - ص 259 .

اما این که این افراد چه کسانی بودهاند روشن نیست . برخی از علمای اهل سنت همانند ابن حزم اندلسی که از استوانه های علمی اهل سنت به شمار میرود نام این افراد را آوره است . وی در کتاب المحلی مینویسد:

ان أبا بکر وعمر وعثمان وطلحة وسعد بن أبی وقاص رضی الله عنهم أرادوا قتل النبی صلى الله علیه وسلم وإلقاءه من العقبة فی تبوک.

المحلى، ابن حزم، ج 11، ص 224، وفات: 456، ناشر: دار الفکر، توضیحات: طبعة مصححة ومقابلة على عدة مخطوطات ونسخ معتمدة کما قوبلت على النسخة التی حققها الأستاذ الشیخ أحمد محمد شاکر .

ابوبکر ، عمر ، عثمان ، طلحه ، سعد بن أبی وقاص ؛ قصد کشتن پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم ) را داشتند و میخواستند آن حضرت را از گردنه هایی در تبوک به پایین پرتاب کنند .

نمونه دوم : یکی از دلایل ازدواج پیامبر با عایشه میتواند امتحان مجدد پیامبر عظیم الشان اسلام باشد.این گفته خود پیامبر است :

 

رسول خدا به خانه عایشه اشاره فرمودند و سه بار گفتند : فتنه ( آزمایش ) در اینجاست ؛ فتنه در اینجاست ، فتنه در اینجاست

2873 - حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِیلَ حَدَّثَنَا جُوَیْرِیَةُ عَنْ نَافِعٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ قَامَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ خَطِیبًا فَأَشَارَ نَحْوَ مَسْکَنِ عَائِشَةَ فَقَالَ هُنَا الْفِتْنَةُ ثَلَاثًا مِنْ حَیْثُ یَطْلُعُ قَرْنُ الشَّیْطَانِ صحیح بخاری کتاب فرض الخمس باب ما جاء فی بیوت ازواج النبی صلی الله علیه وسلم رسول خدا به سخن ایستادند ، پس به سمت خانه عائشه اشاره کردند و سه بار فرمودند اینجاست فتنه ؛ همان جایی که امت شیطان ظهور می کنند .

حال نمونه ای از رفتار عایشه را بازگو میکنیم :

جناب عائشه مطالبى را که در آن تنقیص و توهین و سبک کردن پیامبر ـ صلى الله علیه و سلّم ـ است. به عنوان روایت نقل مى کند. که البته براى هر انسان غیرتمندى غیرقابل تحمّل است و از شنیدن آن ابا دارد و بعضى از آنها نیز قطعاً دروغ است و با موازین شرع و سیره پیامبر تناسب ندارد.

1 ـ عائشه مى گوید: تزوجنی بکراً ; هنگام ازدواج من بکر بودم.

 

2 ـ همو مى گوید: کان رسول الله یأتیه الوحی، وانا وهو فی لحاف. هنگامیکه زیر یک لحاف بودیم وحى بر پیامبر ـ صلى الله علیه و سلّم ـ نازل مى شد.( سیر اعلام النبلاء 2: 193 و 191 و ـ 172.(

 

3 ـ إن عائشه تخبر الناس انه ـ صلى الله علیه و سلّم ـ کان یقبّل وهو صائم. عائشه روایت مى کند پیامبر اکرم همسر را مى بوسید در حالیکه روزه بود.بخارى 2: 2 کتاب العیدبن باب الحراب والدرق یوم العید و ج 4: 47 ـ کتاب الجهاد، باب الدرق: صحیح مسلم 2: 609 کتاب صلاة.(

4 ـ عائشه: دخل علىٌّ رسول اللّه وعندی جاریتان تغنّیان بغناء بعاث فاضطجع على الفراش وحوّل وجهه ودخل ابوبکر فانتهرنی، وقال: مزمارة الشیطان عند النبی فأقبل علیه رسول اللّه وقال: دعها، فلّما غفل، غمزتهما فخرجتا. روزى پیامبر بر من وارد شد در حالیکه دو کنیز مشغول آواز خواندن بودند، حضرت بدون توجه به آنان به بستر خود رفته و خوابید، ناگهان ابوبکر وارد شده و مرا نهیب داده و گفت: موزیک شیطان در خانه پیامبر!! حضرت به او فرمود: به آنها کارى نداشته باش ـ یعنى بگذار به ساز و آواز خود ادامه دهند ـ همین که ابوبکر کمى غفلت کرد به دو خواننده اشاره کردم که صحنه را ترک کنند.(بخارى 2: 2 کتاب العید بن باب الحراب والدرق یوم العید وج 4: 47 ـ کتاب الجهاد، باب الدرق صحیح مسلم 2: 609 کتاب صلاة العیدین بـ 4 باب الرخصة فى اللعب ج 19.(

5 ـ تماشا و مشاهده رقص: عن عائشه: قالت: وکان یوم عید یلعب السودان بالدَّرق والحراب، فإما سألتُ النبى ـ صلى الله علیه و سلّم ـ وإما قال: تشتهین، تنظرین؟ فقلت: نعم، فأقامنی وراءه، خدی على خده وهو یقول: دونکم یا بنی أرفده حتى مللت قال: حسبک قلت: نعم: فقال: فاذهبی.(بخارى 1: 169 ـ کتاب العیدین ب 2.(

6 ـ وعنها جاء حبش یزفنون فی یوم عید فی المسجد، فدعانی النبی فوضعت رأسی على منکبه، فجعلت أنظر الى لعبهم حتى کنت أنا التی أنصرف عن النظر الیهم(مسلم 2: 609 کتاب صلاة العیدین.)

یعنى گروهى از حبشه در روز عید به مسجد آمده و در حالیکه مى رقصیدند پیامبر مرا ـ عائشه ـ را فراخواند و سر مرا به شانه خود گذاشته و به تماشاى آنان پرداختم.

عسقلانى مى گوید این جریان ـ رقص احباش ـ سال هفتم هجرى یعنى به هنگامیکه عائشه شانزده ساله بود اتفاق افتاد.(شرح نووى 6: 186)

7 ـ عن عائشه: کنت بین یدی رسول اللّه ورجلای فی قبلته ـ مزاحمة لسجدته ـ فإذا سجد غمزنی فقبضت رجلی، فاذا قام بسطتها

 

عائشه مى گوید: در برابر پیامبر اکرم دراز کشیده و مى خوابیدم. و دوپایم را در محل سجده پیامبر قرار مى دادم. چون ایشان به سجده مى رفت مرا «منگوش» مى گرفت!! پس فوراً پایم را جمع مى کردم. و چون پیامبر ـ براى رکعت دیگرى ـ برمى خواست دوباره پایم را دراز مى کردم.( البخارى 1: 107 / کتاب الصلاة، باب الصلاة على الفرائض. وص 136 باب التطوع فى خلف المرأة و ص 138 باب هل یغمز الرجل امراته عند السجود. و ج»: 81 / کتاب الصلاة باب ما یجوز من العمل فى الصلاة. صحیح مسلم 2: 367 کتاب الصلاة باب 51 الاعتراض بین یدى المصلی ج  272)

دوست عزیز شما این رفتار عایشه را چگونه برای ما توجیه میکنید.ایا این همان زنی است که پیامبر میگویید در خواب دیدم جبرئیل او را در حریر خدمتم اورد و او همسر بهشتی من میباشد ؟

 

 

نمونه سوم : حمزه عموی پیامبر را در جنگ احد ، هند همسر ابوسفیان مثله کرد.چرا پیامبر ام حبیبه خواهر معاویه ، دختر ابوسفیان و هند جگر خوار را گرفت ؟ اصلا دلیل ازدواج حضرت هود با همسرانی که قران انها را شدیدا سرزنش میکند چیست ؟

نمونه ...

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 3:3 صبح ] [ جلال ]

نظر

سوال اهل سنت

اشکال اهل سنت

بر اساس آیه زیر خلفای سه گاه برحق بوده اند

خداوند در آیه 124 سوره مبارکه بقره می فرماید : لا ینال عهدی الظالمین یعنی هیچ وقت عهد من به ظالمین نمی رسد . به گفته مفسرین شیعه و سنی مراد از عهد ، منصب امامت و خلافت است . از همین آیه می توان ثابت کرد که بر خلاف ادعای شیعیان خلافت خلفای سه گانه ( رضی الله عنهم ) کاملا بر حق بوده و هیچ ظلمی در کار نبوده است .

جواب


قبل از جواب دو مقدمه را خدمت شما عرض می کنیم

 

مقدمه 1 : ظلم در آیه شریفه معنای وسیعی دارد و هر نوع ظلمی را شامل می شود بر همین اساس اگر کسی حتی ظلم کوچکی ( چه در حق خود و چه در حق دیگران ) مرتکب شده باشد دیگر حق امامت و زعامت بر مسلمین را ندارد


مقدمه 2 : یکی از بزرگترین مصادیق ظلم ، شرک به خداوند است همچنانکه لقمان حکیم به فرزندش سفارش می کند که : یا بنی لا تشرک بالله ان الشرک لظلم عظیم یعنی ای پسر من ، به خداوند شرک نورز که شریک قرار دادن برای خداوند ظلم بزرگی است ( سوره لقمان / 13 ) . بنا بر این کسی که قبلا بت پرست بوده هرگز نمی تواند مقام امامت و خلافت را عهده دار شود همچنانکه این مطلب را در روایتی از عبد الله ابن مسعود می بینیم که پیغمبر اکرم فرمود : وقتی ابراهیم از خداوند سوال کرد که چه کسانی از فرزندان من ظالم هستند و حق امامت را ندارند؟ خداوند فرمود : من سجد لصنم من دونی لا اجعله اماما ابدا یعنی کسی که بر بت سجده کرده باشد هرگز او را امام قرار نمی دهم

 

نتیجه : اگر ما ثابت کنیم که خلفای سه گانه ، قبل از اسلام آوردنشان بت پرست بوده اند باید گفت که دیگر حق خلافت بر مسلمین را نداشته و حکومت آنها کاملا غاصبانه بود . 

 

جواب اشکال

ما با توجه به مقدمات ذکر شده ، چند شاهد از منابع اهل سنت ذکر می کنیم که شاهد بر آنستکه خلفای سه گانه به خاطر پرستیدن بت قبل از اسلام سزاوار خلافت نبودند

ابوبکر >>> 1 _ ابوبکر در سن چهل سالگی اسلام آورد و موحّد شد ( تاریخ طبری ترجمه ابولقاسم پاینده ج3 ص 862 ) 2 _ در جائی از ابوبکر نقل کردند که به پیغمبر می گوید : تو چرا بت نمی پرستی ؟! معلوم می شود که خود ابوبکر بت می پرستید ( تاریخ نامه طبری منسوب به بعلمی ج 1 ص 38 چاپ البرز )

عمر >>> 1 _ او در سن 35 سالگی اسلام آورد و موحد شد و او شصت و پنجمین نفری بود که اسلام آورد ( مروج الذهب مسعودی ترجمه ابولقاسم پاینده ج1 ص 661 چاپ مرکز انتشارات علمی و فرهنگی ) 2_ خواهر عمر به او خطاب میکند که : تو بت پرستی   ( تاریخ کامل ابن اثیر ترجمه محمد حسین روحانی ج2 ص 907 و تاریخ الخلفاء سیوطی ص 110 چاپ شریف الرضی )

عثمان >>> در مورد او همین بس که او به دست ابوبکر مسلمان شد و همین امر نشان می دهد که او قبلا بت پرست بوده است که بعد از اسلام آوردن ابوبکر او نیز به تبعیت از ابوبکر مسلمان شد .  

خلاصه : با توجه به اینکه خلفای سه گانه قبلا بت پرست بودند و مراد از ظالم در آیه شریفه ( بنا بر فرموده پیغمبر ) کسی استکه قبلا بت پرست بوده متوجه می شویم که بر خلاف ادعای اشکال کننده خلافت خلفای سه گانه از ناحیه خداوند نبوده و کاملا غصبی و ظالمانه بوده است

ماخذ : تفسیر نمونه ذیل تفسیر آیه 124 سوره مبارکه بقره ( لازم بذکر است که فقط مقدمه این جواب از تفسیر نمونه است و بقیه منابع در متن ذکر شده است )

ملاحظه : اگر ما حرف اهل تسنن را در مورد این آیه قبول کنیم ( و بگوئییم کسی که بر مسلمین امامت و زعامت داشته باشد حتما بر حق بوده و نمی تواند جزو ظالمین باشد ) لازم می آید که تمامی خلافتهائی که در تاریخ اسلام بوده را نیز بر حق دانسته و بگوئیم همه آنها بر اساس حق حکومت کرده اند !! در حالیکه خود ابوحنیفه که موسس یکی از مذاهب اربعه اهل تسنن است حکومت منصور را غاصبانه می خواند و خلافت را مخصوص اهل بیت می دانست و حاضر نشد منصب قضاوت در حکومت خلفای عباسی را بپذیرد . در تفسیر المنار نیز می خوانیم که ائمه اربعه اهل سنت همه با حکومتهای زمان خود مخالف بودند و آنها را لائق زعامت مسلمین نمی دانستند بخاطر اینکه افراد ظالم و ستمگری بودند .

 بنا بر این استدلال اهل سنت در بحثی که مطرح کردیم عملا با رفتار روسای مذاهب چهار گانه خودشان در تضاد است بنا بر این بهتر است اهل تسنن ابتداء نظر رووسای مذاهب خود را عوض کنند بعد همچین استنادی را از آیه شریفه داشته باشند .



[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 1:25 صبح ] [ جلال ]

نظر

سدالابواب الا باب علی(ع)8

 

أحمد بن حنبل فضائل الصحابة .. - ومن فضائل علی (ع) 

 

[ النص طویل لذا إستقطع منه موضع الشاهد ] 

 

1132 - حدثنا : عبد الله ، قال : ، حدثنی : أبی ، قثنا : یحیى بن حماد ، قثنا : أبو عوانة ، قثنا : أبو بلج ، قثنا : عمرو بن میمون قال : .... قال : وسد أبواب المسجد غیر باب علی ، قال : فیدخل المسجد جنباًً وهو طریقه لیس له طریق غیره.




[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 1:4 صبح ] [ جلال ]

نظر

<< مطالب جدیدتر :: مطالب قدیمی‌تر >>

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه